ارزش نسبت سودآوری


ارزش جایگزینی در بازار بورس

یکی از اصطلاحات پرکاربرد در حوزه مالی و حسابداری ارزش جایگزینی (Replacement value) است. ارزش جایگزینی یکی دیگر از روش‌های ارزیابی و یافتن ارزش ذاتی یک سهم است.

به طور کلی ارزش جایگزینی هر سهم از ارزش یک ورقه بهادار مشخص می‌شود. با این فرض که در زمان محاسبه ارزش سهم، قصد ایجاد شرکت را داشته باشید. به عبارت دیگر برای سنجش ارزش جایگزینی باید تمامی هزینه‌هایی را که برای راه‌اندازی شرکت با شرایط کنونی دارید محاسبه و مقدار کل به دست آمده را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنید.

اگر بخواهیم به شکل ساده‌تر و قابل فهم‌تری ارزش جایگزینی را تعریف کنیم، باید بگوییم که به تمامی هزینه‌ها و مخارجی که باید برای خرید یک کالای کاملاً مشابه یا ساخت آن با دارایی‌های فعلی صرف کنیم، ارزش جایگزینی گفته می‌شود.

در ادامه این مقاله از سایت کارگزاری بیدار به مفهوم ارزش جایگزینی با جزئیات بیشتر می‌پردازیم.

آیا ارزش‌گذاری سهام فقط از طریق ارزش جایگزینی انجام می‌شود؟

یکی از روش‌های رایج در ارزش‌گذاری سهام یک شرکت استفاده از ارزش جایگزینی است. فکر کنید که می‌خواهید یک شرکت جدید را راه‌اندازی کنید. در واقع قصد راه‌اندازی یک شرکت با قابلیت رقابت با شرکت‌های دیگر در زمینه فعالیت‌تان را دارید. شرکت شما باید حداقل دستگاه‌ها و امکاناتی که در شرکت رقیب وجود دارد را داشته باشد. پس نیاز دارید که دارایی‌های شرکت رقیب در زمان حال را محاسبه کنید. هزینه‌های یافتن بازار مناسب، هزینه‌های تولید، هزینه‌های دستمزد و حقوق، هزینه‌های آب و برق و سایر هزینه‌ها همه و همه را محاسبه کنید تا بتوانید هزینه لازم برای راه‌اندازی شرکت مشابه رقیب را به دست‌آورید.

بعد از اینکه هزینه‌ها را تخمین زدید و دارایی‌های شرکت رقیب را ارزش‌گذاری کردید باید این هزینه را بر تعداد سهام تقسیم کنید و ارزش جایگزینی هر سهم را بدست‌آورید. به طور کلی اینطور می‌توان گفت که ارزش جایگزینی به ارزش اوراق بهادار یک شرکت گفته می‌شود. با این فرض که قصد راه‌اندازی شرکت جدید را در تاریخ محاسبه ارزش داشته باشید. البته ارزش هر سهم را می‌توانید از سایر روش‌های ارزش‌گذاری محاسبه کنید.

ارزش جایگزینی تا چه حد قابل اعتماد است؟

با توجه به پیشرفت تکنولوژی و همچنین خلاقیت‌های جدید در مسیر تولید محصولات، ممکن است وسایلی به بازار عرضه شود که با هزینه‌ای کمتر منجر به تولید یک کالا شود. این امر خصوصاً در مشاغلی که بر پایه فناوری است زیاد دیده می‌شود. چرا که فناوری موجود به سرعت در حال تغییر و رشد است و ممکن است همین مسأله باعث شود ارزش دارایی‌ها با ارزش بازاری یا واقعی آن دارایی‌ها تفاوت چشمگیری داشته باشد.

روش ارزش جایگزینی مانند روش ارزش دفتری، ارزش هر دارایی را فارغ از ظرفیت تولید یا عملیات کل تجارت در نظر می‌گیرد.

بعد از آن ارزش دارایی‌های جدا از شرکت هم به آن اضافه می‌شود تا یک ارزیابی کلی بدست آید. در واقع با مثالی ساده‌تر می‌توانیم این موضوع را بیان کنیم. فرض کنید که یک صندلی داریم که در حال حاضر می‌خواهیم یک صندلی دیگر مشابه با این صندلی بسازیم.

چقدر باید هزینه کنیم؟ اگر بخواهیم آن صندلی را با بخریم چقدر باید بپردازیم؟ به مبلغی که برای جایگزینی صندلی ( خرید یا ساخت صندلی) پرداخته می‌شود، ارزش جایگزینی گویند.

شاید تخمین زدن ارزش یک صندلی کار آسانی باشد، اما هنگامی که بحث در مورد مخارج و هزینه‌های راه‌اندازی شرکت‌های بزرگ می‌شود اوضاع به طور کامل فرق می‌کند.

در واقع چنین اطلاعاتی به خصوص برای محاسبه ارزش جایگزینی یک شرکت کار راحتی نیست و به آسانی به دست نمی‌آید.

البته لازم نیست که در تمامی شرایط تنها از روش ارزش جایگزینی استفاده کنید. هنگام بررسی یک شرکت علاوه بر ارزش جایگزینی آن باید به شرایط دیگر مانند وضعیت صورت‌های مالی شرکت، میزان بدهی‌ها، سودآوری آن و. نیز توجه کنید.

