الگوها و پترن های تکنیکال


راهنمای الگوی سر و شانه

الگوها و پترن های تکنیکال

در این مقاله قصد داریم شما رو با پترن های کلاسیک پرایس اکشنی که میتواند در معاملات به شما یاری کند آشنا کنیم.
همه پترن هایی که اینجا آموزش داده میشوند بر روی چارت های بازار فارکس به شما نشان خواهیم داد که شما میتوانید از این پترن ها در بازار های دیگری نیز استفاده کنید.

Pin Bar

اولین الگویی که میخواهیم درباره آن توضیح دهیم الگوی معروف پین بار هست . این الگو خیلی در بین پرایس اکشن کار ها محبوب است و از روی شدویی آن در نواحی مهم میتوان به اطلاعات بسیار خوبی دست پیدا کرد.

شکل کندل Pin Bar

این کندل دارای یک سایه بلند و یک بدنه کوچک میباشد که این شدو هم میتواند در بالا و یا پایین باشد

مفهوم کندل Pin Bar :

اهمیت این کندل در زمانی هست که روی نواحی حمایت یا مقاومت استاتیکی و داینامیکی باشد

بدین صورت که وقتی به یک ناحیه حمایتی میرسیم اگر این کندل با یک شدو در پایین و بدنه کوچک در بالا باشد این مفهموم را به ما میرساند که قیمت خواسته ناحیه حمایت را به سمت پایین شکست دهد اما خریداران با فشار زیادی قیمت الگوها و پترن های تکنیکال را به سمت بالای خط حمایت هل داده اند و نگذاشته اند سطح حمایتی از دست برود.

همین موضع در ناحیه مقاومت برعکس خواهد شد و یک شدو بزرگ در بالای کندل ، بدنه کوچک در پایین

نمونه هایی در چارت :

Key Reversal Barالگوی

دومین الگو معروف کلاسیک ریورسال بار ها هستند که به شکل ظاهری :

از ترکیب دو کندل که دارای بدنه های با اندازه های متفاوت و یک گپ قیمتی تشکیل شده است.

مفهوم الگو Key Reversal Bar

وقتی به یک ناحیه حمایتی میرسیم ممکن است اول کندل سمت چپ (قرمز رنگ) را ببینیم که دم هم پیدا کرده و این موضوع رو میرساند که از طرف بالا فروشندگان دارند فشار میاورند که سطح شکسته شود اما وقتی کندل بعدی سمت راستی تشکیل میشود این را نشان میدهد که فروشندگان اول توانسته اند با گپی که هنگام باز شدن کندل دوم ایجاد کرده اند بازار را به سمت پایین هل دهند اما زورشان تمام شده و خریدار ها پیروز شدند و حتی قسمتی که دم پیدا کرده بود در کندل قبلی را شکست دهند و بازار رو کامل در دست بگیرند که به این حالت Bullish key Reversal Bar گفته میشود
و اگر همین الگو در ناحیه مقاومتی الگوها و پترن های تکنیکال و برعکس رخ دهد bearish key Reversal Bar

مثال هایی در چارت :

الگوی Inside Bar

شکل ظاهری این الگو بصورت زیر میباشد :

مفهوم الگو Inside Bar
همانطور که در شکل بالا میبینید این الگو کلاسیک از دو کندل تشکیل شده که کندل دومی در دل کندل اول قرار داد صرف نظر از اینکه رنگ کندل ها به چه شکلی باشد اگر بدنه و شدو های کندل دوم در دل کندل اول باشد نام Inside Bar بهش تعلق میگیرید. در واقع وقتی این کندل در بازار دیده میشود این را میرساند که بازار در آن لحظه دچار یک ایست و حالت سکون شده است و حجم معاملات کمتر میشود تا اینکه آماده شروع یک حرکت بشود . حالا این حرکت میتواند هم در جهت صعودی و هم درجهت نزولی باشد .
میتوان شبیه یک الگو کویل در سیستم نیوتونی گرفت که در مجموعه تحلیل بازار بورس و ارز به صورت دسته از کندل ها اتفاق میافتد.

نمونه مثال ها در چارت :

الگوی اینگالفینگ بار(outside bar)

این الگو که از دو کندل تشکیل شده داری دو نوع Bearish , Bullish است .

این الگو توسط دو کندل که خلاف جهت هم (رنگ های متفاوت) هستند تشکیل شده است
نوع اول که اول یک کندل نزولی و سپس دومی کندل صعودی پرقدرت هست را bullish engulfing

نوع دوم هم اول یک کندل صعودی و سپس کندل نزولی پرقدرت شکل میگیرد را bearish engulfing
مینامیم.

