قیمتها در بورس تا کجا سقوط میکند؟
روند ریزش شاخص بورس در حالی سه ماه به طول انجامیده است که بسیاری از افراد حاضر در بورس وارد بخشی از سرمایه های خود را از دست داده اند.
از 19 مرداد سال جاری که بازار سرمایه وارد فاز اصلاحی خود شد، شاخص با کاهشی 870 هزار واحدی مواجه شده است. تقریبا 35 درصد شاخص کل در این مدت آب رفته است و برخی از نمادها نیز اصلاحی 70 درصدی را شاهد بوده اند.
یعنی برخی که هنوز نتوانسته اند، سهام خود را در صف های فروش ایجاد شده در بازار، به فروش برسانند، تا الان حدود 70 درصد در زیان هستند.
اما سوالی که ذهن برخی از سهامداران را به خود مشغول کرده است، به مساله صفر شدن قیمت سهام بر می گردد. یعنی برخی افراد با این اصلاح می گویند ممکن قیمت نماد صفر شود؟
این سوال که بیشتر برای افراد تازه وارد به بورس ایجاد شده است، بیشتر به موضوع عدم آموزش کافی برای سهامداران باز میگردد.
* قیمت سهم در تئوری میتواند صفر شود
برای پاسخ به این سوال باید گفت قیمت یک سهم میتواند صفر شود. هرچند سابقه رخداد چنین حادثهای تاکنون ثبت نشده است. برای تحلیل این موضوع باید بدانیم ابتدا قیمت یک سهم به چه دلیلی افزایش می یاید و کاهش قیمت یک سهم به چه عواملی وابسته است.
در بازارهای مالی غیر از عرضه و تقاضا که تعیین کننده اولیه قیمت خرید و فروش یک سهم هستند، عوامل دیگری مانند بنیاد سهم، سود و زیان انباشته، سود و زیان سال جاری، افزایش سرمایه، عوامل مربوط به خرید و فروش کالا و میزان فروش در سال جاری و سال های گذشته هم باید در انتخاب و خرید سهام مورد نظر مورد توجه قرار گیرد.
عرضه و تقاضا در بازار سرمایه در شرایط فعلی بیشتر به هیجانات سهامداران بر می گردد. اما به نظر می رسد در بیشتر بازارهای مالی عرضه و تقاضا با باور عمومی تغییر میکند. اگر بیشتر افراد در بورس یک باور را بپذیرند، برای سهمها صفهای خرید یا فروش تشکیل میشود.
به عنوان مثال ورود پول افراد حقیقی از ابتدای امسال این باور را برای عموم ایجاد کرده بود که بورس یک بازار بدون نوسان و با سود همیشگی است. یعنی افرادی که وارد بورس شده بودند، برای کسب سود و بدون مطالعه از بنیاد و ارزندگی نمادها به سمت برخی نمادها حرکت کردند که بیشتر سیگنال آن از سوی افرادی که منافعشان به حداکثر می رسید، دریافت کرده بودند.
از موضوع نحوه ورود به نمادها که بگذریم، می توان گفت دخالت های دولت، تصمیمات سازمان بورس، مدیریت شرکت های بورسی، تحولات بین الملل و. نیز در این موضوع دخالت دارند.
نسبت های مالی چقدر بر خرید و فروش سهام موثر است؟
از دیگر سو، در صورتی که مردم نسبت قیمت بر سود را ملاک خرید و فروش خود قرار دهند، سهمهایی با P/E پایین متقاضی بیشتری پیدا خواهد کرد. اما اگر بیشتر مردم چنین تصور کنند که افزایش سرمایه در هر وضعیتی خبر خوبی است، افزایش سرمایه مهمترین دلیل برای تشکیل صف خرید خواهد شد. این مساله در بسیاری از نمادها در بورس کشور پیش آمده و نمادهایی که بنیاد خوبی ندارند و تنها به دلیل افزایش قیمت زمین و یا افزایش نرخ ارز به دنبال تجدید ارزیابی و افزایش سرمایه بوده اند، هفته ها و گاها ماه ها در صف خرید قفل بوده اند.
به بیان ساده در شرایط فعلی واقعیتهای موجود در خصوص نمادها نیستند که قیمت سهم را تغییر میدهند، بلکه دلیل تغییر قیمت، درک عمومی افراد و سهامداران از نمادهاست که تغییر قیمت ها را ایجاد می کند.
به عبارت دیگر، ریزش قیمت نمادها زمانی اتفاق می افتد که مردم باورشان را به سهم، به بازار یا به هر چیزی که سهامداران را در بازار نگه میداشت، از دست بدهند. دقیقا مانند اتفاقی که در مرداد ماه سال جاری در بازار سرمایه ایران رخ داد.
اختلاف دو عضو کابینه دولت، تصمیمات اشتباه سازمان بورس، بی تجربگی سهامداران خرد و جدیدالورود به بورس، نوسان گیری شرکت های حقوقی و وابستگی بیش از حد اقتصاد کشور به تحولات بین المللی علی الخصوص انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، همگی از جمله دلایلی بود که اعتماد را از بورس کشور گرفت و صف های خرید چند ده میلیونی را به صف های فروش چند صد میلیونی تبدیل کرد.
