اعتیاد به سودهای تصادفی


اعتیاد به سودهای تصادفی

عنوان مقایسه اثربخشی آموزش دلگرم سازی و مهارت‌های زندگی بر خودكارآمدي همسران معتادان
تعداد صفحات 9
نویسنده
مشخصات نشریه فصلنامه دانشگاه علوم پزشكي خراسان شمالي - دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني خراسان شمالي شماره 3
تاریخ انتشار پائیز - 1391
درجه علمی علمی - پژوهشی
محدوده صفحات 301-293
زبان فارسی
کلید واژه رضایت زناشویی معتاد اثربخشی مهارت‌های زندگی آموزش مهارت‌های زندگی همسران معتادان خودکارآمدی اثربخشی آموزش کنترل خشم دلگرم‌ سازی

پژوهشکده زن و خانواده با هدف تبیین دیدگاه نظام‌مند دین پیرامون مسائل زن و خانواده، تعمیق پژوهش‌ها و کارشناسی‌های دینی و پاسخ‌گویی به نیازهای تئوریک و دفاع از مرزهای اعتقادی در این حوزه توسط مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران در سال 1377 تاسیس گردید. ادامه .

ارتباط با ما
نشـانی‌مرکز‌قـم: بلوار الغدیر کوچه 10 پلاک 5
تلفـن: 58-32603357 (۰۲۵)
سامانه‌پیامکی: ۳۰۰۰۱۲۳۰۰۱۱۰۲۰
نشـانی‌دفترتهــران: بلوارکشاورز،خیابان نادری،ک حجت‌دوست،پ ۵۶
تلفـــــــــــــــــــــــــــــــــن: ۴ ۴ ۹ ۳ ۸ ۹ ۸ ۸ (۱ ۲ ۰)

نگاهی بیشتر به انتظار به عنوان معیاری برای تصمیم گیری (ستون 255)

در یک ستون 252 به اشتباه پرفیت اشاره کردم که معیار انتظار را در محاسبه سودمندی یک مرحله در چارچوب یک اقدام جمعی مطرح کرد. آنجا توضیح دادم که شرایطی وجود دارد که انتظار ملاک تصمیم گیری نیست. زمانی که انحراف معیار زیاد است (نتایج بسیار پراکنده هستند)، یا زمانی که شانس به دست آوردن میانگین صفر است، تخمین ارزش بازی (سود مورد انتظار) با توجه به انتظارات فایده ای ندارد. در آنجا باید سود مورد انتظار را در قرعه کشی فردی تخمین بزنیم نه انتظار را. بعد از آن ستون، یک سوال احتمال گیج کننده به من داده شد، که برخی از بچه ها را در تمام طول روز به کار می گیرد و گیج می کند، بنابراین تصمیم گرفتم این ستون را بنویسم.

نسبت سود مورد انتظار به انتظار

به طور خلاصه، ادعای اساسی در مورد تفاوت بین سود مورد انتظار و انتظار را از طریق مثال ساده ای که در آن ستون آوردم، توضیح خواهم داد. فرض کنید یک ارز ناعادلانه پرتاب می کنیم. شانس به دست آوردن یک درخت یک در میلیون است، اما اگر نتیجه یک درخت باشد، میلیون ها میلیارد دلار درآمد دارم. اگر نتیجه یک مگس باشد (احتمال آن بسیار زیاد است، تقریباً 1) من هزار دلار ضرر می کنم. انتظار سود در چنین قرعه کشی: 1000 - 10 است 9 دلار (سود دو برابر شانس هر دو نتیجه است). هزار کاملا ناچیز است، بنابراین می توان گفت که انتظار 10 است 9 دلار انتظار چیست؟ این میانگین برد در هر قرعه کشی است اگر این قرعه کشی را بارها تکرار کنیم. یعنی اگر بارها و بارها قرعه کشی را تکرار کنیم به نتایج (سود) زیادی می رسیم. اگر همه آنها را جمع کنیم و بر تعداد قرعه‌کشی‌ها تقسیم کنیم، چون تعداد قرعه‌کشی‌ها افزایش می‌یابد، میانگین سود برای هر قرعه‌کشی (توجه داشته باشید! برای یک، نه همه با هم) به 10 نزدیک می‌شود. 9 دلار[1]

اکنون به شما پیشنهاد می شود این بازی را انجام دهید که به معنای خرید بلیط یک بار قرعه کشی است. چقدر حاضرید برای این کارت ها بپردازید؟ توجه داشته باشید که در اینجا شما تلاش های بی شماری را انجام نمی دهید، بلکه فقط یک تلاش دارید. نتیجه فقط یکی خواهد بود، یا اینجا یا اینجا. با این حال، رایج است که فکر کنیم (همانطور که Parfit در ستون بالا بیان کرد) که انتظار کم و بیش ارزش شرکت در قرعه کشی را بیان می کند. به عنوان مثال، در یک ارز منصفانه، پرداخت سرمایه هنگفت برای شرکت در این قرعه کشی منطقی است، زیرا انتظار سود بسیار زیاد است. همانطور که گفته شد، حتی در قرعه‌کشی‌هایی که از ارز غیرمنصفانه استفاده می‌کنند، انتظارات اساساً متفاوت نیست (هنوز بسیار زیاد است). بنابراین ظاهراً ما انتظار داریم که در اینجا نیز مردم مبلغ هنگفتی بپردازند.

