ضرر و حجم معامله


برای رسیدن به اطلاعات درست باید به دنبال داده های مناسب و تجزیه و تحلیل درست و علمی این داده ها باشیم. بهترین راه رسیدن به داده ها و تحلیل درست این داده ها نیز استفاده از نمودارهای منطقی و علمی می باشد.

مدیریت سرمایه

مدیریت سرمایه یعنی اینکه شما به نحوی از سرمایه تان استفاده کنید که درصد سودهایتان بیشتر از ضررهایتان باشد. استراتژی ها و تاکنیک های معاملاتی که یاد گرفتید به تنهایی نمی توانند شما را در زمینه معامله کردن موفق کنند مگر اینکه استراتژی برای مدیریت سرمایه تان داشته باشی د.

در این مقاله می خواهیم شما را با مدیریت سرمایه آشنا سازیم و اهمیت مدیریت سرمایه را به شما اثبات کنیم . در ادامه چند مثال در مورد مدیریت سرمایه برای شما ذکر کرده ایم امیدواریم که حق مطلب را ادا کرده باشیم.

آیا در مورد حجم پوزیشن اطلاعاتی دارید؟

اگر در این مورد اطلاعاتی ندارید به شدت توصیه می کنیم این بخش رو با دقت مطالعه بفرمایید چون دانستن یا ندانستن این موضوع باعث می شود یک معامله گر زیان ده و یا سود آور باشید.

حجم پوزیشن چیست؟

حجم پوزیشن میزان لات معاملاتی هست که شما وارد معامله می کنید و هیچ فرقی ندارد که حساب شما استاندارد، میکرو یا مینی باشد.

برای مثال اگر شما ۲ مینی لات ( هر مینی لات معادل ۱۰۰۰۰ واحد) در جفت ارز پوند دلار معامله می کنید این به معنی این هست که شما به ارزش ۲۰۰۰۰ دلار امریکا وارد معامله کردید و بستگی به اینکه نرخ تبدیل در بروکر شما بر روی ارز پوند دلار در جهت تمایل شما حرکت کند شما به ازای هر پیپ حرکت بازار ۲ دلار سود یا ضرر می کنید.

مدیریت سرمایه

اگر ۱۰۰ پیپ در جهت تمایل حرکت شما داشته باشیم میزان ۲۰۰ دلار سود می کنید. برای اینکه بتونید درک درستی از محاسبه پشت این اعداد داشته باشید معکوس حرکت را بررسی می کنیم.

برای مثال فرض کنید:

قیمت پوند دلار از قیمت ۱/۵۶۰۰ به ۱/۵۵۰۰ به سمت پایین حرکت کرده و این میزان ۱۰۰ پیپ حرکت هست که به معنی ۱ سنت تغییر نرخ تبادل قیمت در این ارز هست.

پس داریم : ۲۰۰دلار =۰.۰۱۰۰ *۲۰۰۰۰

هر لات استاندارد برابر چند دلار است؟

اگر شما ۱ لات استاندارد معامله کنید برابر ۱۰۰/۰۰۰ دلار معامله هست که به ازای هر ۱ پیپ حرکت ۱۰ دلار سود یا ضرر می کنید. همچنین ۱ مینی لات برابر ۱۰/۰۰۰ دلار هست و ارزش ۱ دلار در هر پیپ را دارد.

۱میکرو لات برابر با ۱۰۰۰ دلار معامله هست که برابر ۱۰ سنت سود یا ضرر در هر پیپ حرکت می باشد. اگر شما یک حساب استاندارد لات باز کنید و انتخاب کنید که مینی لات ترید کنید، ۱ مینی لات برابر با ۱۰ استاندارد لات، ۵ مینی لات برابر با ۵۰ استاندارد لات هست.

هر میکرو لات برابر چند دلار است؟

اگر شما یک حساب مینی باز کنید و انتخاب کنید که میکرو لات ترید کنید پس ۱ میکرو لات برابر با ۱۰ مینی لات و ۵ میکرو لات برابر با ۵۰ مینی لات هست. پس در نتیجه سایز معاملات شما با نوع حساب شما (استاندارد یا مینی) و چه حجمی قصد ترید دارید ارتباط مستقیم دارد. بعضی از بروکرها حساب میکرو ندارند. این اطلاعات برای اینکه بدانید چه حجمی باید باز کنید بسیار مهم هست.

سیستم مدیریتی یا مدیریت سرمایه

اکثر تریدرهای تازه کار این دیدگاه را دارند که یک سیستم معاملاتی قوی تمام چیزی است که نیاز دارند که به سود برسند. اینطور افراد سال های زیادی را برای پیدا کردن یک سیستم هالی گریل صرف می کنند (سیستمی که وین ریت بسیار بالا و نزدیک صد در صد دارد) تا رویاهایشان را بسازند. اگر شما هم یکی از آنها هستید باید به شما بگویم که وین ریت سیستم معاملاتی شما هیچ ربطی به موفقیت شما در تریدهایتان ندارد.

پس نتیجه می گیریم که مدیریت سرمایه اصل بزرگ و اساسی در معامله گری می باشد. شما با وین ریت %۹۰ باز هم پول از دست می دهید حتی با وین ریت %۹۹، اگر مدیریت سرمایه ضعیفی داشته باشید ضرر خواهید کرد. و از طرف دیگه شما با وین ریت %۳۰ می تونید به سود مداوم برسید اگر مدیریت سرمایه قوی داشته باشید.

خبر خوب این هست که وقتی با استراتژی بانکی و موسسات مالی معامله می کنید اگر سیستم مدیریت سرمایه قوی داشته باشید به یکی از قویترین سیستم های معاملاتی و ترید دست پیدا می کنید و هیچ وقت برای پول در آوردن از ترید در بازارهای مالی مختلف مشکلی نخواهید داشت.

ریوارد چیست؟

ریوارد میزان پولی هست که شما قرار است در این ترید بدست بیارید. یکی از مهمترین فاکتور های مدیریت سرمایه، ریسک به ریوارد است، که به عنوان یکی از مهمترین شرایط برای تایید یک سطح عرضه و تقاضای خوب در باره ی آن در مباحث قبلی به صورت دقیق صحبت کردیم. من به شما یاد می دهم که چطور این را محاسبه کنید و این محدوده های عرضه و تقاضای جذاب را پیدا کنید.

مثال پایین را ببینید:

مدیریت سرمایه

ریسک چیست؟

همینطور که دیدید این چارت ۴ ساعته یورو به دلار هست و ما یک محدوده عرضه را مشخص کردیم. وقتی که بازار برای تست این محدوده بر می گردد متوجه می شویم که یک کندل پین بار تشکیل شده است در حقیقت خیلی شبیه کندل دوجی هست ولی چیزی که خیلی مهم هست اسم کندل ها نیست بلکه روانشناسی پشت این فرم کندلی است.

همینطور که می بینید بازار با قدرت از سطح پرتاب شده، پس برای ورود به این ترید ما نیاز داریم در بسته شدن کندل دوجی یا پین بار وارد معامله شویم و استاپ لاس را بالای محدوده کندل قرار دهیم. فاصله بین ورود شما و استاپ لاس ریسکی هست که متحمل می شوید.

نکته : باید چند پیپ بالاتر قرار بدید که قیمت اجازه حرکت داشته باشد و بخاطر اسپرد، استاپ نخورید .

و همین طور که می بینید این فاصله ۲۳ پیپ محاسبه شده، پس در این ترید ما ۲۳ پیپ استاپ یا ریسک داریم.

چگونه حد سود رو تعیین کنیم؟

اگر قیمت در جهت تحلیل شما حرکت کند برای محاسبه نسبت سود (ریوارد) باید فاصله بین ورود شما تا تارگت رو بدست بیاورید و میزان پیپ را محاسبه کنید.

به چارت پایین نگاه کنید:

مدیریت سرمایه

همینطور که در چارت بالا می بینید این همان چارت یورو دلار ۴ ساعته هست. با مشخص کردن فاصله بین ورود و تارگت، ما به ریوارد می رسیم بعد از محاسبه این فاصله دیدیم این فاصله ۱۰۷ پیپ هست که یعنی ریوارد برابر ۱۰۷ پیپ هست. پس این ترید برای ما ریسک به ریوارد ۴.۵/۱ را دارد. (یک به چهار و نیم) ( Risk/Reward = 1 / 4.5) اجازه بدهید یک مثال دیگه بزنم تا کاملا متوجه بشوید.