این الگو هم مثل الگو پین بار زمانی پر اهمییت میشود که در نواحی حمایت یا مقاومت استاتیکی و دینامیکی قرار بگیرد و اگر جایی در غیر این دو ناحیه تشکیل شود اعتبار خیلی کمتری را داراست.
طبق این الگو وقتی با یک کندل نزولی به سطح حمایتی نزدیک میشویم و فروشنده ها فشار میاورند که سطح را به سمت پایین شکست دهند اما وقتی ناکام میشوند و خریدار ها فشار بیشتری وارد میکنند باعث میشود که یک کندل بزرگ صعودی تشکیل شود به طوری که کندل اول در دل کندل دوم قرار میگیرد . و این نشان دهنده قدرت زیاد خریداران در آن ناحیه استاتیکی میباشد و به این الگو در پرایس اکشن کلاسیک الگو Bullish Engulfing گفته الگوها و پترن های تکنیکال میشود .
اگر عکس این حرکت در ناحیه مقاومتی صورت بگیرد به آن الگو Bearish Engulfing میگوییم . در زیر مثال های زیاد در این مورد میاوریم.

مثال هایی در چارت :

الگوهای ستاره صبحگاهی و عصرگاهی

این الگو های از سه تا کندل تشکیل شده است که الگوی سمت راست به ستاره صبحگاهی و سمت چپ به الگوی ستاره عصرگاهی معروف است.

مفهوم الگو :
این الگو ها مانند سایر الگو های کلاسیک پرایس اکشن توضیح داده شده زمانی دارای اهمیت هست که در نواحی حمایتی و مقاومتی استاتیکی باشد .
در الگو ستاره صبحگاهی وقتی در ناحیه حمایتی یک کندل نزولی توسط فروشندگان ایجاد میشود و در کندل دومی شاهد یک کندل با بدنه خیلی کم و شدوهایی در طرفین (دوجی) میشویم به این نکته پی میبریم که شاید قدرت فروشندگان رو به اتمام است و در آن نقطه بازار به تعادل رسیده است و زمانیکه کندل سوم یک کندل صعودی تشکیل میشود میفهمیم که بازار در آن نقطه دچار چرخش شده و خریدار ها پیروز شده اند که به این الگو Morning Star گفته میشود . اگر عکس این اتفاق در ناحیه مقاومتی شکل گیرد الگو Evening star نامیده میشود .

پترنها و الگوهای تکنیکالی

پترنها و الگوهای تکنیکالیپترنها و الگوهای تکنیکالی

الگوهای هارمونیک Three drive pattern
طول ۱A بازگشتی ۰.۶۱۸ درصد میباشد و طول A2 بازگشتی ۱.۲۷۲ و ادامه آن به دو ترتیب مشابه در نقطه ۳ به ما سیگنال ورود خواهد داد و حداقل تارگت نقطه روبروی قیمت A خواهد بود

الگوهای هارمونیک Crab pattern
طول AB بازگشتی بین دو نسبت ۰.۳۸۲ تا الگوها و پترن های تکنیکال ۰.۶۱۸ درصد میباشد و طول BC بازگشتی ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ درصد قرار بگیرد منتظر رسیدن قیمت به نقطه D خواهیم بود تا الگوی پترن ما کامل شود

این نقطه D اگر نقطه بازگشتی BC باشد و در بین ۲.۲۴ تا ۳.۶۱۸ قرار بگیرد و همزمان با طول XA بازگشتی در نسبت ۱.۶۱۸ قرار بگیرد نقطه مناسبی برای ورد خواهد بود

و حداقل تارگت قیمت روبهروی نقطه C میباشد

پترنها و الگوهای تکنیکالیپترنها و الگوهای تکنیکالی

الگوهای هارمونیک Gartley pattern
طول BC بازگشتی بین دو نسبت ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ درصد میباشد و طول CD بازگشتی ۱.۲۷۲ تا ۱.۶۱۸ به ما در نقطه D سیگنال ورود میدهد این نقطه نسبت به طول XA بازگشتی ۰.۷۸۶ میباشد

و حداقل تارگت قیمت روبروی C میباشد

پترنها و الگوهای تکنیکالیپترنها و الگوهای تکنیکالی

الگوهای هارمونیک Bat pattern
طول AB بازگشتی بین دو نسبت ۰.۳۸۲ تا ۰.۵۰ درصد میباشد و طول BC بازگشتی بین دو نسبت ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ درصد و در ادامه طول BC بازگشتی بین دو نسبت ۱.۶۱۸ تا ۲.۶۱۸ به ما

سیگنال ورود در نقطه D را داده و این نقطه با طول XA بازگشتی ما ۰.۸۸۶ درصد میباشد و حداقل تارگت قیمت روبروی نقطه C میباشد

پترنها و الگوهای تکنیکالیپترنها و الگوهای تکنیکالی

الگوهای هارمونیک Shark pattern
طول الگوها و پترن های تکنیکال AB بازگشتی بین دو نسبت ۱.۱۳ تا ۱.۶۱۸ درصد میباشد و طول BC بازگشتی بین دو نسبت ۱.۶۱۸ تا ۲.۲۴ میباشد

