درجه اهرم عملیاتی چیست؟


شاخص leverage Ratio چیست و چه کاربردی دارد؟

شاخص leverage Ratio یا نسبت اهرمی، یکی از شاخص‌های اندازه‌گیری در بازارهای اقتصادی است که به بررسی میزان بدهی یک شرکت یا توانایی آن برای انجام تعهدات مالی خود می‌پردازد. مقوله نسبت اهرمی بسیار مهم است؛ زیرا شرکت‌ها برای تأمین بودجه عملیاتی خود به ترکیبی از میزان موجودی در حساب (equity) و بدهی متکی هستند و دانستن میزان بدهی یک شرکت در ارزیابی اینکه آیا می‌تواند بدهی‌های خود را در زمان سررسید پرداخت کند یا نه مفید است.
فهرست این مقاله
شاخص leverage Ratio حاوی چه اطلاعاتی است؟
بدهی بیش‌ازحد می‌تواند برای یک شرکت و سرمایه‌گذاران آن خطرناک باشد؛ با این حال اگر نحوه فعالیت یک شرکت به‌گونه‌ای باشد که نرخ بازدهی بالاتری از نرخ بهره وام‌های آن ایجاد کند، آنگاه می‌توان به آینده شرکت امیدوار بود. افزایش میزان بدهی کنترل‌نشده می‌تواند به کاهش اعتبار و یا ورشکست از آن منجر شود.
از طرف دیگر، اگر نرخ بدهی شرکت بیش‌ازاندازه کم باشد، احتمالاً نشانه فعالیت غلط مجموعه یا ناتوانی آن خواهد بود. نسبت اهرمی با نشان‌دادن نسبت بدهی به دارایی‌ها یا پول نقد، این سطح از ریسک را ارزیابی می‌کند.
یک نسبت اهرمی ممکن است برای اندازه‌گیری ترکیبی از هزینه‌های اجرایی شرکت استفاده شده تا مشخص شود چگونه تغییر در خروجی (فعالیت نهایی شرکت) بر درآمد آن تأثیر می‌گذارد. هزینه‌های ثابت و متغیر دو نوع هزینه عملیاتی هستند که با توجه به شرکت و صنعت، ترکیب آن‌ها متفاوت خواهد بود.
انواع شاخص leverage Ratio
۱- اهرم عملیاتی
نسبت اهرم عملیاتی به درصد یا نسبت هزینه‌های ثابت به هزینه‌های متغیر اشاره دارد. شرکتی که دارای اهرم عملیاتی بالایی است، بخش زیادی از هزینه‌های ثابت را در عملیات خود متحمل می‌شود و یک شرکت سرمایه‌بر است. تغییرات کوچک در حجم فروش به تغییر زیادی در سود و بازگشت سرمایه منجر می‌شود. زمانی که هزینه‌های ثابت با استفاده از درآمد شرکت پوشش داده نشود، شرایط شرکت، شرایط خوبی نخواهد بود.
نمونه‌ای از یک کسب و کار سرمایه‌بر، شرکت خودروسازی است. اگر نسبت هزینه‌های ثابت به درآمد بالا باشد (بیش از ۵۰ درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی قابل‌توجهی است. اگر نسبت هزینه‌های ثابت به درآمد پایین باشد (کمتر از ۲۰ درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی کمی است.
۲- اهرم مالی
نسبت اهرم مالی به میزان تعهد یا بدهی که یک شرکت برای تأمین مالی عملیات تجاری خود استفاده کرده یا خواهد کرد، اشاره دارد. استفاده از وجوه قرض گرفته‌شده، به‌جای وجوه سهام می‌تواند بازده حقوق صاحبان سهام و سود هر سهم را بهبود بخشد، مشروط بر اینکه افزایش سود شرکت بیشتر از سود پرداختی وام‌ها باشد. استفاده بیش‌ازحد از منابع مالی می‌تواند به نکول و ورشکستگی منجر شود. در ادامه به رایج‌ترین نسبت‌های اهرمی مالی اشاره می‌کنیم.
۳- اهرم ترکیبی
نسبت اهرم ترکیبی، ترکیبی از اهرم عملیاتی و اهرم مالی است.
انواع نسبت‌های اهرمی مالی
چندین نسبت اهرمی مختلف وجود دارد که توسط تحلیلگران بازار، سرمایه‌گذاران یا وام‌دهندگان استفاده می‌شود. برخی از مواردی که در مقایسه با بدهی در نظر گرفته می‌شوند، عبارت‌اند از: کل دارایی‌ها، کل حقوق صاحبان سهام، هزینه‌های عملیاتی و درآمد. در ادامه ۵ مورد از متداول‌ترین نسبت‌های اهرمی آورده شده است:

نسبت بدهی به دارایی = کل دارایی‌ها/ کل بدهی
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی
نسبت بدهی به سرمایه = (کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام)/ بدهی امروز
نسبت بدهی به EBITDA = سود قبل از استهلاک و استهلاک مالیات بر بهره (EBITDA) / کل بدهی
نسبت دارایی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام / کل دارایی‌ها

