شاخص VIX در بازار سهام چیست؟
فعالیت در بازارهای مالی و کسب سود از این بازارها مستلزم آشنایی با اصطلاحات و مفاهیم و تحلیل های مورد استفاده در آن است. این بازارها از عوامل متعددی تاثیر می پذیرند که تاثیر این عوامل گاها می تواند نوسان های شدیدی را در پی داشته باشد. افراد برای اینکه بتوانند ریسک ها و نوسانات موجود در بازارهای مالی را به بهترین شکل مدیریت کنند و به پیش بینی دقیقی دست یابند، بایستی با شاخص های پیش بینی روندها و نوسانات در بازار آشنا شوند. در این مقاله برآنیم تا به ارائه توضیحاتی در مورد شاخص VIX در بازار سهام بپردازیم.
شاخص VIX چیست؟
شاخص VIX که مخففی از عبارت Volatility Index است یک شاخص زمان واقعی است که به پیش بینی نوسانات بازار می پردازد. در میان سرمایه گذاران بازار سهام در آمریکا این شاخص به عنوان یک شاخص مهم به کار می رود. این سهام در واقع نشان دهنده انتظارات معامله گران از شاخص S&P 500 در آینده ای نه چندان دور است که مبتنی بر معاملات انجام شده روی اختیار خرید و فروش شاخص S&P 500 برای بازه زمانی 30 روز آتی در بورس اختیارات شیکاگو CBOE بنا نهاده شده است.
از این شاخص به عنوان معیاری برای سنجش میزان ریسک موجود در بازار و همچنین هیجانات سهام داران استفاده می شود. شاخص VIX با عنوان شاخص ترس نیز خوانده می شود.
این شاخص توسط بسیاری از سهام داران، تحلیل گران و مدیران سبدهای سرمایه گذاری در قالب ابزاری برای ارزیابی میزان ریسک بازار، ترس ها و احساسات کلی حاکم بر بازار، پیش از اینکه تصمیم به سرمایه گذاری بگیرند، به کار برده می شود. این شاخص را به صورت درصدی و روزانه محاسبه می کنند.
همانطور که اشاره شد این شاخص برای اندازه گیری تلاطم ها و نوسانات بازار سهام به کار می رود. نوسانات در اینجا به میزان حرکت قیمت ها در بازار در یک بازه زمانی مشخص اشاره دارد. در این میان با افزایش میزان نوسانات مشاهده شده و یا مورد انتظار، بر واریانس حرکات قیمت یک سهام یا شاخص مشخص نیز افزوده می شود. در مقابل هر چه از میزان نوسان قابل مشاهده و یا پیش بینی شده کاسته شود، واریانس حرکات قیمت در بازه زمانی معین کمتر خواهد بود.
واریانس شاخصی برای اندازه گیری انحراف از میانگین است و هر میزان که قیمت یک سهم یا دارایی در یک بازه مشخص زمانی، فاصله بیشتری از میانگین خود بگیرد، شاهد انحراف بیشتر و در نتیجه واریانس بالاتری خواهیم بود.
تاریخچه شاخص VIX
ایجاد و به کارگیری شاخص VIX به سال 1933 بر می گردد. این شاخص توسط هیئت بورس شیکاگو (CBOE) ایجاد و از آن زمان به بعد توانست به عنوان یک معیار و ابزار محبوب برای سنجش نوسان و ریسک بازار مطرح شود. در این مقطع بازار مشتقه با محدودیت هایی مواجه بود و هنوز مراحل رشد خود را سپری می کرد.
هدف استفاده از این شاخص این بود که بتوان به وسیله آن نوسانات کوتاه مدت مورد انتظار بازار را مشخص کرد و در قیمت گذاری اختیارها نوسان را لحاظ کرد. به تدریج و با گسترش بازار مشتقه، در محاسبه شاخص VIX، اختیار معامله های بیشتری از شاخص S&P 500 مورد استفاده قرار گرفت و همین امر سبب شکل گیری بینش دقیق تری از انتظارات سهام داران بر نوسانات بازار آتی شد. به مرور این شاخص گسترش یافته و برای محاسبه نوسانات سایر شاخص ها نیز مورد استفاده قرار گرفت.
استفاده از این شاخص بویژه برای معامله گرانی که در قرار دادهای آپشن (اختیار معامله) وارد می شوند، بسیار سودمند است. در قراردادهای آپشن معامله گران بایستی دائما نوسانات پیش بینی شده را در تصمیمات معاملاتی خود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
شاخص VIX در بازار سهام
در بازار سهام به عنوان یک اصل کلی، زمانی که ارقام بالاتری توسط شاخص به ثبت می رسد، یعنی شاهد قیمت گذاری بالاتری در معاملات آپشن هستیم و در مقابل با کوچک تر شدن اعداد در حال ثبت توسط VIX، قیمت در معاملات آپشن پایین تر خواهد بود.
در کل می توان چنین گفت چنانچه در شرایط نوسانات به نسبت کم اقدام به خرید قراردادهای آپشن کرد، می توان معامله سودمندتری را انتظار داشت و در صورت حاکمیت نوسانات بیشتر بر بازار، سود بیشتر در فروش قراردادهای آپشن است. دلیل وجود چنین روندی نیز این است که تمایل قراردادهای آپشن در نوسانات کمتر به قیمت پایین تر است، این در حالی است که این قراردادها در نوسانات بیشتر میل به حرکت به سمت قیمت های به نسبت بالاتری را از خود نشان می دهند.