این نقطه اگر نسبت به طول ۰X بازگشتی ما ۰.۸۸۶ تا ۱.۱۳ قرار بگیرد به ما سیگنال ورود در نقطه C را میدهد و حداقل تارگت قیمت روبروی نقطه A میباشد

پترنها و الگوهای تکنیکالیپترنها و الگوهای تکنیکالی

با ثبت نام در بروکر Amarkets از مزایای 100 درصد بونوس به تعداد واریز و همچنین برگشت پول بر اساس لات زده شده و همچنین از مزایای 70 دلار جایزه افتتاح حساب از طریق این لینک برخوردار شوید

الگوهای هارمونیک چیست و چگونه از آنها برای ترید استفاده کنیم؟

الگوهای هارمونیک یکی از پیچیده‌ترین ابزارهای معاملاتی هستند؛ زیرا، برای ترسیم آنها روی نمودار، باید دانش زیادی داشته باشید و مهم‌تر از همه درست از آنها استفاده کنید. در این مطلب قصد داریم به انواع الگوهای هارمونیک و نحوه استفاده مؤثر از آنها در ترید، اشاره کنیم. همراه ما باشید.

الگوهای هارمونیک چیست؟

الگوهای هارمونیک نوعی الگوی نمودار مانند "سر و شانه" (Head and shoulders) یا "دو قله" (Double top) هستند، اما بر اساس ابزارهای فیبوناچی (بازگشت و گسترش) ایجاد شده و ساختار هندسی دارند. از این الگوها برای سیگنال‌دهی یک روند معکوس در پولبک، استفاده می‌شود.
این الگوها، یکی از بهترین ابزارها برای داشتن معاملات دقیق و پرسود هستند؛ زیرا روی سطوح فیبوناچی خاصی ساخته شده‌اند. چندین الگوی هارمونیک وجود دارد که هر کدام شکل و شمایل خاصی دارند. به طور معمول، الگوهای هارمونیک دارای پنج نقطه عطف و چهار لگ (leg) هستند.

معرفی انواع الگوهای هارمونیک

هریک از الگوهای هارمونیکی که در ادامه اشاره می‌کنیم، می‌توانند دارای الگوی نزولی یا صعودی باشند. برخی از الگوها هم بسیار شبیه به هم هستند. به همین دلیل است که، آگاهی از تفاوت آنها اهمیت زیادی دارد.
همان‌طور که پیش از این گفتیم، الگوها بر اساس سطوح فیبوناچی شامل 0.786، 0.886، 1.13 و 1.27 شکل می‌گیرند. این اعداد از نسبت‌های 0.618 و 1.618 به دست می‌آیند. دیگر اعدادی که در هریک از الگوها احتمالاً مشاهده خواهید کرد، عبارت هستند از: 0.382، 0.50، 0.707، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14، و 3.618؛ از این اعداد دقیق برای تعیین نقاط تغییرات قیمت استفاده می‌شود.

الگوی ABCD

اساس همه الگوهای هارمونیک، الگوی ABCD است. خطوط AB و CD را leg می نامند که، اندازه مشابهی دارند و BC یک اصلاح قیمت است. انواع مختلفی از الگوهای ABCD وجود دارد:

  • در نسخه کلاسیک، نقطه C در 61.8٪ -78.6٪ از خط AB است. نقطه D در فیبوناچی اکستنشن 127.2%-161.8% خط BC است. با اعمال 61.8 درصدی، به پیش‌بینی 161.8 درصدی BC منجر می‌شود. اصلاح قیمت 78.6 درصدی در نقطه C معمولاً منجر به پیش‌بینی 127.2 درصدی می‌شود.
  • در الگوی AB=CD، طول لگ یا ساقها، یکسان است.
  • نوع سوم، الگوی اکستنشن ABCD است. در این الگو، لگ CD، 127.2 -8 درصدی اکستنشن خط AB است. در این شرایط، خط CD می‌تواند بسیار طولانی‌تر از خط AB باشد؛ (حداقل دو برابر).

در صورتی که قصد دارید، از این الگو برای ترید استفاده کنید؛ جهت ثبت سفارش Take Profit از قوانین زیر استفاده کنید:

  • Take Profit را می‌توان در 38.2یا 61.8 درصدی اصلاح از AD قرار داد.
  • TPمی‌تواند در نقطه A باشد.

الگوی گارتلی (Gartley)

در الگوی اصلی گارتلی خبری از سطوح فیبو نیست و این سطوح توسط اسکات کارنی (Scott Carney) و لری پسونتو (Larry Pesavento) معرفی شده‌اند. برای شناسایی این الگو در نمودار قیمت، به دنبال حرکتی باشید که شبیه به حرف M (صعودی-خرید) یا W (نزولی-فروش) است.