نسبت بدهی به کل موجودی حساب یا همان دارایی
شاید شناخته‌شده‌ترین نسبت اهرم مالی، نسبت بدهی به موجودی حساب باشد. این نسبت که به‌صورت Debt-to-Equity (D/E) نشان داده می‌شود، از طریق فرمول زیر محاسبه می‌شود:
فرمول ۱
برای مثال بدهی بلندمدت United Parcel Service برای سه‌ماهه منتهی به دسامبر ۲۰۱۹، ۲۱.۸ میلیارد دلار بوده است. مجموع حقوق صاحبان سهام United Parcel Service برای پایان دسامبر ۲۰۱۹ ۳.۳ میلیارد دلار بود. برای این شرکت، نسبت بدهی، ۸.۶۲ بوده است. نسبت بدهی بالا به‌طورکلی نشان می‌دهد که یک شرکت در تأمین مالی رشد خود با مشکل روبه‌رو شده است و اگر با همین روند ادامه دهند، احتمال ورشکستگی شرکت افزایش خواهد یافت.
به‌طور معمول، نسبت D/E بیشتر از ۲.۰ نشان‌دهنده سرمایه‌گذاری پر ریسکی است؛ با این حال این معیار می‌تواند با توجه به صنعت متفاوت باشد؛ بنابراین بهتر است برای درک بهتر داده‌ها، نسبت‌های اهرمی یک شرکت را با عملکرد گذشته و با شرکت‌هایی که در همان صنعت فعالیت می‌کنند، مقایسه کنید.
نسبت حقوق ضریب حقوق صاحبان سهام
این نسبت اهرمی مشابه با نسبت بدهی است، با این تفاوت که میزان بدهی با میزان دارایی شرکت در صورت، جایگزین می‌شود:
فرمول ۲
برای مثال فرض کنید میسی (NYSE: M) دارایی‌هایی به ارزش ۱۹.۸۵ میلیارد دلار دارد و حقوق صاحبان سهام آن ۴.۳۲ میلیارد دلار است؛ در این صورت ضریب برابری یا نسبت حقوق ضریب حقوق صاحبان سهام برای این شرکت ۴.۵۹ خواهد بود. نسبت ۴.۵۹ شرکت به این معناست که دارایی‌ها عمدتاً با بدهی تأمین می‌شوند تا سهام.
اگرچه بدهی به‌طور خاص در فرمول ذکر نشده است، با توجه به اینکه درجه اهرم عملیاتی چیست؟ کل دارایی‌ها شامل بدهی نیز بوده، میزان بدهی درنتیجه نهایی تأثیرگذار است. به یاد داشته باشید که: کل دارایی = کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام.
نسبت بدهی به سرمایه
شاخصی که میزان بدهی را در ساختار سرمایه یک شرکت اندازه‌گیری می‌کند، نسبت بدهی به سرمایه است که اهرم مالی شرکت را اندازه‌گیری می‌کند و به‌صورت زیر محاسبه می‌شود:
فرمول ۳
SD = بدهی کوتاه‌مدت
LD = بدهی بلندمدت
SE = حقوق صاحبان سهام
درجه اهرم مالی
درجه اهرم مالی (DFL) نسبتی است که حساسیت سود هر سهم یک شرکت (EPS) را در مقایسه با نوسانات درآمد عملیاتی آن و در نتیجه تغییرات در ساختار سرمایه آن، اندازه‌گیری می‌کند. این نسبت درصد تغییر در EPS را برای یک واحد تغییر در سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) اندازه‌گیری می‌کند و به‌صورت زیر نمایش داده می‌شود:
۴
این نسبت نشان می‌دهد که هرچه میزان اهرم مالی بیشتر باشد، سود نوسان بیشتری خواهد داشت. از آنجا که بهره معمولاً یک هزینه ثابت است، اهرم بازده و EPS را بزرگ می‌کند. زمانی که درآمد عملیاتی افزایش می‌یابد این خوب است، اما زمانی که درآمد عملیاتی با مشکل روبه‌رو نشود، این نسبت می‌تواند دردسرساز باشد.
مثال اول از نحوه محاسبه نسبت‌های اهرمی
کسب و کاری را با اطلاعات مالی زیر تصور کنید:

۵۰ میلیون دلار دارایی
۲۰ میلیون دلار بدهی
۲۵ میلیون دلار از حقوق صاحبان سهام
۵ میلیون دلار EBITDA سالانه
۲ میلیون دلار هزینه استهلاک سالانه

با استفاده از این اطلاعات، نسبت‌های اهرمی به شکل زیر محاسبه می‌شوند:

بدهی/ دارایی = ۲۰ دلار / ۵۰ دلار = ۰.۴۰ برابر
بدهی/ حقوق صاحبان سهام = ۲۰ دلار / ۲۵ دلار = ۰.۸۰x
بدهی/سرمایه = ۲۰ دلار / (۲۰ دلار + ۲۵ دلار) = ۰.۴۴x
بدهی/ ۲۰EBITDA = دلار / ۵ دلار = ۴.۰۰ برابر
دارایی / حقوق صاحبان سهام = ۵۰ دلار / ۲۵ دلار = ۲.۰۰x

مثال دوم از نحوه محاسبه نسبت‌های اهرمی
اگر یک کسب و کار دارای دارایی کل به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار، بدهی کل ۴۵ میلیون دلار و حقوق صاحبان سهام ۵۵ میلیون دلار باشد، آنگاه مقدار متناسب پول قرض گرفته شده در برابر کل دارایی‌ها ۰.۴۵ یا کمتر از نیمی از کل منابع آن است. با مقایسه بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت این شرکت ۰.۸۲ است، به این معنی که حقوق صاحبان سهام بیشتر دارایی‌های شرکت را تشکیل می‌دهد.
شاخص leverage Ratio چه کاربرد و اهمیتی دارد؟
نسبت‌های اهرمی نشان‌دهنده میزان استفاده یک کسب و کار از پول قرض شده است. همچنین توانایی پرداخت بدهی و ساختار سرمایه شرکت را ارزیابی می‌کند. داشتن اهرم بالا در ساختار سرمایه یک شرکت می‌تواند مخاطره‌آمیز باشد، اما مزایایی نیز دارد. استفاده از اهرم در مواقعی که شرکت در حال کسب سود است، سودمند است؛ زیرا موجب تقویت میزان سود می‌شود.
از سوی دیگر، یک شرکت با اهرم بالا درصورت کاهش سودآوری با مشکل مواجه خواهد شد و ممکن است در معرض خطر بالاتری از نکول نسبت به یک شرکت بدون اهرم یا اهرم کمتری در شرایط مشابه باشد. درنهایت، تجزیه و تحلیل سطح بدهی موجود، عامل مهمی است که اعتباردهندگان زمانی که یک شرکت مایل به درخواست برای استقراض بیشتر است، در نظر می‌گیرند؛ بنابراین می‌توان گفت اگرچه اهرم میزان ریسک را بالا می‌برد، اما اگر همه‌چیز در شرکت خوب پیش برود، برای شرکت و سهام‌داران خوب خواهد بود.
خطرات اهرم عملیاتی بالا و اهرم مالی بالا چیست؟
اگر اهرم بتواند سود را چند برابر کند، می‌تواند ریسک را نیز چند برابر کند. داشتن هر دو نسبت اهرم مالی و عملیاتی بالا می‌تواند برای یک کسب و کار بسیار خطرناک باشد. نسبت اهرم عملیاتی بالا نشان می‌دهد که یک شرکت فروش کمی دارد، اما هزینه‌ها یا حاشیه‌های بالایی دارد که باید پوشش داده شود. این شرایط ممکن است منجر به درآمد کمتر یا ناکافی‌بودن درآمد عملیاتی برای پوشش سایر هزینه‌ها شود و درنهایت منجر به درآمد منفی برای شرکت شود.
از سوی دیگر، نسبت‌های اهرم مالی بالا زمانی رخ می‌دهند که بازده سرمایه‌گذاری (ROI) از سود پرداختی وام‌ها بیشتر نشود. این امر به میزان قابل‌توجهی سود و بهره هر سهم شرکت را کاهش می‌دهد. اگر دو شرکت با هم مقایسه شوند (از نظر صنعت، اندازه و سن)، اما یکی از آن‌ها نسبت‌های اهرمی کمتری نسبت به دیگری داشته باشد، شرکت با اهرم کمتر می‌تواند سرمایه‌گذاری مطمئن‌تری در نظر گرفته شود. اگر هر دو شرکت برای دستیابی به درآمد بیشتر تلاش کنند، شرکتی که دارای اهرم کمتری درجه اهرم عملیاتی چیست؟ است، با احتمال کمتری ورشکسته می‌شود.
شاخص leverage Ratio خوب چقدر است؟
آنچه به‌عنوان نسبت اهرمی «خوب» یا کمتر از متوسط در نظر گرفته می‌شود، به‌طور قابل‌توجهی در هر صنعت متفاوت است؛ زیرا انواع خاصی از شرکت‌ها طبیعتاً بیش از دیگران به وام متکی هستند تا سرمایه لازم عملیاتی شرکت را تأمین کنند. برای مثال، متوسط نسبت D/E در صنعت خودرو تا ژانویه ۲۰۲۲ حدود ۰.۲ بود؛ درحالی‌که میانگین برای بانک‌های مرکزی ۱.۷ بوده است.
اهرم چگونه ایجاد می‌شود؟
اهرم از طریق موقعیت‌های مختلف ایجاد می‌شود:

یک شرکت برای خرید دارایی‌های خاص قرض می‌گیرد. این قرض به‌عنوان «وام با پشتوانه دارایی» شناخته می‌شود و در املاک و مستغلات و خرید دارایی‌های ثابت مانند دارایی، ماشین‌آلات و تجهیزات (PP&E) بسیار رایج است. مقدار اعتبار یا وامی که به این شرکت تعلق می‌گیرد، به اعتبار کلی کسب و کار بستگی دارد.
هنگامی که یک شرکت برای تأمین هزینه‌های موردنیاز یک خرید وام می‌گیرد.
هنگامی که یک شرکت سهام خصوصی (شرکت دیگر) تملک اهرمی (LBO) انجام می‌دهد (زمانی که شرکت سهام عمده یا دارایی یک شرکت دیگر را از طریق وام، تصاحب می‌کند).
وقتی شرکتی با آپشن‌ها، قراردادهای آتی، حاشیه سود یا سایر ابزارهای مالی سر و کار دارد.
سرمایه‌گذاران سهامی که تصمیم می‌گیرند برای استفاده از سبد سرمایه‌گذاری خود پول قرض کنند.
زمانی که شخصی خانه‌ای خریداری می‌کند و تصمیم می‌گیرد برای پوشش بخشی از هزینه‌ها از یک مؤسسه مالی وام بگیرد. اگر ملک با ارزش بالاتر فروخته شود، سود خوبی به فرد تعلق می‌گیرد.

نتیجه گیری
برای سرمایه‌گذاری در هریک از بازارهای مالی، می‌توان از شاخص‌های مختلف و نتایج هریک برای تصمیم‌گیری بهتر استفاده کرد. شاخص leverage Ratio از جمله شاخص‌هایی است که در صنعت‌های مختلف نشان‌دهنده میزان ریسک سرمایه‌گذاری است و تا حد احتمال ورشکستگی شرکت را در سال‌های آتی مشخص می‌کند. نسبت‌های اهرمی در حالت کلی در سه دسته عملیاتی، مالی و ترکیبی قرار می‌گیرند. هرچه که این مقدارها بالاتر باشند، احتمال ورشکستگی و خطر از دست رفتن دارایی بیشتر خواهد بود.

توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت می‌کنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.

درجه اهرم مالی (DFL)

این عدد نشان دهنده عملکرد کلی شرکت است و باید با دقت محاسبه شود. تغییرات اهرم مالی در سود و زیان شرکت بسیار مؤثر است.

درجه اهرم مالی (del) چیست؟

درجه اهرم مالی (del)، همانطور که از نام آن پیداست، اهرمی است که شرکت با استفاده از بدهی در ساختار سرمایه خود بدست می آورد. افزایش بدهی در ساختار سرمایه، ریسک مالی را افزایش می دهد، به این دلیل که بدهی همراه با پرداخت سود است که شرکت مجبور به پرداخت آن است.

درجه اهرم مالی (del) یکی از پارامترهای مهمی است که حساسیت سود مربوط به هر سهم را با ایجاد تغییر در سود عملیاتی اندازهگیری می کند. این نسبت با تعیین ریسک مالی مرتبط با عملکرد شرکت نقش بسیار مهمی دارد.

نسبت بالای بدهی باعث می شود که شرکت از طریق بدهی بیش از سهام خود تأمین شود. بنابراین، بهرههای ثابتی نیز وجود دارد. از این رو هنگامی که روند کار خوب است، شرکت سود خوبی خواهد داشت.

تغییرات درجه اهرم مالی (del)

درجه بالای اهرم مالی نشان می دهد که حتی یک تغییر کوچک در اهرم می تواند بر سودآوری شرکت تأثیر بگذارد و درجه پایین اهرم مالی، نشان دهنده ریسک مالی پایینتر است. اهرم بالاتر باعث افزایش پرداخت سود می شود که اساساً یک هزینه ثابت است. بنابراین اگر بازدهی خوب باشد، این هزینه ثابت در کل کسب و کار پخش می شود.