چارت پایین را ببینید:

مدیریت سرمایه

همینطور که می بینید این چارت ۴ ساعته دلار به فرانک هست و ما یک محدوده تقاضای خیلی خوب داریم. زمانیکه بازار به محدوده ما برگشت، یک کندل پین بار خوب تشکیل داده و این یک نشانه برای برگشت قیمت می تواند باشد. ورود شما با بسته شدن این کندل پین بار هست و استاپ لاس شما باید زیر محدوده تقاضا قرار بگیرید. با محاسبه بین نقطه ورود و استاپ، ما ریسک را بدست می آوریم که برابر ۲۱۳ پیپ هست.

همینطور که همیشه گفتیم محدوده سود ما سطح بعدی هست و در این مثال یک محدوده تقاضا داریم پس هدف ما مقاومت بعدی هست. همینطور که می بینید با محاسبه سود به راحتی نسبت سود را بدست می آوریم که این مقادیر از ورود تا سطح مقاومتی برابر ۶۲۳ پیپ هست. پس می توانیم بگوییم که این ترید، ریسک به ریواردی برابر با ۲.۵/۱ برای ما دارد.

سایز پوزیشن و ریسک به ریوارد

در حقیقت درک اینکه ریسک به ریوارد نقش اصلی در حجم پوزیشن شما دارد، برترین دلیل برای رسیدن به سود مستمر است. قبل از ورود به یک معامله شما نیاز دارید که بدانید دقیقا چه مقادر پول را قرار است ریسک کنید و دقیقا چقدر قرار است از این ترید سود ببرید. به زودی متوجه می شوید چرا وقتی مقدار دقیق دلاری را مشخص کردید، سپس باید حجم پوزیشن را مشخص کنید تا به آن عدد برسید. اگر شما دارید میکرو ترید می کنید و می خواهید ۵۰ دلار ریسک کنید در یک ترید با حجم ۱۰۰ پیپ استاپ لاس شما ۵ خواهد بود.

۰.۵*۱۰۰=۵۰ Dollar

ریسک به ریوارد ۱:۲

شما پوزیشنی دارید با سایز ۵ مینی لات (۵ میکرو لات) که ۵ دلار ریسک می کنید با علم به اینکه هر پیپ برای شما ۵۰ سنت ارزش دارد . درک دیدگاه ریسک به ریوارد بسیار مهم هست که بدانید اگر شما دارید ۱۰۰ دلار در یک ترید ریسک می کنید و تارگت را برابر ۲۰۰ دلار قرار می دهید در حقیقت شما دارید سودتان را دو برابر می کنید و ریسک به ریوارد ۱:۲ دارید.

دلیل اهمیت ریسک به ریوارد در معاملات

شما اگر ۵۰% تریدهایتان استاپ بخورد باز ضرر و حجم معامله هم به مرور زمان سود می کنید. اگر شما ۶۵% تریدهایتان ضررده باشد با ریسک به ریوارد ۱:۲ باز هم سود می کنید. در یک بازه ۱۰ تریدی اگر شما فقط ۳۱% وین ریت داشته باشید و ریسک به ریواردتان ۱:۲ باشد و در هر ترید ۱۰۰ دلار ریسک کنید بعد از ۱۰ترید باز هم ۵۰ دلار سود کردید. این قدرت ریسک به ریوارد هست وقتی آن را بکار بگیرید.

وین ریت بالا یا وین ریت پایین

خیلی از تریدرها به اشتباه باور دارند که باید درصد بالایی از وین ریت رو داشته باشند تا بتوانید در این بازار سود کند که در حقیقت یک دیدگاه اشتباه هست. اگر شما ریسک به ریوارد ۱:۳ داشته باشید این به معنی این هست که اگر شما ۷ترید از ۱۰ تریدشما استاپ بخورد و در هر ترید ۱۰۰ دلار ریسک کنید، شما ۷۰۰ دلار از دست می دهید ولی ۹۰۰ دلار بدست می آورید که در نتیجه شما بعد از ۱۰ ترید ۲۰۰ دلار سود کردید، با اینکه ۷۰% تریدهایتان ضررده بوده است. الان باید متوجه شده باشید چرا تاکید داشتیم که حداقل باید ریسک به ریوارد ۱:۲ داشته باشید. دلیل این است که با وین ریت پایین باز هم می تونید سود کنید.

ریسک بر چه اساس معامله می شود؟

ریسک بر اساس دلار محاسبه می شود نه پیپ، حجم پوزیشن به شما این اجازه را می دهد که بتوانید مقداری که قرار هست ریسک کنید در هر ترید را مشخص کنید. این به شما کمک می کند که در عین حالی که شما استاپ لاس بزرگی دارید، بتوانید ریسک دلاری حسابتان را ثابت نگه دارید. خیلی از تریدرها اشتباها این تصور را دارند که استاپ لاس بزرگ در حقیقت ضرر سنگین تری به شما می زند. اگر شما قرار هست استاپی برابر با ۲۰۰ پیپ داشته باشید باید ۱۰۰ دلار را ریسک کنید که به راحتی می تونید با حجم پوزیشن این مقدار را مدیریت کنید.

برای مثال فرض کنید: شما پوند دلار مینی را ترید می کنید و قرار هست ۱۰۰ دلار برای ۲۰۰ پیپ استاپ را ریسک کنید. در اینصورت حجم پوزیشن شما برابر با ۵ (یا ۵ میکرو لات) هست. در حقیقت شما دارید تریدی می کنید که به ازای هر ۱ پیپ حرکت ۵۰ سنت ضرر می کنید.

۱۰۰$= ۵۰*۲۰۰

پس صرفا بخاطر اینکه استاپ لاس شما بزرگ هست به این معنی نیست که باید ریسک زیادی انجام بدهید. خیلی از تریدر ها استاپ را قرار می دهند ولی حجم پوزیشن رو محاسبه نمی کنند که باعث می شود حساب معاملاتی شان از بین برود!

اشتباهات رایج تریدرها

اگر شما در ابتدا ریسک معاملاتی خود را رو برای ۱۰۰ پیپ و ۱۰۰ دلار قرار بدهید و در وسط راه تصمیم بگیرید استاپ رو ۱۰۰ پیپ بیشتر کنید و ۲۰۰ پیپ استاپ داشته باشید، در حقیقت شما ۲۰۰ دلار دارید ریسک می کنید(۱ دلار به ازای هر پیپ * ۲۰۰ پیپ = ۲۰۰ دلار) این اصلی ترین اشتباه در ترید کردن هست که می توانید مرتکب شوید.

شما باید قبل از ورود به معامله ریسک دلاری تان را بر اساس استاپ دلخواه تان و هرجایی که هست مشخص کنید (هیچ وقت استاپ را جابه جا نکنید. وقتی وارد محدوده ضرر می شوید، ترس از دست دادن پول باعث میشود شما ریسک خود را بیشتر کنید و به مرور زمان حساب تان را کلا از بین ببرید) . بصورت مشابه خیلی از تریدرها فکر می کنند استاپ لاس کوچکتر به معنی ریسک دلاری کمتر اسست. این همیشه صادق نیست و حجم پوزیشن این را تعیین می کند.

اگردوست شما یک تریدر باشد با یک استاپ ۵۰ پیپی اما ۵ دلار در هر پیپ ریسک کند ( ۵ مینی لات) پس در حقیقت ۲۵۰ دلار در این ترید ریسک کردهاست. اگر شما استاپ لاسی برابر با ۱۰۰ پیپ داشته باشید ولی ۲ دلار در هر ترید ریسک کرده باشید ( ۲ میلی لات) پس ریسک شما در ترید ضرر و حجم معامله برابر ۲۰۰ دلار است. پس می بینید که استاپ کوچکتر لزوما به معنی ضرر کمتر نیست. اینجا شما حجم کمتری با استاپ بزرگتری داشته اید ولی ضرر کمتری کرده اید.