قیمت نمادها به صفر می رسد؟
اما با توجه به بحث های مطرح شده، آیا قیمت نمادها به صفر می رسد؟ در صورتی که قیمت نمادها به صفر برسد، یعنی یک سهم به صورت رایگان عرضه می شود و همه می توانند این نماد را با نازلترین قیمت و یا رایگان خریداری کنند. اما در واقعیت این اتفاق رخ نخواهد داد.
اولین نکته این است که در چنین وضعیتی سهم به احتمال زیاد پیش از رسیدن به این نقطه متوقف خواهد شد و باید در مجمع توضیح چرا بورس سقوط می کند؟ دهد و شفافسازی کند. ارکان بازار منتظر نمیمانند تا قیمت سهم بهطور کامل به صفر برسد. یعنی نهادهای ناظر در بورس اجازه رسیدن به این نقطه را نخواهند داد و چنین وضعیتی رخ نخواهد داد.
دومین نکته هم اینکه افراد زمانی که سهام یک شرکت را خریداری می کنند، یعنی در حال خرید دارایی، بدهی و سود این شرکت هستند. هر اتفاقی برای این شرکت بیافتد، سهامداران آن چه شرکت های حقوقی و چه سهامداران خرد باید در این وضعیت سهیم باشند.
به عبارت دیگر، صفر شدن ارزش یک نماد بر روی کاغذ اتفاقی است که می تواند رخ دهد. اما در واقعیت هیچ یک از نمادهای بورس به چنین وضعیتی دچار نمی شوند.
رابطه رشد نقدینگی با سقوط بورس
معضل رشد نقدینگی در اقتصاد ایران به گونهای است که حتی توانسته بر بازار سرمایه که محل سرمایه گذاری و رشد اقتصادی است تاثیرگذار بوده که این موضوع اهمیت رسیدگی به آن را بیشتر میکند.
به گزارش خبرنگار ایمنا، در هفتههای اخیر نرخ طلا و ارز در بازار کاهش داشته و برخی این پرسش را مطرح کردهاند که این کاهش تا چه حد به واقعیتهای اقتصاد ایران مانند رشد نقدینگی و تورم و تا چه حد به واکنش احساسی و واکنش به مذاکرات برجام و لغو تحریمها وابسته است.
در اقتصاد ایران از نظر بنیادی اتفاقی رخ نداده و رشد نقدینگی ۳۸ درصد و نرخ تورم نزدیک به ۵۰ درصد بوده است، این متغیرها موجب کاهش سرمایهگذاری، پایین بودن رشد اقتصادی و بالا رفتن قیمتها میشود و لذا کاهش قیمتهای اخیر واکنش به مذاکرات برجام و احتمال لغو تحریمهاست.
برای افزایش ارزش پول ملی نه تنها اتفاقی رخ نداده بلکه رشد نقدینگی و تورم عملاً افزایش قیمتها را موجب خواهد شد و افزایش قیمتها، هزینهها، خلق پول، استقراض و تزریق نقدینگی موجب رشد قیمتها خواهد شد و لذا نباید این کاهش قیمتها را پایدار ارزیابی کنیم.
در همین رابطه با رسول بخشی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان گفتوگویی داشتیم که شرح آن را در زیر میخوانید:
رشد بورس چه تأثیری بر نقدینگی دارد؟
تورمی که از سال ۹۲ تا پایان ۹۶ باید ایجاد میشد و نشد در بانکها جمع شده بود. زمانی که این تورم اتفاق افتاد این نقدینگی حرکت کرد و به سمت بازار بورس رفت. از ابتدای سال ۹۷ تا دو سال و پنج ماه بعد شاخص بورس از حدود ۹۵ هزار واحد به دو میلیون واحد رسید که رشد یک هزار و ۹۰۰ درصدی داشته است. در همان فاصله زمانی کالا و خدماتی که در اقتصاد وجود دارد و شاخص عمومی قیمتها حداکثر ۱۵۰ درصد رشد داشته است.
ارزش واقعی دارایی شرکتها در برگههای سهام نمایش داده میشود بنابراین باید رشد و افت قیمت کالا و خدمات و ارزش سهام متناسب با یکدیگر باشد، رشد قابل توجه و نامتناسب شاخص بورس حبابی بود که باید منتظر از بین رفتن آن میبودیم.
رشد شاخص بورس پیش از این از دو تا دو نیم درصد بود که به بیش از پنج درصد رسید این موضوع منجر به جذاب شدن بازار سهام شد به طوری که افراد زیادی که اطلاعات کافی از سرمایه گذاری در بورس نداشتند، در این بازار سرمایه گذاری کردند.
در بازار سرمایه کسی باید سرمایه گذاری کند که صبر داشته باشد، لازمه داشتن چنین صبری، داشتن سرمایه اضافه است، اما این قشر از مردم که در این فاصله زمانی به بورس وارد شدند چنین افرادی نبوده و سرمایههای زندگی شان را فروخته و به بورس وارد کردند تا سود کرده و بتوانند آن را بهبود دهند، همین افراد با اولین شوکی که به بورس وارد شد از آن خارج شدند.