الگوی Gartley شبیه به همان الگوی ABCD است با این تفاوت که، از 5 حرف تشکیل شده است؛ X حرف پنجم این الگو است. خط XA باید طولانی‌ترین خط در این الگو باشد.

  • در شرایط بحرانی، نقطه B باید در 61.8 درصدی اصلاح خط XA قرار بگیرد.
  • نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
  • نقطه D در امتداد 127.2 -161.8 درصدی خط ABیا 78.6 درصدی اصلاح خط XA است.

برای تعیین سطوح Take Profit، به 61.8 درصد از خط CD نگاه کنید. با در نظر گرفتن طول خط XA، سطح دیگر TP را میتوان در نقطه D شناسایی کرد.

الگوی خرچنگ (Crab)

خرچنگ یک الگوی هارمونیک و بر اساس الگوی گارتلی است. این الگو دارای چند ویژگی است که آن را از دیگر انواع الگوهای هارمونیک، متمایز می‌کند؛ خطوط XA و CD طولانی هستند، نقطه D دورتر و بالاتر از نقطه X قرار دارد.

پارامترهای الگوی خرچنگ عبارت هستند از:

  • نقطه B در 38.2-61.8 درصدی اصلاح خط XA قرار دارد.
  • نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
  • نقطه D در امتداد 224 -316 درصدی خط ABیا 161.8 درصدی اکستنشن خط XAقرار دارد.
  • موقعیت نقطه D قدرت سیگنال را مشخص می‌کند؛ اگر نزدیک به اکستنشن 161.8 درصدی X باشد، سیگنال الگو قوی‌تر است.

در این الگو، Take Profit باید از قبل و در سطح 61.8 یا 127.2 درصدی از ساق CD تعیین شود.

الگوی خفاش (Bat)

الگوی هارمونیک خفاش یکی دیگر از انواع الگوی گارتلی است با این تفاوت که، نسبت‌های فیبوناچی مکان نقاط اصلی را تعیین می‌کنند.

پارامترهای الگوی خفاش عبارت هستند از:

  • نقطه B باید در 38.2-50 درصدی اصلاح خط XA قرار گیرد.
  • نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
  • نقطه D در امتداد 161.8 -261.8 درصدی خط ABیا 88.6 درصدی اصلاح خط XA است.

سفارشات Take Profit را می‌توان در 61.8 یا 127.2 از خط CD تنظیم کرد. همچنین، TP می‌تواند در پروجکشن (تصویر) خط XA از نقطه Dt قرار گرفته باشد.

الگوی پروانه (Butterfly)

برایس گیلمور و لری پسونتو الگوی پروانه را کشف کردند که در تغییرات قابل توجه خیلی زیاد یا کم، شکل می‌گیرد.

مهم‌ترین ویژگی‌های الگوی هارمونیک Butterfly عبارت است از:

  • خط CD باید فراتر از خط XAتوسعه یابد.
  • نقطه B باید در 78.6 درصدی اصلاح خط XA باشد.
  • نقطه C در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB است.
  • نقطه D در امتداد 161.8 -261.8 درصدی خط ABیا 127.2 - 161.8 درصدی اکستنشن لگ XA قرار دارد.
  • تفاوت اصلی این الگو با الگوی گارتلی این است که، نقطه D در خط اصلاحی XA نیست، بلکه در اکستنشن آن است.

سطوح Take Profit پروانه را می‌توان در 61.8یا 127.2 درصدی از خط CD قرار داد و نقاط B و A را می‌توان به عنوان سطوح هدف انتخاب کرد.

الگوی کوسه (Shark)

الگوی کوسه توسط اسکات کارنی (Scott Carney) معرفی شد و با علائم 0، X، A، B، C مشخص می‌شود. در تمام الگوهای ذکر شده تا به اینجا، قله دوم در فرم صعودی پایین‌تر از اولی است، در حالی که دره دوم در الگوی نزولی بالاتر است. برای شناسایی و ایجاد این الگو باید از نظریه امواج الیوت و فیبوناچی استفاده کنید.

ویژگی‌های الگوی هارمونیک کوسه عبارت است از:

  • نقطه A را می‌توان در هر مکانی قرار داد.
  • نقطه B باید در امتداد 113-161.8 درصدی اکستنشن خط XA باشد.
  • نقطه C در 113 درصد اکستنشن 0X و 161.8-224 درصد اکستنشن خط AB قرار دارد.

هنگام استفاده از الگوی کوسه، سفارشات Take Profit را در 50 -61.8 درصدی لگ BC تظنیم کنید. Stop Loss را هم می‌توانید در نقطه C شناسایی کنید.