خلاصه مقاله

ما در این مقاله به زبان ساده به شما بگوییم که هر چه قدر در این بازار حرفه ای شوید و دوره های زیادی ببینید و مقالات آموزشی بخوانید و همچنین استراتژی ها و تاکتیک های معاملاتی زیادی را یاد بگیرید به تنهایی نمی توانند شما را در زمینه معامله گری موفق کنند، مگر اینکه استراتژی مدیریت سرمایه خود راداشته باشید.

بهترین ریسک برای معامله نیم تا یک درصد است. برای افزایش این ریسک به مهارت بالایی نیاز دارید و تا زمانی که مهارت تان را به مرحله قابل قبولی نرسانده اید، بهتر است اهرم های کوچک استفاده کنید و رویای یک شبه پول دار شدن را از ذهنتان بیرون کنید.

سپاس گزاریم از اینکه این مقاله را تا انتها مطالعه کرده اید و موفقیت شما در معامله‌گری و تمام مراحل زندگی را خواستاریم.

۱۲۰ ساعت بعد از ضرر معامله نکنید تا ذهن شما آرام شود

وقتی که شما معامله ضرردهی ضرر و حجم معامله انجام می دهید نوعی غم سراسر وجود شما را فرا می گیرد. غم فاکتوری است که به دنبال خود استرس و اضطراب را نیز به همراه دارد و مجموعه این عوامل باعث می شود که غلط ترین کار را در بدترین موقع انجام دهید. یعنی در زمان نامناسب عکس العمل نامناسب.

قطعا بارها برای شما پیش آمده که بعد از ضرر در بازار دست به حرکات انتحاری زده و با گرفتن حجم های بالا قصد انتقام گرفتن و برگرداندن ضرر معامله قبلی کرده اید . در چنین مواردی طبق تجربه، کمتر از 10 درصد مواقع امکان جبران وجود دارد و بالای ۹۰ درصد معامله بعدی نیز در ضرر فرورفته و حساب شما در معرض خطر قرار می گیرد .

به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه(سنا)، وقتی که شما معامله ضرردهی انجام می دهید نوعی غم سراسر وجود شما را فرا می گیرد. غم فاکتوری است که به دنبال خود استرس و اضطراب را نیز به همراه دارد و مجموعه این عوامل باعث می شود که غلط ترین کار را در بدترین موقع انجام دهید. یعنی در زمان نامناسب عکس العمل نامناسب .

طبق تحقیقی که محققان بلژیکی انجام داده اند در میان ۲۷ نوع احساس، غم بیشتر از همه طول می کشد تا آثار هورمونی آن در بدن محو یا کمرنگ شود در حالی که شرم، شگفتی، ترس، انزجار، بی حوصلگی، خشم یا احساس آرامش، گذرا تر هستند .

همانطور که مشاهده می کنید ۱۲۰ ساعت طول می کشد تا غم در بدن از بین برود و نسبت به سایر احساسات در رتبه خیلی بالاتری قرار دارد.

می بینید که چقدر این موضوع مهم است که بعد از ضرر سنگین در بازارهای مالی حداقل تا ۱۲۰ ساعت (معادل پنج روز) معامله ای انجام ندهید تا ذهن شما آرام شود و آثار سوء ناشی از غم در شما کم و از بین برود .

نمودار حجم معاملات بورس

نمودار حجم معاملات

برای رسیدن به اطلاعات درست باید به دنبال داده های مناسب و تجزیه و تحلیل درست و علمی این داده ها باشیم. بهترین راه رسیدن به داده ها و تحلیل درست این داده ها نیز استفاده از نمودارهای منطقی و علمی می باشد.

نمودار حجم معاملات بورس، می تواند به معامله گران و سرمایه گذاران کمک کند تا بتوانند قوی بودن یا ضعیف بودن روند انجام معاملات را تخمین بزنند. به طور کلی سرمایه گذاران و معامله گران باید برای تصمیم گیری های درست به دنبال کسب اطلاعات و آمارهای درست و به موقع باشند. انواع مختلفی از نمودارها وجود دارند که با توجه به موقعیت مورد نظر می توان نوع خاصی از آن ها را به کار برد. به عنوان مثال نمودارها می توانند برای بازه های زمانی متفاوتی ترسیم شوند. این بازه های زمانی از یک دقیقه تا ماهانه و یا سالانه متغیر می باشند. هم چنین نمودارها می توانند در انواع لگاریتمی و یا ساده به کار برده شوند.

در یک تقسیم بندی کلی می توان سه نوع نمودار را نام برد: نمودار خطی، نمودار میله ای و نمودار کندل شمعی ژاپنی که توضیح مختصری در مورد این سه نوع نمودار بیان خواهیم کرد.

نمودار خطی

نمودار خطی (Line Chart): این ساده ترین نوع نمودار است که دارای دو محور عمودی و افقی می باشد و از متصل کردن نقاط مشخصی به دست می آید.

نمودار میله ای

نمودار میله ای ( (Bar Chart : این نوع نمودار نسبت به نمودار خطی پیشرفته تر است و اطلاعات بیشتری به دست ضرر و حجم معامله می دهد. نمودار میله ای از رایج ‌ترین نمودارها در تحلیل تکنیکال می باشد.

نمودار ژٓاپنی

نمودار کندل شمعی ژاپنی (Candlestick Chart): در تحلیل های تکنیکال اکثرا از این نوع نمودارها استفاده می شود زیرا اطلاعات کامل تری را ارائه می دهند. هر کندل در این نمودار اجزای مختلفی دارد و تغییرات بازار را به وضوح نشان خواهد داد.

با توجه به نوع نمودار حجم معاملات بورس می توان به راحتی حجم معاملات یا تعداد آن ها را در بازه زمانی خاصی که مد نظر ما است و یا در رنج قیمتی که مشخص کرده ایم، بررسی کنیم. علاوه بر این ها، استفاده درست از نمودارهای استاندارد به سرمایه گذاران کمک خواهد کرد تا احتمال ضرر کردن در معاملات خود را بسیار کمتر کنند و با داد و ستد درست به سود بیشتری برسند. در نمودار حجم معاملات بورس اغلب، حجم معاملات را با ستون های عمودی مشخص می کنند.

اهمیت حجم معاملات سهم چیست؟

قبل از توضیح دادن در مورد چگونگی تحلیل کردن آمار به دست آمده از نمودار حجم معاملات بورس و آموزش اندیکاتور حجم معاملات، توضیح مختصر و ساده ای در مورد معنا و مفهوم حجم معاملات سهم در بازار بورس ضروری به نظر می رسد. حجم معاملات سهم در بورس در توضیحی مختصر به معنای تعداد معاملات انجام شده یک سهم مشخص در بازه زمانی مشخصی است، یعنی تعداد سهامی که در آن واحد زمانی مشخص خرید و فروش می شود. این بازه زمانی می تواند روزانه، هفتگی یا … باشد. توجه به نزولی یا صعودی بودن روند حرکت سهم، سرمایه گذاران و معامله گران را به سمت خرید یا فروش ترغیب می کند. در واقع حجم معاملات میزان نقد شوندگی دارایی ها را مشخص می کند. در یک کلام باید گفت درست است که حجم معاملات و قیمت معاملات با هم در ارتباط هستند و روی هم تأثیر می گذارند اما حجم معاملات از قیمت معاملات مهم تر است و تأثیر بیشتری بر تصمیمات معامله گران می گذارد. اصولا در نمودار حجم معاملات بورس، بالا رفتن حجم معاملات انجام شده را با رنگ سبز مشاهده می کنید و کاهش حجم معاملات سهم را نیز، رنگ قرمز نشان خواهد داد.

در صورتی که در نمودار حجم معاملات بورس، روند سهام صعودی باشد و قیمت نیز در حال افزایش باشد، نشان دهنده اشتیاق خریداران به خرید این سهم است. هم چنین اگر در این نوع نمودار روند به سمت بالا حرکت کند اما حجم به طور پیوسته حرکت نزولی داشته باشد، نشان دهنده این موضوع است که افراد کمتری قصد خرید این سهم را دارند. یکی از نتایجی که می توانیم از این موضوع بگیریم این است که، تا زمانی که حجم فروش در مقیاس بزرگتری نسبت به حجم خرید نیفتاده باشد، تغییری در روند ایجاد نخواهد شد.