اما این درست نیست. یک فرد معقول حاضر نیست برای قرعه کشی چیزی به ارز ناعادلانه بپردازد. چرا؟ به نتایج چنین قرعه کشی فکر کنید. از این گذشته، تقریباً مسلم است که نتیجه آن این است که هزار دلار ضرر می کنم. شانس کسب سرمایه ای که توضیح دادم در یک قرعه کشی کاملاً صفر است. اگر این اتفاق بیفتد، مطمئناً من مانند طاس ثروتمند خواهم شد، اما هیچ شانس واقعی برای آن وجود ندارد. بنابراین بعید است که در چنین قرعه کشی چیزی سرمایه گذاری شود. اگر کسی به ریسک‌ها علاقه زیادی دارد، ممکن است جایی برای سرمایه‌گذاری مقداری وجود داشته باشد که نسبت به توانایی‌هایش بسیار کم است، اما یک فرد معقول با هیچ مبلغی وارد این بازی نمی‌شود. می توان گفت که آستانه ورود معقول برای این بازی در صورتی است که مبلغی (!) بابت مشارکت در حدود هزار دلار دریافت کنم (این مبلغ ضرر قطعی را که از من انتظار می رود پوشش می دهد).

تفاوت اساسی این است که در قرعه کشی با ارز منصفانه، انتظار سود نیز در مورد سود مورد انتظار (یا: کاملاً مورد انتظار) است. اما در بازی که توضیح دادم (با ارز ناعادلانه) انتظار سود (= سود متوسط ​​در هر قرعه کشی) سود مورد انتظار نیست. سود مورد انتظار با توزیع نتایج برای بدست آوردن مقادیر مختلف تعیین می شود (در واقع بخشی از توزیع که نتایج مورد انتظار را با شانس بالا توصیف می کند) و در اینجا شانس از دست دادن هزار دلار 1 است (کمتر از چیزی کاملاً ناچیز) . به همین دلیل است که من برای باخت مطمئن اینجا می روم. به یاد داشته باشید که من فقط یک بار بازی می کنم و این بار احتمالاً هزار دلار از دست خواهم داد. پس چرا وارد قرعه کشی شوید؟ بدیهی است که اگر آنها به من پیشنهاد می کردند که به قرعه کشی های بی پایان ادامه دهم، برای قرعه کشی یک میلیارد دلار اعتیاد به سودهای تصادفی ارزش داشت (البته فقط برای کسانی که "جیب عمیق" دارند که تا زمانی که برنده شوند دوام بیاورد) زیرا آنچه مهم است انتظار[2] اما در یک قرعه کشی یا در تعداد کمی از قرعه کشی ها (در اینجا نیز یک میلیون قرعه کشی عدد بسیار کمی است) چیزی که تعیین کننده سود مورد اعتیاد به سودهای تصادفی انتظار است و بسیار کمتر است.

سود مورد انتظار چقدر است؟ برخلاف چاه ریاضی کاملاً تعریف شده و روشی سیستماتیک برای محاسبه آن وجود دارد، سود مورد انتظار یک اندازه غیر ریاضی است (زیرا گزینه‌های زیادی وجود دارد که در قرعه‌کشی منفرد به دست می‌آید)، بنابراین به میزان بازیکن بستگی دارد. شرایط و اعتیاد به سودهای تصادفی عشق به ریسک و توزیع نتیجه احتمالی برای هر قرعه کشی. هر کس در مورد سود مورد انتظار برای او تصمیم می گیرد، اما احتمالاً آن را در حدود یک مرتبه بزرگی منهای هزار دلار تنظیم می کند (این سود مورد انتظار در این قرعه کشی تقریباً در 1 شانس است).

قرعه کشی در کارت

سوالی که از من پرسیده شد این بود: فرض کنید بازی بخت آزمایی زیر به شما پیشنهاد می شود: یک عرشه از یک میلیون کارت پیش روی خود دارید که به ترتیب شماره گذاری شده اند. شما به طور تصادفی یکی از آنها را انتخاب می کنید و مبلغی برابر با آنچه روی کارت نوشته شده برنده می شوید. به عنوان مثال، اگر کارت 123,385 باشد، شما برنده 123,385 NIS هستید. اکنون به شما همان قرعه کشی در یک عرشه متفاوت پیشنهاد می شود: هر کارت یک مثقال بیشتر از تعداد آن برنده می شود و آخرین کارت یک مثقال (به جای یک میلیون) برنده می شود. البته انتظار سود در هر دو طبقه کاملاً برابر است. چیست؟ میانگین را با ضرب مقدار برنده در شانس بردن آن و جمع کردن همه احتمالات محاسبه کنید. شانس برنده شدن هر مبلغی یک در میلیون است (این شانسی است که یک کارت خاص در قرعه کشی بالا می رود). بنابراین اساساً ما مجموعی از مجموع مجموع یک در میلیون را داریم، تقسیم بر یک میلیون. نتیجه NIS 500,000.5 است. به یاد داشته باشید، اگر تعداد نامحدودی قرعه کشی انجام دهید، انتظار می رود میانگین سود هر قرعه کشی باشد. اما سود مورد انتظار چقدر است؟ در اینجا ما یک نتیجه متفاوت برای این دو مورد دریافت می کنیم. در همه کارت ها به جز کارت آخر، سود قرعه کشی دوم در یکی از کارت های اول زیاد است. فقط در آخرین کارت سود به طور چشمگیری از یک میلیون به یک کاهش می یابد. اما شانس گرفتن آخرین کارت در قرعه کشی صفر است (یک در میلیون) پس مشخص است که یکی از کارت های دیگر را دریافت خواهیم کرد. اگر چنین است، سود مورد انتظار برای یک قرعه کشی واحد (یا برای تعداد کمی از بخت آزمایی ها) در یکی در عرشه دیگر زیاد است. بنابراین، مطمئناً شرکت در قرعه کشی دوم ارزش بیشتری دارد، زیرا در شانس 1 راحت تر برنده می شویم، هر چند که احتمال ضرر زیاد ما کاملاً صفر است، اما نباید به آن توجه کرد. این اتفاق نمی افتد.