در شرایط تورم و ناپایداری اقتصاد استفاده از این روش اطلاعات کامل و درستی در اختیار افراد قرار نمی‌دهد. البته با استفاده از ارزش جایگزینی ارزش موجود در صورت‌های مالی به ارزش واقعی آن نزدیکتر می‌شود. بنابراین استفاده از دیگر روش‌ها نیز برای ارزش‌گذاری شرکت قابل توجیه است.

چه زمانی می‌شود از ارزش جایگزینی استفاده کرد؟

شرکت‌ها هنگامی که می‌خواهند دارایی‌های خود را به فروش برسانند، می‌توانند برای شناسایی سود غیر عملیاتی خود از روش ارزش جایگزینی استفاده کنند. بدین ترتیب برای محاسبه ارزش جایگزینی شرکت‌ها باید تمام دارایی‌های خود از جمله زمین، ساختمان، شرکت، دستگاه‌ها و تجهیزات خود را به قیمت روز در نظر بگیرند. همچنین بعضی از دارایی‌های فعلی مانند ذخایر مالیاتی، مطالبات و. نیز ارزیابی و در ترازنامه جایگزین می‌شوند. بعد از اینکه بدهی‌ها از مبلغ کل کسر شد، مقدار حقوق صاحبان سهم جدید به دست می‌آید.

آیا تحلیلگران مالی از ارزش جایگزینی استفاده می‌کنند؟

تحلیلگران مالی نیز از روش ارزش جایگزینی در تحلیل شرکت‌ها استفاده می‌کنند. زیرا ارزش دفتری دارایی‌ها در صورت وضعیت‌ها معمولاً از درجه اعتماد بالایی برخوردار نیست. به عنوان مثال برای محاسبه ارزش جایگزینی یک شرکت که ده سال از زمان شروع به فعالیتش می‌گذرد، باید تمامی دارایی‌های شرکت را بر اساس نرخ امروز در نظر بگیریم. ارزش جایگزینی باید به ارزش بازار دارایی کاملاً نزدیک باشد. بنابراین تمامی تحلیلگران مالی باید به ارزش جایگزینی سهام شرکت توجه کنند و در کنار استفاده از روش‌های دیگر و ارزیابی سایر عوامل ارزش جایگزینی سهم را در تحلیل‌های خود به کار ببرند.

چرا محاسبه ارزش جایگزینی برای راه‌اندازی شرکت جدید مفید است؟

ارزش جایگزینی برای افرادی که تمایل به تأسیس شرکت جدید دارند، بسیار مفید است. این افراد می‌توانند با محاسبه دارایی‌های فعلی یک شرکتی که قصد دارند مشابه آن را راه‌اندازی کنند، به میزان تخمینی هزینه‌هایی که باید انجام دهند، دسترسی پیدا کنند. در واقع می‌توانند ارزیابی کنند که تأسیس شرکت جدید به صرفه هست یا خیر؟ همچنین آن‌ها متوجه می‌شوند که در حال حاضر می‌توانند با شرکت‌های رقیب رقابت کنند و یا توان رقابتی کافی برای ابراز وجود در بازار فعلی را ندارند.

نحوه محاسبه ارزش جایگزینی

همانطور که در موضوعات قبلی توضیح دادیم برای محاسبه ارزش جایگزینی باید کل دارایی‌های فعلی شرکت را مانند تجهیزات ساختمان زمین را به نرخ روز ارزیابی کنیم. سپس میزان این دارایی و بدهی‌های شرکت را از میزان این دارایی‌ها کم کنیم. برای محاسبه ارزش جایگزینی به ازای هر سهم از فرمول زیر نیز می‌توانیم استفاده کنیم:

ارزش جایگزینی هر سهم مساوی است با ارزش جایگزینی دارایی‌ها منهای بدهی‌ها تقسیم بر تعداد سهام.

همچنین برای این که ارزش جایگزینی سهام شرکت در انتهای دوره را محاسبه کنیم می‌توانیم ارزش تاریخی شرکت را به سود‌های حاصل از نگهداری سهام اضافه کنیم. به عبارت دیگر سود‌های حاصل از نگهداری هر سهام و دارایی‌ها تفاوت میان ارزش روز آن‌ها و ارزش تاریخی دارایی‌ها در پایان دوره است. در روش جایگزینی، سود، شامل سود عملیاتی به علاوه سود حاصل از نگهداری دارایی‌ها ست.

سود مورد نظر ممکن است تحقق یافته و یا تحقق نیافته باشد، اما اگر ارزیابی سهام بر پایه تاریخ آن‌ها انجام شود، سود عملیاتی حاصل تفاوت هزینه‌های دوره و درآمد‌ها است. اگر شرکتی نخواهد دارایی‌های خود را به فروش برساند، از تفاوت ارزش جایگزینی با بهای تمام شده تاریخی هیچ سودی عایدش نمی‌شود.

مزایای ارزش جایگزینی

  • یکی از مزایای ارزش جایگزینی این است که ارزیابی بهتری را به شرکت نشان می‌دهد، چراکه تفاوت میان سود عملیاتی و سود نگهداری دارایی‌ها را مشخص می‌کند. این ارزش اطلاعات بسیار مفیدی را در پیش‌بینی آینده شرکت بیان می‌کند.
  • ارزش جایگزینی این امکان را به تحلیل‌گران مالی می‌دهد تا بین سود نگهداری از دارایی‌ها و سود عملیاتی تمایز قایل شوند. این مسأله برای ارزیابی کارایی مدیران بسیار مهم است.
  • از آنجایی که این ارزش هزینه‌ای را مشخص می‌کند که شرکت باید برای خرید دارایی‌ها بپردازد، قابلیت قیاس بهتری نسبت به ارزش تاریخی برای مقایسه دارد. چرا که ارزش بدست آمده مبلغی است که شرکت باید در زمان فعلی برای تحصیل دارایی بپردازد.

