استفاده از قابلیتهای «Instagram Shopping» مهمترین استراتژی اینستاگرام برای برندسازی است.
قوانین تجارت استراتژی
بررسی سمبلها و کارکردهای شادی و نشاط در میان فرهنگ ایرانیان بر اساس اسناد موجود
اعتیاد از بعد مذهب و هیجان در جوانان
مددکاری اجتماعی با بزرگسالان آسیب پذیر
2000موضوع برای گفتگو در کلاس زبان
خدمات مشتریان
- پاسخ به پرسش های متداول
- قوانین و مقررات
- درباره ما
- تماس با ما
- شکایات
دسترسی سریع
پیوندها
- دفتر مقام معظم رهبری
- دفتر مرکزی جهاددانشگاهی
- فروشگاه کتاب شانزده
- سایت قدیم
تمامی حقوق این سایت برای سازمان انتشارات جهاددانشگاهی محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2022 Iranian Students Booking Agency. All rights reserved
7 استراتژی کاربردی برای برندسازی در اینستاگرام
در سالهای اخیر، هر روز به اهمیت برندسازی در اینستاگرام افزوده شده است. اینستاگرام به عنوان یکی از پرطرفدارترین رسانههای اجتماعی در سطح جهان، فرصت کسب درآمد را برای کاربران فراهم کرده است. فروشگاههای اینترنتی با معرفی هویت بصری در اینستاگرام میتوانند محصولات و خدمات خود را به خوبی معرفی کنند.
تبلیغات تصویری و ویدیویی در قالب پست و استوری کمک قابلتوجهی به فرآیند برندینگ در اینستاگرام دارد. این در حالی است که تعامل دو طرفه بین کارشناسان و مشتریان نقش مهمی در جلب اعتماد کاربران دارد.
کسبوکارهای اینترنتی هنگامی موفق میشوند که همسو با استراتژی اینستاگرام فعالیت کنند. اگر شما هم میخواهید برندسازی موفقی داشته باشید، میتوانید با ما همراه باشید تا اصول برندینگ در اینستاگرام را به طور کامل بشناسید.
برندسازی موفق در اینستاگرام مستلزم اجرای گام به گام اصول برندینگ در این بستر است.
7 استراتژی برندسازی در اینستاگرام
اینستاگرام پلتفرم دیداری جذاب و سریعی برای اجرای استراتژیهای موفق بازاریابی است. استراتژیهای جذاب و سازنده یکی از مهمترین عوامل موفقیت اینستاگرام به حساب میآید. سرمایهگذاریهای کلان مدلها، اینفلوئنسرها، برندهای شناختهشده و عکاسان با افزایش قابلتوجه تعداد فالوورهای آنها همراه بوده است.
جذابیت این شیوۀ بازاریابی آن را به امری همهگیر تبدیل کرده است. به نحوی که این کار به منبع درآمد افراد زیادی تبدیل شده است. در این بین، کسبوکارهایی که اصول برندینگ در اینستاگرام را به درستی اجرا کردند توانستند پیشرفت چشمگیری را تجربه کنند.
1. تعیین نوع فعالیت تجاری در اینستاگرام
برای فعالیت تجاری موفق در اینستاگرام باید ابتدا هدف تجاری خود را مشخص کنید. شما با انتخاب اینستاگرام تجاری (Business Instagram) میتوانید نوع کسبوکار خود را تعریف کنید. در مرحلۀ اول اکانت اینستاگرام تجاری را با مشخصات دارندۀ برند بسازید. توجه به این نکته دو علت مهم دارد.
- نشان تجاری بر اساس اطلاعات دارنده برند، به تأیید سازمانهایی مانند اینماد و اتحادیه کسبوکارهای مجازی میرسد.
- نشان تجاری تأییدشده تبلیغات تجاری متنوع در فیسبوک و اینستاگرام را امکانپذیر میکند. بنابراین کاربران میتوانند از هر دو رسانه اجتماعی خدمات و محصولات خود را تهیه کنند.
برای اینکه اولین استراتژی اینستاگرام به درستی پیش رود:
- اکانت تجاری خود را در اینستاگرام ایجاد کنید.
- خلاصهای از فعالیتهای تجاری، اهداف، خدمات و محصولات را معرفی کنید.
- با پستها و استوری های متنوع هویت بصری در اینستاگرام را به کاربران نشان دهید.
- با نظرسنجی کاربران به شناخت دقیقتر نیاز کاربران بهویژه مشتریان بپردازید
- تبلیغات مناسبی را برای معرفی برند خود و افزایش تعداد فالوورها به کار ببرید.
اگر همزمان با صفحۀ اینستاگرامی خود، صفحۀ تجاری فیسبوک را نیز تشکیل دهید:
2. ثبت لینکهای ضروری در پروفایل اینستاگرام
لینکهای مهم در پروفایل برای برندسازی در اینستاگرام از اهمیت زیادی برخوردارند. ثبت لینک سایت فروشگاه اینترنتی در پروفایل اینستاگرام باعث افزایش بازدید از سایت و شناخت برند شما میشود. بنابراین پیروی از این قوانین تجارت استراتژی استراتژی یکی از عوامل موفقیت در اینستاگرام خواهد بود.
برای اجرای این استراتژی دو روش پیشنهاد میشود:
- آدرس وبسایت خود را در بیوی اینستاگرام وارد کنید.
این ایدۀ ساده و کاربردی باعث
- آشنا شدن کاربران با اهداف بازاریابی شما میشود.
- معرفی اعتبار و اقتدار برند شما میگردد.
برای ثبت لینک سایت در پروفایل خود میتوانید
- با (Bio Link Tools) همزمان چندین لینک را در پروفایل خود ثبت کنید.
- برای هدایت کاربران به وبسایت از هشتگ (#LinkInBio) مورد استفاده قرار دهید.
2. ویژگی (Swipe-up) برای ثبت لینک در استوری های خود مورد استفاده قرار دهید.
استفاده از این قابلیت در استوریها باعث میشود بازاریابی موفقی را تجربه کنید. برای مثال شما میتوانید رویدادها، هدایا و تبلیغات متنوع با لینکهای متمایز را با کاربران خود به اشتراک بگذارید.
ثبت لینکهای ضروری در پروفایل و استوری کاربران را با محصولات و برند شما بیشتر آشنا میکند
3. نصب (Instagram Shopping) برای برندسازی در اینستاگرام
راهاندازی فروشگاه اینستاگرام یکی از مهمترین اصول برندینگ در اینستاگرام به حساب میآید. شما با قابلیتهای (Instagram Shopping) میتوانید هویت بصری در اینستاگرام را در جهت بازاریابی موفق شکل دهید. کاربران با ورود به فروشگاه اینستاگرامی شما، شناخت دقیقتری از اهداف، خدمات و محصولات کسبوکارتان به دست میآورند. در ضمن فرصتی برای خریداری محصولات و بهرهمندی از خدمات شما به وجود میآید. سرعت و سهولت در پاسخگویی به نیاز کاربران یکی از عوامل موفقیت در اینستاگرام به حساب میآید.
برای اجرای این استراتژی اینستاگرام باید به مراحل زیر توجه داشته باشید
- صلاحیت کسبوکار خود را تأیید کنید.
اگر واجد تمام شرایط قیدشده در (Instagram Shopping) هستید، باید آنها را انتخاب و فروشگاه را راهاندازی کنید. استفاده از این قابلیت چند مزیت دارد:
- فروشگاه شما در بازاری تحت حمایت و معتبر قرار دارد.