در صورتی که یک تجارت خوب پیش نرود، این هزینه ثابت برای شرکت دردسرساز خواهد شد. فرمول واحدی برای محاسبه درجه اهرم مالی (del) وجود ندارد و روشهای مختلفی بر اساس هدف تجزیه و تحلیل استفاده می شود. دو روش برای محاسبه درجه اهرم مالی به صورت زیر است:

سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

روشى که براى تجزیه و تحلیل بخش عملیاتى صورت سود و زیان به‌کار مى‌رود محاسبه تأثیرات تغییر در سطح فروش بر رقم سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) است. یکى از راه‌هاى انجام دادن این‌کار محاسبه درجهٔ اهرم عملیاتى (operating leverage) است که به‌صورت ”درصد تغییرات سود قبل از بهره و مالیات تقسیم بر درصد تغییرات تولید“ تعریف مى‌شود. با استفاده از درجه اهرم عملیاتی، درصد تغییراتى که درجه اهرم عملیاتی چیست؟ در سود قبل از بهره و مالیات به ازاء یک درصد تغییر در فروش رخ مى‌دهد (البته در نتیجه یک درصد تغییر در تولید) محاسبه مى‌شود. اهرم عملیاتى نقش مهمى در محاسبه پیش‌بینى سود قبل از بهره و مالیات و محاسبه ریسک شرکت دارد.

محاسبه اهرم عملیاتی

محاسبهٔ ریسک تجاری

تفسیر اهرم عملیاتی

کاربرد اهرم عملیاتی

[5] محاسبه اهرم عملیاتى
از معادلهٔ M مى‌توان درجه اهرم عملیاتی چیست؟ درجه اهرم عملیاتى را به‌صورت زیر محاسبه کرد:

O L | T = T ( P - V ) / T ( P - V ) - F

این معادله نشان مى‌دهد که در ازاء سطوح مختلف تولید و فروش، درجه اهرم عملیاتى تابعى از سطح فروش است. مخرج این معادله دو ویژگى مهم دارد: ۱. درجه اهرم عملیاتى در نقطه سربه‌سر عملیاتى بى‌نهایت مى‌شود؛ ۲. به‌دلیل هزینه‌هاى ثابت عملیاتی، درجه اهرم عملیاتى عددى غیر از یک است.
[5] محاسبهٔ ریسک تجارى
بخشى از کل ریسک شرکت که مربوط به ترکیب دارائى‌ها و تصمیمات عملیاتى است ”ریسک تجارى ـ business risk“ نامیده مى‌شود. پیامدهاى اینگونه تصمیم‌گیرى‌ها همراه با تغییر در محیط عملیاتى شرکت تعیین‌کننده سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) خواهد بود. اغلب ریسک تجارى را برحسب تغییرپذیرى سود عملیاتى بیان مى‌کنند؛ هرقدر درجه اهرم عملیاتى بزرگ‌تر باشد ریسک تجارى بیشتر مى‌شود.
براى محاسبه ”ریسک تجاری“ راه‌هاى گوناگونى وجود دارد. یکى از این راه‌ها استفاده از اهرم عملیاتى است. اگر مقدار تولید و سود قبل از بهره و مالیات براى یک دوره حسابدارى پیش‌بینى شده باشد، این پیش‌بینى‌ها با توجه به ریسک تجارى صورت گرفته است (در آن‌صورت مى‌توان انتظار داشت که مقدار واقعى فروش و سود قبل از بهره و مالیات با مقادیر پیش‌بینى‌شده متفاوت و به‌اصطلاح داراى انحراف باشد). این انحراف هرچه بیشتر باشد میزان ریسک تجارى بیشتر خواهد بود. از آنجا که درجه اهرم عملیاتى نشان‌دهندهٔ میزان اشتباهى است که در پیش‌بینى سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) رخ مى‌دهد براى تعیین ریسک تجارى مى‌توان از آن استفاده کرد.
هر اندازه درجه اهرم عملیاتى بزرگ‌تر باشد، ریسک خطاى پیش‌بینى سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) بیشتر مى‌شود و در نتیجه احتمال اینکه مقدار واقعى سود قبل از بهره و مالیات منفى شود بیشتر خواهد شد.
همچنین درجه ریسک تجارى هنگامى تغییر مى‌کند که شرکت بخواهد در مورد ترکیب دارائى‌هاى آن تصمیمات جدیدى بگیرد به‌طورى که هزینه‌هاى ثابت و متغیر تولید تغییر کنند. اگر با تغییر هزینه‌هاى تولید شرکت، نقطه سربه‌سر آن شرکت تغییر کند، درجه و میزان ریسک تجارى شرکت نیز تغییر خواهد کرد. به‌طور کلى بالا رفتن نقطه سربه‌سر شرکت باعث افزایش درجه ریسک آن و پائین آمدن نقطه سربه‌سر باعث پائین آمدن درجه ریسک آن مى‌شود.
[5] تفسیر اهرم عملیاتى
در مثال‌هاى یادشد نشان دادیم که درجه اهرم عملیاتى را مى‌توان به‌صورت درصد تغییراتى تفسیر کرد که (با یک درصد تغییر در فروش) در رقم سود قبل از بهره و مالیات به‌وجود مى‌آید.
در مثال‌هاى ذیل چگونگى کاربرد تفسیر اهرم عملیاتى نشان داده مى‌شود (البته در مواردى‌که رقم سود قبل از بهره و مالیات بیش از یک درصد تغییر کند).
مثال:
فرض کنید P=۴۰،۰۰۰ و V= ۲۵،۰۰۰ و F=۱۰۵،۰۰۰ باشد. اگر این شرکت ۸،۰۰۰ واحد محصول به فروش برساند، مقدار سود قبل از بهره و مالیات ۱۵،۰۰۰،۰۰۰ ریال و درجه اهرم عملیاتى مساوى با ۸ خواهد شد:
سود قبل از بهره و مالیات (EBTT):

ریال ۱۵،۰۰۰،۰۰۰ = ۱۰۵،۰۰۰،۰۰۰ - (۲۵،۰۰۰ ـ ۴۰،۰۰۰) ۸۰۰۰ = Y

اگر در دوره مالی، سطح فروش یک درصد افزایش یابد (یعنى از ۸،۰۰۰ واحد به ۸،۰۸۰ واحد برسد)، سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) چه مقدار خواهد شد؟
اگر T= ۸،۰۸۰ باشد، سود قبل از بهره و مالیات مساوى است با:

Y= ۸،۰۸۰ (۴۰،۰۰۰ -۲۵،۰۰۰) - ۱۰۵،۰۰۰،۰۰۰ = ۱۶،۲۰۰،۰۰۰

بنابراین، درصد تغییرات سود قبل از بهره و مالیات مساوى است با:

%۸ یا ۸/۰ = ۱۵،۰۰۰،۰۰۰ / ۱۵،۰۰۰،۰۰۰ - ۱۶،۲۰۰،۰۰۰

اگر فروش ۱۲ درصد کاهش یابد، سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) چه مقدار مى‌شود؟ در این‌صورت براى محاسبه درصد تغییر سود باید درصد فروش را در درجه اهرم عملیاتى ضرب کرد و به این ترتیب رقم سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) منفى نود و شش درصد کاهش مى‌یابد:

[5] کاربرد اهرم عملیاتى
[6] کاربرد نخست اهرم عملیاتى
کاربرد نخست اهرم عملیاتی، توجیه درصد تغییر شدیدى که در ”سود قبل از بهره و مالیات“ رخ مى‌دهد. اصولاً اهمیت اهرم عملیاتى به این علت است که تغییر اندک در سطح فروش، تغییرات شدیدترى در سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) ایجاد مى‌کند. معادله محاسبه اهرم عملیاتى حل کردیم، علت این تغییرات شدید را نشان مى‌دهد این معادله نشان‌دهنده این است که اگر هزینه‌هاى ثابت بیش از صفر باشند و فروش به مقدار یک درصد تغییر کند، سود قبل از بهره و مالیات به چه میزان تغییر مى‌کند. اگر فروش شرکت، که بیشتر از نقطه سربه‌سر عملیاتى است، یک درصد تغییر در فروش یابد، درصد تغییرات در ”سود قبل از بهره و مالیات“ به میزان بیش از یک درصد مى‌شود.
[6] کاربرد دوم اهرم عملیاتى
توجیه اشتباهات مربوط به پیش‌بینى سود قبل از بهره و مالیات است. هرچند این‌گونه اشتباهات علل متعددى دارد، با استفاده از اهرم عملیاتى مى‌توان چنین اشتباهاتى را توجیه کرد.
شدت تغییراتى که (به‌صورت درصد) در ”سود قبل از بهره و مالیات“ رخ مى‌دهد باعث مى‌شود مقدار واقعى این رقم (نسبت به مقدار پیش‌بینى‌شده) انحراف نسبتاً زیادى پیدا کند.
اگر شرکتى تصمیم بگیرد مقدار سود عملیاتى خود را براى دوره مالى بعد پیش‌بینى کند باید قیمت هر واحد محصول، هزینه متغیر هر واحد و هزینه‌هاى ثابت را معین کند؛ در این‌صورت شرکت مى‌تواند رقم ”سود قبل از بهره و مالیات“ را پیش‌بینى کرده بر مبناى مقدار تولید پیش‌بینى‌شده، در چه اهرم عملیاتى را محاسبه کند. در این‌صورت در ازاء یک درصد انحراف فروش ـ نسبت به مقدار پیش‌بینى‌شده ـ درصد انحراف سود قبل از بهره و مالیات (EBTT) پیش‌بینى‌شده ـ نسبت به مقدار واقعى ـ برابر است با درجه اهرم عملیاتى ضربدر درصد انحرافى که در مقدار فروش پیش‌بینى‌شده رخ داده است.
براى مثال، همین مطلب مى‌تواند توجیه کننده این باشد که چرا ۵ درصد اشتباه در پیش‌بینى‌ فروش موجب انحراف رقم واقعى سود قبل از بهره و مالیات به مقدار ۳۰ درصد (نسبت به مقدار پیش‌بینى‌شده) شده است. اگر شرکت، پیش از آغاز دوره مالی، درجه اهرم عملیاتى (در خصوص پیش‌بینى فروش) را بداند، راحت‌تر مى‌تواند مسائل و مشکلات احتمالى آینده را در مورد انحراف شدید ”سود قبل از بهره و مالیات“ بپذیرد؛ زیرا در این‌صورت مدیریت از پیش پذیرفته است که تغییر معمولى در پیش‌بینى فروش باعث تغییرات بسیار شدید در رقم ”سود قبل از بهره و مالیات“ مى‌شود.

اهرم عملیاتی

اهرم عملیاتی

تعریف اهرم عملیاتی چیست؟

اهرم عملیاتی معیاری است که نشان می‌دهد یک شرکت یا یک پروژه از چه ترکیبی برای هزینه های ثابت و هزینه های متغیر استفاده کرده‌اند.

  1. چنانچه تعداد کالای فروخته‌شده شرکتی کم باشد، بخش عمده درآمد ناشی از آن صرف حاشیه ناخالص آن شده و گفته می‌شود که اهرم عملیـاتی بالا دارد. از طرفی شرکتی که فروش های زیادی انجام می‌دهد، با هر فروش مقدار کمی حاشیه ایجاد می‌کند و بنابراین گفته می‌شود که شرکت اهرم عملیـاتی پایینی دارد. با افزایش حجم فروش یک کسب و کار، هر فروش جدید سهم کمتری به هزینه های ثابت و سهم بیشتری به سوددهی می‌دهد.
  2. گفته می‌شود کسب و کاری که نسبت بالایی از هزینه های ثابت و نسبت کمتری از هزینه های متغیر دارد، از اهرم عملیاتی بیشتری استفاده کرده است. برعکس کسب و کارهایی با هزینه های ثابت کمتر و هزینه های متغیر بیشتر از اهرم عملیـاتی کمتر بهره جسته‌اند.

توضیحات مدیر مالی در مورد اهرم عملیاتی

هر چه درجه اهرم عملیاتی بالاتر باشد، خطر احتمالی ناشی از پیش‌بینی ریسک هم بیش‌تر می‌شود. به این معنی که اگر یک خطای نسبتاً کوچک در پیش‌بینی فروش رخ دهد، می‌تواند به‌صورت خطاهای بزرگی در محاسبه جریانات نقدی شرکت خود را نشان دهد. نقطه مقابل این گفته برای شرکت هایی با اهرم عملیـاتی کم‌تر صادق است. در کسب و کاری که محصولات بسیار زیادی در سال به فروش می‌رساند و هر محصول سهم کمی در پرداخت برای هزینه های ثابت دارد، آینده شرکت وابسته به حجم فروش و تک‌تک محصولات تولیدی نیست.