بنابراین ریسک نوسانات بازار در قیمت قراردادهای خرید و فروش آپشن اعمال شده و اغلب به عنوان یک نوع ریسک مورد انتظار در نظر گرفته می شود. شاخص VIX با توجه به قابلیت پویایی خود می تواند در نتیجه تعامل معامله گران در بازار افزایش یا کاهش یابد.
نکته قابل توجه دیگر در مورد این شاخص، رابطه عکس آن با بازار سهام و بویژه S&P 500 است. به عنوان مثال، در زمان آرامش بازار و حاکم بودن روند صعودی، اعداد ثبت شده توسط این شاخص کمتر خواهد بود و برعکس در روند نزولی، زمانی که فشار فروش وجود دارد و ترس در بازار بیشتر است، شاخص VIX جهشی عمل می کند.
جزئیاتی بیشتر از شاخص VIX
تا اینجا تقریبا با رویکردی کلی از شاخص VIX آشنا شدیم، در این قسمت سعی داریم با جزئیات این شاخص و اعداد درون آن بیشتر آشنا شویم. شاخص VIX در اصل، میزان تغییرات مورد انتظار برای شاخص S&P 500 در محدوده انحراف معیار اول این شاخص را در یک بازه زمانی یک ساله به نمایش می گذارد.
انحراف معیار اول به انحراف معیار از یک تا منهای یک را شامل می شود. از آنجایی که در توزیع نرمال، 68 درصد از داده ها در محدوده بین یک تا منهای یک قرار گرفته اند، از این رو، این احتمال که قیمت در آینده در همین محدوده در نوسان باشد، 68 درصد تخمین زده می شود. لازم به ذکر است که 95 درصد از داده ها نیز در محدوده انحراف دوم توزیع شده اند.
بهتر است توجه داشته باشید که انحراف معیار اول، به تحرکات قیمت در محدوده 68 درصد از بازه تغییرات قیمت ها در طی یک سال اخیر اشاره دارد. اهمیت مقدار عدد فعلی در شاخص VIX در هنگام تحلیل این شاخص، کمتر از تحلیل روند تاریخی آن نیست. از این رو، عدد فعلی را با اعداد نسبی آن در گذشته مقایسه می کنند. طبق یک دستورالعمل کلی، هر گاه که عددی زیر 20 توسط شاخص VIX به ثبت برسد، بدین معنی است که در بازار شاهد یک محیط نسبتا کم ریسک هستیم.
همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، میان عدد کمتر در VIX با حرکت قیمت صعودی در بازار سهام همبستگی وجود دارد. از این رو، زمانی که شاخص عدد بالای 20 را ثبت می کند، یعنی فضایی ریسکی تر بر بازار حاکم است.
همزمان با افزایش نگرانی ها در بازار، اعداد مربوط به VIX نیز به سرعت افزایش پیدا می کنند. دلیل این امر این است که تمایل معامله گران برای بیمه شدن از طریق قراردادهای آپشن افزایش یافته است.
در هر حال، VIX اغلب جهش های کوتاه مدتی را تجربه کرده است و معمولا شاخص نوسانات در بازار پس از تجربه کوتاهی، مجددا بازگشت به میانگین تاریخی خود را از سر می گیرد. منشا این پدید غالبا به این اصل اساسی بر می گردد که در نوسانات بازار همواره میل بازگشت به مقدار میانگین عادی به چشم می خورد.
نوسانات برخلاف روندهای قیمتی که تمایل به تداوم در مدت زمان طولانی در آنها مشاهده می شود، دارای رفتاری دوره ای هستند. هر چند این قاعده نمی تواند خیلی قابل اتکا باشد اما تجربه تاریخی گویای این روند است.
با این حال نمی توان از تاثیر رویدادهای ژئوپلیتیک و اقتصادی روی شاخص VIX چشم پوشی کرد. رویدادهای پیش بینی نشده ای می تواند در جهان رخ دهد که بازار سهام ایالات متحده را تحت تاثیر خود قرار دهد، در این صورت معامله گران طبیعتا به دنبال روش هایی برای تامین امنیت سرمایه خود بوده و سعی می کنند استراتژی هایی پوشش دهنده را اتخاذ کنند. بازارهای آپشن معمولا میزبان استراتژی های پوشش دهنده هستند.
معامله گران حرفه ای آپشن به این واقعیت واقف هستند که معمولا نوسانات ضمنی یا مورد انتظار در آینده، اغلب دارای جنبه اغراق آمیزی از نوسانات تحقق یافته در بازار هستند و اختلاف میان نوسان مورد انتظار و محقق شده به مرور زمان تقریبا به پایین تر از 10 درصد می رسد. این بدان معنی است که معامله گران معاملات آپشن می توانند با استراتژی های نوسانات کوتاه مدت یک فرصت سودآوری خوب برای خود خلق کنند.