پیشبینی شما از روند بورس چیست؟
شاخص بورس بازهم افت میکند، این اعتماد به این سادگیها بازنخواهد گشت زیرا مردمی به بازار بورس آمدند که سرمایه زندگی خود را به آن وارد کرده بودند و این سرمایهها را از دست دادند.
ریشه اصلی این اتفاقات در رشد نقدینگی است، در این مدت مردم حتی برای خرید سهام وام میگرفتند، پول خلق میشد و به بورس وارد میشد، ریشه اصلی این معضلات در خلق پول است، برای کنترل و مدیریت بازار سهام نیازی به تغییر مدیران آن نیست باید از سفته بازی و رشد نقدینگی در اقتصاد جلوگیری کرد تا بازار سرمایه به آرامش برسد.
مشکلات کشور ما در اقتصاد کلان ریشه دارد، از قبل میدانستیم که برجام ۱ به نتیجه نمیرسد، آمریکا هرگز ایران قوی را تحمل نمیکند مطمئن باشید این تحریمها را بر نمیدارد، زیرا برداشتن تحریمها موجب فروپاشی دلار آمریکا میشود.
ممکن است در نزدیکی انتخابات قیمت دلار کمی کاهش یابد اما همه این کاهش قیمتها موقتی است. اگر آمریکا میتوانست، به ایران حمله نظامی میکرد، اقتصاد اکنون تنها پاشنه آشیلی است که آمریکا از آن استفاده میکند، اگر از رشد افسار گسیخته نقدینگی در کشور جلوگیری نشود، اقتصاد ایران فروپاشیده خواهد شد.
ریشه ورود نقدینگی چیست؟
ریشه ورود نقدینگی خلق پول است، بانک مرکزی چاپ چرا بورس سقوط می کند؟ پول و بانکهای مختلف خلق پول را انجام میدهند، از کل نقدینگی کشور فقط ۳ درصد توسط بانک مرکزی چاپ شده و مابقی حتی وجود خارجی نداشته و فقط خلق شده است.
پول از طریق وام و سود سپرده خلق میشود. وامهای بانکی از هیچ خلق میشود، ما تصور میکنیم که بانک واسطه است، از عدهای سپرده دریافت کرده و این پولها را به دیگران وام میدهند، حتی ممکن است مسئولان اقتصادی نیز اینگونه فکر کنند، اما بانک واسطه وجوه نیست و خالق آن است.
بانک این وامها را با کلیک کامپیوتر ایجاد میکند. این کار هر روز تکرار میشود. این مسئله مهمی است که تصور کنیم بانک پول را از هیچ خلق میکند. برای اینکه جلو رشد نقدینگی را بگیریم باید این دو عامل را کنترل کنیم، نرخ سود بانکی صفر شده و کاری کنیم مردم از بانک وام نگیرند، اینکه افراد نتوانند پول بانک را برگردانند منجر میشود بانک به آنها وام ندهد تا زمانی که افراد درخواست وام میکنند بانک نیز میتواند وام دهد.
بنابراین باید تقاضای مردم برای دریافت وام از بانک کم شود. وام بسیاری از افراد حتی برای کار تولیدی دریافت میشود اما در نهایت در بازارهای موازی صرف میشود. باید این وامها کنترل شده و وامهای دریافت شده حتماً در کارهای تولیدی سرمایه گذاری شود بنابراین برای اینکه تقاضای وام را کاهش دهیم باید از سفته بازی و بورس بازی در بازارهای مختلف جلوگیری شود. باید تقاضا برای وام کاهش داده شده و نرخ سود سپرده بانکی نیز کاهش یابد.
راهکار مقابله با رشد نقدینگی و خلق پول چیست؟
اکنون در ژاپن نرخ سود سپرده بانکی منفی است و همه راههای سفته بازی نیز بسته شده به گونهای که فرد نمیتواند با پول خود طلا، دلار، آهن، مسکن و دیگر داراییها را خریداری کند زیرا به عنوان نمونه خرید دلار جرم بوده و به سایر داراییها نیز مالیات زیادی تعلق میگیرد.
همچنین در ژاپن سرمایه داران نمیتوانند حجم زیادی از سرمایه خود را صورت پول نقد از بانک خارج کنند و نیز سرمایه گذاری در بورس هم به گونهای است که فرد اگر در کمتر از یک سال اقدام به خروج سرمایهاش از بورس کند باید تا ۳۵ درصد مالیات بپردازد نتیجه این سیاستها در ژاپن منجر شده که سرمایه گذاران از افراد دارای ایده حمایت کرده و سرمایههایشان را با نرخ سود صفر درصد در اختیار آنها و یا حتی در اختیار دولت بگذارند.
باید جلو سفته بازی را بگیریم ما به یک FATF ملی نیاز داریم که از سفته بازی در بازارهای مختلف جلوگیری کند و در نتیجه آن نقدینگی به راحتی به سمت بازارهای مولد هدایت شود. انجام این کار به تکنولوژی خاصی نیاز نداشته و فقط با وضع قوانین و وجود دولتی که با جدیت آن را پیگیری کند انجام خواهد شد.