به‌طور مثال، فروشگاه‌های مواد غذایی به‌طور قابل‌توجهی کمتر از نمایندگی خودروهای مدل بالا و گران قیمت اهرم عملیاتی دارند.

معادل‌ انگلیسی اهرم عملیاتی عبارت است از:

Operating Leverage

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این نوشته در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.

اهرم مالی چیست؟

اهرم مالی چیست؟

اهرم مالی که به عنوان اهرم یا معامله در دارایی شناخته می شود ، به استفاده از بدهی برای به دست آوردن درجه اهرم عملیاتی چیست؟ دارایی های اضافی اشاره دارد.

استفاده از اهرم مالی برای کنترل مقدار بیشتری دارایی (با وام گرفتن پول) باعث می شود بازده سرمایه گذاری نقدی مالک افزایش یابد. یعنی با اهرم مالی:

افزایش نرخ دارایی منجر به سود بیشتر نقدینگی مالک می شود، درصورتی که نرخ بهره وام کمتر از نرخ افزایش ارزش دارایی باشد. کاهش ارزش دارایی ها منجر به ضرر بیشتر وجه نقد مالک می شود.

  • اهرم مالی استفاده از پول قرض گرفته شده (بدهی) برای تأمین مالی خرید دارایی است با این انتظار که درآمد یا سود سرمایه از دارایی جدید بیش از هزینه وام گرفتن باشد.
  • در بیشتر موارد، تأمین کننده بدهی محدودیتی را در میزان آماده بودن برای پذیرش قرار می دهد و محدودیتی را در میزان اهرم اعطای آن نشان می دهد. در مورد وام با پشتوانه دارایی، تأمین کننده مالی از دارایی به عنوان وثیقه استفاده می کند تا زمانی که وام گیرنده وام را بازپرداخت کند. در مورد وام جریان نقدینگی، از اعتبار عمومی شرکت برای پس گرفتن وام استفاده می شود.

این راهنما به طور خلاصه نحوه کار اهرم مالی، نحوه اندازه گیری آن و خطرات مرتبط با استفاده از آن را بیان می کند.

اهرم مالی چگونه کار می کند

هنگام خرید دارایی، سه گزینه برای تأمین مالی در دسترس شرکت است: استفاده از حقوق صاحبان سهام، بدهی و اجاره ها. به غیر از حقوق صاحبان سهام، بقیه گزینه ها هزینه های ثابتی را متحمل می شوند که کمتر از درآمدی است که شرکت انتظار دارد از دارایی بدست آورد. در این حالت، فرض می کنیم که شرکت برای تأمین مالی خرید دارایی از بدهی استفاده می کند.

مثال:

فرض کنید که شرکت X می خواهد دارایی را خریداری کند که 100000 دلار هزینه دارد. این شرکت یا می تواند از دارایی سهام یا بدهی استفاده کند. اگر این شرکت گزینه اول را انتخاب کند، 100٪ دارایی را در اختیار خواهد داشت و هیچ گونه بهره ای پرداخت نخواهد شد. اگر ارزش دارایی 30 درصد افزایش یابد، ارزش دارایی به 130 هزار دلار افزایش می یابد و شرکت 30 هزار دلار سود کسب می کند. به همین ترتیب، اگر دارایی 30٪ استهلاک کند، دارایی 70،000 دلار ارزیابی می شود و شرکت 30،000 دلار ضرر خواهد کرد.

روش دیگر، این شرکت ممکن است با گزینه دوم پیش برود و دارایی را با استفاده از 50٪ سهام عادی و 50٪ بدهی تأمین مالی کند. اگر دارایی 30٪ افزایش یاب ، دارایی 130،000 دلار ارزیابی می شود. این بدان معناست که اگر شرکت بدهی 50 هزار دلاری را پس دهد، 80 هزار دلار باقیمانده است که به سود 30 هزار دلاری تبدیل می شود. به همین ترتیب، اگر دارایی 30٪ استهلاک کند، دارایی 70،000 دلار ارزیابی می شود. این بدان معناست که پس از پرداخت بدهی 50،000 دلاری، شرکت با 20،000 دلار باقی خواهد ماند که به معنای ضرر 30،000 $ (50،000 - 20،000 $) است.

میزان اهرم مالی چگونه اندازه گیری می شود؟

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام برای تعیین میزان اهرم مالی واحد تجاری استفاده می شود و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام شرکت را نشان می دهد. این به مدیریت شرکت، وام دهندگان، سهامداران کمک می کند تا سطح ریسک را در ساختار سرمایه شرکت درک کنند. این احتمال را نشان می دهد که واحد وام گیرنده درجه اهرم عملیاتی چیست؟ در انجام تعهدات بدهی خود با مشکل روبرو شده باشد یا سطح اهرم آن در سطح سالم باشد. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام به شرح زیر محاسبه می شود:

نسبت D / E = کل بدهی / مجموع حقوق صاحبان سهام

بدهی کل، در این مورد، به بدهی های جاری شرکت (بدهی هایی که شرکت قصد دارد ظرف یک سال یا کمتر پرداخت کند) و بدهی های بلند مدت (بدهی با سررسید بیش از یک سال) اشاره دارد.

حقوق صاحبان سهام (مبلغی که سهامداران در شرکت سرمایه گذاری کرده اند) به اضافه مقدار سود انباشته (مبلغی که شرکت از سود خود حفظ کرد) اطلاق می شود.

شرکتهای بخش تولید معمولاً نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بالاتر از شرکتهای صنعت خدمات را گزارش می دهند، که نشان دهنده میزان بیشتر سرمایه قبلی در ماشین آلات و داراییهای دیگر است.

سایر نسبت های اهرم

سایر نسبت های معمول اهرم برای اندازه گیری اهرم مالی شامل موارد زیر است:

  • نسبت بدهی به سرمایه
  • بدهی به نسبت EBITDA
  • نسبت پوشش بهره

در حالی که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام معمول ترین نسبت اهرم مورد استفاده است، سه نسبت فوق نیز به طور مکرر در مالی شرکت ها برای اندازه گیری اهرم شرکت استفاده می شود.