چگونگی تحلیل نمودار حجم معاملات بورس

توجه به حجم معاملات انجام شده در بازار بورس راهنمای بسیار مفیدی برای معامله گران می باشد. به همین علت تحلیل درست نمودار حجم معاملات بورس اهمیت زیادی دارد و به وضوح نشان دهنده زمان هایی است که روند حرکت سهم، نزولی و یا صعودی می شود و به سرمایه گذار کمک می کند تا در موقعیت مناسبی وارد سهم شود و یا زمانی که روند حرکت سهم نزولی است از ورود به آن جلوگیری می کند.

مفاهیم حجم فروش وحجم خرید در تحلیل حجم معاملات سهم در بازار بورس، دو مفهوم کلیدی به حساب می آیند. در نمودار حجم معاملات بورس، حجم معاملات پایین این موضوع را نشان می دهد که معامله گران و سرمایه گذاران تمایل زیادی به انجام داد و ستد و معامله در این بازار ندارند. در حالی که حجم معاملات بالا نشان گر این موضوع است که احتمال شروع یک روند تازه وجود خواهد داشت. در این نوع نمودارها، افزایش حجم معاملات بیانگر این است که احتمال تغییر کردن روند سهم وجود دارد.

اینکه برای خرید یا فروش سهم فقط به تغییرات حجم معاملات انجام شده آن سهم توجه کنید اشتباهی است که خیلی از معامله گران تازه وارد به بازار بورس انجام می دهند. برای اتخاذ تصمیم درست و انتخاب بهترین زمان برای وارد شدن یا خارج شدن از یک سهم باید به طور هم زمان هم حجم معاملات آن سهم را در نظر بگیرید و هم وضعیت قیمت معاملات را مورد بررسی قرار دهید. زمانی که در نمودار حجم معاملات بورس، حجم معاملات انجام شده در حال افزایش است و در همان حال قیمت ها نیز افزایش می یابند، می توانیم نمودار را این طور تحلیل کنیم که روند حرکت سهم صعودی است.

اما اگر در نمودار، حجم معاملات انجام شده در حال کاهش باشد و در عین حال قیمت ها در حال افزایش باشند، نشان دهنده نزولی شدن روند سهم می باشد. یک اشتباه رایج دیگر در بین معامله گران تازه کار این است که آن ها به اهمیت بررسی حجم معاملات پی برده اند اما در این بررسی ها بازه زمانی را مشخص نمی کنند یا اینکه بازه های زمانی بسیار طولانی را در نظر می گیرند که سبب می شود تا بررسی حجم معاملات در این بازه های زمانی طولانی برای تصمیم گیری آن ها فایده ای نداشته باشد.

بهترین بازه های زمانی که در نمودار حجم معاملات بورس می توانند به شما کمک کنند تا به موقع از سهمی خارج شوید یا اینکه در زمان درست به سهمی وارد شوید، بازه های زمانی یک روزه و نهایتا یک هفته ای می باشد. علت این موضوع نیز این است که احتمال تغییر ناگهانی و یک روزه حجم معاملات یک سهم بسیار زیاد است و ممکن است حجم معاملات به طور ناگهانی بسیار بالا برود و یا اینکه به طرز عجیبی افت کند.

یک نکته مهم که در تحلیل حجم معاملات باید به خاطر بسپارید این موضوع است که، حجم معاملاتی که اخیرا انجام شده است را بررسی کنید تا نتیجه ای که به دست می آورید معتبر باشد. تحلیل و بررسی حجم معاملات گذشته به شما کمکی نخواهد کرد.

منظور از حجم خرید و حجم فروش در تحلیل حجم معاملات

همان طور که گفته شد، حجم خرید (buying volume) و حجم فروش (selling volume) از مفاهیم کلیدی در بررسی نمودار حجم معاملات بورس می باشند. زمانی که تقاضا برای خرید یک سهم زیاد باشد، قیمت بالاتر می رود و در این صورت این جمله شنیده می شود که خریداران کنترل بازار را در دست گرفته اند. و بالعکس زمانی می گویند بازار در کنترل فروشندگان است که قیمت معامله سهم پایین می رود یعنی در این صورت عرضه سهم بیشتر از تقاضای خریداران برای آن سهم بوده است.

قیمت پیشنهادی یا تقاضا، بالاترین قیمتی است که توسط خریداران به بازار ارسال شده است. از آن سو، قیمتی که فروشنده به بازار ارسال می کند نشان دهنده پایین ترین قیمتی است که فروشنده ها حاضر می شوند سهامشان را در آن قیمت به فروش برسانند. زمانی متوجه می شویم که تقاضا برای خرید سهمی مشخص در بازار بورس وجود دارد که خریدار، سهام را با قیمتی که فروشنده پیشنهاد می دهد خریداری کند. در این صورت حجم معامله در معیار حجم خرید گنجانده می شود. اما حجم فروش حجم معاملاتی را که در قیمت تقاضا انجام شده است را نشان می دهد. اصولا حجم معاملات را در پایین نمودار قیمت سهم می توانید مشاهده کنید.

حجم میانگین نیز مفهوم دیگر است که بسیار مورد توجه معامله گران قرار می گیرد. منظور از حجم میانگین (average volume)، تعداد معاملات و داد و ستد های انجام شده یک سهم در یک روز عادی است. علت توجه به حجم میانگین نیز این است که در برخی روزها حجم معاملات بسیار بالا است و بعضی روزها نیز هستند که حجم معاملات انجام شده در آن ها بسیار پایین تر از روزهای عادی است. با توجه به حجم میانگین می توانیم حجم پایین تر از حجم میانگین را عدم علاقه یا علاقه کمتر به آن سهم برداشت کنیم. در صورتی که حجم میانگین بالا ( بالاتر از حجم معمول یک روز ) نشان دهنده تمایل سهام داران به آن سهم است.

در صورتی که بیشتر حجم معاملات در قیمت فروش (Ask price)، یعنی قیمتی که فروشنده ارائه می دهد انجام شود نشان دهنده این است که خریداران به این سهم علاقه دارند و می خواهند زودتر این سهم را خریداری کنند و اعتقاد دارند که قیمت این سهم افزایش می یابد.

اما در صورتی که بیشتر معاملات انجام شده در قمیت خرید (Bid price)، یعنی قیمتی که خریداران ارائه می دهند انجام شود، قیمت آن سهم کاهش می یابد. این گونه معاملات نشان دهنده این موضوع هسنتد که دارندگان این سهم می خواهند زودتر سهم خود را بفروشند و تمایلی به نگهداری آن ندارند.

پول بک

منظور از پولبک ها در تحلیل نمودار حجم معاملات بورس

ابتدا نیاز است که توضیح مختصری در مورد مفهوم پولبک ارائه دهیم. پولبک به حالتی گفته می شود که قیمت سهم برای بار آخر به محدوده ای که قبلا در آن بوده است بر می گردد. بوسه خداحافظی نیز اصطلاحی است که برای پولبک ها به کار می برند. به طور واضح تر زمانی را در نظر بگیرید که قیمت مدت های زیادی بالای خط روند بوده است و حالا بعد از مدت ها موفق به شکستن خط روند می شود و خلاف جهت روند شروع به حرکت می کند، به این حالت، پولبک گفته می شود. لازم به ذکر است که رشد قیمت در مسیر روند به معنای رشد قیمت در یک روند صعودی و یا افت قیمت در یک روند نزولی می باشد. در ضمن پایان یک روند نیز به زمانی گفته می شود که یک افزایش شدید در حجم داشته باشیم مثلا زمانی که حجم معاملات پنج تا ده برابر بیشتر از حجم میانگین باشد.

روش میانگین کم کردن در بورس

احتمالا تاکنون اصطلاح کم کردن میانگین خرید را بین اهالی بورس شنیده‌اید. روش میانگین کم کردن در بورس، یک استراتژی خرید است که در صورت افت قیمت سهم کاربرد دارد. کاهش میانگین خرید که برخی مواقع ممکن است با خرید پله‌ای اشتباه گرفته شود، موافقان و مخالفان زیادی در بین معامله گران سهام دارد. در این مقاله قصد داریم به طور مفصل به این مسئله بپردازیم و از زوایای مختلف آن را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.