الگوی سه حرکته (Three Drives)

این الگو شبیه به دیگر الگوهای هارمونیک نیست و از 5 لگ تشکیل شده است.

ویژگی‌های این الگو عبارت هستند از:

  • نقطه A باید در 61.8 درصد اصلاح حرکت 1 قرار گیرد.
  • نقطه B را می‌توان در 61.8 درصد اصلاح حرکت 2 شناسایی کرد.
  • حرکت 2 در امتداد 127.2 -161.8 درصدی از نقطه A است.
  • حرکت 3 در امتداد 127.2-161.8 درصدی نقطه B قرار دارد.
  • اصلاحات A و B و حرکتهای 2 و 3 باید برابر باشند.

سطح Take Profit در 127.2 -161.8 درصدی اکستنشن نقطه B قرار می‌گیرد.

الگوی سایفر (Cypher)

این الگو مانند سایر الگوهای معاملاتی هارمونیک از چهار لگ و پنج نقطه تشکیل شده است. برای رسم این الگو، باید لگ ایمپالس به نام XA و به دنبال آن لگ اصلاحی AB را رسم کنید. AB حداقل باید به 38.2-61.8 درصدی اصلاح فیبوناچی خط XA برسد.

الگوی 5-0

الگوی 5-0 که توسط اسکات کارنی شناسایی شد، یک الگوی هارمونیک معمولی است که از پنج لگ تشکیل شده است.

ویژگی‌های اصلی الگوی 5-0 عبارت هستند از:

  • AB در 113 - 161.8 درصدی اکستنشن XA است.
  • BC را می‌توان در امتداد 161.8-224 درصد خط AB شناسایی کرد.
  • خط CD در 50 درصدی اصلاح خط BC قرار دارد.

مزایا و معایب الگوهای هارمونیک چیست؟

  1. الگوهای هارمونیک اگر به درستی تشخیص داده شوند، سیگنال قابل اعتمادی خواهد بود.
  2. اگر یادگیری الگوهای هارمونیک را با موفقیت پشت سر بگذارید، استفاده از دیگر بازارهای تحلیل تکنیکال، کار دشواری نخواهد بود.
  3. اگر تازه‌کار هستید، شناسایی این الگوها در نمودارهای قیمت کار پیچیده‌ای خواهد بود.
  4. رسم الگوهای هارمونیک، تعیین سطوح فیبو و رسم آنها، به زمان زیادی نیاز دارد.

مهم‌ترین نکاتی که هنگام استفاده از الگوهای هارمونیک باید بدانید

همان‌طور که گفته شد، یادگیری الگوهای هارمونیک و شناسایی آنها، تقریباً کار دشواری است. برای جلوگیری از ضرر، اگر قصد استفاده از این الگوها را دارید، موارد زیر را در نظر داشته باشید:

  1. برای شروع یک الگو ساده انتخاب کنید و تمام ویژگی‌های آن را یاد بگیرید.
  2. از ابزار فیبوناچی برای رسم الگوهای هارمونیک استفاده کنید.
  3. قبل از همه، نقاط Take Profit و Stop Loss را مشخص کنید.
  4. فقط پس از تشکیل الگوی هارمونیک، معاملات را باز کنید.

نحوه ترسیم الگوهای هارمونیک

برای شناسایی و ترسیم الگوی هارمونیک، به ابزارهای استانداردی نیاز دارید که در هر پلتفرم معاملاتی، از جمله متاتریدر 4، قابل استفاده باشند.

  1. با بررسی نمودار قیمت، الگو را با چشمان خود و بدون ابزار، شناسایی کنید. همان‌طور که در این مطلب گفته شد، بیشتر الگوهای هارمونیک دارای 4 لگ و 5 نقطه هستند.
  2. سطوح فیبوناچی را در نمودار قیمت مشخص کنید.
  3. پس از آن، می‌توانید از یک اندیکاتور ZigZag برای ترسیم خطوط الگو استفاده کنید یا از خطوط ترند برای برجسته کردن بخش‌هایی از الگو استفاده کنید.

نتیجه‌گیری

الگوهای هارمونیک یکی بهترین ابزارهای تحلیل هستند که اگر به درستی شناسایی شوند، دقیق‌ترین سیگنال‌های خرید و فروش را در اختیار شما قرار می‌دهند. استفاده از این الگوها برای افراد مبتدی، توصیه نمی‌شود. در صورتی که، زمان کافی برای یادگیری و شناسایی این الگوها دارید، حتماً از آنها استفاده کنید.

سوالات متداول

آیا استفاده از الگوهای هارمونیک مفید است؟

سیگنال‌هایی که در اثر شناسایی صحیح الگوهای هارمونیک ایجاد می‌شوند، بسیار دقیق هستند؛ بنابراین، اگر در شناسایی و ترسیم آنها مهارت کافی دارید، قطعاً بهترین معاملات را در زمان درست انجام خواهید داد.