اکنون قانون مالیات بر خانههای خالی وضع شده است، این قانون آن قدرها بازدارنده نیست، باید بررسی شود که هدف دولت پر شدن آپارتمانهای خالی است یا قصد گرفتن مالیات دارد؟
بیشتر به نظر میرسد هدف دولت از وضع این قانون کسب درآمد است، باید مالیات بر خانههای خالی به گونهای گرفته شود که فرد نتواند خانهاش را خالی بگذارد، مالیات در مبارزه با سفته بازی باید بازدارنده باشد، دولت نباید از سفته بازی مالیات بگیرد بلکه باید سفته بازی را ممنوع اعلام کند در کشور ما امکان این کار وجود دارد اما باید پله پله و به صورت تدریجی انجام شود.
پایه پولی کشور ما اکنون چگونه است؟
نقدینگی بر اساس یک فرمول اقتصادی، حاصل ضرب ضریب فزاینده در پایه پولی است. ضریب فزاینده عددی بزرگتر از یک است، پایه پولی یا پول پر قدرت است که شامل بدهی دولت و بدهی بانکها به بانک مرکزی است.
به عنوان نمونه دولت درآمدهای نفتی که کسب میکند را باید به پول رایج کشور تبدیل کند تا بتواند هزینههای خود را با آن پرداخت کند، بنابراین دولت درآمدهای ارزی خود را به بانک مرکزی میفروشد و در ازای آن ریال جدید توسط بانک مرکزی منتشر شده و به دولت میدهد.
قیمت واقعی دلار اکنون چقدر است؟
نرخ ارز در بازار ارز و عرضه و تقاضا آن را تعیین میکند، بنابراین تا زمانی که عرضه ارز جوابگوی تقاضای بازار نباشد، قیمت ارز افزایش مییابد. رشد چرا بورس سقوط می کند؟ نقدینگی در ایران به این معنا است که میزان ریال در کشور نسبت به دلار موجود در حال افزایش و ارزش آن در حال کمتر است.
نمیتوان گفت که قیمت دلار متوقف میشود، قیمتهای کنونی قیمت واقعی دلار نیست، در واقع این رشد نرخ دلار است که منجر به تورم میشود، مهم این است که نرخ ارز ثابت بماند، رشد نقدینگی عامل همه این مشکلات است.
تورم صفر درصدی شدنی است؟
تورم صفر درصدی امکان پذیر است، برای کاهش تورم باید از رشد نقدینگی جلوگیری کرد برای این کار نیز باید سفته بازی را با FATF ملی متوقف کرد، اگر کاندیدایی برنامه اش در این قالب باشد میتواند تورم را در دوران ریاست جمهوری خود به صفر برساند. اگر کاندیدایی ادعای کاهش تورم داشت و برنامهای غیر از مواردی که گفته شد ارائه کرد مردم باید بدانند که او از علم اقتصاد چیزی نمیداند.
افشای علت سقوط بورس در ۱۴۰۰
کارشناس بازار سرمایه کاهش انتظارت تورمی و ابهامات فضاهای داخلی و خارجی را از مهم ترین علل ریزش شاخص دانست.
به گزارش وقت صبح به نقل از گسترش نیوز؛ علی حیدری در پاسخ به این سوال که شاخص بازار سرمایه تحت چه عواملی قرار گرفته است، گفت: کاهش انتظارات تورمی، ابهام در فضاهای سیاسی و اقتصادی باعث شده تا فعالان بازار سرمایه در سرمایهگذاری شان در بورس، استراتژی کاهش حجم سرمایهگذاری را در پیش بگیرند.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: همواره این گونه بود که هماهنگی بین قیمتها و معاملات بازار سرمایه با تورم و انتظارات تورمی موجود، وجود دارد، به همین دلیل نوسانات فعلی بازار سرمایه دور از انتظار نبوده است.
حیدری چرا بورس سقوط می کند؟ در پاسخ به این سوال که ریزش شاخص تا چه زمانی ادامه دارد، گفت: ادامه روند شاخص، به دو عامل سیاستهای داخلی و خارجی وابسته است و تا زمانی که آنها شفاف نشوند ریزش ادامه خواهد داشت.
در مورد تاثیرپذیری شاخص از عوامل داخلی باید بگویم که تا زمانی که دولت جدید راهکارها و مسیر اقتصادی خود را مشخص نکند، شاخص تحت تاثیر سر در گمی خواهد ماند.
ریزش ها ادامه دارد
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: البته با توجه به جبهه گیری مجلس، دولت بعدی باید مسائل اقتصادی و سیاست های بازرگانی و مالی خود را بر مبنای دریافت مالیات برنامهریزی کند، دریافت مالیات در شرایط فعلی برای اقتصاد مناسب نیست و با همین رویه ریزش ها در بیشتر فصول سال ادامه پیدا میکند.
حیدری عنوان کرد که افت شاخص بورس همچنین تحت تاثیر ابهامات در چگونگی مذاکره ایران با ایالت متحده قرار خواهد داشت و تا مشخص شدن این توافقات، نمیتوان انتظار داشت که بورس رشد کند.
برای بازگشت بورس به مدار سبز
این فعال بازار در پاسخ به این سوال که برای بازگشت بورس به مدار سبز چه پیشنهادی دارید، گفت: درحالحاضر بورس با قوانین دست و پاگیری مواجه است و حجم معاملات و افزایش تمایل به سرمایهگذاری در بازار سرمایه گویایی این است که این قوانین سخت گیرانه و دست و پا گیر باید حذف شوند.