کم کردن میانگین خرید چیست؟

کم کردن میانگین قیمت خرید یک سهم، در واقع خرید پله‌ای سهم در صورت افت قیمت است.
میانگین کم کردن (averaging down) در شرایطی کاربرد دارد که پس از خرید یک سهم، قیمت آن افت کند و سرمایه‌گذار در قیمت پایین‌تری آن سهام را دوباره خریداری می‌کند. در این صورت میانگین قیمت خرید تمام شده سهم برای او کاهش خواهد یافت و طبیعتا اگر سهم رشد کند، خیلی زودتر سرمایه گذاری به سود می‌رسد.

برای مثال فرض کنید شما 10 سهم یک شرکت را با قیمت 100 تومان خریده اید. حال قیمت افت کرده و به 50 تومان رسیده است. اگر در این قیمت نیز 10 سهم این شرکت را خریداری کنید، مثل این است که شما 20 سهم را در قیمت 75 تومان خریده اید. یعنی میانگین خرید شما از 100 تومان به 75 تومان کاهش پیدا کرده است. حال اگر قیمت سهم رشد کند و به 80 تومان برسد، شما وارد سود شده اید. در حالی که اگر میانگین خرید کم نکرده بودید، تا زمانی که دوباره قیمت به 100 تومان نرسد، از ضرر خارج نمی‌شود. میتوانید کم کردن میانگین خرید را در چندین مرحله انجام دهید و هرچه قیمت پایین تر می رود شما نیز میانگین خرید را کاهش دهید.

شاید با خود بگویید “چقدر خوب، من همیشه سعی خواهم کرد میانگین کم کنم و زودتر به سود برسم”. اما عجله نکنید، این روش معایب خاص خودش را دارد و اگر به درستی انجام نشود میتواند بزرگترین زیان را نصیب معامله گر کند. قبل از آنکه به اشکال این روش بپردازیم، اجازه بدهید منشاء این روش را ذکر کنیم که قطعا خالی از لطف نخواهد بود.

روش مارتینگل و کاهش میانگین خرید

روش مارتینگل در ابتدا برای شرط بندی‌ها انجام میشد و خوب به ظاهر یک راه زیرکانه برای قماربازها بود تا همیشه در شرط بندی ها سود کنند و هیچ گاه متحمل ضرر نشوند💰.
در روش مارتینگل فرد قمارباز (معامله گر) در یک رشته شرط بندی حاضر می شود نه فقط در یک شرط بندی! یعنی او چندین شرط بندی را پشت سرهم انجام می‌دهد به طوریکه بعد از هر باخت، میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می کند تا جایی که بالاخره در یک شرط بندی ببرد و از این بازی با سود خارج شود. برای روشن شدن چگونگی کارکرد این روش به مثال زیر توجه کنید.
فرض کنید که در یک بازی شرط بندی که موضوع آن انداختن یک سکه است شرکت می‌کنیم، به طوریکه اگر شیر بیاید معادل میزان شرط بندی می‌بریم و اگر خط بیاید میزان شرط بندی را می‌بازیم. فرض کنید این بازی را با n تومان شروع می کنیم. در مرحله اول یا سکه شیر می‌آید و ما برنده می‌شویم و پولمان می شود 2n تومان یا خط می‌آید و n تومان می‌بازیم. اگر باختیم، در مرحله بعدی میزان شرط بندی را دو برابر می کنیم، یعنی 2n تومان وسط میگذاریم. در این مرحله اگر ببریم آنگاه سود ما در کل n تومان خواهد بود زیرا در این مرحله 2n تومان برده و در مرحله قبل n تومان باخته بودیم. بنابراین سود خاص ما n تومان خواهد بود. حال فرض کنید اگر دوباره در این مرحله ببازیم، برای مرحله بعدی میزان شرط بندی را دوباره دو برابر می کنیم، یعنی 4n تومان. حال اگر برنده شویم آنگاه باز هم در کل n تومان سود کرده ایم:
باخت در مرحله اول و دوم 3n تومان
سود از مرحله سوم 4n تومان
سود کل: 4n-3n=n تومان

این مراحل اگر N بار هم رخ دهد باز در نهایت ما در بار N ام مقدار n تومان سود کرده ایم، البته اگر سرمایه ما تمام نشده باشد!💰💰💰
روش مارتینگل توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعد از آن توسط معامله‌گران مختلفی با روش‌های گوناگون اجرا شد. طبق این روش شما سرمایه اولیه خود را که برای سرمایه گذاری در بورس معیین کرده اید به قسمت‌های نامساوی (از توان‌های عدد 2) تقسیم می‌کنید و خرید خود را در قیمت‌های مختلف بر مبنای این ضرایب انجام می‌دهید. برای مثال فرض کنید شما 1 عدد سهم را باقیمت 100 تومان خریداری کرده اید و قیمت آن 30% افت کرده و به 70 تومان می‌رسد.

بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری نمایید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 80 تومان کاهش می‌یابد. حال اگر قیمت سهم به‌ جای رشد مجدداً افت نماید و به 50 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید. با این کار میانگین قیمت تمام‌ شده هر سهم شما به 63 تومان کاهش می‌یابد. در واقع انگار شما 7 سهم را در قیمت 63 تومان خریده اید و حال قیمت به 50 تومان رسیده است و این در حالی‌ است که قیمت فعلی سهم در حال حاضر 50% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش پیدا کرده است. اگر سهم فقط 26% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد. این روش مشابه همان روش کم کردن میانگین خرید است و میتواند زودتر شما به سود برساند.

مزیت روش میانگین کم کردن چیست؟

مزیت روش میانگین کم کردن این است که ما در صورت افت سهم، از نظر زمانی دچار ضرر نمیشویم. در واقع هنگامی‌ که قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما افت میکند و فاصله می‌گیرد، می‌توان با اجرای این روش، قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه ما، وارد سود شویم، نه اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم. چه‌ بسا که ممکن است در مواردی قیمت سهم پس از افت به‌ راحتی به قیمت‌های قبلی برنگردد و زمان بسیار طولانی طول بکشد و از نظر زمانی برای ما توجیه نداشته باشد و ما مجبور شویم در نهایت با ضرر از معامله خارج شویم. از طرف دیگر در صورت رشد سهم پس از میانگین کم کردن، به دلیل اینکه حجم خرید ما بیشتر شده است، سود بسیار بیشتری خواهیم کرد.

عیب میانگین کم کردن در چیست؟

قطعا روش مارتینگل یا روش‌هایی مشابه که بر اساس کم کردن میانگین خرید کار می‌کنند یک ایراد بزرگ دارند. توجه به این نقطه ضعف میتواند دیدگاه شما را به کلی تغییر بدهد. این روش توسط معامله‌ گران بزرگی اجرا شده است و هر کدام از آن‌ها با توجه به سیستم‌های معاملاتی خود و استراتژی‌هایشان آن را شخصی سازی کرده اند. طبق این روش شما میتوانید دفعات متعددی این کار را انجام دهیم و هرچقدر که قیمت سهم افت میکند میانگین قیمت خرید خود را به آن نزدیک کنید. اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که سرمایه ما محدود است و ما نمی‌توانیم تا ابد بر روی خرید قبلی خود 2 برابر خرید جدید انجام دهیم و با گذشتن چند مرحله از این کار، حجم خرید و سرمایه مورد نیاز برای آن به‌ شدت افزایش پیدا می‌کند. فرض کنید در هشت مرحله بخواهید میانگین خرید را به این روش کم کنید. اگر در مرحله اول 10 میلیون تومان از یک سهم را خریده باشید، در مرحله هشتم باید 1 میلیارد و 280 ملیون تومان پول داشته باشید. مضاف بر اینکه در طی هفت مرحله قبلی شما 1 میلیارد و 270 میلیون تومان تاکنون از این سهم خریداری کرده اید. می‌بینید که چگونه تصاعدی مبلغ مورد نیاز برای خرید بیشتر خواهد شد.

حالا چگونه عیب بزرگ روش کم کردن میانگین خرید را بر طرف کنیم👇

در ابتدا باید بگوییم که این ایراد بزرگ کاملا مرتفع نخواهد شد بلکه میتوان آن را مدیریت کرد. برای انجام این کار باید مراحل خرید برای کم کردن میانگین را به تعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.