به ریسکی که در هنگام سوار شدن به ماشین برای رانندگی غیرضروری متحمل می شویم فکر کنید. اگر بمیریم مطمئناً ارزشش را ندارد و با این حال سفر می کنیم. شانس مردن صفر است (این اتفاق نمی افتد)، بنابراین حتی برای یک سود نه چندان قابل توجه آن را می گیریم. بر خلاف ضرب المثل معروف و غلط «برای من نمی شود» یک حقیقت احتمالی کاملاً ساده و منطقی است.[3]

سوال کننده

حالا این سوال پیش می آید. اگر به دو دسته کارتی که توضیح دادم نگاه کنید، خواهید دید که در واقع دو دسته کاملاً یکسان هستند. در اولین عرشه کارت شماره 1 برنده 1 کارت 2 برد 2 و غیره است. در عرشه دوم کارت شماره 1 برنده 2 کارت شماره 2 برنده 3 و به همین ترتیب تا زمانی که کارت شماره 999,999 (میلیون کمتر از یک) یک میلیون برنده شود و کارت شماره یک میلیون برنده 1 شود. بنابراین بیایید کارت شماره یک میلیون را در کارت عرشه دوم تماس بگیریم. 1، و نام تمام کارت های دیگر را به سمت جلو ببرید. ما دقیقا اولین بسته را گرفتیم. پس چگونه یک بخت آزمایی در همان عرشه سود متفاوتی را به همراه دارد؟ به عبارت دیگر، هر یک از دو عرشه دارای یک کارت است که مبلغی بین 1 تا XNUMX میلیون به دست می آورد و در هر دو قرعه کشی یکی از کارت های عرشه به صورت تصادفی انتخاب می شود. پس چگونه نتیجه می تواند متفاوت باشد؟

توجه داشته باشید که انتظار سود (سود به ازای هر قرعه کشی هنگام انجام قرعه کشی بی نهایت) در هر دو مورد البته یکسان است، اما همانطور که در بالا دیدیم قطعاً سود مورد انتظار یکسان نیست. همان قرعه کشی در عرشه دوم

یک مثقال بیشتر سود خواهد داشت. تا زمانی که تعداد قرعه کشی ها کم است (مخصوصاً در یک قرعه کشی) بهتر است وارد آن شوید. چطور ممکنه؟

شخصی که این سوال را از من پرسید به من گفت که او حتی آزمایشی را با یک مولد اعداد تصادفی (نرم افزاری که به طور تصادفی یک عدد را انتخاب می کند) بین 1 تا XNUMX میلیون انجام داد و در واقع متوجه شد که قرعه کشی در عرشه دوم سود بیشتری به همراه داشته است. تا زمانی که تعداد کمی قرعه کشی انجام داده باشید). یعنی سود مورد انتظار در قرعه کشی عرشه دوم با سود مورد انتظار در قرعه کشی عرشه اول متفاوت است. چگونه این امکان وجود دارد وقتی که دقیقاً به همان وضعیت می رسد؟ و اینکه شماره کارت چیزی را تغییر می دهد؟ اینها فقط نام هستند. چرا مهم است که در عرشه دوم کارت میلیونی چیزی باشد که به من سود می دهد و در دسته اول کارت اول آن را به من می دهد. پس از همه، قرعه کشی تصادفی است.

تجزیه و تحلیل اولیه

وقتی سوال کننده از من پرسید و نتایج را به من گزارش داد، به او گفتم شک ندارم که چیزی در روند قرعه کشی او کاملا تصادفی نیست. این به نوعی وابستگی به هویت کارت ها (یعنی شماره سریال کارت همانطور که در دسته اول تعریف شده است) حفظ می کند. خیلی زود متوجه شدم که او احتمالاً قرعه‌کشی را به روش زیر انجام می‌دهد: او یک عدد را با قرعه بالا می‌برد (توسط نرم‌افزار ژنراتور تصادفی)، سپس از فرد مقابل می‌پرسد که کدام دسته را انتخاب می‌کند. انتخاب عرشه دوم همیشه سود بیشتری به همراه داشت، زیرا سود یک کارت در عرشه دوم همیشه یک مثقال از همان کارت اول بیشتر است (مگر اینکه آخرین کارت در قرعه کشی، شماره یک میلیون کشیده شود، اما این اتفاق نمی افتد).