معایب استفاده از ارزش جایگزینی

  • این روش به طور کامل به سودآوری و بازدهی شرکت توجه نمی‌کند. به عنوان مثال شرکت‌هایی که بورسی هستند و یا به عبارتی در بورس فعال هستند، بازده بالایی ندارند، اما ارزش سهام آن‌ها با استفاده از این روش بسیار بالاست.
  • ارزش جایگزینی در جایی ثبت نمی‌شود و فاقد جنبه واقعی است.
  • استفاده از روش جایگزینی هزینه بسیار بالایی دارد.
  • با توجه به اینکه جایی ثبت نمی‌شود ممکن است که مورد اعتماد واقع نشود.
  • بعضی از دارایی‌های نامشهود نیز ممکن است با استفاده از روش ارزش جایگزینی امکان لحاظ شدن را نداشته باشند.

ویژگی‌های شیوه ارزیابی جایگزینی

  • رعایت کردن اصول تحقق
  • رعایت اصل ثبات واحد پولی دارایی
  • در روش تاریخی مبنا بر این است که قیمت تمام شده دارایی‌ها بعد از کسر استهلاک انباشته در ترازنامه می‌آید و این در حالی است که در روش ارزیابی جایگزینی، دارایی‌ها به صورت ارزش جایگزینی خالص در تاریخ ترازنامه نمایش داده می‌شوند. پس در روش ارزیابی جایگزینی هر گونه کاهش یا افزایش در ارزش دارایی‌ها نشان داده می‌شود.
  • در روش تاریخی از تفاوت بین درآمد‌ها و هزینه‌ها سود عملیاتی به دست می‌آید و این در حالی است که در روش ارزیابی ارزش جایگزینی مقدار سود از سود عملیاتی و سود حاصل از نگهداری دارایی‌ها به دست می‌آید که سود حاصل ممکن است تحقق پیدا کرده یا نکرده باشد.

چگونه براساس ارزش‌گذاری جایگزینی تصمیم‌گیری کنیم؟

تمامی سرمایه‌گذاران باید هنگام تحلیل و تصمیم‌گیری باید به ارزش جایگزینی دارایی‌ها یا سهام شرکت توجه کنند، اما این ارزش باید در سایر موارد مانند سودآوری، نسبت‌های مالی شرکت نیز مورد ارزیابی قرار بگیرد.

افرادی که تنها با استفاده از روش جایگزینی، دارایی‌های یک شرکت را بررسی می‌کنند در واقع به اصل تداوم فعالیت توجه نکرده‌اند و همچنین استفاده از دارایی‌ها را نیز در درآمد زایی در نظر نگرفته‌اند.

جمع‌بندی

به‌طور کلی شرکت‌هایی که دارایی‌های زیادی دارند تمایل دارند که ارزش جاری شرکتشان در نظر گرفته شود. برای محاسبه ارزش جاری نیز باید تمامی قیمت‌های جاری نیز استفاده شود.

یکی از روش‌های محاسبه ارزش فعلی دارایی‌های یک شرکت استفاده از ارزش جایگزینی است. هنگامی که ارزش دارایی یک شرکت در اثر گذشت زمان و تورم افزایش پیدا می‌کند، نیاز به ارزیابی ارزش جایگزینی وجود خواهد داشت.

به طور کلی ارزش جایگزینی هزینه‌ای است که اگر شرکت در حال حاضر بخواهد دارایی‌های خود را خریداری کند باید بپردازد.

تحلیلگران مالی معمولاً برای یافتن ارزش جاری یک شرکت از این روش استفاده می‌کنند، البته نباید تنها به این روش اکتفا کرد و برای اینکه ارزیابی دقیق‌تر صورت بگیرد، باید از سایر روش‌ها نیز در تحلیل مالی استفاده شود.

ﻧﺴﺒﺖﻫﺎی ﺳﻮدآوری چیست؟

نسبت سودآوری ﻣﻴﺰان ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺴﺐ ﺳﻮد و روش ﺗﺎﻣﻴﻦ آن از ﻣﺤﻞ درآﻣﺪ، ﻓﺮوش و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار می‌دﻫﺪ و بسته به نوع تحلیل در هفت شاخص دسته‌بندی می‌شود.

طرح

به گزارش ایبِنا، نسبت سود خالص به فروش: این نسبت از تقسیم سود خاص بر فروش خالص به دست می آید و میزان بازدهی را به ازای هر ریال از فروش نشان می دهد. ضعف این نسبت آن است که بسیاری از هزینه ها همانند هزینه تامین مالی که در محاسبه سود خالص لحاظ شده اند ارتباطی به فعالیت فروش نداشته ولی در عدد نسبت ظاهر می شود.

نسبت سود عملیاتی به فروش

این نسبت از تقسیم سودعملیاتی به فروش خالص به دست می آید. اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاری دارایی ها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمی شود. این نسبت معیار قوی تری برای ارزیابی سودآوری و فروش است.