برای مثال میتوان پس از افت قیمت سهم، در سه مرحله میانگین خرید را کاهش داد. بدین‌ صورت که سرمایه خود را به ۴ قسمت نامساوی بر اساس ضرایب توان 2 تقسیم کنید و در هر مرحله، آنها را خرج کنید. برای مثال اگر کل سرمایه شما 60 ملیون است باید آن را به قسمت های 4، 8، 16 و 32 ملیون تقسیم کنید. سپس با 4 ملیون شروع کنید و میتوانید با عبور از حد ضرر در مرحله اول 8 در مرحله دوم 16 و در مرحله آخر 32 میلیون سهم را خریداری کنید.💰💰
🔶 این روش زمانی بسیار کاربردی است و میتواند فایده داشته باشد که شما آموزش های تکنیکالی و بنیادی و روانشناسی لازم را دیده باشید و سهمی را که انتخاب کرده اید، سهم با ارزشی باشد ✅✅✅

چه زمانی میانگین کم کنیم؟

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

این سوالی است که بسیاری از افراد آن را می‌پرسند. اگر منظور زمان خرید های پله ای است، این موضوع با تحلیل تکنیکال و مشخص کردن حد ضرر مشخص میشود. اگر منظور از این سوال این است که در چه مواردی میتوانیم از این روش استفاده کرد باید گفت زمانی که یک سهم بنیادی و باارزش خریده اید و تحلیل بنیادی می‌گوید که بازار در مورد این سهم در حال حاضر دارد اشتباه می‌کند.

در بسیاری از مواقع بازار در یک بازه زمانی کوتاه مدت، در مورد قیمت یک سهم دچار اشتباه می‌شود و قیمت بیش از حد افت میکند. این مواقع بهترین فرصت برای کم کردن میانگین و شکار سهم است. اگر سهمی بنیادی را انتخاب کنید، میتوان با خیالی آسوده تر میانگین خرید را کم کرد زیرا می دانیم که این سهم در آینده نزدیک ضرر و حجم معامله رشد خوبی را خواهد کرد و به قیمت اصلی خودش خواهد رسید. بنابراین نکته قابل توجه آن که استراتژی کم کردن میانگین باید پس از تحلیل یک سهم بر اساس روش‌های مختلف انجام شود و بدون داشتن تحلیل مناسب، نباید اقدام به اتخاذ این روش کرد.

در بسیاری از موارد ممکن است افت یک سهم بی ارزش حد و مرزی نداشته باشد. به اصطلاح “بعضی از سهام‌ها کف ندارند” و شما پس از اینکه آخرین پول خود را نیز در کم کردن میانگین خرج کردید، باز هم شاهد افت قیمت خواهید بود و این روش نه تنها کمکی به شما نمی‌کند بلکه میتواند باعث زیان بیشتر شما بشود.

اخطار

میانگین کم کردن اگر بر روی سهم‌های بنیادی انجام نشود می‌تواند باعث از دست رفتن 70 درصدی سرمایه شما شود! پس اگر با تحلیل بنیادی آشنا نیستید و نمی‌توانید به لحاظ بنیادی سهم‌های ارزنده را شناسایی کنید، توصیه اکید داریم که هیچ گاه بر روی سهمی که از آن شناخت کافی ندارید میانگین خرید کم نکنید که این کار میتواند به منزله پایان کار شما در بورس باشد.

فرمول محاسبه میانگین خرید

بسیاری از افراد در بدست آوردن قیمت سر به سر یا همان میانگین خرید خود کمی دچار ابهام هستند. در اینجا فرمول محاسبه میانگین خرید را ذکر میکنیم. فرض کنید ما در سه مرحله یا سه قیمت متفاوت سهمی را با حجم متفاوت خریداری کرده‌ایم و حالا می‌خواهیم ببینیم قیمت میانگین خرید ما یا همان قیمت سر به سر ما چقدر است.

برای این کار ابتدا حاصل عبارت زیر را بدست اورید:

(تعداد سهامی که در قیمت اول خریدیم ضربدر قیمت اول + تعداد سهامی که در قیمت دوم خریدیم ضربدر قیمت دوم + تعداد سهامی که در قیمت سوم خریدیم ضربدر قیمت سوم)

حال عدد بدست آمده را تقسیم بر تعداد کل سهامی که خریدیم میکنیم و به این ترتیب قیمت میانگین خرید بدست می‌آید.

نتیجه گیری

روش میانگین کم کردن در بورس میتواند در بسیاری از مواقع مفید باشد و به ما کمک کند تا زود تر از ضرر خارج شویم و بیشتر سود کنیم. اما در اتخاذ این روش نکات زیادی وجود دارد که باید آن را در نظر بگیریم:

  • روی سهمی میانگین کم کنید که به لحاظ بنیادی مورد تایید باشد
  • زمانی میانگین خرید را کم کنید به لحاظ تکنیکالی مناسب باشد
  • مراحل کم کردن میانگین را به سه مرحله محدود کنید

کلام آخر اینکه سرمایه خود را مدیریت کنید و تنها بخشی از سرمایه کلی خود را برای یک سهم و میانگین کم کردن قیمت آن در نظر بگیرید. همیشه باید در پرتفوی شما سهامی از گروه های مختلف وجود داشته باشد. برای افراد مبتدی، میانگین کم کردن دامی است که آنها را به سمت تک سهم شدن می‌کشاند، مراقب این دام باشید.

معامله‌گر هستید یا سرمایه‌گذار

نکته پایانی اینکه باید ابتدا مشخص کنید ضرر و حجم معامله معامله‌گر هستید با سرمایه‌گذار؟ در معامله‌گری اصلا چیزی به نام “میانگین کم کردن” وجود ندارد! برای روشن شدن این موضوع مقاله زیر را مطالعه کنید:
تفاوت تحلیلگری، سرمایه گذاری و معامله‌گری

شیوه تعیین حد ضرر در بورس – حد ضرر یا همان استاپ لاس در سرمایه گذاری

شیوه تعیین حد ضرر در بورس

بسیاری از سرمایه گذاران بورسی و حتی سرمایه گذاران بازارهای مالی دیگر، در هنگام شروع سرمایه گذاری در بورس و سایر بازارها، حد ضرر و حد سود را برای معامله تعیین نمی کنند! این به زبان ساده یعنی نمی دانند که ار خرید و یا فروش آن دارایی چه انتظاراتی دارند و در واقع می خواهند به چه چیزی برسند! به همین خاطر باید قبل از خرید دارایی و به خصوص سهام در بازار بورس، حد ضرر و حد سود را برای خودمان مشخص کنیم و نسبت به آن تصمیم بگیریم. حال این که حد ضرر در بورس چیست و شیوه تعیین حد ضرر در بورس چگونه است و برای تعیین حد ضرر در بورس چه مواردی را باید در نظر داشت، در ادامه این مطلب راهنمای بورسی قصد داریم به آن پاسخ دهیم. به حد ضرر، استاپ لاس هم گفته می شود و اگر این مفهوم ساده را یاد بگیرید، دیگر برای تمامی سرمایه گذاری های خود می توانید از آن استفاده کنید. اگر دوست دارید شیوه تعیین حد ضرر در بورس رو یاد بگیرید، در ادامه با ما همراه باشید.

شیوه تعیین حد ضرر در بورس

در مقاله های پیشین سعی در جا انداختن مفهوم حد سود و حد ضرر داشتیم و در این مطلب قصد داریم تا به صورت تخصصی به این موضوع مهم بپردازیم که شیوه تعیین حد ضرر در معاملات بورس به چه صورتی است. در ابتدا باید گفت که روش ‌های بسیاری برای محاسبه حد ضرر در معامله وجود دارد. بعضی از این روش ‌ها با توجه به فاصله قیمتی از نقطه خرید سهام است و بعضی به وسیله اندیکاتورهای پرکاربرد بورس و ابزار تحلیل تکنیکال مشخص خواهند شد.

سرمایه ‌گذاران و فعالان بازارهای مالی به ویژه افراد تازه وارد به بازار بورس، حتما تجربه متحمل شدن ضرر در معاملات مختلفی را دارند، به همین خاطر همیشه امکان دارد ما سهمی را بخریم و پس از آن سهم گارد نزولی به خود بگیرد و متحمل ضرر شویم.