اما این البته یک بازی اعتیاد آور است. از این گذشته، پس از بیرون آمدن یک کارت n (که رای دهنده آن را نمی بیند)، در همه موارد (به جز یکی) انتخاب عرشه دوم یک مثقال بیشتر به همراه خواهد داشت. بنابراین واضح است که او باید بسته دوم را انتخاب کند. این یک بخت آزمایی است (یا تعداد کمی قرعه کشی) بنابراین ملاک سود مورد انتظار است نه انتظار و سود مورد انتظار در مقایسه با بسته اول یک بزرگ است.

او باید چه کار می کرد؟

به او گفتم اگر می‌خواهد این دو قرعه‌کشی را با هم مقایسه کند، باید قرعه‌کشی را متفاوت انجام دهد. دو عرشه را در مقابل شرکت کننده قرار دهید و قرعه کشی کنید و یک کارت از عرشه اول را انتخاب کنید و قرعه کشی دیگری را نگه دارید تا کارتی از دومی انتخاب شود. حال باید از شرکت کننده بپرسد که کدام یک از دو نتیجه را انتخاب می کند؟ سود از قرعه کشی اول یا دوم؟ در اینجا هیچ تفاوتی بین دو قرعه کشی وجود ندارد (از آنجایی که در هر دو مورد شما به طور تصادفی یک کارت را از بین دو عرشه یکسان انتخاب می کنید)، بنابراین شکی نیست که حتی یک نرم افزار تولید کننده تصادفی نیز تفاوتی بین آنها نخواهد دید.

توضیح

نتیجه این است که این سوال که آیا قرعه‌کشی دوم بهتر از قرعه‌کشی اول است، بستگی به نحوه انجام قرعه‌کشی دارد. اگر بر روی شماره سریال یک کارت قرعه کشی کنید و سپس عرشه را انتخاب کنید، مشخص است که قرعه کشی دوم ارجحیت دارد. اما اگر دو قرعه کشی مستقل انجام دهید مشخص است که هیچ کدام در اولویت نیستند.

تفاوت بین این دو مورد این است که در حالت اول شما شماره سریال کارت ها را حفظ می کنید (یعنی هویت هر کارت همانطور که در عرشه اصلی تعریف شده است). این یک قرعه کشی تصادفی و مستقل بین دو مورد نیست. بنابراین مقایسه نتایج نادرست است. شما همان کارت را با همان هویت (شماره سریال یکسان) گریل می کنید، بنابراین از تعریف فرآیند مشخص است که سود روی کارت از دسته دوم بیشتر است. علیرغم ظاهر این که این یک قرعه کشی تصادفی است، همبستگی (وابستگی) بین ترتیب کارت ها در عرشه ها، مقایسه را مشکل ساز می کند.

توجه داشته باشید که آنچه در اینجا گفتم درست است حتی اگر قبل از قرعه کشی ورق ها را به خوبی در هر دسته به هم بزنیم. فرقی نمی کند، زیرا روی هر کارت یک عدد نوشته شده است، و وقتی به طور تصادفی کارتی را از دسته اول انتخاب می کنید، شماره سریال کارت را انتخاب نمی کنید (شما نام نوشته شده روی آن را انتخاب کرده اید نه جای آن را در عرشه مختلط). شما در واقع عددی بین 1 تا XNUMX میلیون را به صورت تصادفی انتخاب کردید و اکنون می‌پرسید که اگر به دسته اول یا دوم مراجعه کنیم (قرعه‌کشی دیگری در دومی انجام نمی‌دهیم) سود ترجیحی از این کارت چیست. نتیجه این است که مقدار در ثانیه بیشتر خواهد شد و غیره. موقعیت در عرشه کارتی که انتخاب کرده اید واقعاً مهم نیست. آنچه مهم است هویت اوست (شماره درج شده روی آن). بنابراین این واقعیت که من آن را به طور تصادفی انتخاب کردم، هنگام مقایسه دستاوردهای دو عرشه اصلاً مهم نیست.

نتیجه گیری

اولاً، این مثال این ادعا را تقویت می اعتیاد به سودهای تصادفی کند که سود مورد انتظار در تعداد کمی از قرعه کشی ها (یا در یک قرعه کشی واحد) لزوماً به انتظار سود بستگی ندارد. ملاک تعداد کم قرعه کشی، سود مورد انتظار است و نه انتظار. وقتی شانس به دست آوردن نتیجه انتظار معقول باشد، بین این دو ارتباط وجود دارد.

فراتر از آن، در اینجا نیز می توانید ببینید که این زمینه گیج کننده چقدر گیج کننده و آماری است. ترجمه محاسبات آماری به یک مورد در واقعیت (یا به یک قرعه کشی واقعاً انجام شده) ظریف است و به پارامترهای مختلفی بستگی دارد. آنچه به نظر ما تصادفی به نظر می رسد کاملاً چنین نیست. البته، بسیاری از عناصر گیج کننده دیگر در احتمال و آمار وجود دارد، و جای تعجب نیست که مؤسسه عقلانیت دانشگاه عبری بیشترین استفاده را از امرار معاش می کند.