- محصولات و خدمات شما تحت تأیید اینستاگرام است.
- فروشگاه شما بر اساس سیاستهای اینستاگرام فعالیت میکند.
- کسبوکار شما آدرس اینترنتی دقیق و معتبری دارد.
این ویژگیها با جلب اعتماد مشتریان فعالیت برندینگ در اینستاگرام را برای شما آسانتر میکنند.
2. اکانت خود را به اکانت تجاری تبدیل کنید.
برای تغییر اکانت اینستاگرام خود به نوعی تجاری باید:
- نوع فعالیت تجاری خود را انتخاب کنید.
- اطلاعات تماس کسبوکار خود را ثبت کنید.
اطلاعات کسبوکار شامل شماره تلفن، آدرس کسبوکار و آدرس ایمیل است. در تکمیل پروفایل خود میتوانید نام کسبوکار، آدرس وبسایت، نام کاربری و بیو (Bio) را تکمیل کنید.
3. اتصال به حساب کاربری فیسبوک
یکی از اصول برندینگ در اینستاگرام ارتباط اکانت تجاری اینستاگرام و فیسبوک به همدیگر است. اما توجه داشته باشید که این مرحله از استراتژی اینستاگرام الزامی نیست.
4. کاتالوگ محصولات و خدمات خود را آپلود کنید.
برای خرید محصولات در اینستاگرام دو گزینه امکانپذیر است:
- «Catalogue Manager»: گزینهای برای مدیریت اکانت فیسبوک تجاری شماست.
- «Ecommerce platform partner»: پلتفرمهای تجاری «Shopify» یا «BigCommerce» را میتوانید برای تجارت الکترونیکی استفاده کنید.
5. بازبینی اکانت
بعد از بارگذاری کاتالوگ محصولات و اتصال آن به صفحۀ اینستاگرام، آنها را بازبینی کنید. هر زمان که بخواهید میتوانید شرایط فروشگاه «Shopping» خود در بخش «Setting» را بازبینی کنید. گاهی اینستاگرام اعلانهایی برای تکمیل پروفایل و تأیید مالکیت دامنه وبسایت منتشر میکند. بازبینی اکانت برای تأیید هویت بصری در اینستاگرام الزامی خواهد بود.
6. گزینۀ خرید «shopping» را فعال کنید.
وقتی اکانت شما در اینستاگرام مورد تأیید قرار گرفت، میتوانید قابلیتهای فروشگاه خود را استفاده کنید.
7. اکنون شما میتوانید در پست یا استوری های خود بر محصولات تگ (Tag) بزنید و آنها را قوانین تجارت استراتژی هایلایت کنید. کافی است محصولات خود، تگها و هشتگ های موردنیاز را انتخاب کرده و به اشتراک بگذارید.
4. هشتگ مناسب برای برندسازی در اینستاگرام
از هشتگهایی که مشهور و معتبر هستند، استفاده کنید. با این هشتگ ها میتوانید:
- محتوای باکیفیتتر و جذابی آماده کنید.
- نشان تجاری خود را به آسانی معرفی کنید.
- محصولات خود را در سطح وسیعتری تبلیغ کنید.
استفاده از هشتگ های معتبر و پرکاربرد باعث افزایش آگاهی کاربران درباره برندها میشود. علاوه بر این شما با هشتگ های محبوب کاربران، میتوانید فالوورهای خود را به منشن کردن برندتان تشویق کنید. بهترین راه منشن کردن برند شما استفاده از خدمات و محصولات شما و معرفی آن به سایر کاربران است.
علاوه بر موارد فوق، شما میتوانید از هشتگ های معتبر و رسمی وابسته به برند خود استفاده کنید. باید دقت کنید که استفاده از هشتگ های مناسب یکی از اصول برندینگ و برندسازی در اینستاگرام به حساب میآید.
استفاده از قابلیتهای «Instagram Shopping» مهمترین استراتژی اینستاگرام برای برندسازی است.
5. بررسی و تحلیل عملکرد رقبا برای برندسازی در اینستاگرام
یکی از مهمترین عوامل موفقیت در اینستاگرام، تحلیل عملکرد رقبا میباشد. رقبایی که تجربۀ بیشتری دارند:
- اطلاعات مفیدی درباره کاربران خود به دست آوردهاند. تحلیل این اطلاعات شما را در شناسایی و نیازسنجی مشتریانتان کمک میکند.
- تکنیکهای بازاریابی در اینستاگرام را به دست آوردهاند. بررسی آنها به تسریع بازاریابی موفق شما کمک میکند.
با راههای ارتباطی مختلف با کاربران خود در ارتباط باشید و آنها را از محصولات برند خود مطلع کنید. استراتژیهای بازاریابی با شبکههای اجتماعی و ایمیل نقش مهمی را در این زمینه ایفا میکنند. با این وجود بهتر است:
6. مسابقات گام موفق برندسازی در اینستاگرام
مسابقات و جوایزی که به کاربران اهدا میشود، یکی از استراتژیهای موفق تجارت الکترونیک و برندسازی در اینستاگرام است. با کمک این برنامهها تعامل بین برند شما و کاربران را افزایش میدهد. در نتیجه فالوورهای بیشتری به فروشگاه شما میپیوندند. در این راستا موارد زیر مهم است.
7. ارسال محصولات با تخفیف آخرین استراتژی برندسازی در اینستاگرام
اعمال تخفیف هنگام ارسال محصولات خریداریشده، یکی دیگر از اصول برندسازی در اینستاگرام است. پیشنهاد چنین تخفیفهایی باعث میشود تا مشتریان رضایت بیشتری داشته باشند و برند شما را به دیگران معرفی کنند. در نتیجۀ رضایت مشتری، اعتبار برند و میزان فروش در اینستاگرام افزایش مییابد. زیرا مشتریان آسانتر و سریعتر کالاهای مورد نظرشان را دریافت میکنند. در حالی که هزینۀ ارسال هم نپرداختهاند.
بهتر است برای انجام فرآیند خرید، مشتریان را به صفحه سایت که آدرس آن در بیو آمده، هدایت کنید. این عملکرد حرفهای باعث معرفی دقیقتر برند شما میشود. در نتیجه اطلاعات شما در اینستاگرام به درستی تکمیل میشود.
ارزیابی موفقیت در برندسازی در اینستاگرام
ارزیابی تجارت الکترونیک در اینستاگرام با بررسی جزئیاتی مانند تعداد لایک، کاننت و خرید از فروشگاه شما انجام میشود. بررسی تعامل فالوورها با پستها و استوری های شما راه دیگر ارزیابی به حساب میآید.
اگر ارزیابی شما موفقیتآمیز نبود، بهتر است محتواهای مرتبط و جذاب را در اینستاگرام پیدا کنید. بهترین راه برای شناسایی مخاطبان خود، استفاده از تبلیغات اینستاگرام است. شما میتوانید فعالیت در این فضا را با توجه به دسترسی بررسی کنید. در ضمن نظرات مقرونبهصرفه و سودآور برای کسبوکارهای کوچک را در نظر داشته باشید.
قوانین دست و پاگیر معضل اصلی معادن کشور
حذف قوانین و دستورالعملهای دست و پاگیر در حوزه معدن، اقدامی در راستای برداشتن سد ورود و راهکاری برای اعتماد ورود سرمایهها به بخش معدن کشور است که با همکاری دولت و مجلس میسر میشود.