تصمیم نگیرید
حیدری همچنین پیشنهاد کرد: از مسئولان بورس میخواهم که در شرایط فعلی که اقتصاد در انتظار مشخص شدن توافقات سیاسی و همچنین انتخابات ریاست جمهوری، دستورالعملهای جدید را اتخاذ نکنند، چرا که گاهی در این بازار نگرفتن تصمیمات آنی بزرگترین عملکرد است.
این کارشناس بازار سرمایه در مورد این که در همین بازار هم ممکن است بتوان سود کرد، گفت: سود و زیان افراد و معامله وابسته به نظرتان فردی و نحوه سرمایهگذاری است. از نظری هم برای انجام معامله درست علاوه بر اطلاعات و دانش آکادمیک، معامله گران باید هوش و ذکاوت مالی داشته باشند و تنها به استناد، روشهای تحلیلی وارد معاملات نشوند.
حیدری وضعیت بورس در سال ۱۴۰۰ را این گونه تشریح کرد: ضرب المثل قدیمی داریم که میگوید، سالی که نکوست از بهارش پیداست. این تداوم کجدار و مریز بازار سرمایه تا پایان سال ادامه خواهد داشت.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: علت این که فکر میکنم وضعیت بازار سرمایه تا پایان سال، الگوی بهار را تکرار خواهد کرد این است که تا کنون در بودجه ۱۴۰۰، چشمانداز عمرانی و اقتصادی خاصی دیده نمیشود.
در حیطه تبادلات و مبادلات بینالمللی و یا مذاکرات پیش رو بین المللی هم فقط گفتوگویهای صورت گرفته و همچنان مبهم است و پیشبینی میشود چرا بورس سقوط می کند؟ که این ابهامات تا پایان سال ادامه داشته باشند.
دلایل و پیامدهای ریزش بورس تهران ؛ افت شاخص بورس تا کجا ادامه دارد؟
همهگیری بورس تهران در اردیبهشت ماه 99، افراد بسیاری را به سمت بازار سرمایه سوق داد. این افراد برخلاف اشتیاق وصف نشدنی به هنگام ورود، فاقد ابتداییترین اطلاعات مورد نیاز بازار سرمایه بودند. با بررسی سوابق گذشته بورس و رشد شارپی شاخص کل در اوایل سال 99، تشخیص حباب بورس چندان مشکل نیست. حباب بورس در نتیجه تفاوت چشمگیر ارزش ذاتی و قیمت معامله سهام شرکتها شکل میگیرد. هرچه حباب بزرگتر باشد، عواقب ترکیدن آن وخیمتر است. حباب بورس در مرداد ماه به یکباره ترکید و ریزش تاریخی بورس رقم خورد. کمتر کسی را میتوان یافت که از نوسانات شدید بازار سرمایه و ریزش اخیر آن مطلع نباشد. در ادامه به بررسی دلایل و پیامدهای ریزش بورس تهران خواهیم پرداخت.
افت شاخص بورس یعنی چه؟
نوسانات بازار سرمایه توسط پارامتری به نام شاخص کل قابل مشاهده و اندازهگیری میباشد. شاخص کل نشاندهنده عملکرد کل بازار در طی هر جلسه معاملاتی است. در هر جلسه معاملاتی این میزان میتواند مثبت و یا منفی باشد. مثبت بودن این میزان، نشاندهنده رشد میانگین ارزش سهام شرکتها و در نهایت رشد شاخص بورس بوده و منفی بودن آن، نشان دهنده کاهش میانگین ارزش سهام شرکتها و در نهایت افت شاخص بورس است. کاهش و یا ریزش شاخص بورس با اصلاح قیمتها متفاوت است و ممکن است برخی این دو را اشتباه بگیرند. اصلاح قیمت در واقع توقف رشد ارزش سهام و استراحت کوتاه و موقت در روند گفته میشود تا سهام از روند اصلی خود فاصله نگیرد.
عوامل مؤثر در افت شاخص بورس
عوامل بسیاری در ریزش شاخص تاثیر گذارند. در واقع ریزشهای ناگهانی شاخص نتیجه ترکیدن حباب قیمت سهام است. حباب بورس در صورت عدم وجود اطلاعات کامل، سفته بازی و ناکارآمدی بازار شکل میگیرد. ترس و طمع دو عامل هدایت کننده حباب قیمت در بورس هستند که طمع صعود ارزش را شدت میبخشد و ترس ریزش بازار را تشدید مینماید. به هنگام شکلگیری این معضل اقتصادی، قیمت مورد معامله سهام شرکتها به طور غیر منطقی شروع به رشد مینمایند. با مطالعه صورتهای مالی شرکتها افراد میتوانند متوجه تفاوت قیمت ذاتی و قیمت مورد معامله شوند. از آنجاییکه در نهایت قیمتها به قیمت ذاتی خود برمیگردند لذا حباب قیمت در نهایت میترکد و همانطور که رشد کرده شاهد ریزش آن خواهیم بود.