[1] اگر مقادیر جمع شوند، به سؤال چرخ دنده تصادفی می رویم، اما من در اینجا به آن نمی پردازم.

[2] کاملا دقیق نیست از آنجا که زیان وجود دارد، و در واقع یک چرخ دنده تصادفی از سود تجمعی وجود دارد، محاسبه پیچیده تر است. دیدن نظر توسط Nadav Shenrav در ستون بالا

[3] اگرچه در موقعیت های جمعی توجه به "نه اتفاق نمی افتد" نادرست است (حداقل از نظر اخلاقی). مثلا ورود به پناهگاه ها در هنگام شلیک موشک. احتمال صدمه دیدن من کاملاً صفر است، بنابراین هیچ دلیل منطقی برای ورود به پناهگاه وجود ندارد. اما اگر همه این محاسبه را انجام دهند، کسی صدمه خواهد دید. بنابراین در اینجا دستور مقوله ای به هر یک از ما می گوید که به هر حال وارد پناهگاه شویم (با فرض اینکه هر فردی که آسیب می بیند آسیبی است به کل جامعه، از نظر اخلاقی و استراتژیک در مواجهه با دشمنان).

3 عامل نجات دهنده بورس

3 عامل نجات دهنده بورس

یک کارشناس بازار سرمایه سه عامل کمبود نقدینگی، بالا بودن نرخ سود بانکی و کاهش سود شرکت‌ها را علت روند نزولی بورس دانست و گفت:اجرایی شدن برجام و ورود سرمایه‌گذاران خارجی می‌تواند بخشی از نقدینگی کشور را آزاد کند که در این صورت حجم نقدینگی سایر بازارها افزایش پیدا کرده و به توسعه بازار سرمایه کمک می‌کند.

عباس حقانی‌نسب در خصوص وضعیت رکودی بورس گفت: در حال حاضر مهم‌ترین عامل در تداوم رکود و عدم حرکت رو به رشد بازار سرمایه، به مسئله همیشگی کمبود نقدینگی در همه بازار‌ها بر می‌گردد.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، وی افزود: علی رغم اینکه حجم نقدینگی بسیار بالایی در کشور وجود دارد و طبق آمارهای ارائه شده میزان نقدینگی به بیش از870 هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است، ولی بخش عمده‌ای از آن در بازار ملک و مسکن بلوکه شده است. لذا با وجود حجم بالای نقدینگی همچنان با کمبود آن در بازارها مواجه هستیم به طوری که در حال حاضر 80 درصد توزیع نقدینگی در حوزه ملک از طریق بازار پول قفل شده است و تنها 20 درصد آن معادل 180 هزار میلیارد تومان در بازارهای سرمایه، ارز، موبایل و سکه وجود دارد.

این فعال بازار سرمایه تاکید کرد: بنابراین رکود و بالابودن نرخ سود بانکی باعث شده است تا سودآوری و وضعیت مالی شرکت‌ها با مشکل مواجه شود. بنابراین با مشکلات پیش آمده و کاهش قیمت‌های جهانی پیش‌بینی می‌شود سود شرکت‌های بورسی در سال آینده نسبت به سال 1394 با کاهش 10 تا 15 درصدی مواجه ‌شود.

وی سه عامل کمبود نقدینگی، بالابودن نرخ سود سپرده بانکی و کاهش سود شرکت‌ها را در کنار رکود و کاهش قیمت‌های جهانی و افزایش هزینه‌ها را علت روند نزولی بورس دانست و عنوان کرد: علی رغم اجرایی شدن بسته خروج از رکود اما این بسته تاثیر چندانی بر بهبود وضعیت بورس نداشت، زیرا این بسته بیشتر از آنکه به خروج از رکود توجه کند بر حفظ وضعیت موجود تاکید داشت. بنابراین بیشتر از اینکه با اجرای بسته خروج از رکود تحرکی در وضعیت موجود کشور ایجاد شود، این بسته به دنبال جلوگیری از حادتر شدن شرایط بود اعتیاد به سودهای تصادفی و برای این بود که شرکت‌های تولید‌کننده بتوانند مقاومت کنند.

حقانی نسب در مورد علت تاثیر نداشتن بسته خروج از رکود در وضعیت بازار سرمایه گفت: این بسته در شرایط فعلی کمکی به برطرف کردن کمبود نقدینگی بورس نکرد و در مشکلات بورس مانند کمبود نقدینگی، کاهش نرخ سود سپرده بانکی و افزایش سودآوری شرکتهای بورسی موثر نبود این در حالی است که کاهش سود شرکت‌ها به کاهش قیمت‌های جهانی و افزایش هزینه‌ها مرتبط است که این بسته تاثیری بر سود شرکت‌ها نداشت.

این کارشناس بازار سرمایه راه نجات بورس از شرایط فعلی را در کاهش سود سپرده بانکی، افزایش حجم نقدینگی سایر بازارها و افزایش سود شرکت‌ها دانست و توضیح داد: متاسفانه سیستم بانکی مانند فرد معتاد به مواد مخدر است که عملا اگر پولی به آن تزریق شود خرج اعتیاد به حوزه ملک و مسکن می‌کند. بنابراین عدم تزریق نقدینگی به سیستم بانکی و روانه شدن آن به سمت تولید‌ اتفاق مثبتی بود که باید ادامه پیدا کند.