- شاخص سرمایهگذاری در معادن
- شاخصهای زیرساخت و توسعه در معادن
- شاخص ورود فناوری در معادن و استفاده از تکنولوژی و نوآوری در ماشین آلات معدنی
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایرنا، محمدرضا بهرامن رییس خانه معدن ایران در یادداشتی نوشت: فعالان بخشخصوصی امیدوارند دولت سیزدهم در حوزه صنعت و معدن در سه سطح وزارتی (کلان)، سطح کسب و کار (سطح میانی)، سطح وظیفهای (عملیاتی/ اجرا)، سه نوع استراتژی دقیق و مجزا را پیادهسازی کند. استراتژیهای بخش معدن هم باید در پنج حوزه اصلی و کلان توسط متولی بخش و براساس قانون معادن، با ابزارهای توسعه ای و مهندسی خود مشابه سازمان ایمیدرو و سازمان نظام مهندسی معدن ایران، در پنج حوزه «محیط کسب و کار»، «توسعه پایدار» (از طریق مدیریت در اجرای دقیق قانون معادن و قوانین مرتبط با آن بهمنظور ایجاد امنیت و حفظ و جذب سرمایهها)، «بهرهوری»، «تامین و پشتیبانی» و «روابط و تعاملات خارجی» تعریف و شناسایی شود که بهطور قطع در جهت بهبود وضعیت هر یک از پارامترها مطالعه و برنامهریزی بر روی هفت شاخص «سرمایهگذاری»، «نظام مدیریت در معادن»، «جهانیشدن بخش معدن»، «منابع انسانی»، «فناوری در معادن»، «زیرساخت در معادن» و «توسعه منطقهای» از اهمیت خاصی برخوردار است و امروز بعد از گذشت ۶ ماه از آغاز فعالیت دولت سیزدهم به بررسی اقدامات انجام شده در هر یک از شاخصهای ضروری جهت توسعه صنعت و معدن در دولت سیزدهم می پردازیم.
شاخص سرمایهگذاری در معادن
ذخایر غنی معدنی با تنوع گسترده، میتواند عامل رقابتپذیری اقتصادی کشورها در جهان محسوب شود.
توان معدنی ایران شامل ذخایر اثباتشده سنگآهن به مقدار تقریبی سه میلیارد تن در شرایط کنونی (هشت دهم درصد کل ذخایر جهان)، ذخایر سنگ معدن مس به مقدار تقریبی ۳.۲ میلیارد تن در شرایط کنونی (چهار درصد از ذخایر جهانی) و همچنین ذخایر روی به میزان ۱۱ میلیون تن (چهار دهم درصد از ذخایر جهانی) است که با عنایت به پتانسیلهای استراتژیک موجود در بخش معدن کشور) این غنای مواد معدنی بهتنهایی تضمینکننده نقش مؤثر این حوزه در اقتصاد کشور نبوده است.
با وجود اینکه کشورمان در بین ۱۵ کشور مطرح معدنی جهان جای داشته و ارزش ذخایر بالقوه آن بیش از یکهزار میلیارد دلار برآورد شده است، اما فقط حدود ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را بخش معدن و صنایع معدنی را به خود اختصاص داده است. این سهم ناچیز معدن در GDPکشور، نشاندهنده ضعف در نگاه توسعه ای به معادن کشور بهواسطه عدم سرمایه گذاری کافی و به موقع در همه حلقه های زنجیره در این حوزه است.
دولت سیزدهم همگام با حمایتهای کامل مجلس یازدهم، با حذف قوانین و دستورالعملهای دست و پاگیر در حوزه معدن میتواند به اعتماد سرمایهگذاران و ورود سرمایه ها به بخش معدن کشور کمک کند.
در این راستا قوه قضاییه باید از سرمایه های سرمایه گذاران بهصورت تمام قد حمایت کند و از غصب عامدانه سرمایه ها و ایجاد هراس در میل به سرمایهگذاری سرمایه گذاران پر قدرت ممانعت به عمل آورد تا بتوانیم با کمک این بخش مزیتی و کلیدی در اقتصاد کشور در سال ۱۴۰۲، شاهد رشد اقتصادی ۶ درصدی باشیم که در غیر این صورت همچنان شاهد رشد مثبت سرمایه گذاری در بخش معدن نخواهیم بود.
شاخصهای زیرساخت و توسعه در معادن
کشورهای شرق آسیا مواد معدنی و سوخت و انرژی را از ما میخرند و هزینه حمل میپردازند و به کشور خود میبرند و در آنجا محصولاتی با قیمتی بسیار نازلتر از محصول تولید شده در کشور ما تولید میکنند، درحالیکه میتوان با جذب سرمایه این کشورها، سرمایهگذاری برد- بردی را برای هر دو کشور انتظار داشت. چراکه میتوان با انتقال فرآیند تولید به ایران و استفاده از زیرساختها، همچون تامین انرژی و نیروی کار فراوان و کافی، ارزشافزوده قابلتوجهی را در حلقه های زنجیره صنعت معدنکاری برای ایران ایجاد کرد و از طرف دیگر نیز میتوان با توجه به افزایش غیرمترقبه هزینه حمل و نقل، در میان مدت این هزینه حمل مواد اولیه به کشور سرمایهگذار و هزینه استفاده از انرژی و نیروی کار گرانتر را از دوش سرمایهگذار برداشت و در نتیجه محصول نهایی با هزینه تمامشده ارزانتری را در بازارهای رقابتی عرضه کرد. همچنین از آنجاییکه موقعیت ژئوپلیتیک ایران بهگونهایی است که دسترسی آسانی به کشورهای رو به رشد منطقه دارد بنابراین هزینه ارسال کالای نهایی برای کشور سفارشدهنده نیز مقرون بهصرفهتر خواهد بود.
شاخص ورود فناوری در معادن و استفاده از تکنولوژی و نوآوری در ماشین آلات معدنی
ارکان جهش اقتصادی کشور در بخش معدن مهیاست و برای نیل به این جهش اقتصادی باید همه این امتیازات را با حلقه مفقوده فناوری در شرایط کنونی به هم متصل کرد.
در واقع تهیه نقشه راه و توجه به مدیریت دانشبنیان و استفاده از فناوریهای نوین در زنجیره صنعت معدنکاری از اکتشافات تا بازارهای هدف و نیز اهمیت دادن به مسائل زیست محیطی و دوری از خامفروشی میتواند منجر به رشد چشمگیر اقتصاد معدنی شده و کشور را از اقتصاد تک محصولی وابسته به نفت نجات دهد.
توجه به فناوریهای نوین در بخش معدن و صنایع معدنی باید در شاخههای متعددی مد نظر قرار گیرد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره می شود:
سالیانه میلیونها تن سنگهای تزئینی کشور به دلیل عدم استخراج اصولی و درست از معادن کشور و عدم سرمایهگذاری در بخش فرآوری نوین آن و شناخت بازارهای هدف مناسب، بهعنوان سنگهای لاشه و ضایعات به هدر میروند. البته کشورهایی مثل چین و ایتالیا با سرمایهگذاری بر روی همین ضایعات سنگ، مصنوعات بسیار ارزشمندی را تولید میکنند که از لحاظ ارزشافزوده بسیار بیشتر از سنگ اولیه ارزش دارند. کشور ما به دلیل نبود تکنولوژی بهروز و عدم وجود سرمایه کافی، در شرایط کنونی سالیانه حجم بزرگی از انواع سنگهای ساختمانی در این نوع معادن انباشته شده است.