نسبت سود خالص به متوسط دارایی‌ها

این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع دارایی ها به دست می آید و معیار بهتری برای سنجش سودآوری شرکت در مقایسه با نسبت سود خالص به فروش و نسبت سود عملیاتی است زیرا توان مدیریت را در بکارگیری موثر از دارایی ها در ایجاد سود خالص نشان می دهد.

نسبت بازده حقوق صاحبان سهام

این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز بر متوسط حقوق صاحبان سهام به دست می آید. این نسبت میزان موفقیت مدیریت را در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادی نشان می دهد.

در آمد هر سهم

این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز بر تعداد سهام عادی به دست می آید. روند افزایش این نسبت مبین رشد واحد تجاری است که از دیدگاه سرمایه گذاران رشد بالقوه بسیار مطلوب است و روند کاهشی سرمایه گذاران و سهامداران را نگران خواهد کرد.

نسبت مالی در سال 1400

نسبت مالی در سال 1400

محاسبه و بررسی نسبت مالی شرکت ها و ادارات یکی از مهم ‌ترین و اصلی ‌ترین وظایف حسابداران است.استفاده از نسبت های مالی یکی از رایج ترین روش ها برای تحلیل صورت های مالی در میان حسابداران می باشد.در مقاله نسبت مالی در سال 1400 از راشا مشاوران راستن به معرفی و بررسی نسبت مالی و انواع ان می پردازیم.با ما همراه باشید.

نسبت مالی چیست؟

نسبت‌ مالی مقادیر عددی است که از صورت‌های مالی یک شرکت استخراج می‌شود.نسبت های مالی هر شرکت که از صورت هایی همچون ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی،استفاده بسیاری در مواردی همچون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزش‌گذاری و غیره دارند.همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد،یکی از متداول‌ترین راه‌هابرای تحلیل صورت مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی می باشد.این نسبت‌ها دارای انواع مختلفی می باشند که هر کدام یکی از جنبه های مالی شرکت را بررسی می کنند.

انواع مختلف نسبت مالی

  1. نسبت‌های نقدینگی
  2. نسبت‌های اهرمی و پوششی
  3. نسبت‌های فعالیت
  4. نسبت‌های سودآوری
  5. نسبت‌های ارزش بازار

نسبت مالی در سال 1400

1.نسبت‌ مالی نقدینگی

نقدینگی به معنی توانایی شرکت در جوابگویی به تعهدات کوتاه مدت خود می باشد.

نسبت نقدینگی برای اجرای فعالیت‌های واحد تجاری ضروری است.مخصوصا زمانی که شرکت دچار مشکلاتی همچون رکود اقتصادی و یا زیان‌های ناشی از آن و فزایش ناگهانی در قیمتِ مواد اولیه و یا قطعات مورد استفاده شرکت باشد.در این شرایط در صورتی که شرکت از نقدینگی کافی برخوردار نباشد،مشکلات مالی بسیاری به وجود خواهد آمد.

انواع نسبت هایی که در این گروه قرار می گیرند عبارتند از:

2.نسبت‌ مالی فعالیت

نسبت فعالیت نشان می دهد که دارایی های شرکت با چه سرعتی به فروش رسیده یا نقد می شود.به عبارت دیگر این نسبت نشان دهنده توانایی مدیران در بکارگیری دارایی ها برای فعالیت نهایی شرکت می باشد.مهم‌ترین عملکرد این نسبت ها مرتبط ساختن اقلام ترازنامه با صورت سود و زیان می باشد.

یکی از نکات مهم در رابطه با این نسبت ها این است که اقلام ترازنامه در لحظه محاسبه می‌شوند.ولی اقلام سود و زیان در یک دوره زمانی خاص محاسبه می شوند.این موضوع اغلب در محاسبه و تحلیل این نسبت،نظر گرفته نمی‌شود.

انواع نسبت‌هایی که در این گروه قرار می گیرند عبارتند از:

  1. دوره گردش موجودی کالا
  2. دوره وصول مطالبات
  3. دوره گردش مواد و کالای نیم ساخته
  4. دوره واریز بستانکاران
  5. دفعات گردش سرمایه جاری
  6. دفعات گردش سرمایه ثابت
  7. دفعات گردش دارایی
  8. درصد تغییر فروش

3.نسبت‌ مالی اهرمی

نسبت های اهرمی یکی دیگر از انواع نسبت های مالی می باشد.نسبت اهرمی یا توانایی بازپرداخت بدهی،به معنی قدرت جوابگویی مؤسسه بـه بدهی‌های بلندمدت خـود.

تحلیـل این نسبت تاکید بر ساختار بلند مدت مالی و عملیاتی شرکت یا موسسه دارد.یکی از مواردی که در تحلیل این نسبت مورد توجه قرار می گیرد،میزان بدهی های بلند مدت موسسه در ساختار سرمایه ان می باشد.همچنین سود آوری شرکت نیز باید در این این بررسی ها مورد توجه قرار گیرد.زیرا تا زمانی کهک شرکت سود آور نباشد،قادر به بازپرداخت بدهی های خود نخواهد بود.