خطرات اهرم مالی

اگرچه اهرم مالی ممکن است منجر به افزایش سود برای یک شرکت شود، اما ممکن است منجر به ضررهای نامتناسب شود. ضررها ممکن است زمانی اتفاق بیفتند که پرداخت سود برای دارایی بر وام گیرنده چیره شود زیرا درجه اهرم عملیاتی چیست؟ بازده از دارایی کافی نیست. این ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که دارایی در ارزش خود کاهش یابد یا نرخ بهره به سطوح غیرقابل کنترل برسد.

نوسان قیمت سهام

افزایش مقادیر اهرم مالی ممکن است منجر به تغییرات زیادی در سود شرکت شود. در نتیجه، قیمت سهام شرکت به طور مکرر افزایش و کاهش خواهد یافت و مانع از حسابداری صحیح گزینه های سهام متعلق به کارمندان شرکت خواهد شد. افزایش قیمت سهام به معنی پرداخت سود بیشتر سهامداران به شرکت خواهد بود.

ورشکستگی

در مشاغلی که موانع ورود به آن کم است، درآمد و سود آن بیشتر از مشاغل دارای موانع ورود زیاد، دارای نوسان است. نوسانات درآمدها ممکن است به راحتی یک شرکت را به ورشکستگی سوق دهد زیرا این شرکت قادر به افزایش تعهدات بدهی خود و پرداخت هزینه های عملیاتی خود نیست. با بازپرداخت بدهی های پرداخت نشده، طلبکاران می توانند برای بازیابی بدهی های بدهکار خود در دادسرای ورشکستگی پرونده ای را به حراج دارایی های تجاری بکشند.

دسترسی به بدهی های بیشتر کاهش یافته است

هنگام وام دادن به شرکت ها، ارائه دهندگان مالی سطح اهرم مالی شرکت را ارزیابی می کنند. برای شرکت هایی که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آنها بالا است، وام دهندگان کمتر از پیش می توانند وجوه اضافی را پیش ببرند، زیرا خطر بالاتری برای پیش پرداخت وجود دارد. با این حال، اگر وام دهندگان موافقت کنند که وجوه خود را به یک شرکت با اهرم اعتبار بالا برسانند، با نرخ بهره بالاتری وام می دهد که برای جبران خطر بالاتر عدم پرداخت کافی است.

اهرم عملیاتی

اهرم عملیاتی به عنوان نسبت هزینه های ثابت به هزینه های متغیر متحمل شده توسط یک شرکت در یک دوره خاص تعریف می شود. اگر هزینه های ثابت از میزان هزینه های متغیر بیشتر باشد، یک شرکت دارای اهرم عملیاتی بالایی است. چنین شرکتی به تغییرات در درجه اهرم عملیاتی چیست؟ حجم فروش حساس است و نوسانات ممکن است بر EBIT شرکت و بازده سرمایه سرمایه گذاری شده تأثیر بگذارد.

اهرم عملیاتی بالا در شرکتهای سرمایه دار مانند شرکتهای تولیدی معمول است زیرا آنها برای تولید محصولات خود به تعداد زیادی ماشین نیاز دارند. صرف نظر از اینکه شرکت فروش انجام دهد یا خیر، شرکت نیاز به پرداخت هزینه های ثابت مانند استهلاک تجهیزات و هزینه های نگهداری دارد.

استفاده بهینه از اهرم مالی در ساختار سرمایه شرکت

یک شرکت برای اداره امور خود به سرمایه مالی نیاز دارد. برای بیشتر شرکت ها، سرمایه مالی با انتشار اوراق بدهی و فروش سهام عادی جمع می شود. مقدار بدهی و حقوق صاحبان سهام که ساختار سرمایه شرکت را تشکیل می دهد، پیامدهای ریسک و بازده زیادی دارد. بنابراین، مدیریت شرکت باید از یک فرایند دقیق و محتاطانه برای ایجاد ساختار سرمایه هدف شرکت استفاده کند. ساختار سرمایه به این صورت است که بنگاه اقتصادی و رشد خود را با استفاده از منابع مختلف وجوه مالی تأمین می کند.

استفاده تجربی از اهرم مالی

اهرم مالی، میزان استفاده از اوراق بهادار با درآمد ثابت و سهام ترجیحی در ساختار سرمایه شرکت است. اهرم مالی به دلیل سپر مالیات بهره که توسط قانون مالیات بر درآمد شركت آمریكا تأمین می شود، دارای ارزش است. استفاده از اهرم مالی سود شرکت را افزایش می دهد. با این اوصاف، اگر شرکت درآمد مشمول مالیات کافی برای محافظت از خود نداشته باشد، یا اگر سود عملیاتی آن زیر یک مقدار حیاتی باشد، اهرم مالی ارزش سهام را کاهش می دهد و بنابراین ارزش شرکت را کاهش می دهد.

با توجه به اهمیت ساختار سرمایه یک شرکت، اولین قدم در فرایند تصمیم گیری سرمایه این است که مدیریت یک شرکت تصمیم بگیرد که چه مقدار سرمایه خارجی برای کار خود نیاز دارد. پس از تعیین این مبلغ، مدیریت باید بازارهای مالی را بررسی کند تا شرایطی را که شرکت می تواند سرمایه جذب کند تعیین کند. این مرحله برای فرآیند بسیار مهم است زیرا محیط بازار ممکن است توانایی شرکت در انتشار اوراق بهادار بدهی یا سهام عادی را با سطح یا هزینه جذاب محدود کند. با این اوصاف، پس از پاسخ به این سوالات، مدیریت یک شرکت می تواند سیاست مناسب سرمایه درجه اهرم عملیاتی چیست؟ را طراحی کرده و بسته ای از ابزارهای مالی را که باید به سرمایه گذاران بفروشد، بسازد. با پیروی از این فرآیند سیستماتیک، تصمیم مالی برای مدیریت باید مطابق برنامه استراتژیک بلند مدت آن، و اینکه چگونه می خواهد شرکت را به مرور رشد دهد، اجرا شود.

استفاده از اهرم مالی در صنایع و بخشهای تجاری بسیار متفاوت است. بخشهای زیادی از صنعت وجود دارد که شرکتها با درجه بالایی از اهرم مالی در آنها فعالیت می کنند. فروشگاه های خرده فروشی، شرکت های هواپیمایی، فروشگاه های مواد غذایی، شرکت های سودمند و موسسات بانکی نمونه های کلاسیک هستند. متأسفانه، استفاده بیش از حد از اهرم مالی توسط بسیاری از شرکت ها در این بخش ها، نقشی اساسی در مجبور کردن درجه اهرم عملیاتی چیست؟ بسیاری از آنها برای طرح ورشکستگی داشته است.