امروزه در جهان شعار «تولید در معادن با ضایعات صفر» مطرح شده که قاعدتاً بدون توجه به مباحث فناوری و سرمایه گذاری در این حوزه نمیتوان به این مهم دست یافت.
بهعنوان نمونه نیز در مورد باطلههای موجود در معادن فلزی و غیر فلزی در کشورمان بهدلیل ضعف در تکنولوژی بازیافت و عدم سرمایهگذاری کافی، حجم عظیمی از این ثروت خدادادی در معادن فعال موجود در کشور انباشته شده است که سرمایهگذاری در این مسیر میتواند ثروت بزرگی را عاید کشور کند.
درخصوص ذخایر عناصر نادر خاکی که منابع قابلتوجهی از آنها در کشور با توجه به ساختار زمینشناسی شناسایی موجود هستند، در حوزه اکتشاف، استخراج و فرآوری سرمایه گذاری آنطور که باید در حوزه انتقال فناوری به این بخش انجام می پذیرفته تاکنون صورت نپذیرفته است.
قابل ذکر است که بهرهگیری از فناوریهای نوین در زنجیره بخش معدن اعم از اکتشاف، استخراج و فرآوری می تواند ضمن توسعه فعالیت معادن کنونی و فعال کردن مجدد معادن متروکه و غیرفعال موجود در کشور (که افزون بر سه هزار معدن در شرایط کنونی است)، ظرفیتهای اشتغال جدید زیادی می توان ایجاد کرد. در این راستا بدیهی است با افزایش هرگونه اشتغال، بسیاری از معضلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از بیکاری نیز در کشور کاهش خواهد یافت.
با توسعه فناورانه فعالیتهای اکتشافی و افزایش کارایی تولید معادن و صنایع معدنی، میتوان مواد اولیه مورد نیاز بسیاری از صنایع کشور را که امروزه بهصورت واردات تأمین میشود، بهصورت پایدار و مطمئن تأمین کرد.
شایان ذکر است هم اکنون صنعت آلومینیم کشور برای تامین مواد اولیه خود همواره با مشکل تأمین بوکسیت و آلومینا از منابع داخلی روبهرو بوده و الزاماً بخش زیادی از خوراک آنها از طریق واردات به کشور، تأمین میشود. حال در صورتی که بتوان فناوری استحصال آلومینا از سایر منابع بالقوه آلومینیم از جمله رسها، آلونیت و سنگهای پرآلومین (که منابع بسیار زیادی از آنها را در اقصی نقاط کشور در اختیار داریم) را بهدست آورده و آن را بومی و تجاریسازی کنیم، بهطور قطع مشکل کارخانجات آلومینیم کشور نیز بهصورت کلی و پایدار حل خواهد شد.
امروزه فناوریهای نو میتواند در اختیار بخش معدن قرار گرفته و این مهم از ارکان توسعه پایدار بخش معدن محسوب میشود. در شرایط کنونی در کشورهای معدنخیز و توسعه یافته شیوههای نوین تأمین مالی و برقراری نظامهای بیمهای برای حمایت از ریسکهای معدنی اعم از اکتشاف، استخراج و فرآوری مواد معدنی کاربرد بالایی داشته و در واقع ساختارهای سرمایهگذاری و صاحبان سرمایه باید با فناوریهای جدید آشنا شده و ضمن پذیرش ریسک مربوطه، از مزایای فناوریهای پیشرفته در بخش معدن و در بازارهای رقابتی بهرهمند شوند.
امروزه مباحث فناوری سرمایهگذاری و بیمهای که توسط استارتاپها و شرکتهای دانش بنیان فعال در حوزه فین تک (Fin-Tech) ارائه میشود، بهخوبی در این نوع کشورها جا افتاده و بهصورت وسیع در بخشهای مختلف اقتصاد معدنی مورد استفاده قرار میگیرد. در آیندهای نزدیک، این فناوری امکان مبادله سهام، مدیریت سرمایه و پرداخت حق بیمه و غیره را برای افراد فراهم میکند.
نظر به اینکه کشور ما بین سالهای ۲۰۳۰ تا ۲۰۵۰ می تواند تامینکننده بخش بزرگی از مواد اولیه کارخانجات در جهان باشد، لذا امروزه بهکارگیری و بومیسازی فناوریهای نوین در مباحث مربوط به افزایش بهرهوری در مصرف منابع آب و انرژی، حمل و نقل و کنترل و کاهش آسیبهای زیستمحیطی ناشی از فعالیتهای معدنکاری باید بهطور جدی مد نظر قرار گیرد.
میدانیم که فعالیتهای معدنکاری و بهویژه فرآیندهای فرآوری مواد معدنی و صنایع معدنی مرتبط با آن به حجم زیادی از آب نیاز دارد. بسیاری از معادن بزرگ ما در ایران مرکزی یعنی جایی که معضل آب به شدت احساس میشود قرار گرفتهاند. حتی به دلیل معضل کمبود آب بسیاری از معادن کوچک و متوسط در این نواحی در عمل غیرفعال بوده و بسیاری از کانسارهای شناسایی شده نیز بهصورت دست نخورده باقی ماندهاند.
بررسی پارامترهای شیمیایی آبهای انتقال یافته به این مناطق و بهینهسازی کیفیت آب انتقالی بهمنظور استفاده در هر یک از سایتهای فرآوری مواد معدنی و تعریف روشهای کمهزینه و با بازدهی بالای استحصال مواد معدنی، ساخت تجهیزات مختلف از جمله دستگاههای آبشیرینکن و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر خورشیدی و بادی برای تامین انرژی مورد نیاز این تجهیزات و غیره، تماماً مباحث فناورانهای هستند که نقش کلیدی در آینده توسعه بخش معدن کشورمان خواهند داشت و در این خصوص سرمایهگذاری کافی در مسیر، هرچه سریعتر انجام شود.
در مورد ضرورت ورود فناوری و تکنولوژی در ماشینآلات در معادن، به دلایل مختلف در معادن کشور تاکنون این مهم به موقع انجام نشده و امروز شاهد بحران کمبود ماشین آلات نوین و مورد نیاز در معادن هستیم. از جمله دلایل این فقدان میتوان به عدم شناخت کامل متولی بخش به نیاز صنعتگران این حوزه استراتژیک نام برد که در ۶ ماه اخیر با تصمیمات هوشمندانه و سریع متولی در حال جبران است.
امروز باید هدف تامین ماشین آلات مورد نیاز معدنکاران و ماشین آلات نوین به ساده ترین شکل ممکن و حمایت ۱۰۰ در صدی دولت در این صنعت کلیدی باشد.
امروز باید اولویت نخست دولت در سیاستگذاری، کنترل تورم و بهبود وضعیت معیشت مردم باشد، تا زمانی که به تورم تک رقمی نرسیم، آثار مخرب این تورم بر زندگی مردم ادامه خواهد داشت و سرمایه گذاری در کشور انجام نمیشود و مردم برای حفظ ارزش پولشان تلاش می کنند تا سرمایههایشان را تبدیل به دارایی های غیر مولد کنند.
بر این اساس، چنانچه قرار است اقتصاد کشور ساماندهی شود و کشور در جهت توسعه حرکت کند و سرمایه گذاران داخلی و خارجی جذب شوند، باید جلوی رانت و فساد گرفته شده و ثبات اقتصادی بر بازارها از جمله ارز حاکم شود.