نحوه معامله با شاخص VIX
با وجود اینکه شما نمی توانید به صورت مستقیم با VIX معامله کنید، اما این امکان وجود دارد که از طریق بازار آتی یا آپشن موقعیت معاملاتی اخذ کنید و در معاملات این شاخص مشارکت نمایید. همچنین شما به عنوان معامله گر بازار بورس می توانید از طریق محصولات قابل معامله در بورس (ETP)، به محصولات مرتبط با شاخص VIX دسترسی داشته باشید. چند محصول متمرکز بر شاخص VIX وجود دارند که VXX و VXZ از محبوب ترین آنها هستند.
معامله گران به چند دلیل وارد معامله با VIX می شوند. یکی از این دلایل این است که این شاخص می تواند به عنوان ابزاری برای پوشش ریسک پورتفولیو مورد استفاده قرار گیرد که این مورد اغلب کاربرد غالب محصولات VIX محسوب می شود. مورد دوم اینکه با استفاده از محصولات مرتبط با این شاخص سفته بازان می توانند برای کسب سود از تغییرات بالقوه نوسانات بازار، موقعیت های معاملاتی اخذ کنند.
همانگونه که در طول متن اشاره شد، در حالت کلی رابطه ای معکوس میان بازار سهام و شاخص VIX وجود دارد. با داشتن درک کامل از این موضوع می توان در این زمینه انواع مختلفی از استراتژی های پوشش دهنده ریسک را مورد استفاده قرار داد تا پورتفولیوی خود را در مقابل حرکت های نامطلوب بازار مصون نگه داشت. این روش را می توان از جمله بهترین موارد استفاده از شاخص VIX در تقویم معاملاتی کلی معامله گران به شمار آورد.
محاسبه شاخص VIX
طبق تعریف ارائه شده از شاخص VIX، مقادیر این شاخص نشان دهنده نوسانات مورد انتظار S&P 500 در بازه زمانی 30 روز آینده است که آن را با اختیارهای مورد معامله در بورس شیکاگو CBOE محاسبه می کنند. هر چند فرمول محاسباتی آن مقداری پیچیده است اما در کل مفهوم ساده و قابل فهمی دارد.
در فرمول محاسباتی شاخص VIX مولفه های مورد استفاده، اختیارهای خرید و فروش با نزدیک ترین سررسید و اختیارهای دور بعد آن با سررسید 23 تا 37 روزه را شامل می شود. اختیارهای مورد استفاده در پایان هر هفته مورد بازنگری قرار می گیرد تا مشمول شرایط مورد نظر باشند.
سایر مولفه های لحاظ شده در این شاخص شامل زمان سررسید اختیار، مقدار آتی شاخص طبق قیمت اعمال اختیار معامله روی شاخص، میانگین مابه التفاوت سفارشات سرخط خرید و فروش اختیار معامله، قیمت اعمال مشخص شده و نرخ بهره بدون ریسک تا زمان سررسید و … است.
جمع بندی
شاخص VIX را طبق آنچه عنوان شد، می توان یک شاخص مهم و کاربردی برای پیش بینی وضعیت اقتصاد جهانی دانست که همچنین معیاری مهم برای نوسانات بازار سهام به شمار می آید. استفاده از این شاخص به معامله گران این امکان را می دهد تا بتوانند عوامل موثر بر قیمت ها را مورد بررسی قرار دهند و متعاقبا تصمیم درستی را در زمان مناسب آن اتخاذ نمایند.
با وجود این مزایا، این شاخص یک نقص عمده دارد و آن اینکه چون براساس نوسانات بازار عمل می کند و مبتنی بر قیمت یک دارایی پایه نیست، فاقد قابلیت آربیتراژگرایی است و احتمال اینکه مقدار آن با مقدار منصفانه متفاوت باشد، وجود دارد و احتساب مقدار منصفانه آن نیز خیلی آسان نیست. از سویی چون در ایران انجام معاملات اختیار معامله چندان مرسوم نیست، این شاخص خیلی نمی تواند در بورس ایران مورد استفاده قرار گرفته و کاربردهای مهم آن آشکار شود.
آینده بازار سهام در دست چه عواملی است؟
کارشناس بازار سهام گفت: بهنظر میرسد در ۶ماه دوم سال ۱۴۰۰، به دلایلی همچون مدیریت نرخ ارز در محدودههای فعلی و چشمانداز افزایش نرخ بهره، شاخص بورس اوراق بهادار تا محدوده سقف قبلی خود در تلاطم باشد.
به گزارش سرویس بورس مشرق، نیمه نخست سال ۱۴۰۰ در حالی پایان یافت که بورس با رشد ۶درصدی، نتوانست رقبای خود را پشتسر بگذارد و در آغاز نیمه دوم سال نیز تا به امروز کمتر از ۴درصد به ارتفاع آن افزوده شده است. این موضوع ما را بر آن داشت تا در گفتوگویی با امیر تقیخان تجریشی، کارشناس بازار سهام به بررسی عوامل اثرگذار بر بازار داراییها بهویژه بازار سهام و چشمانداز آن بپردازیم.