بهترین الگوی هارمونیک چیست؟

در میان انواع الگوهای هارمونیک، هیچ بهترینی وجود ندارد. با این وجود چون الگوی ABCD، الگوی پایه است؛ بهتر است با این الگو شروع کنید.

این مقاله به کوشش نگار پورجواد و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تک‌تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.

الگوهای نمودار برتر که هر معامله گر باید بداند

الگوهای نمودار برتر در تحلیل تکنیکال

هر معامله گر که نقشی را که داده ها در موفقیت معاملات بازی میکند را میدانند ، گزارش ها و نمودارهای تجزیه و تحلیل را جدی می گیرد. از این میان ، الگوهای نمودار یکی از ابزارهای دیداری و ارتباطی بصری است که معامله گران از آن استفاده می کنند. استفاده از الگوهای نمودار در بین معامله گران فارکس روشی کاملاً پذیرفته شده است.

به عنوان یک معامله گر ، شما دائما در جستجوی تجزیه و تحلیل های با کیفیت بالا هستید که به شما کمک می کند فرصت ها را شناسایی کنید ، روندها را تغییر دهید و حرکت قیمت پروژه را شناسایی کنید. توانایی خواندن و تفسیر الگوهای نمودار به شما امتیاز قابل توجهی هنگام تجارت می دهد.

یک الگوی نمودار ، حرکات قیمت را به صورت گرافیکی ارائه می دهد تا تصویری روشن از روندها ارائه کند تا نشانه هایی از سطح قیمت های آینده را ارائه دهد. با استفاده از داده های مبتنی بر عملکرد گذشته ، ایجاد یک ایده در مورد جهت حرکت آینده در قیمت برای یک معامله گر آسان تر می شود.

انواع الگوهای نمودار

سه نوع الگوی نمودار وجود دارد – الگوهای ادامه ، الگوهای معکوس و الگوهای دو طرفه:

  • یک الگوی ادامه نشان می دهد که روند مداوم ادامه خواهد داشت.
  • الگوهای نمودار معکوس به معامله گران اجازه می دهد که روند رو به عقب است ، یعنی تغییر جهت می دهد.
  • الگوهای برک آوت زمانی اتفاق می افتد که دارایی در محدوده ای معامله شود.
  • در اینجا برخی از الگوی نمودار برتر که هر معامله گر باید بداند وجود دارد.

سر و شانه

همه اش به اسم است !! این نمودار دارای یک قله بزرگ در وسط (سر) با دو قله کمی کوچکتر در دو طرف (شانه) آن است. از نوسانات بالا در الگوی Head and Shoulders برای پیش بینی تغییر روند استفاده می شود.

سطح پشتیبانی یا خط گردن دو شانه را به هم متصل می کند و شکستگی زیر خط گردن یک سیگنال فروش محسوب می شود. یک خط گردن افقی مستقیم و مورب قابل قبول است ، اگرچه مواردی وجود دارد که خط گردن زاویه داشته باشد یا دو شانه کاملاً هماهنگ نباشند. ایده این است که الگو را تشخیص دهید.

به فاصله از بالای سر تا خط گردن که هدف قیمت است توجه کنید. هنگامی که شانه راست به سمت عقب افتادسطح پشتیبانی، احتمال دارد روند نزولی نزولی وجود داشته باشد. این الگوی برگشت صعودی از نزولی یکی از قابل اعتمادترین الگوهای نمودار معکوس در نظر گرفته شده است.

همه چیز درباره ارز دیجیتال میکر

ربات ترید و معاملاتی Margin

اگر الگوی Head and Shoulders در طی روند نزولی اتفاق بیفتد ، همان الگو رخ می دهد اما در یک وارون. سه پایین چرخش وجود دارد و به آن الگوی Inverse Head and Shoulders گفته می شود.

راهنمای الگوی سر و شانه

دو بالا و دو پایین

معامله گران از الگوی معکوس دیگر برای برجسته کردن روند معکوس استفاده می کنند ، الگوی Double Top و Double Bottom در اطراف سطوح مهم فنی رخ می دهد که مانع بزرگی ایجاد می کند. یک بالای دوتایی دارای دو قله یا اوج تاب در تقریباً یکسان است ، در حالی که الگوی پایین دو دارای دو پایین چرخش است.

Double Top یک الگوی معکوس نزولی است که در آن قیمت یک دارایی ابتدا به اوج خود می رسد الگوها و پترن های تکنیکال ، و پس از بازگشت به سطح پشتیبانی فقط قبل از بازگشت به عقب در برابر روند غالب ، به سطح حمایت خود صعود می کند.

در واقع این الگوهای نمودار یک مورد مناسب میباشد…….