باید بتوانیم اعتماد عمومی مخدوش شده را با اصلاح شرایط در جهت بازسازی سرمایه های اجتماعی و احیای امید در جامعه، مجدد زنده و از وارد آمدن خسارتهای جبران ناپذیر به جامعه جلوگیری کنیم.
هر کسب و کاری به یک استراتژی بازاریابی با قیف کامل نیاز دارد
استراتژی بازاریابی با قیف کامل مشتری فقط یک استراتژی تبلیغاتی نیست. این استراتژی یک تغییر کلی در نحوه عملکرد بازاریابی است.
می توان گفت که بازاریابی نیاز به شخصیت شناسی است. از یک طرف، ساخت برند سنتی است که توسط تبلیغات تلویزیونی و سایر وسایل سیار با دامنه وسیع هدایت می شود.
بسیاری از بازاریاب های قدیمی که اکنون در سطح بالاتری قرار گرفته اند در این روش بازاریابی سرآمد هستند.
طرف دیگر بازاریابی عملکردی یا اندازه گیری فعالیت آنلاین توسط داده است. سلاح تازه بازاریابی که در عصر دیجیتال رشد کرده، و بازاریابان دیجیتال در این رشته تسلط دارند. برای بسیاری از شرکت ها، این تقسیم بازاریابی مانع رشد اقتصادی است.
گفتگوهای مربوط به بودجه و تأثیرات معمولاً بین این دو طیف مورد بحث و جدل قرار میگیرد:
بازاریابان عملکردی توانایی خود را جذب کلیک و لید مشتری به زبان می آورند. اما برندسازان درخصوص سرمایه گذاری طولانی مدت صحبت میکنند، اگرچه آنها نیز برای نشان دادن ارزش تیمشان روی برنامه کوتاه مدت تلاش میکنند.
در جلسات اخیر با دوازده نفر از مدیران ارشد بازاریابی، کمتر از یک پنجم آنها درک خوبی از عملکرد کمپین های ایجاد برند داشتند.
یک مدیر بازاریابی میگوید:
“اندازه گیری تأثیرات کوتاه مدت یا بلند مدت کمپینهای تجاری دشوار است.” “ما افزایش فروش را به دلیل وابستگی و نه لزوما علیت به آنها نسبت میدهیم.”
این روش برای مدیران بازاریابی نگران کننده است زیرا 83 درصد از مدیران عامل به دنبال بازاریابی به عنوان یک موتور رشد برای تجارت هستند.
مشکل اندازه گیری موفقیت در برندسازی اهمیت آن را پنهان کرده است، در نتیجه، بسیاری از مدیران بازاریابی بیشتر هزینههای بازاریابی خود را به سمت توجیه آسان گرفتن مشتری در پایین قیف و هزینه تولید ملموستر، تقاضای مشتری و توجه در بالای آن سوق میدهند.
این انحراف به سمت کمپینهای پایین قیف پیامدهای قابل توجهی برای ارزش طولانی مدت دارد:
یعنی دادههای سه بازاریاب بزرگ در رسانهها و صنایع خرده فروشی پوشاک نشان میدهد مشتریانی که ارتباط عاطفی با یک برند تجاری دارند نسبت به کسانی که به دلیل جستجوی کلمات کلیدی عمومی یا تبلیغات رسانههای اجتماعی به سایتی میرسند، وفادارتر و با ارزش ترند.
برای جبران این عدم تعادل، سازمانهای پیشرو در حال حرکت به سمت بازاریابی “تمام قیف” هستند، رویکردی که ترکیبی از قدرت ساخت برند و بازاریابی عملکرد از طریق تیمهای مرتبط، سیستمهای اندازه گیری و شاخص های اصلی عملکرد (KPI) است.
با اتخاذ بازاریابی با قیف کامل، شرکتها میتوانند با مشتریان خود ارتباط بیشتری برقرار کنند، تصویر کامل و دقیق تری از اثربخشی کلی بازاریابی ایجاد کنند و ارزش بیشتری را بدون صرف مبالغ اضافی در بازاریابی تولید کنند.
این روش فقط کار بیشتر در هر مرحله از قیف نیست. بلکه درمورد درک چگونگی تأثیر هر یک از مراحل بر سایر مراحل مربوط به تجربه کامل مشتری است.
بعنوان مثال ، چگونه رسانه ها در تلویزیون هزینه می کنند یا می توانند تأثیر ایمیل های شخصی را افزایش دهند یا تبلیغات رسانه های اجتماعی چگونه می توانند بازدیدهای آنلاین و فروشگاهی را هدایت کنند .
طبق تجربه ما، یک استراتژی بازاریابی با قیف کامل و متفکر و مبتنی بر داده میتواند ارزش قابل توجهی ایجاد کند.
با انتقال اشتراک بیشتر رسانه ها به مناطقی که بازدهی بالاتری دارند و استفاده از بهینه سازی آزمون و یادگیری برای کمپینهای تولید تقاضا، بازاریابها میتوانند به افزایش 15 تا 20 درصدی در بازگشت سرمایه بازاریابی برسند.
علاوه بر این، بسیاری از بازاریابان دریافتهاند که ترکیب عناصر ساخت برند و عملکرد در یک کمپین، اغلب بازده کلی هزینه تبلیغات را در مقایسه با هزینه قوانین تجارت استراتژی صرفاً در کانال های عملکردی افزایش میدهد.
آیا دوست دارید در مورد روش بازاریابی و فروش ما بیشتر بدانید؟
در حالی که ایده بازاریابی با قیف کامل سالهاست وجود دارد، اکثر شرکتها نتوانستهاند از موانع سازمانی و تکنولوژیکی در زمان اجرای موثر آن عبور کنند.
دلایل مختلفی وجود دارد که چرا اکنون یک زمان حساس برای بازاریاب ها است که باید به بازاریابی با قیف کامل بپردازند.
برای اولین بار، به دلیل تورم و افزایش قیمت در هزینههای رسانه های دیجیتال و اشباع مشتری در برخی از بازارهای تبلیغاتی کاملاً هدفمند، بازده بازاریابی عملکردی اخیراً کاهش یافته یا محدود شده است.
علاوه بر این، ابزارهای اتوماسیون به طور گسترده ای، اجرای بازاریابی عملکردی را کالایی کردهاند و این کار را دشوار کرده است تا از مزیت رقابتی قابل توجهی برخوردار شود.
کنترل در بازاریابی با قیف کامل با توجه به تغییرات چشمگیر در رفتار مشتری که در طی همه گیری COVID-19 مشاهده شده است، ضروری است.
در این طی سال 2020، بیش از 60 درصد از مصرف کنندگان در پاسخ به فشارهای اقتصادی، تعطیلی فروشگاه ها یا تغییر اولویت ها، رفتار جدیدی را برای خرید انجام دادهاند که یک سوم آنها با برند دیگری از محصولات کار کردهاند.
دادههای ما به این نتیجه رسیده است که انتظارات مشتری از برندها در حال تغییر است و بسیاری از آنها هدف اصلی را خرید عنوان میکنند.
این موج داده ها در مورد رفتارهای جدید از نظر توسعه درک بهتر از خواستههای مشتریان و چگونگی تصمیمگیری در کل قیف، باعث ایجاد بازاریابی گسترده در بازاریابان شده و فرصتی را برای برنده شدن مشتریان جدید و اطمینان از وفاداری مشتریان موجود فراهم میکند.