در سالجاری شاهد آن بودیم که کسریبودجه سنگین دولت نسبت به سالهای قبل بیشتر شده تا جاییکه بسیاری بر این باورند که نرخ تعادلی ارز بهعنوان یکی از مهمترین مسائل تاثیرگذار بر بازار داراییها میتواند پتانسیل بالایی برای رشد داشته باشد. بهنظر منشا سودآوری سهام چیست؟ شما چه عاملی سبب شده تا از ابتدای سالجاری افزایش قیمت چندانی را مانند سالهای اخیر در بازارها شاهد نباشیم؟
ثبات، کلیدواژه مهمی است که وجود آن میتواند اقتصاد یک کشور را به مسیر رشد و توسعه ببرد، اما نبود آن بهطور قطع باعث رکود، درجا زدن و حتی پسرفت میشود، به همینمنظور میتوان گفت اگر قرار باشد میان نوسانات نرخ ارز حتی اگر نوسان نزولی باشد و نرخ تعادلی ارز مجبور به انتخاب شویم، بهتر است گزینهای را انتخاب کنیم که ثبات را برای اقتصاد کشور بههمراه آورد. البته باید توجه داشته باشیم که نوسانات ارز نیمایی بهصورت واقعی بر وضعیت درآمدی شرکتها اثرگذار است که این نرخ نیز به دلیل نوساناتاندک خود در سالجاری، مانع از نوسانات شدید در بازار سرمایه شده است. به همین دلیل میتوانیم عنوان کنیم که دلیل اصلی آرامش موجود در بازار سرمایه در ماههای ابتدایی سالجاری، ناشی از ثباتنسبی بازارها پس از توفانهای نوسانات نرخ ارز و افزایش بیسابقه تورم طی سالیان پیشین بوده است. اکنون نیز که در حال مشاهده گزارشهای ۶ ماهه شرکتهای بورسی هستیم، نشانههای رونق را در عملکرد واقعی بسیاری از صنایع و شرکتها میبینیم. از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که به دلیل بالا بودن نرخ کالاهای پایه و بالابودن قیمت کالاهای مبتنی بر انرژی در دنیا، درآمد ارزی مناسبی داریم که تا ۶میلیارد دلار در ماه میرسد و به ثبات بازار ارز کمک میکند. هماکنون برخلاف چند ماهه ابتدای سال، تکیه تامین مالی دولت از پایه پولی برداشته شده و سهم بیشتری به انتشار اوراق داده شده است که با توجه به تاثیر بر نرخ بهره، موجب کاهش نوسانات بازارهای دارایی حداقل در کوتاهمدت میشود.
همانطور که میدانیم در سالجاری یکی از مسائلی که توانسته تا حد زیادی بازارها بهویژه بازار سهام را به کما ببرد و از افزایش قیمتها جلوگیری کند، خوشبینی به احیای توافق برجام است. فکر میکنید این مساله تا چه حد بر آرامش نسبی بورس نسبت به سالهای قبل اثر داشته است؟
هماکنون نظرات متفاوتی درباره چشمانداز مذاکرات برجامی وجود دارد، اما آنچه که مهم است، رویکرد منطقی سیاست خارجی ایران نسبت به مذاکرات است که میتواند در کنار تقویت قدرت ژئوپلیتیک ایران در منطقه، کفه خوشبینی به نتایج سیاست خارجی را سنگین کند و پیامآور روندی آرامشبخش و متعادل برای بازار سرمایه باشد. البته باید سناریوهای موجود در قبال احیای دوباره برجام یا عدماحیای آن را درباره بازار سرمایه و صنایع بورسی را به درستی بشناسیم و رفتارهای هیجانی از خود بروز ندهیم.
اگر بخواهیم نگاه خوشبینانهای به مساله برجام و احیای آن داشته باشیم، چه میشود؟ آیا تمام راههای انتقال پول و مبادلات تجاری بازمیشود؟ تحریمها نیز بهطور کامل برداشته میشود؟ در این صورت با سیل ورود سرمایهگذار خارجی مواجه خواهیم شد که خواهان ارتقای صنایع فعلی و راهاندازی صنایع جدید هستند؟ اگر چنین اتفاقی رخ دهد، طبعا رشد سریع، پرقدرت و زودهنگام بورس بیدلیل نیست، اما فضایی که توصیف کردیم حتی پس بهدست آمدن توافق برجام در سال ۹۴ نیز رخ نداد، زیرا تحریمها، تنها مساله بینالمللی ما نیستند. اکنون مساله رعایت استانداردهای بازل برای بانکها، همگامشدن با تکنولوژیهای ساخت و تولید و نظام جابهجایی وجه بین تجار، توسعه ظرفیتهای تولید و حتی تولید کالای نهایی با قیمت مقرونبهصرفه برای ورود به بازار رقابتی جهانی از اهمیت خاصی برخوردار است که تنها مساله برجام نمیتواند هزاران مساله حاشیه در کنار آن را حل کند، بنابراین بهتر است نسبت به این موضوع، با چشمان باز بنگریم و واقعبین باشیم، اما پیشرفت در مساله برجام میتواند منجر به تسهیل فرآیند فروش نفت و آزادسازی داراییهای بلوکهشده ایران باشد که خود خبر خوبی برای اقتصاد محسوب میشود.