تأثیر اهرم مالی بر عملکرد

شاید بهترین راه برای نشان دادن تأثیر مثبت اهرم مالی بر عملکرد مالی یک شرکت ارائه یک مثال ساده باشد. بازگشت سرمایه ROE یکی از اصول اساسی مورد استفاده در سنجش سودآوری یک تجارت است زیرا در مقایسه سود حاصل از تولید یک شرکت در سال مالی با سرمایه ای که سهامداران سرمایه گذاری کرده اند. به هر حال، هدف هر تجارت این است که برای به حداکثر رساندن ثروت سهامداران، و ROE معیار بازگشت سرمایه سهامداران است.

تأثیر اهرم مالی بر عملکرد

اندازه گیری ریسک اهرم مالی

مدیریت شرکت تمایل دارد اهرم مالی را با استفاده از نسبت های پرداخت بدهی کوتاه مدت اندازه گیری کند. همانطور که از نام آن پیداست، از این نسبت ها برای اندازه گیری توانایی شرکت در انجام تعهدات کوتاه مدت خود استفاده می شود. دو مورد از بیشترین نسبت های پرداخت بدهی کوتاه مدت، نسبت جاری و نسبت آزمایش هستند. هر دو این نسبت ها دارایی های جاری شرکت را با بدهی های جاری آن مقایسه می کنند. با این حال، در حالی که نسبت جاری معیار ریسک جمع شده را ارائه می دهد، نسبت آزمایش ارزیابی بهتری از ترکیب دارایی های جاری شرکت برای اهداف تحقق تعهدات مسئولیت فعلی آن ارائه می دهد، زیرا موجودی کالا را از دارایی های جاری مستثنی می کند.

از نسبت های سرمایه گذاری برای اندازه گیری اهرم مالی نیز استفاده می شود. در حالی که بسیاری از نسبت های سرمایه گذاری در صنعت مورد استفاده قرار می گیرند، دو معیار مشهور عبارتند از نسبت بلند مدت بدهی به سرمایه و نسبت کل بدهی به سرمایه. استفاده از این نسبت ها برای اندازه گیری اهرم مالی نیز بسیار مهم است. با این حال، اگر مدیریت از دارایی های شرکت اجاره کند بدون اینکه از ارزش دارایی های موجود در ترازنامه شرکت استفاده کند، تحریف این نسبت ها آسان است. علاوه بر این، در یک محیط بازار که نرخ وام های کوتاه مدت کم است، مدیریت ممکن است برای تأمین نیازهای سرمایه کوتاه مدت و بلند مدت خود از بدهی کوتاه مدت استفاده کند. بنابراین، برای انجام یک تحلیل دقیق ریسک، از معیارهای سرمایه گذاری کوتاه مدت نیز باید استفاده شود.

از نسبت پوشش برای اندازه گیری اهرم مالی نیز استفاده می شود. نسبت پوشش بهره، همچنین به عنوان نسبت سود به دست آمده از زمان شناخته می شود، شاید شناخته شده ترین معیار ریسک باشد. نسبت پوشش بهره بسیار مهم است زیرا نشان دهنده توانایی شرکت در داشتن درآمد عملیاتی قبل از مالیات برای پوشش هزینه های مالی آن است. نسبت وجوه حاصل از عملیات به کل بدهی و نسبت جریان عملیاتی جریان نقدی به کل بدهی نیز معیارهای خطر مهمی هستند که توسط مدیریت شرکت استفاده می شود.

عواملی که در روند تصمیم گیری ساختار سرمایه در نظر گرفته شده اند

هنگام ایجاد ساختار سرمایه شرکت، بسیاری از عوامل کمی و کیفی باید در نظر گرفته شود. اول، از نقطه نظر فروش، شرکتی که فعالیت فروش بالایی و نسبتاً پایداری از خود نشان می دهد، در مقایسه با شرکتی که فروش کم و بی ثبات تری دارد، در موقعیت بهتری برای استفاده از اهرم مالی قرار دارد.

ثانیاً، از نظر ریسک تجاری، شرکتی با اهرم عملیاتی کمتر تمایل دارد که بتواند اهرم مالی بیشتری نسبت به شرکتی با درجه بالای اهرم عملیاتی بدست آورد.

سوم، از نظر رشد، شرکتهای با رشد سریعتر احتمالاً بیشتر به استفاده از اهرم مالی اعتماد خواهند کرد زیرا این نوع شرکتها تمایل به سرمایه بیشتری در اختیار دارند تا همتایان رشد کند.

چهارم، از نظر مالیات، شرکتی که در یک بازه مالیاتی بالاتر قرار دارد ، تمایل به استفاده از بدهی بیشتر برای استفاده از مزایای سپر مالیات بهره دارد.

پنجم، یک شرکت با سودآوری کمتر تمایل به استفاده از اهرم مالی بیشتری دارد، زیرا یک شرکت با سودآوری کمتر معمولاً در موقعیت کافی قوی نیست که بتواند عملیات تجاری خود را از طریق وجوه تولید شده داخلی تأمین کند.

همچنین با بررسی تعداد زیادی از عوامل داخلی و خارجی می توان به تصمیم ساختار سرمایه رسیدگی کرد. اول، از دیدگاه مدیریت، شرکتهایی که توسط رهبران متجاوز اداره می شوند تمایل دارند از اهرم مالی بیشتری استفاده کنند. از این نظر، هدف آنها از استفاده از اهرم مالی نه تنها افزایش عملکرد شرکت بلکه کمک به اطمینان از کنترل آنها بر شرکت است.

نتیجه گیری

وقتی شرایط خوب است، می توان با انتشار سهام یا اوراق قرضه سرمایه جمع کرد. با این درجه اهرم عملیاتی چیست؟ حال، وقتی اوضاع بد است، تأمین کنندگان سرمایه معمولاً موقعیت امن را ترجیح می دهند، که به نوبه خود تأکید بیشتری بر استفاده از سرمایه بدهی دارد. با توجه به این نکته، مدیریت تمایل دارد ساختار سرمایه شرکت را به شکلی تنظیم کند که انعطاف پذیری را در جذب سرمایه آینده در یک فضای دائماً در حال تغییر بازار فراهم کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.