چهار مورد ضروری در بازاریابی کامل قیف
خطوط یک برنامه بازاریابی با قیف کامل برای بازاریابان مختلف در سراسر طیف متفاوت خواهد بود. اما خواه CMOها محصول یا برند جدیدی را به بازار عرضه کنند، یا نام تجاری قدیمی را تغییر دهند، یا اینکه بخواهند به فروش سه ماهه راحت را آغاز کنند، باید چهار عنصر مشترک و اساسی را بپذیرند:
اندازه گیری برند سازی
تبلیغات تلویزیونی سنتی که ستون فقرات بسیاری از کمپینهای ایجاد برند است، مدت هاست که از یک مشکل ردیابی رنج میبرد.
آنها پتانسیل دستیابی به تعداد زیادی از مصرف کنندگان و ایجاد واکنش های عاطفی قدرتمند را دارند، اما انعطاف ناپذیری آنها باعث میشود بازاریابان نتوانند اطلاعات دقیق درباره تأثیر دقیق کمپینها بر رفتار مصرفکنندگان را جمع آوری کنند.
این روند شروع به تغییر کرده است.
مصرفکنندگان به طور فزاینده ای به سمت تلویزیون اینترنتی و سرویسهای جریان دیجیتال ، از جمله صدا حرکت میکنند.
این گزینه ها به بازاریابان امکان دید بیشتر نسبت به افرادی که تبلیغاتشان را میبینند میدهد و به آنها امکان میدهد تبلیغات مختلفی را به خانوادههای مختلفی که یک برنامه را مشاهده یا گوش میدهند نشان دهند.
این روند در زمان همهگیری کرونا سرعت گرفته است.
علاوه بر این، بسیاری از رویکردهای جدید اندازه گیری که در مورد رقابتهای تجاری در سال های اخیر صورت گرفته است، به بازاریابان اجازه میدهد تا فراتر از روشهای بزرگ مانند ردیابهای تجاری و معیارهای رسیدن / فرکانس حرکت کنند:
نظرسنجی های دیجیتال “لیفت برند”. برخلاف ردیابهای برندینگ سنتی، اغلب در دستگاههای تلفن همراه، به بازاریابان اجازه میدهد تا معیارهای قیف بالایی مانند آگاهی از برند و میزان مطلوبیت را به صورت تقریباً واقعی و در لحظه اندازه گیری کنند و آنها را در مقیاس با قرار گرفتن در معرض آگهی های خاص گره بزنند.
آنها همچنین میتوانند تأثیر تبلیغات را با جداسازی جمعیتهایی که اخیراً در معرض نمایش قرار گرفتهاند از گروههای غیرمجاز جدا کنند.
مجموعه ای یکپارچه از KPI ها
پیوند KPI ها بین کانال ها و مراحل قیف با نتایج واقعی کسب و کار ، مانند تبدیل یا هدایت ، به شرکتها امکان میدهد تا تأثیر واقعی بازاریابی خود را بهتر درک کنند و سپس پیامهایی را ایجاد کنند که بهترین پاسخها را دریافت کند.
به عنوان مثال، اگر آگاهی از برند غیرمجاز در حال افزایش است، در صورت وجود، چه تاثیری در بازدید وب سایت یا خریدهای دیجیتال دارد؟ آیا تلاشهای ایجاد برند باعث میشود که مصرف کنندگان بیشتر به جستجوی برندی بپردازند که هزینه هر کلیک نسبت به جستجوی عمومی در گروه محصولات را دارند؟
این نمای واحد به بازاریابان کمک میکند تا دریابند که چگونه نقاط مختلف لمس در سراسر قیف بر یکدیگر تأثیر میگذارند و معیارهایی را که بیشترین اهمیت را دارند شناسایی کنند.
به عنوان مثال اگر کمپینهای ایجاد برند منجر به تبدیل وب سایت بیشتر یا سوالات جستجوی برند شوند، نشانههای واضحی وجود دارد که احتمالاً سرمایه گذاری در ساخت برندهای بیشتر نتیجه خواهد داد.
تنها هنگامی که بازاریابان KPIها را به هم پیوند دهند، میتوانند تعاملات را که با ارزش تجاری گره خورده است شناسایی کنند و تصمیمات هوشمندانهای را برای تعدیل یا تعادل هزینههای بازاریابی خود شروع کنند.
یک مدل ترکیبی رسانه ای به روز شده برای هزینه های یکپارچه
اکنون بسیاری از بازاریابان برای سنجش تأثیر کمپین های خود و تعیین اینکه چه میزان پول باید برای انواع مختلف تبلیغات و بازاریابی هزینه کنند، به مدلهای ترکیبی رسانه (media mix models) اعتماد میکنند.
امروزه اثبات شده که MMMها برای تصمیم گیری در مورد تخصیص بودجه مفید هستند، اما از جهات مختلف کمبودهایی دارند.
از آنجا که آنها برای برآورد تأثیر هر نوع هزینه به دورههای طولانی مدت برای بازگرداندن نیاز دارند، در نتیجه تغییرات کوتاه مدت مانند تغییر در عملکرد کمپین یا تغییر در رفتار خریدار به دلیل عوامل خارجی مانند مواردی که ما پاسخ میدهیم ، نخواهند بود.
امروز میبینند آنها در توصیه هزینه های خود بسیار ریزبینانه عمل نمی کنند و نمی توانند تفاوت های جزئی کانال واقعی را به دست آورند.
به عنوان مثال، یک مدل ممکن است افزایش تبلیغات جستجوی پولی را در عبارات جستجوی برند توصیه کند حتی اگر یک برند تقریباً در 100 درصد از نتایج نشان داده شود.
MMMها همچنین دادههای مفصلی را ارائه نمیدهند که در آن کانالها یا سیستم عاملها برای تبدیل مشتری باید اعتبار دریافت کنند.
حدود 30 درصد از بازاریابان اعتراف میکنند که در مقابل این مشکلات عقب ماندهاند.
برای اطمینان بیشتر و متناسب بودن MMMها با استراتژی بازاریابی با قیف کامل، سازمانها باید آنها را با ورودیهای اضافی مانند مدلهای آزمایش افزایش و اسناد چند لمسی (MTA) مدرن سازی کنند.
انجام آزمایشات افزایشی منظم، که شامل یک آزمایش ساختاری با یک گروه کنترل از مصرف کنندگان است که تبلیغات به آنها نمایش داده نمی شود، میتواند یک بررسی پاک تر از عملکرد یک کانال خاص و همچنین بینشهایی را فراهم کند که به دادههای زمان واقعی و دقیق تر نزدیکتر هستند در کمپینها این به بازاریابان کمک میکند تا تأثیر واقعی تلاشهای خود را ارزیابی کرده و نسبت را برای یک کانال متناسب با آن تنظیم کنند.
پیشرفتهای اخیر فن آوری و تجزیه و تحلیل، چنین آزمایشهای افزایشی را ساده و ارزان کرده است، اگرچه اجرای آنها در مقیاس از طریق کانالها زمان بر است.
پیشرفت در تجزیه و تحلیل به بهبود روند تعیین اعتبار برای تبدیل مشتری در مدلهای MTA کمک کرده است.
ترکیب این امر با امتیازدهی به گرایش مخاطب به تعریف بیشتر کانال یا تاکتیک خاص کمک میکند. به عنوان مثال، اگر یک کمپین در یک پلتفرم خاص رسانههای اجتماعی، مشتریانی را که از قبل تمایل زیادی به خرید دارند، تبدیل کند، به آن کانال “ضریب افزایش” کمتری اختصاص مییابد.