مدیرعامل سبدگردان هدف تصریح کرد: علاوه بر این اجرایی شدن برجام و ورود سرمایه گذاران خارجی می‌تواند بخشی از نقدینگی کشور را آزاد کند که در این صورت حجم نقدینگی سایر بازارها افزایش پیدا کرده و به توسعه بازار سرمایه کمک می‌کند.بنابراین سهامداران در شرایط فعلی منتظر اجرایی شدن برجام و لغو تحریم‌ها هستند تا این موضوع بتواند به بهبود وضعیت بازار کمک کند.

حقانی نسب خاطرنشان کرد: این در حالی است که افزایش قیمت سهام و رونق بورس از محل افزایش سود شرکت‌ها نخواهد بود، بلکه آنچه باعث رونق بازار سرمایه می‌شود افزایش حجم نقدینگی و افزایش قیمت‌های جهانی است.

به اعتقاد وی بعد از اجرایی شدن برجام و ورود سرمایه گذاران خارجی و آزاد شدن منابعی که انتظار بازدهی آن از متوسط نرخ بازده بدون ریسک کمتر است،وضعیت بورس بهبود می یابد که این شرایط در اواخر امسال و در سال 1395 در بورس مشاهده می شود البته آینده مثبت منوط به افزایش سودآوری شرکت‌ها نبوده و بیشتر از محل افزایش قیمت سهام و p/e صورت می گیرد.

اثر مرجع آموزش مهارت با زوج رفتاری برای اعتیاد به الکل در کودکان: یک مطالعه آزمایشی بالینی تصادفی

هزینه ترجمه مقاله بر اساس تعداد کلمات مقاله انگلیسی محاسبه می شود.

این مقاله تقریباً شامل 2802 کلمه می باشد.

هزینه ترجمه مقاله توسط مترجمان با تجربه، طبق جدول زیر محاسبه می شود:

شرح تعرفه ترجمه زمان تحویل جمع هزینه
ترجمه تخصصی - سرعت عادی هر کلمه 90 تومان 6 روز بعد از پرداخت 252,180 تومان
ترجمه تخصصی - سرعت فوری هر کلمه 180 تومان 3 روز بعد از پرداخت 504,360 تومان

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Addictive Behaviors , Volume 33, Issue 8, August 2008, Pages 1076–1080

Children of alcoholics; Parent training; Behavioral couples therapy; Alcoholism treatment; Child functioning

پیش نمایش مقاله اثر مرجع آموزش مهارت با زوج رفتاری برای اعتیاد به الکل در کودکان: یک مطالعه آزمایشی بالینی تصادفی

چکیده انگلیسی

This pilot study examined preliminary effects of Parent Skills Training with Behavioral Couples Therapy on children's behavioral functioning. Participants were men (N = 30) entering outpatient alcohol treatment, their female partners, and a custodial child between 8 and 12 years of age. Couples were randomly assigned to one of three equally intensive conditions: (a) Parent Skills with Behavioral Couples Therapy (PSBCT), (b) BCT (without parent training), and (c) Individual-Based Treatment (IBT; without couples-based or parent skills interventions). Parents completed measures of child externalizing and internalizing behaviors at pretreatment, posttreatment, 6- and 12-month follow up; children completed self-reports of internalizing symptoms at each assessment. Only PSBCT participants reported significant effects on all child measures throughout the 12-month follow up. PSBCT showed medium to large effects اعتیاد به سودهای تصادفی in child functioning relative to IBT, and small to medium effects relative to BCT from baseline through follow up. Effect sizes suggest clinically meaningful differences between PSBCT and both BCT and IBT that warrant further empirical evaluation of BCT with parent training for alcohol-abusing men and their partners.

اشخاص موفقی که در بازار بورس ضرر می کنند!

معامله‌گری فعالیتی است که آزادی نامحدودی در خلاقیت به ما میدهد , آزادی که در بیشتر زندگی خویش از آن محروم بوده‌ایم . زیرا در‌این کار تقریباً تمام قانون ها را خودمان میسازیم و این خود ما هستیم که تصمیم میگیریم چه موقع بخریم و چه موقع بفروشیم .

تقریباً برای هرکسی ضروری است که جدای از تحصیلات , تراز هوش و موفقیت‌هایش در بقیه زمینه‌های زندگی , ذهن خویش را برای معامله‌گری تربیت نماید . این تربیت یعنی : تولید یک ساختار ذهنی و درونی که برای معامله‌گر , بهترین وضعیت تعادل را دربین آزادی عمل در انجام امور مهیا می‌نماید و پتانسیل لازم را برای تحمل ضربه‌های روحی و مالی که ناشی از همین آزادی است , به‌وجود می آورد .

مسئله اصلی این است که ایجاد یک ساختار ذهنی جدید سخت است،به‌ویژه وقتی آن را با آنچه تاکنون داشته‌ایم،مغایر ببینیم. ولی برای درست عمل کردن در معامله‌گری نیاز به مرزها و قوانینی داریم که رفتار ما را هدایت و کنترل کنند.