با توجه به کسریبودجه قابلملاحظه دولت و نبود راههای موثر غیرتورمی برای مهار آن فکر میکنید که حتی به فرض بهثمر نشستن توافق مجدد آیا میتوان انتظار ثبات بازارها را داشت یا اینکه در هر صورت بازهم بازارهای دارایی به لطف تورم رونق میگیرند؟
موضوع کسریبودجه دولت، نگرانیهای زیادی را برای بازارها ایجاد کرده است. بهنظر میرسد اکنون تامین این کسری با استفاده از ابزار بدهی با حداقل فشار بر بازار سرمایه در حال تدوین است و بازار نباید نگرانی جدی درباره انتشار اوراق یا عرضههای دولت داشته باشد، اما بهعلت تجربه سالهای گذشته، فعالان از این بابت نگران هستند که میتواند با شفافسازی از سوی متولیان امر، رفع نگرانی صورت بگیرد. ذکر این نکته ضروری است که روند صعودی و نزولی بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹ دیگر تکرار نخواهد شد چراکه شرایط و مفروضات بسیاری از جمله جریان ورودی نقدینگی به بازار همانند گذشته نیست و تحلیلها در این دوران براساس سودآوری شرکتها و ارزشذاتی سهم خواهد بود و نه فشار تقاضا منبعث از نقدینگی، لذا توقع رشد همهجانبه یا نزول همهجانبه بازار امری غیرمنطقی است، بنابراین ما در برخی گروهها شاهد عرضه هستیم و برخی دیگر تقاضا که البته عرضههای فعلی بازار نیز ناشی از همین روند تعادلی بازار است. گاهی گروه پتروشیمی و پالایشگاهی موردتوجه قرار میگیرد و گاهی نیز گروه خودرویی و بانکی که البته این چرخشها در بازار طبیعی است و ادامه خواهد داشت.
نکته دیگری که ذهن فعالان بازار را به خود مشغول کرده افزایش نرخ بهره بین بانکی به حدود ۵/ ۱۹درصد است. بازار بیم این موضوع را دارد که نرخ سود سپردهها نیز افزایش یابد که البته زمزمههایی هم در برخی بانکها پیرامون این موضوع به گوش میرسد که در برخی موارد شاهد افزایش نرخ سودسپردههای بلندمدت هستیم که ناشی از سیاستهای انقباضی است.
راهکار مواجهه با این موضوع را میتوان در توسعه صندوقهای با درآمد ثابت دانست، چراکه آشنایی بیشتر آحاد مردم با مزیتهای صندوقهای با درآمد ثابت از جمله نرخ بالاتر و نداشتن نرخ شکست میتواند پولهایی که تصمیم به پارکشدن در بانکها بهعنوان سپرده دارند را بهسوی صندوقهای سرمایهگذاری هدایت کند. نکته مهم در این بین معرفی بیش از پیش انواع صندوقهای سرمایهگذاری به مردم است که با ذائقه متفاوت ریسک، بتوانند ابزار موردنظر سرمایهگذاری خود را انتخاب کرده و نهایتا نقدینگی را حول محور بازار سرمایه کشور متمرکز کنند. اتفاق مثبت دیگری که این روزها شاهد آن هستیم کاهش سفتهبازی در بازارهای موازی بهخصوص مسکن، رمزارزها و خودرو است که به واسطه ابزارهای مالیاتی و نظارتی، سوداگران این حوزهها را ناچارا به سمت بازارهای شفاف بازگردانده است.
بهنظر شما در حالحاضر چه مخاطراتی بازارهای دارایی بهویژه بازار سرمایه را تهدید میکنند؟
ریسک، همراه همیشگی بازارهای مالی است و نمیتوانیم روزی را تصور کنیم که بازار سرمایه، بدون ریسک و مخاطرات باشد. حال این ریسک میتواند ریسک سیستماتیک یا غیرسیستماتیک باشد، اما نبود آن، عملا مفهوم ذاتی بازارهای مالی را از بین خواهد برد، با این حال آنچه در نیمه دوم سالجاری در کمین بازار سرمایه است، همان مواردی است که پیشتر هم بوده و شامل نرخ دلار، قیمتهای جهانی، سیاستگذاریهای داخلی و همچنین مساله برجام است که از مهمترین این ریسکها و فرصتها هستند. برآیند این عوامل میتواند در میانمدت به بازار سرمایه جهت بدهد.
در این میان نرخ دلار بسیار مهم است، زیرا بازار سرمایه به قیمت دلار بسیار حساس شده و با نوسان قیمت دلار بازار هم نوسان پیدا میکند. همینطور مساله برجام و نرخ حاملهای انرژی نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، بهویژه در شرایط فعلی که قطعیهای برق و برخی از سوختهای فسیلی نظیر گاز که در تابستان سالجاری و زمستان سالگذشته شاهد آن بودیم، باعث صدمات مقطعی به صنایعی همچون فولادیها و سیمانیها شد.
با همه این مسائل پیشبینی میشود که بازار در نیمه دوم سال۱۴۰۰ نه ریزش آنچنانی داشته باشد و نه صعود چشمگیر. با توجه به رشد قیمت جهانی کالاهای پایه در نیمه دوم سال ۱۳۹۹ متاثر از کشف واکسن کرونا و واکسیناسیون گسترده در جهان از یک طرف و با در نظر داشتن رشد قیمت ارز به نسبت بهار امسال، برآورد سودآوری شرکتهای صادراتی در بازار سرمایه مثبت بوده، لذا شاهد رشد قیمت نمادها در صنایع شیمیایی، فلزی و معدنی بودهایم.