یک مدل عملیاتی کاملاً قیف
بازاریابی با قیف کامل به یکپارچه سازی عملکرد از بالا به پایین نیاز دارد. نمی توان آن را به سادگی در فرآیندهای روزانه موجود بررسی کرد.
این کار با بازبینی نحوه انجام کار در بین توابع شروع میشود. در حالی که تبدیل یک مدل عملیاتی تقریباً در تمام عناصر عملکرد بازاریابی نیاز به تغییر دارد، چهار زمینه مهمترین موارد برای درست شدن است:
مشوق هایی برای عملکرد کامل قیف
برای کمک به سخت گیری اندازه گیری به عنوان بخشی اصلی از فرهنگ بازاریابی، بازاریابان باید پاسخگو باشند و به دلیل توانایی در ارائه اهداف مشارکت یا درآمد مشخص، پاداش دهند.
اینها باید براساس مجموعه واحدی از KPIها که به عملکرد کامل قیف مرتبط هستند، مانند آگاهی از برند کامل و ترافیک بازدیدکنندگان، و KPI هایی که ارزش افزایشی را اندازه گیری می کنند، مانند ترافیک اضافی ناشی از آزمایش A/B یا درآمد اضافی ناشی از مبارزات تجاری با توجه به MMM.
همکاری متقابل
همکاری متقابل بدون همکاری نزدیک بین همه ذینفعان، از جمله مدیران برند، رهبران بازاریابی عملکرد، بازاریابهای تجزیه و تحلیل و امور مالی، بازاریابی با قیف کامل انجام نمیشود.
برای اطمینان از تعامل سازنده، برخی از شرکت ها موانع هفتگی ایجاد کرده اند، جایی که بینش ها از آن طرف قیف به اشتراک گذاشته میشود و به طور مشترک در مورد همه موارد، از جمله KPI ها، سطح هزینه ها و مخاطبان مورد نظر تصمیم گیری میشود.
همکاری عمیق تر بین آژانس رسانهای و شرکای اصلی بازاریابان غالباً درک نادرستی از اینکه نمایندگیهای آنها واقعاً چه کاری انجام میدهند و برای چه ارزشی پاسخگو هستند، ندارند.
تصحیح این امر نه تنها به مدیریت آژانس فعال تر بلکه به همکاری نزدیکتر نیز نیاز دارد.
این شامل اطمینان از اینکه بازاریابان، نه آژانس، اطلاعات سطح کاربر خود را دارند، اصرار بر همکاری برای آزمایش سریع و تکرار، و فشار شرکتهای رسانهای برای ایجاد خریدهای تبلیغاتی یکپارچه که از کانالهای تجاری سازی و بازاریابی عملکرد آنها استفاده میکنند.
استفاده از قابلیت های آزمون و یادگیری توسط بازاریابان برند
تواناییهای آزمون و یادگیری پویا، سریع و مشترک که در تیمهای بازاریابی عملکرد وجود دارد، باید به تیمهای قیف میانی و فوقانی گسترش یابد.
بازاریابان مارک میتوانند از این روشها برای آزمایش سریع خلاقیت شخصی شده و بهینه سازی فیلمها یا سایر تبلیغات محتوای مصرفی که در کنار آن ارائه میشود، استفاده کنند، تاکتیکی که بسیار کارآمد است.
بازاریابی با قیف کامل فقط یک استراتژی تبلیغاتی نیست.
این یک تغییر کلی در نحوه عملکرد بازاریابی است. این کار نیاز به همکاری نزدیک تیمی دارد تا بتواند طیف کاملی از قابلیت های بازاریابی را افزایش دهد تا از همه مبارزات تأثیر بگذارد. از همه مهمتر ، به CMO اجازه می دهد تا تصویری کاملاً غنی و کامل از چگونگی دقیق بازاریابی رشد را به مجموعه C ارائه دهد.
معرفی کتاب «تجارت جنگ است» اثر ال ریس و جک تروت
درحالیکه بازاریابی متداول امروز معتقد است کسبوکار باید برپایهی مشتریمداری باشد، بازاریابی جنگ میگوید کسبوکارها باید روی رقابت تمرکز کنند.
«تجارت جنگ است» کتابی است که دنیای تجارت و کسبوکار را برای همیشه تغییر داد. در سال ۱۹۸۶، این کتاب صنایع را بهسوی حساسیتی مدرن و جهانی و دنیایی از سود بیسابقه سوق داد. دنیای تجارت، دنیایی پویا است؛ بنابراین، وقتی برای کسبوکاری استراتژی بازاریابی تدوین میشود، باید به اقدامها و واکنشهای رقبا بهاندازهی نیازهای مشتریان اهمیت داده شود. دلیل نامگذاری این کتاب آن است که نویسندگان از استعارههای نظامی و جنگی برای توصیف و درک پویایی رقابت در بازار استفاده کردهاند.
کتاب «تجارت جنگ است» چه میگوید؟
مقدمه
از دیدگاه ال ریس و جک تروت، نویسندگان کتاب «تجارت جنگ است»، اکنون دوران پادشاهی مشتریان در بازار بهسر رسیده است. زمانی بود که همهی بازاریابان بر مشتریمحوربودن شرکتها تأکید میکردند و بارها به مدیران شرکتها تذکر میدادند مشتری و نیازهایش را در نظر بگیرند. بااینحال در سالهای اخیر، شرکتهایی چون امریکنموتورز را شاهد بودهایم که با وجود تلاشهای فراوان برای مشتریمداری و تمرکز بر نیازهای مشتریان آنهم به بهترین نحو ممکن، نتوانستند در صحنهی رقابت با شرکتهای رقیب چون جنرالموتورز پیروز میدان باشند. درواقع، مشکل امثال امریکنموتورز مشتری نیست؛ بلکه وجود شرکتهای رقیب است.
این دو نویسنده از شخصی بهنام کارل ونکلاوزویتس نام میبرند که ژنرال روسی بازنشستهای است و کتابی بهنام «در جنگ» را در سال ۱۸۳۲ دربارهی اصول استراتژیهای جنگی نوشت. آنها میگویند این ژنرال روسی بهخوبی توانسته دو ویژگی اصلی میدان جنگ، یعنی استراتژی و تاکتیک را بیان کند و با این کار، شیوهی جنگیدن بهطور چشمگیری تغییر کرد. اگر بازار را نیز مانند میدان رزم ببینیم، این دو خصوصیت همچنان پابرجاست؛ هرچند سلاحها تغییر میکنند.
خلاصهی کتاب
بیایید به این فکر کنیم که مشتری مهمتر است یا رقابت؟ تلاش برای جلب نظر مشتری و رفع نیازهای او اهمیت بیشتری دارد یا پیشیگرفتن از رقبا؟ آنچه در این کتاب گفته میشود، این است: واقعیت این است که رقابت تعیینکنندهی میزان موفقیت و برد شما است. درحقیقت، این نبردی است که باید در رقابت با رقبای خود برای کسب موفقیت در آن پیروز میدان باشید. میدان نبرد، ذهن مشتریانتان است.