همچنین میتوان اظهار نظرهای متفاوت مسئولین دولتی در خصوص بازار سرمایه، افزایش نرخ سود بانکی، عرضه آبشاری حقوقیهای بازار و یا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را نیز از عوامل تاثیر گذار در افت شاخص بورس دانست. سیاستهای ترامپ در خصوص مقابله ایران مبنی بر فشار حداکثری بود. این سیاست، رشد بی رویه ارزش شرکتها را به همراه داشت که پس از انتخابات و پیروزی بایدن این روند صعودی متوقف و اکثر بازارها روندی نزولی در پیش گرفتهاند.
واکنش رئیس سازمان بورس در خصوص ریزش بی سابقه بازار سرمایه
حسن قالیباف اصل با سوابق و تحصیلات عالیه در حوزه بورس در تاریخ 19 فروردین 1399 پس از استعفای شاپور محمدی، به ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار منصوب گشت. وی با وجود فعالیتهای فراوان و اقدامات گسترده نتوانست مانع ریزش تاریخی بورس در سال 99 گردد و این میزان تا 50 درصد نیز رسید. در نهایت وی اواخر دی ماه ناچار به استعفا شد. پس از استعفا قالیباف اصل، وزیر امور اقتصاد و دارایی (فرهاد دژپسند) دهقان دهنوی را جایگزین وی اعلام نمود. دهقان دهنوی از تاریخ 7 بهمن ماه 99 ریاست سازمان بورس را بر عهده گرفت.
چکیدهای از نظرات و واکنشهای وی را در ادامه بیان نمودهایم.
اظهار نظر قالیباف اصل در خصوص ریزشهای مداوم، بیاعتمادی مردم و خروج سرمایه از بازار به شرح زیر است. وی بازار را متاثر از عوامل مختلف دانست که قیمتها در آن بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا تعیین میگردد. او همچنین اعلام نمود که متاسفانه برخی به علت کمبود نقدینگی، منابع مالی مورد نیاز خود را از بورس بدست میآورند که این امر موجب برهم زدن نظم بازار و متضرر شدن سهامداران خرد میگردد. با سرمایهگذاری در سهام ارزنده، میتوانید بدون نگرانی از نوسانات کوتاه مدت عبور کنید.
نقش سهامداران خرد در افت شاخص بورس
در این مطلب سعی داریم نقش سهامداران خرد در افت اخیر شاخص بورس را بررسی نماییم. در واقع وجود و ورود سهامداران خرد برای بازار سرمایه مفید و حیاتی است. بازار سرمایه بستری برای جذب منابع مالی مورد نیاز جهت پرورش ایدهها و احیای فرصتهای کسب سود میباشد. رشد بورس و جذب نقدینگی مورد نیاز شرکتها از طریق سرمایه گذاری افراد، منجر به رشد اقتصاد کشور میگردد و مانع از ورود افراد سودجو و دلال به عرصه میشود.
از آنجاییکه این بازار پر ریسک است و نیاز به کسب دانش و آموزش دارد تبلیغ آن در رسانه جمعی و تضمین سودآوری آن امری اشتباه بود. اما این بدان معنا نیست که مسئول ریزش شاخص کل بورس، دولت و یا سهامداران خرد میباشند زیرا دولتها کوچیکتر از بورسها هستند و نمیتوان به طور قطع گفت که افت شاخص بعلت دستکاری دولت بوده است اما تشویق به حضور افراد بدون آگاه ساختن آنان از شرایط بازار و ریسکهای آن امری اشتباه تلقی میشود.
تاثیر معاملات کلان حقوقی ها در شدت و تداوم ریزش تاریخی بورس
معاملهگران حقوقی به علت در دست داشتن مبالغ هنگفت، با معاملات خود تاثیرات به مراتب بیشتری بر روند ارزش سهام میگذارند. حال ممکن است برخی از آنان، معاملات و سرمایه خود را در جهتی خاص بکار گیرند و موجب برهم زدن روند کلی بازار گردند. در ادامه به بررسی رفتار حقوقیهای بازار سرمایه میپردازیم.
حقوقیها با دید بلند مدت در بازار سهامداری میکنند لذا این دسته از فعالین به دنبال سرمایهگذاری در شرکتهایی میباشند که سود تقسیمی (DPS) بالاتری داشته باشند. حقوقیها معمولا در خلاف جهت بازار معامله میکنند یعنی در زمان کاهش قیمت، سهم خریده و در زمانی که قیمتها به اندازه کافی رشد نمود و یا وجود حباب را حس نمودند از سهم خارج میگردند. اما هر زمان که این دسته از فعالین بازار سرمایه، مانند حقیقیها معامله نمایند بازار در شرایط بحرانی قرار میگیرد.