نسبت‌های اهرمی عبارتند از:

  1. نسبت بدهی
  2. نسبت بدهی به ارزش ویژه
  3. نسبت پوشش هزینه بهره

نسبت مالی در سال 1400

4.نسبت‌ مالی سودآوری

نسبت سود آوری یکی دیگر از نسبت های مالی می باشد.بر اساس نتایج این نسبت،در رابطه با میزان موفقیت مالی و سود دهی شرکت تصمیم گیری خواهد شد.بدییهی است که هیچ سرمایه گذاری علاقه ایی به مشاکت با شرکت هایی که سودآوری و درآمد زایی پایینی دارند،نخواهد داشت.

نسبت های سود آوری عبارتند از:

  1. حاشیه سود ناخالص
  2. حاشیه سود خالص
  3. بازده سرمایه‌گذاری

5.نسبت‌ مالی مربوط به ارزش بازار سهام

نسبت های ارزش بازار سهام گروه دیگری از نسبت‌های مالی می باشند.این نسبت قیمت بازار سهام شـرکت را بـه سود عایدی و یا ارزش دفتری این سهام ارتباط می‌دهد.به علاوه ارتباط میان قیمت سهام را با سود سهامِ پرداختی را برای سهامداران روشن می‌سازد.

نسبت‌های ارزش بازار سهام شامل موارد زیر است:

  1. درآمد هر سهم
  2. نسبت قیمت به درآمد هر سهم
  3. ارزش دفتری هر سهم
  4. نسبت‌های سود سهام

نسبت مالی در سال 1400

اهداف تحلیل نسبت‌ مالی

1.پیگیری عملکرد شرکت

تعیین نسبت‌ های مالی و همچنین پیگیری تغیید مقادیر آن در هر دوره،موجب یافتن راه ها و سرنخ هایی برای پیشرفت شرکت می شود.به عنوان مثال افزایش نرخ بدهی نسبت به میزان دارایی نشان دهنده این است که شرکت تحت فشار بدهی بوده و ممکن است باعث ورشکستگی شرکت شود

2.امکان مقایسه عملکرد شرکت

مقایسه عملکرد شرکت کمک می کند تا یک سرمایه گذار تشخیص دهد که کدام شرکت برای افزایش سود آوری استفاده بهینه ای از دارایی اش داشته.

استفاده‌ کنندگان نسبت های مالی چند دسته هستند؟

استفاده‌ کنندگان خارجی

این گروه شامل تحلیلگران مالی، سرمایه‌گذاران خرده‌فروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت می‌شود.

استفاده‌ کنندگان داخل

این گروه شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان می‌شود.

جمع بندی

یکی از وظایف اصلی حسابداران که وجود آن برای هر شرکت یا سازمانی ضروری می باشد،محاسبه نسبت های مالی است.نسبت های مالی دارای انواع مختلفی می باشند.ما در این مقاله به معرفی این مهم و بررسی انواع آن پرداختیم.در انتها امیدواریم این مطلب برای شما مفید واقع شده باشد.

نسبت مالی در سال 1400

راشا مشاوران راستین

شرکت راشا مشاوران راستین،مجموعه ای است که سال هاست در زمینه حسابداری و مالی و خدمات مالیاتی در ایران فعالیت می کند.این شرکت با به کارگیری تیمی مجرب و کاربلد آماده ارائه خدمات حسابداری،مالی و مالیاتی به شما همراهان گرامی می باشد.جهت دریافت اطالاعات بیشتر و دریافت خدمات با کارشناسان شرکت راشا مشاوران راستین تماس حاصل فرمایید.

ارزش نسبت سودآوری

F = فیوچر p= پرایس

3- ارزش فعلی خالص (NPV ) : از تفاضل جریانهای نقدی ورودی و خروجی بدست می آید و به طریقه زیر محاسبه میگردد.

جریان نقدی خروجی - جریان نقدی ورودی = ارزش فعلی خالص (NPV )

نکته : اگر NPV مثبت باشد یعنی جریان نقدی ورودی بیشتر از جریان نقدی خروجی است و پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است و برعکس.

مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه (I ) 000/000/1 ریال و عمر شرکت (n ) 10 سال و جریان نقدی ورودی به صورت سالیانه 000/300 ریال و نرخ بازده (i) 12% باشد مطلوب است محاسبه NPV :(226/903)

Fc = جریان نقدی ورودی

4- شاخص سود آوری(PI):میزان سود آوری یک پروژه را نشان می دهد و از فرمول محاسبه می گردد . هرچه شاخص سودآوری بزرگتر باشد آن پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است .

مثال: با توجه به مثال فوق شاخص سودآوری شرکت برابر است با:

مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/20 ریال و جریان نقدی سالیانه 000/000/7 و هزینه سرمایه 10% و عمر شرکت 4 سال باشد مطلوب است :

الف) محاسبه NPV (780/204/15 - )

مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/2 و عمر شرکت 6 سال و نرخ بازده 20% و جریان نقدی ورودی 000/250 باشد مطلوب است الف) NPV ( 008/916/1- ) ب) PI ( 04/0)

تجزیه وتحلیل نقطه سربه سر:نقطه سر به سر سطحی از میزان تولید و فروش را نشان می دهد که در آن نه سودی وجود دارد و نه زیانی . برای تعیین نقطه سر به سر هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند الف) هزینه ثابت (Fc) که این هزینه ها هیچ گونه ارتباطی با میزان تولید ندارند مانند هزینه اجاره .ب) هزینه های متغیر(Vc) که متناسب با حجم تولید تغییر می کنند یعنی هرچه تولید بیشتر باشد هزینه های متغیر هم بیشتر خواهند بود مانند خرید مواد اولیه تولید . برای محاسبه نقطه سر به سر هم از فرمول ریاضی و هم از روش نموداری استفاده می شود . از طریق فرمول ریاضی نقطه سر به سر برابر است با : که در این فرمول Q برابر با تعداد تولید و P برابر است با قیمت(پرایس) .