حال سوالی که تقریبا تمام سرمایه گذاران آن را در ذهن خود دارند، شیوه تعیین حد ضرر در بورس است. یعنی تا چه زمانی و چه قیمتی سهم مورد نظر را نگه‌ داری کنیم و یا برای فروش آن اقدام کنیم. چنانچه ما سهمی را خریدیم و قیمت آن کم شد، تا چه زمانی سهامداری کنیم (سهم را نگهداریم) و چه حد ضرری برای آن در نظر داشته باشیم؟ اگر این سوال برای شما نیز وجود دارد، این مقاله از سایت کد بورسی می تونه شما رو راهنمایی کنه.

در ابتدا در نظر داشته باشید که پرکاربردترین روش محاسبه و تعیین حد ضرر در بورس؛ تعیین حد ضرر ثابت ، حد ضرر مکانیکال و حدضرر تکنیکال و ترسیمی است که در ادامه به توضیح هر یک خواهیم پرداخت، ولی در ابتدا یک نگاهی به مفهوم حد ضرر در سرمایه گذاری می اندازیم.

مفهوم حد ضرر در بورس چیست؟

چنانچه قصد داشته باشیم برای حد ضرر یا حد توقف زیان تعریف ساده ای خدمت شما عرض کنیم باید بگوییم : وقتی قیمت سهام به حد ضرر تعیین شده رسید، سهام مورد نظر را باید به فروش رساند تا از ضرر بیشتر جلوگیری گردد.

در بازار بورس و به صورت کلی در سرمایه گذاری ، باقی ماندن در سهام بدون هیچ برنامه ‌ای و صبر کردن تا زمانی که ارزش سهام به قیمت مورد نظر ما برسد، ریسک بسیار زیادی را به همراه خواهد داشت، به خاطر این که همین کار می‌ تواند به از دست رفتن قسمت بزرگی از سرمایه ما منجر شود!

یک سرمایه گذار حرفه ای و موفق در بورس با بررسی کامل سهمی را می خرد و با احتیاط به تعیین حد ضرر و سود می پردازد و تحت شرایطی که سهام مد نظر به سود تعیین شده، رسید یا سهم به مقاومت خود برخورد کرد و از آن عبور کرد، آن سهم را نگه می دارد، اما چنانچه سهام بجای رشد، افت کرد و به حد ضرر رسید، بلافاصله باید از سهم خارج شد.

‌افرادی که در بازار بورس با مطالعه و شناخت در زمینه مد نظر و توجه به میزان سرمایه خود، سرمایه ‌گذاری را در دستور کار خود قرار می دهند مطمئنا برای خود، اهداف قیمتی تعیین کرده ‌اند و در واقع این اهداف می توانند شامل مواردی از جمله قیمت خرید، قیمت فروش، مقدار سود و مقدار زیان مورد انتظار باشد.

شیوه تعیین حد ضرر در بورس

در نهایت می توان گفت که برای سرمایه ‌گذاری در بورس بایستی ابتدا انتظارات خود را خرید و فروش یک سهم تعریف کنیم و به سوالاتی مانند زمان ورود یا خروج در یک سهم، سود مورد انتظار و میزان ضرری که حاضر به پذیرش آن هستیم و ظرفیت آن را داریم، جواب دهیم.

این در واقع یعنی این که تعیین حد ضرر ابزاری است که به سرمایه گذاران کمک خواهد کرد به موقع، محقق نشدن سود مد نظر را تشخیص داده و از ضرر بیشتر و یا ار بین رفتن سرمایه خود جلوگیری نمایند.

نکات طلایی در تعیین حد ضرر در بورس

  1. کاهش سود هم نوعی ضرر به حساب می آید، پس وقتی که قیمت سهام بالا رفت حد ضرر را نیز باید متناسب با قیمت افزایش داد، ولی باید یک رکن ار ارکان جابجایی حد ضرر حداقل وجود داشته باشد.‌
  2. حد ضرر یا حد توقف زیان به این معنی است که وقتی کاهش قیمت سهام به حد مشخص و تعیین‌ شده‌ای رسید، باید آن را بفروشیم تا از ضرر بیشتر جلوگیری کنیم.‌
  3. حد ضرر نباید بیش تر از ۱۰ درصد مبلغ خرید باشد و این یعنی بیش از ۱۰ درصد مبلغ خریدتان را نباید ضرر کنید.‌
  4. حد را نباید با فاصله خیلی زیاد یا خیلی کم از قیمت خرید تعیین کنید.
  5. چنانچه روند بازار و شاخص صعودی باشد بعد از رسیدن به حد سود بدون این که سهم را به فروش برسانیم، فقط حد را تعریف می ‌کنیم، اما چنانچه روند بازار نزولی و شاخص در حال اصلاح باشد، باید بعد از رسیدن به حد سود، یا به‌ صورت کامل از سهم خارج شویم یا این که قسمتی از سهام را با سود بفروشیم و برای مابقی، حد ضرر شناور تعیین کنیم.
  6. در تعیین حد ضرر، دیدگاه زمانی یک سرمایه ‌گذار اهمیت بسیاری دارد، به عنوان مثال تعیین حد برای معامله‌ های کوتاه مدت با تعیین حد برای معامله ‌های بلند مدت فرق می کند.
  7. یکی از مرسوم ترین اشتباه‌ ها تغییر حد ضرر بدون دلیل فنی و منطقی است. به این صورت که با نزدیک شدن قیمت به حد ضرر، معامله‌ گر به تغییر یا حذف آن اقدام خواهد کرد و منتظر کمتر شدن یا از بین رفتن زیان خواهد ماند. با این وجود که امکان دارد در مواردی این حرکت باعث جبران یا کمتر شدن زیان گردد، ولی در بلندمدت نتیجه ‌ای جز از بین رفتن برنامه و استراتژی سرمایه ‌گذاری ندارد.‌
  8. ‌وقتی مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی تثبیت گردید، حد را روی مقاومت شکسته شده که حالا به‌ عنوان حمایت عمل می ‌کند، قرار دهید.
  9. در خریدهای میان‌ مدت و بلندمدتی، حد ضرر را روی محدوده حمایتی معتبر قرار دهید.
  10. در معاملات کوتاه ‌مدتی، حد ضرر را روی محدوده‌ حمایت در موج نزولی قبلی تعیین کنید.

۱) تعیین حد ضرر ثابت‌

در روش نخست که تعیین حد ضرر ثابت است، معامله‌ گر مقدار مشخصی را به ‌عنوان حد ضرر در نظر می ‌گیرد و وقتی که قیمت به آن نقطه رسید، برای فروش اقدام می نماید. در این روش به دو صورت حد ضرر را می توان محاسبه کرد.

الف ) تعیین مقدار ثابت عددی : در روش مقدار ثابت عددی، معامله ‌گر عدد ثابتی را به‌ عنوان حد ضرر مشخص می کند. برای ‌مثال حد ضرر ۲۰ تومانی را برای خرید خود تعیین می کند و هر زمان که قیمت سهم به اندازه ۲۰ تومان نسبت به قیمت خرید کم شد، برای فروش آن اقدام می کند.

ب ) تعیین مقدار ثابت درصدی : در این روش معامله‌ گر درصد ثابتی از قیمت خرید را برای محاسبه حد ضرر استفاده می کند و ‌وقتی که قیمت سهم از مبلغ درصدی تعیین شده کم تر شد، برای فروش اقدام خواهد کرد. برای مثال چنانچه سهمی را ۵۰۰ تومان بخریم و حد ضرر را ۱۰ درصد تعیین کرده باشیم، با رسیدن به قیمت ۴۵۰ تومان باید آن را به فروش برسانیم.