بیشترین ریزش مختص کدام نماد است؟
سقوط شاخص کل بورس، از 20 مرداد ماه 99 آغاز شد. این ریزش تا امروز (11 فروردین 1400) حدود 40 درصد ریزش داشته است. این ریزش تا 45 درصد نیز رسید و تا ماهها بازار را قرمز پوش کرده بود. در این میان برخی شرکتها افت شدید ارزش داشته اند که سهامداران آنان ضررهای سنگین و جبران ناپذیری متحمل شدند. شتران، خپارس، خمحرکه، خگستر و حکشتی 5 نماد بازار سرمایه میباشند که در این مدت بیشترین ریزش را داشتهاند. شتران نماد شرکت پالایشگاه نفت تهران میباشد که با ریزش 81 درصدی بیشترین ریزش در بازار را داشته است. در نمودار قیمت زمان نماد شتران، وجود حباب و ترکیدن آن به یکباره قابل مشاهده است. بالاترین قیمت خرید ثبت شده 5131 تومان و پایین ترین قیمت فروش ثبت شده 974 تومان بوده است.
علل ریزش بورس در مرداد 99
- دستکاری در صورتهای مالی شرکتها
- سفته بازی
- تشویق حضور در بورس و تضمین سوددهی آن از طرف دولت در حالی که نوسانات و ریسک جز لاینفک بازار سرمایه است.
- عدم وجود برنامهریزی بلندمدت برای گذر از تاثیرات منفی ریزش شاخص کل
- تاثیرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در تداوم ریزش
- ورود سهامداران ناوارد و مبتدی بدون کسب اطلاعات مورد نیاز بازار سرمایه
- اظهار نظر افراد غیر متخصص
ریزش شاخص بورس تا کی ادامه دارد؟
این سوالی است که ذهن تمامی فعالین بازار را به خود مشغول کرده و عدهای در انتظار آن هستند. با وجود انتشار خبرهای مثبت، بورس کماکان روند نزولی دارد و نتوانسته بر جو منفی بازار غلبه نماید و مجدد اعتماد سهامداران را جلب کند. توقف روند نزولی نیازمند حمایت دولت میباشد. دولت با تلاش در راستای سرمایه محور نمودن اقتصاد از طریق کاهش بهره سپردههای بانکی، واگذاری شرکتهای دولتی به مردم از طریق بورس و همچنین وضع قوانین مناسب در جهت انگیزه دادن به سهامداران برای شرکت در بازار سرمایه میتواند مداخلهای موثر و مفید در اقتصاد داشته باشد.
جمعبندی و توصیه به سرمایهگذاران
در سال 99 بارها پیشبینی توقف ریزش بورس مطرح شد اما بازار کماکان ریزشی باقی ماند. اینطور که به نظر میرسد این کاهش ارزشها تا مدتها و حتی در دوره ریاست جمهوری آینده نیز ادامه دار خواهد بود. امید به بازگشت به برجام و مذاکره با ریاست جمهوری جدید آمریکا، نیز جز جو روانی مثبت چیزی در بر ندارد. از این رو تا مشخص شدن استراتژی معاملاتی خود و یافتن سهمهای ارزنده، با احتیاط کامل معامله کنید.
تاثیرات نرخ بهره بر بازار سهام
نرخ بهره برای اکثر مردم مهم است و همچنین میتواند در بازار سهام تاثیرگذار باشد، اما چرا؟ در این مقاله به ارتباط بین نرخ بهره با بازار سهام و اینکه چگونه ممکن است بر زندگی ما تاثیر بگذارند، پرداخته میشود.
بهره در واقع هزینهای است که فرد در قبال استفاده از پول فرد دیگری به وی می پردازد. خانوارها با این مفهوم بهخوبی آشنا هستند، آنها باید برای خرید خانه از بانک وام رهنی دریافت کنند و در عوض بهره آن را بپردازند. دارندگان کارتهای اعتباری نیز این مفهوم را خوب میدانند، آنها پول را به صورت کوتاهمدت قرض میگیرند و به وسیله آن خرید خود را انجام میدهند. اما زمانی که صحبت از بازار سهام و تاثیر نرخ بهره می شود شرایط فرق میکند.
نرخهای بهره در واقع همان هزینههای هستند که بانکها برای استقراض پول از بانک مرکزی متحمل میشوند. چرا این ارقام مهم هستند؟ بانک مرکزی توسط این نرخها سعی در کنترل تورم دارد. تورم، ناشی از تقاضا زیاد و یا عرضه کم است که سبب افزایش قیمتها می شود. بانک مرکزی با اثر گذاری بر مقدار پول در دسترس، می تواند تورم را کنترل کند. در حقیقت با افزایش نرخ بهره بانک مرکزی عرضه پول را کم میکند و به نوعی دسترسی به آن را گرانتر میکند.
هنگامی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش می دهد، این اقدام تاثیر آنی بر بازار سهام نمیگذارد. در عوض تاثیر مستقیمی بر بانکها برای وام گرفتن از بانک مرکزی میگذارد. اولین اثر غیرمستقیم افزایش نرخ بهره این است که بانکها نرخهای بهره را برای مشتریان افزایش میدهند. افراد برای گرفتن وام رهنی و کارتهای اعتباری تحت تاثیر این افزایش قرار میگیرند، به خصوص اگر از نرخهای بهرهی شناور استفاده کنند. این اقدام بر مقدار پولی که مردم می توانند خرج کنند اثر میگذارد. علاوه بر این، افراد همچنان باید قبوض را پرداخت کنند وقتی این قبوض گرانتر میشوند، پول کمی از درآمد خانوارها باقی میماند. این بدین معناست که خانوارها محتاطانه تر خرج می کنند. به همین علت، شرکتها بهصورت غیرمستقیم ازعکس العمل مشتریان در برابر کاهش نرخ بهره تاثیر میگیرند. اما افزایش نرخ بهره بهصورت مستقیم بر شرکتها نیز تاثیر میگذارد. آنها باید برای گسترش فعالیتهای عملیاتی خود باید از بانکها وام بگیرند. وقتی بانکها استقراض را گرانتر میکنند، شرکتها شاید دیگر نتوانند به مقدار زیاد وام بگیرند و مجبور هستند تا بهره بالاتری پرداخت کنند. هنگامی که شرکتها کمتر هزینه می کنند کمتر رشد خواهند کرد که این امر سبب کاهش سود آوری آنها نیز می شود.