درآمدها = هزینه ها

مبلغ × تعداد = هزینه ثابت + هزینه متغیر

مثال: یک شرکت تولیدی در زمینه خودکار که مجموع هزینه های ثابت آن 000/000/51 ریال است و بهای فروش هر خودکار 25000 ریال و هزینه متغیر هر خودکار 15000 در نظر گرفته است مطلوب است تولید در نقطه سر به سر:

فروش S= P × Q S=000/500/127= 5100×25000

مثال: اگر هزینه ثابت 000/000/24 و هزینه متغیر 000/6 و تعداد کالا 000/4 باشد مطلوب است تعیین قیمت هر کالا:

نقطه سربه سر نقدی :نقطه سر به سر نقدی مشابه نقطه سر به سر کالاست با این تفاوت که در نقطه سر به سر نقدی تمام هزینه های ثابت F c نباید به صورت نقد پرداخت شوند بنابراین هزینه های غیر نقدی را از هزینه ثابت کسر خواهیم کرد . نقططه سر به سر نقدی از نقطه سر به سر معمولی (کالا) کمتر است ( بخاطر کسر استهلاک از صورت فرمول) :

مثال: اگر جمع هزینه های ثابت 000/000/5 ، استهلاک 000/200 ریال و قیمت کالا 2500 و هزینه های متغیر 1500 ریال باشد مطلوب است تعیین نقطه سربه سر نقدی و فروش :(4800 و 000/000/12)

مثال : اگر هزینه ثابت مالی 000/000/1 ریال و هزینه های ثابت عملیاتی 000/500/2 ریال باشد و قیمت کالا 100 و هزینه متغییر 500 ریال و تعداد کالا 200 باشد مطلوب است میزان استهلاک :(000/490/3)

محاسبه نقطه سر به سر از روش نموداری :

مثال: اگر بهای فروش2000 ، هزینه متغیر هر واحد کالا 1000 و هزینه ثابت 000/000/10 ریال باشد مطلوب است نقطه سر به سر از طریق نمودار:

انواع اهرمها: هزینه های ثابت شامل هزینه های ثابت عملیاتی و هزینه های ثابت مالی است.

اهرم عملیاتی: تأثیر هزینه های ثابت عملیاتی را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:

اهرم مالی: تأثیر هزینه های ثابت را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:

اهرم ترکیبی :که معیاری از ریسک کلی شرکت است از حاصل ضرب اهرم مالی در اهرم عملیاتی بدست می آید:(DCL )

مثال:اگرتعداد کالا 3000 ، قیمت کالا 2500 ، هزینه متغیر هر واحد 1000 ، هزینه های ثابت عملیاتی(Fc) 000/000/3 و هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/1 ریال باشد مطلوب است :

الف ) اهرم عملیاتی (3) ب) اهرم مالی(3) ج) اهرم ترکیبی(9)

مثال: اگر هزینه های ثابت عملیاتی (Fc) 000/000/80 ، هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/16 ، سطح تولید فعلی(Q) 2000 واحد ، فروش 000/000/200 و هزینه های متغیر 000/000/40 ریال باشد مطلوب است:

الف)درجه اهرم مالی ب) درجه اهرم عملیاتی ج) درجه اهرم ترکیبی

سهام: شرکتهای سهامی قادر به انتشار سهام ممتاز یا عادی و یا هر دو می باشند . سهام ممتاز سهامی هستند که نسبت به سایر انواع سهام دارای امتیازاتی از قبیل:

1. اولویت در دریافت سود

2. اولویت در دریافت مبلغ اسمی سهام

3. داشتن حق رأی بیشتر

سهام ممتاز زمانی منتشر می شوند که درجه اهرم مالی شرکت و یا هزینه های سهام عادی درحد بالایی باشند.

انواع سهام ممتاز : سهام ممتاز شامل:

1. سهام قابل تبدیل در مقابل سهام غیر قابل تبدیل در این نوع سهام ، سهام ممتاز می تواند به دیگر انواع سهام تبدیل شوند ولی سهام غیر قابل تبدیل چنین ویژگی را ندارند.

2. سهام جمع شونده در مقابل سهام غیر جمع شونده: در این نوع سهام سود پرداخت نشده سال یا سالهای گذشته یا به عبارتی سود معوقه باید قبل از توزیع سود سهامداران عادی پرداخت گردد.