حقیقتی که در معامله‌گری وجود دارد این است که در آن پتانسیل عظیمی برای ضرر کردن وجود دارد،ضررهایی که گاهی خیلی بیشتر از حد تصور ماست.به همین دلیل برای پیش‌گیری از قرار گرفتن در معرض آسیب‌ها لازم است که یک ساختار درونی به‌صورت انضباط ویژه فکری و دیدگاهی خاص داشته باشیم که رفتار ما را هدایت کند تا همیشه به بهترین شکل عمل کنیم.

بازار دارای ساختاری از الگوهای رفتاری است که بیان می‌کند چه موقعیت‌هایی برای خریدوفروش موجود است.ولی برای کنترل رفتار ما هیچ قانونی وجود ندارد و این یکی از اصلی‌ترین تفاوت‌های بازار با جامعه است.

هیچ‌یک از کارهایی که در جامعه انجام می‌دهیم ما را برای عملکرد مؤثر در چنین بازاری آماده نمی‌کند.در اینجا هیچ‌کس ما را مجبور نمی‌کند که میزان ریسک خود را باید چقدر تعیین کنیم،هیچ‌کس به ما نمی‌گوید که باید چقدر سود کنیم یا چقدر می‌توانیم ضرر کنیم.

همه‌چیز کاملاً در اختیار خودمان است.هیچ‌گاه بازار ما را از یک معامله بیرون نمی‌اندازد.اگر یک ساختار ذهنی مناسب و بر پایه رویکردی مناسب نداشته باشیم تبدیل به یک بازنده منفعل خواهیم شد.اینجاست که بسیاری از مشکلات آغاز می‌شوند.در زیر به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

مشکل شماره ۱ : مقاومت در برابر ایجاد قوانین

نیاز به قوانین بسیار منطقی است،ولی داشتن انگیزه لازم برای ایجاد این قوانین که در طول عمر خود سعی در فرار از آن‌ها داشته‌ایم،مشکل است.احساسات ما و عوامل مختلفی که ریشه در شکل‌گیری این احساسات داشته‌اند باعث می‌شود که در مقابل هرچه که فکر می‌کنیم آزادی ما را محدود می‌کند و نمی‌گذارد خودمان باشیم،مقاومت کنیم.

در حقیقت میل به آزادی بی‌حدومرز در معامله‌گری،از طرفی آن را برای ما جذاب می‌کند و از طرف دیگر باعث می‌شود در مقابل ایجاد قوانین و مرزها مقاومت کنیم. اما همبن جا باید این فکر را کنار بگذارید و حتما از این به بعد بدانید اتفاقا شما در بازار های مالی هرچه خود را محدود تر به قواعد و قوانین خاص کنید موفق از خواهید بود . به عنوان مثال تعداد معامله ، صنعت هایی که معامله می کنید ، شرایط تکنیکال و بنیادی خاص ، بازاری که در آن معامله می کنید و هزاران آزادی دیگر که باید محدود گردند .

از این به بعد بدانید اتفاقا شما در بازار های مالی هرچه خود را محدود تر به اعتیاد به سودهای تصادفی قواعد و قوانین خاص کنید موفق از خواهید بود .

مشکل شماره ۲: ناتوانی در قبول مسئولیت و معامله کردن تصادفی

معامله‌گری یک انتخاب شخصی آزادانه است که نتیجه آن فوراً مشخص می‌شود.یک معامله هرچقدر ما بخواهیم ادامه می‌یابد و زمانی که تصمیم به خروج از آن می‌گیریم پایان می‌یابد.پس کاملاً مشخص است اعتیاد به سودهای تصادفی که این ما هستیم که داریم برای تمامی مراحل این معامله تصمیم می‌گیریم.بهترین راه برای اجتناب از قبول مسئولیت این است که به اهداف و نتایج تصادفی بسنده کنیم.

بسیاری از ما به‌آسانی هنگامی‌که در یک معامله تصادفی سود می‌کنیم و روند آن مطابق میل ما پیش می‌رود به خود می‌بالیم و می‌گوییم تحلیل درستی داشتم و اگر هم معامله به‌دلخواه ما پیش نرفت با دلایل مختلف آن را توجیه می‌کنیم و از قبول مسئولیت سرباز می‌زنیم.

وقتی ما بر طبق تحلیل خود عمل می‌کنیم،توانایی‌های خلاقانه خود را به کار می‌بریم.ولی وقتی وارد یک معامله بی‌حساب و تصادفی می‌شویم،به‌راحتی می‌توانیم از مسئولیت سرباز بزنیم و افراد دیگر و بازار و دولت و …… را مقصر بدانیم.

ولی درنهایت این ما هستیم که مسئول سود و ضررهای خود هستیم و نه دیگران.اگر روندی نزولی است و ما وارد آن شده‌ایم،هیچ‌کس مقصر ادامه این روند و زیان ما نیست.بلکه مسئولیت آن مستقیماً با خود ماست که تصمیم به ورود به چنین روندی گرفته‌ایم. در کتاب ۱۰ شاه کلید بزرگان بورس در مورد این موضوع صحبت شده است و همیشه می گوییم تا زمانی که مسئولیت ۱۰۰% ضرر های خود را برعهده نگیرید در بازار بورس و سرمایه گذاری موفق نخواهید شد .