برعکس ، Double Bottom یک الگوی برگشت صعودی است که در آن قیمت یک دارایی به زیر سطح حمایت سقوط می کند ، و پس از بازگشت مجدد به سطح مقاومت قبل از بازگشت مجدد در برابر روند غالب ، دوباره سقوط می کند.

در اینجا ، معامله گران باید به دنبال حداقل دو تلاش ناموفق در سطح و به دنبال آن وقفه فنی در جهت مخالف باشند.

راهنمای الگوی دو بالا و دو پایین

سه گانه بالا و پایین سه گانه

الگوی Triple Top و Triple Bottom مشابه الگوی Double Top و Double Bottom در بالا است – تنها تفاوت در این الگوهای نمودار در این است که در مقایسه با دو سطح بالا و دو پایین تاب ، سه اوج تاب و سه پایین چرخش وجود دارد. هر دو الگوی معکوس هستند.

بازرگانان باید مراقب شکست خطوط حمایت و مقاومت باشند. قیمت های هدف فاصله بین خط بالا و پشتیبانی (برای سه پایه تاپ) ، و پایین و خط مقاومت (برای پایه های سه گانه) است.

راهنمای الگوی سه گانه

گرد کردن

این الگوی معکوس به معامله گران کمک می کند تا پایان روند را بدست آورند ، و نشان دهنده یک نقطه بازگشت بالقوه در یک حرکت بلند مدت قیمت است. الگوی Rounding Top تغییر تدریجی احساس از صعودی به نزولی را نشان می دهد و فرصتی برای کوتاه مدت نشان می دهد.

همانطور که از نامش پیداست ، الگوی بالای گرد در الگوهای نمودار به صورت ‘U’ معکوس ظاهر می شود. ماشه برای ورود به یک موقعیت کوتاه شکسته شدن خط پشتیبانی است ، با هدف قیمت برابر با فاصله از بالا تا خط پشتیبانی.

شکل گیری این الگو در الگوهای نمودار خیلی بیشتر طول می کشد – از چندین هفته ، ماه یا حتی سالها – و الگویی نیست که معمولاً پیدا شود.

پایین گرد کردن

Rounding Bottom همچنین به عنوان زیر بشقاب شناخته می شود ، یک الگوها و پترن های تکنیکال الگوی نمودار معکوس بلند مدت در الگوهای نمودار است که نشان می دهد قیمت سهام از یک روند نزولی به سمت یک روند صعودی صعودی حرکت می کند.

در اینجا قیمت با روند کاهشی قیمت شروع می شود تا زمانی که به نقطه حمایت برسد ، سپس قیمت شروع به روند بالاتر می کند. خط روند زیر پایین ترین قیمت شکل U را تشکیل می دهد.

الگوی پایین گرد یک دهانه را برای طولانی مدت پیش بینی می کند.

مستطیل

نوعی الگوی ادامه ، یک الگوی مستطیل هنگامی شکل می گیرد که قیمت چندین بار به صورت پهلو بین یک حمایت افقی و سطح مقاومت حرکت کند. وقتی قیمت بین دو سطح افقی حرکت می کند ، یک مستطیل ایجاد می کند.

بسته به روند اساسی ، معامله گران باید به دنبال شکل گیری یک الگوی مستطیل در الگوی نمودار باشند. یک مستطیل سرسخت در طی روند صعودی وقتی قیمت وارد فاز ازدحام می شود و به یک طرف معامله می شود شکل می گیرد. به دنبال شکستن خط فوقانی مستطیل باشید. هدف قیمت ارتفاع مستطیل خواهد بود.

وقتی قیمت وارد فاز ازدحام می شود و به یک طرف معامله می شود ، یک مستطیل نزولی در طی روند نزولی تشکیل می شود. درست مثل مستطیل سرسخت ، قیمت شکسته خواهد شد ، اما این بار شکست در خط مستطیل پایین در الگوی نمودار خواهد بود. هدف قیمت ، یک بار دیگر ، ارتفاع مستطیل است.

از الگوهای مستطیل برای پیش بینی استراتژی شکست استفاده می شود.

پرچم ها

پرچم ها در الگوهای نمودار متفاوت است ، تنها تفاوت در شکل الگو است. برخلاف خطوط روند همگرا در Wedge ، خطوط روند در اینجا موازی هستند.

میله پرچم بخشی مشخص از الگوی پرچم است. یک پرچم صعودی در طی یک روند صعودی تشکیل می شود ، با خطوط روند موازی بالا و پایین اقدام قیمت. یک پرچم نزولی در طی روند نزولی تشکیل می شود و شیب بالایی دارد. هدف قیمت پایین ترین نقطه یک پرچم صعودی و بالاترین نقطه یک پرچم نزولی است.