3. سهام با مشارکت در مقابل سهام ممتاز بدون مشارکت: اگر سود اعلام شده شرکت از میزانی که بطور معمول به سهامداران عادی و ممتاز پرداخت می گردد بیشتر باشد در باقیمانده سود مشارکت دارند (مشارکت در میزان سود بر اساس ارزش اسمی صورت می گیرد)

مثال: شرکتی دارای 60000 سهم ممتاز جمع شونده به مبلغ اسمی 1500 ریال و نرخ آن 24% باشد که سود سالهای 89 و 90 به سهامداران پرداخت نشده باشد و در سال 91 میزان کل سود پرداختی شرکت به سهامداران ممتاز برابر است با:

000/200/43 = 2 × 24% × 000/000/90 = 1500 ×000/60 = سود معوقه (سود انباشته)

000/600/21 = 1 ×24% × 000/000/90 = 1500 × 000/60 = سود سال جاری

000/800/64 = 000/600/21 + 000/200/43 = کل سود پرداختی به سهامداران ممتاز

مثال: شرکتی در نظر دارد 5000 سهم ممتاز با سود انباشته(جمع شونده) به ارزش اسمی هر سهم 000/10 با نرخ 15% منتشر نماید ، سود این سهام به مدت 3 سال پرداخت نشده است ، امسال سالی سود آور است و شرکت در نظر دارد تمامی تعهدات خود را در زمینه سود انجام دهد . شرکت بابت سهام ممتاز چقدر سود باید پرداخت نماید: (000/000/30)

مثال برای سهام با مشارکت: اگر شرکتی 000/000/50 ریال سود داشته باشد و 000/10 برگه سهام ممتاز 000/10 ریالی با نرخ 20% و 000/40 برگه سهام عادی 2000 ریالی با نرخ 15% منتشر کرده باشد میزان سود پرداختی به سهامداران ممتاز و عادی را بطور جداگانه محاسبه کنید(سهام ممتاز از نوع با مشارکت است)

سود سهام ممتاز و عادی

000/000/20 = 20% × 000/10 × 000/10

000/000/12 = 000/2 × 000/40

سهم باقیمانده سود سهام ممتاز مشارکتی

مثال:اگر سهام ممتاز با مشارکت 00/20 برگه 1500 ریالی با نرخ سود 14%و سهام عادی 000/5 برگه به ارزش اسمی 2000 ریال با نرخ 14% باشد . و مجموع سود شرکت 000/000/60 ریال باشد مطلوب است :

مقدار سود سهام ، سهامداران ممتاز و عادی (000/000/45 و000/000/15)

مثال: شرکتی 5000 برگه سهام ممتاز جمع شونده با مشارکت را به ارزش هر برگ 15000 ریال با نرخ 18% و 10000 سهم عادی 7000 ریالی با نرخ 20% را بین سهامداران توزیع می کند اگر میزان سود اختصاصی 60000000 ریال باشد مطلوب است تعیین سود به سهامداران ممتاز و عادی (2 سال سود پرداخت نشده است)

جواب : ممتاز ( 827/344/42) عادی(173/655/16)

مثال:شرکت آلفا سهام ممتاز غیر جمع شونده با مشارکت به تعداد 6000 برگه 200 ریالی با نرخ 10% که سه سال سود پرداخت نشده و 8000 سهام 300 ریالی با نرخ 20% دارد اگر کل سود 40000000 ریال باشد مطلوب است سهم هر یک از سهام ؟ جواب: ممتاز ( 332/253/13) عادی ( 668/746/26)

تجزیه سهام: در تجزیه سهام که به آن سود سهمی یا سهام جایزه می گویند . تعداد سهام افزایش می یابد و به همان اندازه ارزش سهام کاهش می یابد افزایش تعداد با کاهش ارزش سهام خنثی شده و در مجموع هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.

مثال: شرکتی 1500 برگه 1200ریالی منتشر کرده است اگر تجزیه سهام 1به 3 باشد تعداد سهام جدید و ارزش هر برگه و ارزش اسمی برابر است با .( تعداد سهام 4500 و ارزش هر سهم 400 و ارزش اسمی 1800000)

مثال: شخصی مالک 20%سهام یک شرکت است ارزش هر سهم در بازار 500 ریال است مطلوب است تعداد سهام و ارزش سهام شخص را در صورتی که تجزیه 1 به 2 صورت گیرد ( شرکت 10000 سهام عادی دارد)

جواب ( تعداد سهام 4000 و ارزش سهام بعد از تجزیه 1000000)

معکوس تجزیه سهام: در معکوس تجزیه سهام که به آن ترکیب سهام هم می گویند برعکس تجزیه سهام عمل می کنیم یعنی تعداد سهام کاهش می یابد و ارزش هر برگه سهام افزایش می یابد .کاهش تعداد سهام و افزایش ارزش آنها با هم خنثی و جبران می شوند بنابراین هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.

مثال: شرکتی 10000 برگه سهام به ارزش هر برگه 5000 ریال دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5 به 1 صورت گیرد تعداد سهام ، ارزش هر سهم و ثروت شرکت را بعد از معکوس تجزیه سهام محاسبه نمایید.

تعداد سهام 2000= 5 10000 ارزش سهام 25000 = 5× 5000

ثروت شرکت بعد از معکوس 50000000 =2000 ×25000 ثروت قبل از معکوس 50000000=5000×10000

مثال: شرکتی 6000 برگه 4000 ریالی دارد اگر معکوس تجزیه سهام 4 به 1 باشد مطلوب ارزش نسبت سودآوری است (نرخ 20%) :

الف: تعداد سهام (1500)

ب: ارزش هر سهم (16000)

ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(24000000)

مثال: شرکتی 3000 برگه سهام 6000 ریالی با نرخ 10% دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5/1 به 1 صورت گیرد مصلوب است :

الف: تعداد سهام (2000)

ب: ارزش هر سهم (9000)

ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)

سود سهمی (سهام جایزه):تقسیم سود از طریق توزیع سهام بین سهامداران ، سود سهمی نامیده می شود . سهام جایزه در شرایطی که شرکت از وضع نقدینگی خوبی برخوردار نباشد و یا برای تأمین مالیتوسعه عملیات خود به وجه نقد نیاز داشته باشد صادر می شوند.