حتی اگر کسی به شما گفته است که این معامله را انجام بده باز شما مسئول هستید زیرا تصمیم نهایی را شما گرفته اید . در دوره نخبگان بورسهم برای نخبگان بسیار مفصل صحبت می کنیم و با بچه ها ی کلاس در مورد این صحبت می کنیم که حتما در فضایی که معامله می کنند در نظر داشته باشند که باید هر معامله ای که می کنند ،اگر کسی از انها پرسید چرا این معامله را انجام دادید کاملا بتوانند توجیه کنند که با قوانین از پیش تعیین شده آنها در معاملات و طبق آنچه که خودشان آموخته اند همخوانی دارد.

مشکل شماره ۳: اعتیاد به سودهای تصادفی

اگر کاری را انجام دهیم و نتیجه بر میل ما نباشد و چندین بار آن را تکرار کنیم و بازهم به نتیجه موردنظر نرسیم،احساس بدی در ما به وجود می‌آید که باعث می‌شود دیگر آن را تکرار نکنیم.

مشکل این تکرار این است که ما را در حالتی از “بی انتخابی” قرار می‌دهد.درنتیجه به سایر امکانات بی‌توجه می‌شویم و به چیزی جز برآورده کردن این نیاز مبهم نمی‌اندیشیم.اعتیاد به نتایج تصادفی برای معامله گران بسیار سخت است،زیرا مانع دیگری برای رسیدن به ساختار ذهنی لازم برای گرفتن سود مستمر در بازار است.

و درنهایت برخی افراد موفق در اجتماع چرا در بورس موفق نیستند!

شاید فعالیت بورس شبیه به یک فعالیت اجتماعی به نظر برسد،ولی در واقعیت این‌طور نیست.اگر در جامعه امروزی آموخته‌ایم که برای تأمین نیازهای خود به یکدیگر وابسته باشیم،محیط بازار محیطی است که در آن هر شخصی تنهاست.

یعنی نه‌تنها نمی‌توانیم برای تأمین نیازهایمان به بازار وابسته باشیم،بلکه کنترل رفتارهای بازار بسیار مشکل و در حقیقت غیرممکن است.در این بازار ما خود را در محیطی ناشناخته می‌بینیم که به ما اهمیتی نمی‌دهد.درنتیجه افرادی موفق را می‌بینیم که برخلاف موفقیت‌های اجتماعی خود در بورس زیان‌های سنگین را تجربه می‌کنند.

یکی از دلایل اصلی شکست افراد موفق اجتماع در بورس این است که موفقیت آن‌ها در جامعه به قابلیت آن‌ها در کنترل و دستکاری محیط بیرونی برمی‌گردد،یعنی آن‌ها برای موفقیت خود محیط را وادار به پاسخگویی می‌کنند. ولی مشکل اینجاست که در مورد بورس هیچ‌یک از شیوه‌هایی که با آن‌ها محیط بیرونی را با محیط درونی تطبیق می‌دهیم کارایی ندارد،زیرا ما توانایی دستکاری این بازار بزرگ را نداریم. برای موفقیت در این بازار باید خودمان را از درون درست کنیم.

بگذارید با یک مثال برای شما بگویم معمولا افراد موفق در اجتماع روابط عمومی خوبی دارند و هر مشکلی می خورند سعی می کنند مشکل خود را با صحبت با دیگران و تغییر آنها حل کنند، مثلا من اگر در خانه ای زندگی می کنم و همسایه ام با کاری من را آزار می دهد سعی اعتیاد به سودهای تصادفی می کنم با صحبت آن را حل کنم و اگر ادم موفقی در برقراری روابط اجتماعی باشم این اتفاق رخ می دهد اما در بازار بورس اینگونه نیست و من اگر سهمی را دارم نمی توانم با آن صحبت کنم و متقاعدش کنم که رشد کند! ( هر چند که برخی ها ممکن است این کار را بکنند، که خوب خیلی افراد خاصی هستند و بهتر است بحثش را اینجا باز نکنیم!)

احتمالا کار بورس مشابه به یک فعالیت اجتماعی به نظر برسد , البته در حقیقت این‌طور نیست . در شرایطی‌که در جامعه مدرن آموخته‌ایم که برای تأمین نیازهای خویش به یکدیگر وابسته باشیم , محیطبازار محیطی است که در آن هر فردی تنهاست .

راه‌حل چیست؟!

صحت دارد که ما توان تطبیق بازار با خویش را نداریم , اما میتوانیم تعابیر و تفاسیر خویش را از اطلاعات دردسترس در بازار کنترل نماییم . یعنی به‌جای این‌که بازار را کنترل کنیم که مطابق میل ما باشد ,بایستی خویش را کنترل کنیم تا در جهت بازار حرکت کنیم .

پس میتوانیم داده ها را از بهترین دیدگاه ممکن دریافت کرده , حالت‌های گوناگون را در نظر گرفته , دسته‌بندی کرده و محیط فرضی خویشرا بر طبق آن ساختاربندی کنیم . دراین‌صورت میتوانیم در بیشتر مواقع در بهترین موقعیت خود فعالیت کنیم که‌این موضوع جز با آموزش بورس , تمرین و کسب تجربه به دست نمی آید .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.