راهنمای الگوی پرچم

فنچان و دسته در الگوهای نمودار

این الگو در الگوهای نمودار شبیه Rounding Top است ، اما دارای یک دسته اضافی است. این الگوی ادامه صعودی زمانی شکل می گیرد که یک دوره تمایل به نزولی در بازار وجود دارد که سرانجام با یک حرکت صعودی ادامه دارد.

قیمت وارد یک اصلاح موقتی می شود و در نهایت از روند معکوس خارج می شود تا روند کلی صعودی ادامه یابد.

راهنمای الگوی فنجان و دسته

شکاف های قیمتی

شکاف‌های قیمتی در الگوهای نمودار زمانی رخ می‌دهند که شاهد فضای خالی بین دو بازهٔ زمانی معاملاتی باشیم، شکاف‌هایی که از طریق افزایش یا کاهش چشم‌گیر در قیمت ایجاد شده‌اند. برای مثال، سهام ممکن است در قیمت 5 دلار بسته شده و تحت تأثیر اخبار مثبت، در قیمت 7 دلار باز شود. سه نوع اصلی از شکاف‌های قیمتی وجود دارند: شکاف شکست (breakaway gap)، شکاف فرار (runaway gap)، و شکاف خستگی (exhaustion gap). شکاف شکست در ابتدای شکل‌گیری یک روند تشکیل می‌شود، شکاف‌های فرار در میانهٔ یک روند و شکاف خستگی نیز در انتهای یک روند تشکیل می‌شوند.

وقتی سهامی بالاتر یا پایین از قیمت بسته شدن خود باز می شود ، شکافی را در الگوهای نمودار ایجاد می کند. به طور معمول ، این از معاملات ساعات طولانی اتفاق می افتد و در هنگام توقف معاملات می تواند باعث ایجاد شکاف در روز شود.

هنگامی که شکاف در جهت مخالف روند اتفاق می افتد ، این یک علامت معکوس است.

الگوی مثلث

مجموعه دیگری از الگوهای نمودار از یک رویکرد مثلثی پیروی می کنند. اینها صعودی ، نزولی و متقارن است. تفاوت در درجه اول در خطوط روند است و در غیر این صورت عمدتاً شبیه به هم هستند.

  • مثلث صعودی: مثلث صعودی مسیری رو به بالا را طی می کند با مقاومت نشان داده شده با ارتفاع های چرخشی که یک خط افقی را در بالا قرار می دهد. خط پایین همان کشی است که صعودی است و از پشتیبانی پشتیبانی می کند همانطور که با پایین بودن چرخش نشان داده شده است. مثلث صعودی برای نشان دادن الگوهای صعودی که نشان دهنده یک روند صعودی است استفاده می شود.
  • مثلث نزولی: این دقیقاً مخالف مثلث صعودی است با الگویی که در اینجا مقاومت شیب دار رو به پایین را نشان می دهد. از آنجا که مثلث در اینجا روند نزولی و تأثیر بازار پر از فروشنده را نشان می دهد ، مثلث نزولی دارای یک خط پایین تر است.
  • مثلث متقارن: این ترکیبی از مثلث صعودی و نزولی است که الگویی را نشان می دهد که می تواند صعودی یا نزولی باشد. این بازاری را نشان می دهد که می تواند در هر دو جهت شکسته شود و نوسان را نشان می دهد. از ماهیت متقارن مثلث ، در همگرایی قله های کم و فرورفتگی ها حضوری مشاهده می شود.

الگوهای نمودار به معامله گران کمک می کند تا در مورد زمان ورود و خروج از موقعیت تصمیم آگاهانه تری بگیرند. با استفاده صحیح از داده ها ، بدون توجه به مدت زمان ، الگوهای نمودار می توانند مفید باشند. بنابراین این امر برای تصمیمات تجاری کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت به همان اندازه مناسب است.

انواع الگوی مثلث

جمع بندی

الگوهای نمودار در الگوهای قیمتی معمولاً زمانی شکل می‌گیرند که قیمت قصد استراحت دارد و نشان‌دهندهٔ مناطقی از تثبیت قیمتی هستند که پس از آن‌ها، قیمت به جهت حرکت در روند خود ادامه داده و یا بازگشت روندی را تجربه خواهد کرد. خطوط روند برای تشخیص الگوهای قیمتی مانند پرچم‌ها، پرچم سه‌گوش‌ها و سقف دوقلو، از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشند.

حجم معاملاتی نیز دارای نقش مهمی در حین تشکیل این الگوهای نمودار می‌باشد و معمولاً شاهد کاهش حجم معاملاتی در زمان شکل‌گیری الگوها هستیم و پس از شکست این الگوها، معمولاً حجم معاملاتی افزایش می‌یابد. تحلیل‌گران تکنیکال به‌دنبال الگوهای قیمتی هستند تا با استفاده از آن‌ها به پیش‌بینی رفتار قیمت در آینده و بررسی احتمال ادامه یا بازگشت روند بپردازند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.