فلسفهای جدید برای بازاریابی نیاز است که در آن، تعریف کلاسیک بازاریابی را نقد میکند؛ همان تعریفی که میگوید: «فقط به نیازهای مشتریانت فکر کن و به خواستههای آنها برس». بازار امروز نشان میدهد شرکتهایی که تنها مشغول شناسایی و برطرفکردن نیازهای مشتریانشان باشند، در صحنهی رقابتیِ تجارت، ماندگار نخواهند بود. کتاب «تجارت جنگ است» میگوید برای موفقیت باید رقیبمحور بود؛ درحالیکه اکثر شرکتها سعی میکنند مشتریمدار باشند و تمام استراتژیهای خود را براساس نیازها و خواستههای مشتری بنا نهادهاند؛ بههمیندلیل هم از تاکتیکهای نسبتا یکسانی برای جذب مشتری بهره میبرند. بااینهمه، بهراستی چه کسی در این میان موفقتر است؟
برای موفقیت امروز، هر شرکت باید روی رقبای خودش متمرکز شود. باید بهدنبال ضعفهای رقبا گشت و سپس به آنها حملات بازاریابی کرد؛ درست مثل استراتژی جنگی. بهنظر میرسد بسیاری از موفقیتهای بازاریابی به همین روش بهثمر رسیده باشد. طرح بازاریابی سنجیده و ارزیابیشده همیشه بخشی برای رقابت با عنوان «ارزیابی رقابتی» کنار میگذارد.
طرح بازاریابی برای آینده
در بخشی از کتاب میخوانیم:
در طرح بازاریابی برای آینده، فضای بیشتری را به رقابت اختصاص میدهیم. این طرح بهدقت تمام شرکتهای رقابتی را بررسی میکند و فهرست نقاط ضعف و قوت رقبا را دراختیار ما میگذارد. همچنین، طرح عملیاتی را برای بهرهگیری از فرصت یا دفاع دربرابر آنها شرح میدهد و حتی شاید روزی برسد که شامل سوابق کلیدی هم بشود. این سوابق شامل تاکتیک و شیوهی ادارهکردن میشود. این اقدام شبیه به کاری است که آلمانها دربارهی مدارک فرماندهان متحدین در جنگ جهانی دوم انجام دادند.
تمام اینها چه چیزی را برای بازاریابان آینده تداعی میکند؟ این کارها تداعیکنندهی این امر هستند که بازاریابان باید آمادهی نزاع بازاریابی بشوند و کمپینهای بازاریابی بیشتر و بیشتری همانند کمپینهای نظامی برپا شود.
استراتژیها
- استراتژی دفاعی: مناسب مدیران بازار که از موقعیت برجسته و مسلط دفاع میکنند.
- استراتژی حمله: مناسب کسبوکارهایی که میتوانند نظر رهبران بازار را نقد کنند.
- استراتژی جناحی: در این روش، حملهی مستقیمی به مدیران بازار وجود ندارد؛ بلکه محصول یا سرویس جدیدی در ناحیهای از بازار است که مدیر بر آن تسلط ندارد.
- استراتژی پارتیزانی: مناسب شرکتها و کسبوکارهای کوچک ی است که منبعی برای حمله به رهبران بازار ندارند؛ اما آنقدر سریع هستند که بتوانند با پاسخی سریع به بازار قابلدفاع و و کوچکی در بازاریابی گوشه دست پیدا کنند.
ال ریس و جک تروت میگویند اهمیت استراتژی در آن است که با استراتژی کارا و درست، میتوان بهراحتی و با تاکتیکهای جزئی در جنگ بازاریابی پیروز میدان شد. درواقع، آنها استراتژی را قدرتی مستقل از نتایج تاکتیکها ندانستهاند. استراتژی باید از پایین به بالا توسعه پیدا کند و تابع تاکتیک باشد؛ اما چیزی بهنام استراتژی خوب یا بد وجود ندارد؛ چون استراتژیها ماهیتا ارزشی ندارند. استراتژیهای بازاریابی باید فقط براساس کاراییشان در زمان تماس با مشتری و رقابت سنجیده شوند. دربارهی اصول هریک از استراتژیها در فصلهای جداگانهای شرح داده شده است.
دربارهی کتاب
کتاب «تجارت جنگ است» از کتاب زبان اصلی انگلیسی با عنوان Marketing warfar به فارسی ترجمه شده است. در سال ۱۳۸۴، نشر سیته این کتاب را اولینبار با ترجمهی محمود حمیدخانی و ویراستاری معصومه جباری منتشر کرد. در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۷، این انتشارات نسخههای جدیدی از کتاب را با عنوان تازهی «جنگ بازاریابی» و فروست «راهکارهای تبلیغات و بازاریابی» در چاپ دوم و سوم عرضه کرد. در سال ۱۳۹۸، نشر هورمزد سراغ این کتاب رفت و آن را با ترجمهای از سیدهدایت طریقینژاد و ویراستاری پریوش طلایی منتشر کرد. در همین سال، این کتاب تجدید چاپ شده است. همانطورکه از عنوان کتاب پیدا است، در دستهبندی کتابخانهی ملی در موضوع بازاریابی و رقابت طبقهبندی شده است. همچنین در نشر هورمزد، با فروست سری کتابهای حوزهی کسبوکار چاپ شده است.
دربارهی نویسندگان
ال ریس (Al Ries) و جک تروت (Jack Trout) نویسندگان کتابهای پرفروشی درزمینهی بازاریابی هستهای مانند Bottom-Up Marketing و ۲۲ قانون تغییرناپذیر بازاریابی هستند. آنها بهعنوان دانشجویان استراتژی تجارت و تاکتیکهای بازاریابی اعتبار مناسبی در سخنرانیها و کتابها و مقالههایشان کسب کردهاند.
دیگران درباره جنگ بازاریابی چه میگویند؟
بیل گیتس خواندن این کتاب را برای همهی مدیران ضروری دانسته است. مجلهی نیوزویک دربارهی کتاب جنگ بازاریابی نوشته است: «کتابی درزمینهی کسبوکار با تفاوتی آشکار: نوشتههای تیز و توصیههای شفاف و با حداقل اصطلاحات پیچیده.» بیزینسویک هم این کتاب را حرکتی انقلابی در تجارت و شگفتانگیز خوانده است. بینندگان کتاب در گودریدز بیش از چهار ستاره به این کتاب دادهاند و از آن بهعنوان کتابی نام بردهاند که بیانکنندهی مبانی بازاریابی در هر کسبوکاری در هر جای دنیا است. در آمازون هم این کتاب حدود چهار ستاره از کاربرانش دریافت کرده و برخی از خوانندگان آن را یکی از کتابهای آسان و برتر درزمینهی استراتژی بازاریابی دانستهاند. Usa Today نیز دربارهی این کتاب میگوید: «این کتاب با بیان نمونههای موفق و شکستخورده از چندین مبارزهی بازاریابی، مطالعهای مرتبط و جذاب بهوجود میآورد.»
سخن آخر
ال ریس و جک تروت شباهتهای مفید و کاربردی و جذابی میان استراتژیهای جنگی کارآمد کلاوزویتس و استراتژیهای بازاریابی در کتابشان بیان کردهاند. البته آنها در مقطعی فکر میکنند به شفافسازی نیاز است و اذعان میکنند با مقایسهی روشهای جنگی با استراتژیهای بازاریابی قصد تخریب یا تحلیل مدیران را ندارند؛ بلکه این تنها روشی فیزیکی است که میتوان با کمک آن به جنگ بازاریابی نگریست؛ چون جنگ بازاریابی جنگی است که در ذهنها اتفاق میافتد و از این نظر میتواند دشوار و پیچیده باشد. استراتژیهای جنگی راهی برای عینیتبخشیدن به این جنگ ذهنی میان رقبای بازار است. این روش پرقدرتترین روش نظامی محسوب میشود که ۱۵۰ سال برجا مانده و در دانشگاههای نظامی تدریس شده است.
دیدگاه شما