مثال: اگر شرکتی 10000 برگه سهام داشته باشد که ارزش هر برگه 2000 ریال باشد و شخصی مالک 20% سهام شرکت باشد و قرار باشد که 50% سود سهمی بین سهامداران توزیع شود مطلوب است :

الف: تعداد سهام 15000= 5000 + 10000 5000=50% × 10000

ج: ثروت شرکت 20000000= 15000 × 1333

مثال : شرکتی 6000 برگه سهام 3000 ریالی دارد و شخصی مالک 10% کل سهام شرکت است . اگر 30% سود سهمی بین سهامداران توزیع گردد مطلوب است :

الف: تعداد سهام (7800)

ب: ارزش هر سهم (2307)

ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)

مثال: شرکتی 20000 برگه سهام 500 ریالی دارد اگر شرکت 35% سهام را به صورت جایزه توزیع نماید مطلوب است:

۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

10 شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبه‌ای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق می‌کند. در دنیای سرمایه‌گذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده‌ ماشین سرمایه‌گذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روش‌های مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راه‌ها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیل‌ها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری می‌شود. در ادامه مهم‌ترین شاخص‌های تحلیل بنیادی را معرفی می‌کنیم.

درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه می‌توانند بر این اساس از آن‌ها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آن‌ها معمولاً تحلیل‌های اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه می‌کنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیش‌بینی کنند.

 درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار می‌رود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آن‌ها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود می‌برند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود که منجر به توصیه فروش می‌شود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کم‌تر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، انتظار می‌رود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار می‌رود.

برترین شاخص‌های تحلیل فاندامنتال

همانطور که می‌دانید مدل‌های مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که می‌توان از آن‌ها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب‌ترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شده‌اند. درک این شاخص‌های کلیدی می‌تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.

۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)

این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین می‌شود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه‌گذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما می‌توانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش می‌شود.

۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه‌گیری می‌کند. این به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان می‌دهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه‌گذاران مطلوب است.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).

دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبه‌ی آن‌ها استفاده می‌شود. اگر سود پیش‌بینی‌شده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آینده‌نگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.

۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)

نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمی‌شود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل‌تری از ارزش‌گذاری سهام ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد سود پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:

PEG = نسبت PE / رشد درآمد

PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل می‌شود

PEG = 1.5

قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش‌گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی می‌شود.

۴. جریان نقدی آزاد (FCF)

به عبارت ساده‌تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای یک شرکت باقی می‌ماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکت‌هایی با جریان نقدی آزاد بالا می‌توانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری‌ کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی می‌دانند زیرا نشان می‌دهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینه‌های سرمایه را دارد یا خیر.

FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت می‌شود، به همان شکل محاسبه می‌شود. همچنین می‌توان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمول‌های زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه می‌کنیم:

NOPAT = EBIT مالیات –

NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴

FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )

FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴

۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته می‌شود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، ارزش نسبت سودآوری محاسبه می‌شود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام دارایی‌ها منهای بدهی‌ها محاسبه می‌شود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه‌گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزش‌گذاری شده باشد مفید خواهد بود.

۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان می‌دهد که سهامدار برای بخشی از سرمایه‌گذاری خود در آن شرکت دریافت می‌کند. این نسبت اندازه‌گیری می‌کند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه‌گذاری سهامداران خود ایجاد می‌کند. از آنجایی که سود محرک واقعی ارزش نسبت سودآوری قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما می‌توانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه‌گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش می‌دهد. این تحلیل به این مؤلفه‌های اصلی می‌پردازد:

ROA = درآمد خالص / دارایی‌ها، که می‌توان آن‌ها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:

حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص

نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی

اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام

فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:

ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم

ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام

با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار می‌تواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE می‌شود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟

۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

همانطور که می‌دانید شرکت‌ها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت می‌کند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما می‌گوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز می‌گرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار می‌گذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاورده‌اند یا به دلیل یک عقب‌گردی موقت، آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه می‌شود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه‌گذاران تلقی می‌شود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

۹. نسبت سود سهام

نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن می‌پردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش می‌یابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آن‌ها می‌گوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اند، چه میزان به آن‌ها باز می‌گردد.

نسبت سود تقسیمی به درصد بیان می‌شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت می‌کنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله می‌شود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله می‌شود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح می‌دهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.

۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری می‌کند. سرمایه‌گذاران می‌توانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی‌های شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه کسب ‌و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام می‌تواند تعهدات را برآورده کند.

شما می‌توانید نسبت را با تقسیم کل بدهی‌ها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان می‌دهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه می‌شود:

$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰

نتیجه گیری

همه شاخص‌های تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آن‌ها می‌توانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر می‌گذارند که اندازه‌گیری اکثر آن‌ها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایه‌گذاری می‌شود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و داده‌های خاص صنعت استفاده می‌شود. این مسائل به شما کمک می‌کند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام می‌خواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخص‌ها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاری‌های بالقوه استفاده می‌کنید.

سوالات متدوال

سوالات متداول

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک ارزش نسبت سودآوری کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است.

هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟

هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است.

نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.