  • جالب است بدانید که از رایج ‌ترین محدوده‌ هایی که برای تعیین حد ضرر تعیین می شود، محدوده ۵ تا ۱۵ درصدی نسبت به قیمت خرید سهام است. البته این نکته را هم در نظر داشته باشید که محدوده کاملا یکسانی برای همه سرمایه‌ گذاران وجود ندارد، ولی معمولا بازه‌ در نظر گرفته ‌شده برای حد ضرر، بین ۵ تا ۱۵ درصد از قیمت خرید می باشد.
  • قانون ۸ درصدی ؛ بعضی از افراد بر این باورند اغلب سهامی که به خوبی و طبق تجزیه و تحلیل دقیق بنیادی و تکنیکال انتخاب شده باشد و در زمان و قیمت مناسب خریداری شده باشد، به‌ ندرت با کاهش درحد ۸ درصدی نسبت به قیمت خرید مواجه خواهد شد، پس هرگاه سهام شما بیش از ۸ درصد از قیمت خرید خود را از دست داد، باید برای فروش آن اقدام کنید و بدانید چیزی در استراتژی معاملاتی شما اشتباه در نظر گرفته شده است.
  • در دوران پس از خرید، رفتار سهم نسبت به کل بازار و صنعت باید مورد توجه قرار گیرد. اگر سهام شما در بازار در حال رشد، در جای خود باقی بماند، این می ‌تواند یک هشدار به حساب آید، پس اگر رشد سهام شما در مقایسه با رشد بازار ناچیز است، باید سهام را بار دیگر مورد مطالعه قرار دهید، حتی وقتی ‌که ۸ درصد از قیمت خرید شما پایین ­‌تر نیامده باشد، به خاطر این که داشتن چنین سهمی برای شما هزینه فرصت به ‌همراه دارد.

۲) ضرر و حجم معامله تعیین حد ضرر مکانیکال

‌در شیوه های تعیین حد ضرر به شیوه مکانیکال برای محاسبه و تعیین نقطه ضرر، اندیکاتورها را مورد استفاده قرار می دهیم. در اینجا نگاهی مختصر به شیوه های مورد استفاده در این شیوه خواهیم داشت.

  1. میانگین متحرک (Moving Average) : ‌در این روش از میانگین متحرک که قیمت سهام را در یک دوره زمانی نمایان می سازد، استفاده می ‌گردد.
  2. روش پارابولیک سار (Parabolic SAR)‌ : در این روش ترسیم نمودار را برای محاسبه و تعیین حد ضرر مورد استفاده قرار می دهند.

‌۳) حد ضرر تکنیکال و ترسیمی

‌به منظور تعیین حد ضرر به این روش از ابزارهای ترسیم نمودار که در تحلیل تکنیکال در دسترس است، استفاده می ‌گردد. برای مطالعه کامل‌ تر این روش قادرید به کتب و منابع موجود در تحلیل تکنیکال مراجعه نمایید. کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی در این زمینه میتواند بهترین منبع باشد.

‌مبنای حد ضرر

‌از آن جا که قیمت آخرین معامله مدام در حال تغییر است، اغلب برای محاسبه حد ضرر، قیمت پایانی را مبنا قرار می­‌ دهند. البته بعضی اوقات سرمایه ‌گذارانی که با هدف نوسان ‌گیری وارد معامله می شوند، مبنای محاسبه خود را قیمت آخرین معامله می گذارند.‌

شیوه اعمال حد ضرر

جهت تعیین حد ضرر در یک معامله دو فاکتور حائز اهمیت را باید در نظر داشت؛ یکی از این عوامل حجم معامله و دیگری قیمت سهام محسوب می شود. اگر حجم معامله به مقدار تعیین شده برسد و قیمت از یک حد تعیین شده‌ ای کم تر شود، حد ضرر فعال خواهد شد، پس به عنوان مثل فعال شدن حد ضرر تنها رسیدن به حجم مشخصی یا رسیدن قیمت به محدوده حد ضرر کافی نبوده و این دو شرط باید به‌ شکل هم ‌زمان برقرار شود.

‌جابجایی حد ضرر به چه معناست؟

‌تغییر موقعیت حد ضرر به نقطه ای بالاتر یا پایین ‌تر، به معنی تعیین حد ضرر شناور یا متغیر است. برای مثال وقتی که یک سهم را روی قیمت ۳۰۰ تومان خریداری می کنیم، حد ضرر را برای آن در نقطه ۲۸۰ تومان قرار می ‌دهیم و اگر قیمت سهم افزایش پیدا کرد و به نقطه ۳۸۰ تومان رسید، حد ضرر را در نقطه بالاتری و به عنوان مثال روی قیمت ۳۵۰ تومان قرار می‌ دهیم.

به این فرآیند تغییر حد ضرر باتوجه به روند قیمت سهام می گویند. ولی به صورت کلی سعی کنید اگر به دنبال اهداف کوتاه مدت در سهم هستید، به حد ضرر و حد سود تعیین کرده پایبند باشید و هیچ زمان طمع نکنید تا حد سود را نادیده بگیرید و از سهم خارج نشوید و حد ضرر را هم بالاتر بیاورید ولی روند سهم به یک باره نزولی شود! پس حواستان به این نکته باشد.

شیوه تعیین حد ضرر در بورس

عوامل موثر در حد ضرر معاملات بازار بورس

  • تغییرات انتظارات از سهم
  • وضعیت کلی بازار بورس
  • تاریخچه نوسانات آن سهم
  • خصوصیات فردی و روحی سرمایه گذار سهام
  • خطوط مقاومت و حمایت قیمتی سهم
  • مقدار ریسک و میزان سرمایه
  • تغییر اهداف زمانی سرمایه گذاری (کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت)

نتیجه گیری نهایی و کلام آخر

در این مطلب آموزشی رایگان سعی داشتیم تا نکاتی را درباره مفهوم و اهمیت تعیین حد ضرر و شیو‌ه‌ های محاسبه آن و همین طور نکاتی که در تعیین حد ضرر باید مورد توجه سرمایه ‌گذاران قرار گیرد، عنوان کنیم.

‌همان‌ طور که پیش تر هم بیان شد، تعیین حد ضرر در بازار بورس با توجه به روند بازار، نوع سهام، رفتار سرمایه‌ گذار و ریسک‌ پذیری او فرق دارد و هیچ قانون و اصول کلی در این خصوص وجود ندارد، ولی نکاتی وجود دارد که به سرمایه ‌گذار برای تعیین حد زیان موثر و منطقی و انجام معاملات حرفه ‌ای کمک می کند که به برخی از این موارد اشاره داشتیم.

تعیین حد ضرر از سوی سرمایه گذار بعضی وقت ها حتی از خود معاملات هم مهم تر است و عدم تعیین حد ضرر به معنی نداشتن برنامه و عدم ‌مدیریت سرمایه به حساب می آید.

وقتی که برای معامله ‌ای حد ضرر تعیین کردید و فعال شد، در صورتی ‌که قیمت سهام افزایش یافت، از قرار دادن حد ضرر پشیمان نشوید، ولی اگر تعداد زیادی از حد ضررهای شما فعال می‌ شود و قیمت سهام رو به افزایش می ‌رود، به این معنی است که باید در سیستم معاملاتی و استراتژی خود بازبینی داشته باشید و حد ضرر خودتان را در نقطه قیمتی بهتری قرار دهید.

نکته مهم این است که باید همیشه به حدضرر تعیین شده پایبند باشید.

در یک معامله حد ضرر نباید بیشتر از ۲ درصد کل سرمایه شما باشد.

دلایل جابجایی حد ضرر در بورس را هم برای شما گفتیم ولی حد ضرر را با نزدیک شدن قیمت سهم به آن به هیچ عنوان جابجا نکنید.

همیشه سعی کنید حد ضرر را زیر یک حمایت مهم قیمتی قرار دهید.

برای هر معامله نسبت حد سود به حد ضرر باید بیش از ۲ باشد، یعنی این که اگر حد ضرر سهمی ۳ درصد است باید حد سود آن بیش از ۶ درصد یا برابر ۶ درصد در نظر گرفته شده باشد.

زمانی که در معامله ای حد ضرر در نظر گرفتید و فعال شد، هرگز از روش معاملاتی خود نا امید نشوید. نکته حائز اهمیتی که در این خصوص باید در نظر داشته باشید این است که اگر تعداد حد ضررهایی که قرار می دهید و فعال می ‌شود زیاد است، باید یک بازبینی کلی در روش معاملاتی و استراتژی قیمتی خود صورت دهید.

امیدواریم که نهایت استفاده رو برده باشید. هر گونه سوال و یا ابهام در خصوص شیوه تعیین حد ضرر در بورس داشتید، از بخش ارسال نظرات از من و همکارانم بپرسید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.