تداوم این وضعیت به دیدگاه سرمایهگذاران و انتظارات تورمی ایشان ناشی از تحولات سیاست خارجی و نحوه مدیریت دولت بر کسریبودجه وابسته خواهد بود. توضیح آنکه به دلیل شرایط خاص بودجه و تراز پرداختها و با توجه به رشد پایه پولی، نرخ تورم نقطه به نقطه از مرز ۴۰درصد عبور کرده است، لذا حتی در صورت توافق مجدد، کاهش قابلتوجه قیمت ارز دور از انتظار است. همچنین برخی از موسسات مالی جهان، کاهش قیمت جهانی کالاهای پایه در ادامه سال را محتمل ارزیابی میکنند.
با توجه به قرار داشتن قیمتهای جهانی در سقفهای چند ساله خود، افت آن میتواند رشد قیمت سهام شرکتهای کالامحور را با ابهام مواجه کند. مجموع این دو عامل سرنوشت بازار سرمایه تا پایان سال را رقم خواهد زد، با این حال وضعیت بنیادی و سودآوری صنایع بزرگ مناسب بوده و تغییر این چشمانداز تا پایان سال بعید بهنظر میرسد.
از طرفی، احتمال انتشار اوراق توسط دولت بهمنظور پوشش بخشی از کسری بودجه (در اندازه بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان) میتواند به افزایش نرخ بهره انجامیده و برای یک دوره فضای بازار سرمایه را به نفع بازار بدهی تغییر دهد. این تغییر اثری صرفا مقطعی بر بازار دارد.
برخی از تحلیلگران از ابتدای سال پیشبینی کرده بودند که افت تولید صنایع به دلیل کمبود گاز در فصل زمستان محتمل است. هرچند ارائه برآورد دقیق از میزان افت تولید صنایع، تابع شرایط اقلیمی و سیاستهای دولت در سهمیهبندی تخصیص گاز خواهد بود، تجربه کاهش تولید صنایع سیمان و فولاد در تابستان ۱۴۰۰ نشان میدهد افت تولید در ۵ ماهه اول ۱۴۰۰ در این صنایع به نسبت دوره مشابه سال قبل دراندازه ۱۰درصد بوده، لذا تکرار آن در فصل سرد سال دور از ذهن نخواهد بود.
لازمه تغییر این روند فرسایشی وقوع تحولی در مدیریت تراز انرژی کشور و ایجاد اصلاح ساختاری و توسعه بازار عرضه و تقاضای انرژی است. بیشک این موضوع میتواند تحولات خارجی فضای بودجه دولت و تولید صنایع را متاثر ساخته و ارزش نسبی صنایع را به صورت بلندمدت دچار دگرگونی کند.
با توجه به مسائلی که گفته شد، برآورد شما از تحولات نیمه دوم سالجاری چیست؟
وضعیت بنیادی بازار سرمایه و بهتبع آن، حرکت افزایشی و کاهشی شاخصکل بورس اوراق بهادار در مرحله اول تابع منشا سودآوری سهام چیست؟ مفروضات کلان اقتصادی و سیاسی است که شامل تغییرات نرخ بهره، نرخ ارز، ساختار بودجه و سیاستهای مالی، عملکرد بانک مرکزی و سیاستهای پولی میشود.
بهنظر میرسد در ۶ماه دوم سال ۱۴۰۰، به دلایلی همچون مدیریت نرخ ارز در محدودههای فعلی و چشمانداز افزایش نرخ بهره، شاخصکل بورس اوراق بهادار تا محدوده سقف قبلی خود در تلاطم باشد. شایان ذکر است برنامههای دولت جدید و نحوه سیاستگذاری و اجرایی آنها نیز تاثیر بسزایی در بهبود شرایط اقتصادی و آینده عملکردی بازار سرمایه در بلندمدت خواهد داشت. نتایج عملکرد دولت جدید در مدت زمان بیشتر، قابل مشاهده خواهد بود و در ۶ماه دوم سال شرایط بازار با عوامل یادشده، قابل تحلیل و بررسی خواهد بود.
مفهوم ریسک و بازده در سرمایه گذاری چیست؟
بازار سهام بر خلاف گذشته که تعداد کمی در آن سرمایهگذاری میکردند، حالا بین مردم عادی هم شناخته شده و بازار خوبی برای سرمایهگذاری شده است. اما هر سرمایهگذاری پیش از سرمایهگذاری باید با دو مفهوم مهم در این بازار آشنا باشد. یعنی باید بداند: مفهوم ریسک و بازده در بورس چیست و هر کدام چه اهمیتی دارند؟
اهمیت آشنایی با مفاهیم ریسک و بازده در بورس و رابطهی بین آنها
ارزش سهام یک شرکت به عملکرد آن شرکت بستگی دارد چنانچه عملکرد خوبی داشته باشد، ارزش سهام آن افزایش مییابد و در غیر این صورت ارزش سهام کم میشود. البته مسائل زیادی در ارزش سهام شرکتها تاثیرگذار هستند. در مجموع باید بدانیم که هیچ تضمینی برای افزایش قیمت سهام یک شرکت وجود ندارد.
بنابراین یک سرمایهگذار باید قبل از سرمایهگذاری با این موضوع آشنا باشد و بداند ارزش سهام هر شرکت ممکن است تحت تاثیر مسائلی افزایش یا کاهش یابد. در چنین شرایطی سرمایهگذاری همراه با ریسک خواهد بود و هر چه احتمال افت قیمت سهام بیشتر، یا احتمال عدم موفقیت در آن زیاد باشد، ریسک سرمایهگذاری درآن سهم نیز بیشتر است.