همانطور که گفته شد تغییر در نرخ بهره بر شرکتها و مردم اثر میگذارد، اما علاوه بر آن بر بازار سهام نیز تاثیر میگذارد. یکی از راههای ارزشگذاری شرکتها، جمع ارزش فعلی جریانات نقد آتی شرکتها است. برای بدست آوردن قیمت سهام، مجموع ارزش فعلی جریانات نقد آتی بر تعداد سهام موجود تقسیم میشود. نوسانات قیمت سهام نشان دهنده انتظارات سرمایهگذران زمانهای مختلف از شرکت دارند. به خاطر این تفاوتها سرمایه گذاران تمایل دارند که در قیمتهای متفاوت سهمی را بخرند یا بفروشند.
اگر تصور شود که شرکت در آینده رشد و یا سود کمتری خواهد داشت (در اثر بهره بالا بدهی چرا بورس سقوط می کند؟ و یا درآمد کم) مقدار جریانات آتی آن کاهش یافته و در نتیجه قیمت سهامش کاهش می یابد. اگر قیمت سهام بسیاری از شرکتها کاهش پیدا کند، کل بازار و شاخصهایی از قبیل داو جونز و اس اند پی افت می کنند.
برای بسیاری از سرمایه گذاران افت قیمت سهام و بازار خوشایند نیست. سرمایه گذاران تمایل دارند ارزش سرمایهگذاری آنها افزایش یابد که این افزایش ارزش میتواند ناشی از افزایش قیمت سهام، دریافت سود تقسیمی و یا هر دو این موراد است. با انتظار رشد کم وجریانات نقد آتی کمتر، سرمایه گذاران رشد قیمتی مورد انتظار خود را دریافت نخواهند کرد و این باعث میشود چرا بورس سقوط می کند؟ تا سرمایه گذاری در سهام برای آنها جذاب نباشد. بهعلاوه، سرمایهگذاری در سهام از سایر سرمایهگذاریها ریسک بیشتری دارد. هنگامی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد، اوراق بهادار دولتی مانند اوراق خزانه که سرمایهگذاریها مطمئنتری هستند را پیشنهاد می کند. به عبارت دیگر، نرخ بازده بدون ریسک افزایش مییابد و این سرمایهگذاریها را جذابتر می کند. هنگامی که افراد در سهام سرمایهگذاری میکنند، توقع دارند در ازای قبول ریسک، پاداش بگیرند و نرخ بازده سرمایهگذاری از نرخ بازده بدون ریسک بیشتر باشد. بازده مورد انتظار سرمایهگذاری در سهام برابر است با نرخ بازده بدون ریسک بهعلاوهی صرف ریسک. افراد مختلف، بسته به میزان ریسک چرا بورس سقوط می کند؟ پذیری و شرکتی که در آن سرمایهگذاری میکنند، انتظار بازدههای متفاوتی دارند. در اصل، هرچه نرخ بازده بدون ریسک افزایش یابد، بازده مورد انتظار سرمایهگذاری در سهام نیز افزایش مییابد، به همین خاطر اگر صرف ریسک مورد انتظار کاهش یابد در حالی که بازده ثابت باشد و یا کاهش یابد، سرمایه گذاران سهام را پر ریسک دانسته و جای دیگری سرمایهگذاری می کنند.
تغییر در نرخ بهره تاثیر گستردهای بر اقتصاد می گذارد. وقتی که نرخ بهره افزایش می یابد، مقدار پول در گردش کاهش مییابد و در نتیجه تورم کاهش مییابد، همچنین وام گرفتن گرانتر میشود و این عامل نیز بر مردم و شرکتها نیز تاثیر میگذارد، به گونهای که هزینهها افزایش و درآمدها کاهش مییابد. در نهایت، افزایش نرخ بهره باعث میشود بازار سهام جذابیت خود را برای سرمایه گذاران از دست بدهد.
به خاطر داشته باشید که تمامی این عوامل و نتایج آنها به هم وابسته هستند. آنچه در بالا شرح داده شد را نمیتوان مستقل از سایر عوامل در نظر گرفت، نرخ بهره تنها عامل اثر گذار بر قیمت سهام نیست و عوامل بسیاری بر تغییرات قیمت سهام موثر هستند و تغییر نرخ بهره تنها یکی از این عوامل است. بنابرین نمیتوان با قطعیت گفت که افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی همیشه اثر منفی بر بازار میگذارد.
دیدگاه شما