ریسک در بورس چیست؟
قبل از آشنایی با مفهوم ریسک و بازده در بورس بهتر است بصورت جداگانه هریک از این مفاهیم را با هم بررسی کنیم. منظور از ریسک در بازارهای مالی چیست؟
یعنی اگر سرمایهگذاری قبل از سرمایهگذاری روی یک سهام خاص پیش بینی کند که این سهم به میزان چند درصد سود میکند و قیمتش افزایش مییابد، سپس روی آن سرمایهگذاری کند، دو حالت پیش میآید. یا قیمت سهام به همان میزانی که پیش بینی کرده یا بیشتر از آن افزایش مییابد و یا به اندازه چیزی که انتظارش را داشته رشد نمیکند یا حتی ممکن است روند نزولی هم داشته باشد.
بنابراین چنانچه احتمال برآورده نشدن پیش بینی این سرمایه گذار زیاد باشد، ریسک سرمایهگذاری او هم زیاد است. و چنانچه احتمال اینکه پیش بینیاش محقق شود زیاد باشد، ریسک سرمایهگذاری او پایین است، چرا که به انتظاراتش از سرمایهگذاری میرسد.
در تعریف ساده دیگر، میتوانیم بگوییم ریسک همان احتمال عدم موفقیت است. یک سرمایهگذار برای سود بیشتر سرمایهگذاری میکند و هرچه سود بیشتری داشته باشد، موفقیت بیشتری هم کسب کرده است. حال اگر احتمال موفقیت او زیاد باشد، پس ریسک زیادی متحمل نشده است. بنابراین ریسک را میتوان احتمال عدم موفقیت در نظر گرفت.
برای مثال فرض کنید قیمت هر سهم یک شرکت 120 تومان باشد، شما پیش بینی میکنید در بازهای دو ماهه قیمت سهام آن به 130 تومان برسد و بنابراین در آن سرمایهگذاری میکنید. اما پس از گذشت دو ماه قیمت سهام آن به 125 تومان میرسد.
بنابراین نه تنها پیش بینی شما محقق نشده است، که سرمایهگذاری شما با عدم موفقیت نیز همراه بوده است. حال اگر بعد از گذشت همین دو ماه قیمت هر سهم به 135 تومان برسد، نه تنها پیش بینی شما محقق شده، بلکه بیشتر از آن هم سود کردهاید و موفقیت خوبی نصیبتان شده است. بنابراین ریسکی متحمل نشدهاید.
البته بالا بودن ریسک به این معنی نیست که هروقت سرمایهگذار شکست خورد، پس ریسک زیادی را متحمل شده است. بلکه اغلب سهمهای با ریسک بالا، بازدهی بالایی به همراه دارند. پس میزان ریسک یک سهم به بازدهی آن بستگی دارد. برای دانستن رابطه بین ریسک و بازدهی لازم است با مفهوم بازدهی آشنا شویم. اما پیش از آن بهتر است شما را با انواع ریسک در بازار بورس آشنا کنیم.
انواع ریسک در بازارهای مالی
ریسک غیرسیستماتیک یا قابل اجتناب
همانطور که از اسم این ریسک مشخص است، با استفاده از برخی روشها میتوان از این ریسک دوری کرد. ” ریسک های غیر سیستماتیک ” یا ” قابل اجتناب ” اغلب به دلیل خصوصیات خاص شرکتها ایجاد میشوند.
این نوع از ریسکها اغلب علت درونی دارند و منشا آنها به داخل شرکت مربوط است. مثلا عملکرد ضعیف مدیر شرکت، عملکرد نادرست سهامداران شرکت، رقابت ضعیف در مقابل رقبا، قدیمی شدن محصولات شرکت، کم شدن مشتریان و کم فروش شدن محصولات آن، اعتصاب کارکنان یک شرکت و… از دلایلی هستند که ریسک غیر سیستماتیک را ایجاد میکنند و برقیمت سهام یک شرکت تاثیر میگذارند. با این حال تمام این موارد با به کارگیری یک سری روشها به حداقل ممکن میرسند و قابل اجتناب هستند.
با این حال از طریق انجام روشهایی در سرمایهگذاری میتوان این نوع از ریسک را به حداقل ممکن رساند. یکی از این روشهای کارآمد تئوری سبد است که متخصصان بازار سرمایهگذاری توصیه میکنند به جای آنکه سرمایهگذار سرمایهاش را روی یک یا چند سهم از شرکتهای محدود بگذارد، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری کند و حتی بهتر است در سبد سرمایهگذاری خود اوراق بهادار بدون ریسک هم داشته باشد.
ریسک سیستماتیک یا غیرقابل اجتناب
دسته دیگری از ریسکها هستند که کنترل آنها از دست سرمایهگذاران خارج است و نمیتوانند از آنها اجتناب کنند، برای همین به آنها ” ریسک غیر قابل اجتناب ” یا ” سیستماتیک ” میگویند.
مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیساتهای کلان اقتصادی، شرایط سیاسی و… از مواردی هستند که ریسک سیستماتیک را ایجاد میکنند و روی تمام شرکتها تاثیرگذار هستند. بنابراین شرکت و سرمایهگذاران از هیچ روشی نمیتوانند آنهارا کنترل کنند و باعث کاهش آن شوند.
به عنوان مثال تغییر در سیاستهای کلان اقتصادی یا تغییر نرخ ارز یا نرخ تورم میتوانند به طور مستقیم روی وضعیت درآمد، هزینه و میزان سودآوری شرکتها تاثیر گذاشته و ارزش سهام آنها را تغییر دهند.
بازدهی در بورس چیست؟
بازدهی یک سهم را میتوان تفاوت قیمت یک سهم در ابتدای سرمایهگذاری با قیمت فعلی آن، تقسیم بر قیمت ابتدایی در نظر گرفت. بنابراین بازدهی یک سهم میتواند مثبت یا منفی باشد. بنابراین وقتی میگوییم چنانچه ریسک یک سهم زیاد باشد، بازدهی آن هم بیشتر است، به این معناست که هم بازدهی منفی آن میتواند بیشتر باشد و هم بازدهی مثبت آن. یعنی اگر میخواهید روی سهمی سرمایهگذاری کنید که ریسک منشا سودآوری سهام چیست؟ بالایی دارد، باید انتظار افزایش و افت قیمت را با هم و به یک اندازه داشته باشید.
میزان بازدهی سهام یک شرکت به عملکرد آن شرکت بستگی دارد. اگر عملکرد آن خوب باشد، بازده مثبت و رو به افزایش خواهد بود و در غیر اینصورت، نباید توقع بازده بالا یا حتی مثبتی داشت.
رابطه بین ریسک و بازده مورد انتظار در بورس
همانطور که از تعاریف ریسک و بازده مشخص شده است، ریسک و بازده رابطه مستقیمی با یکدیگر دارند. به این ترتیب سرمایهگذاری که به دنبال بازدهی بالاست باید ریسک بیشتری را بپذیرد. از طرف دیگر اگر سرمایهگذاری توانایی پذیرش ریسک بالا را نداشته باشد، نباید انتظار بازدهی بالایی را هم داشته باشد.
بنابراین تمام تصمیمات یک سرمایهگذار بر مبنای رابطه بین این دو مفهوم است. هر سرمایهگذاری میخواهد سود بالاتر را در کنار ریسک کمتر داشته باشد و این باعث میشود موقعیتهای متفاوتی برای سرمایهگذاران ایجاد شود.
به عبارتی سرمایهگذار باید میزان ریسک پذیری خود را بسنجد و بعد بر اساس آن دست به سرمایهگذاری بزند. کسانی که تحمل پذیرش ریسک را دارند میتواند وارد بازار بورس بشوند و سهام بخرند، اما ورود به بازار سهام برای کسانی که ریسک پذیری پایینی دارند، توصیه نمیشود. چرا که قیمت سهام همواره در حال نوسان است و سود تضمین شدهای به همراه ندارد
افراد با ریسک پذیری پایین میتوانند وارد بازارهای مالی بدون ریسک شوند که نمونه آن خرید اوراق مشارکت است. زیرا درصد سود این اوراق تضمین شده است و در فواصل زمانی معین (مثلا سه ماهه) به سرمایهگذار پرداخت میشود. بنابراین مهمترین مسئله قبل از ورود به بازار سهام، شناخت کافی از ویژگیهای شخصیتی و میزان ریسک پذیری است تا بتوان بر اساس آن تصمیمگیری کرد.
منظور از ریسک و بازده سبد سهام در بورس چیست؟
یکی از مهمترین معیارهایی که همیشه در هنگام سرمایه گذاری خود در بورس باید مدنظر قرار دهید، ریسک و بازده پرتفوی یا سبد سهام شماست. اما منظور از سبد یا پرتفوی سهام چیست؟
سبد سهام یا پرتفوی چیست؟
سبد سهام یا پرتفوی (به انگلیسی: Portfolio) به مجموعه سهمهایی که گفته میشود که شما خریداری کردهاید و به اصطلاح آنها را در سبد خود قرار دادهاید. به عنوان مثال شما 10 میلیون تومان پول دارید و با استفاده از راهنمایی اشخاص دیگر یا تجربه خودتان تشخیص میدهید که بهتر است 3 میلیون تومان از آن را در یک نماد فرابورسی سرمایه گذاری کنید، 2 میلیون تومان در سهامی دیگر و 5 میلیون باقیمانده هم به نماد دیگری در بورس اختصاص دهید. در این حالت شما سبد یا پرتفویی متشکل از سه نماد بورسی و فرابورسی مختلف دارید.
مزیت اصلی اینکار تنوع بخشی به سرمایهتان است یا به اصطلاح شما با اینکار ” همه تخم مرغهایتان را در یک سبد نگذاشتهاید. ” با استفاده از سبد سهام، میتوانید ریسک سرمایه گذاری خود را مدیریت کرده و یا حتی کاهش دهید.
فرض کنید که کل سرمایه خود را به یک سهم اختصاص دادهاید و بنا به دلایلی آن سهم عملکرد ضعیفی داشته، در این حالت کل پول شما در معرض خطر قرار میگیرد. اما اگر سبد متنوعی از سهمهای مختلف داشته باشید میتوانید ریسک و بازده سرمایه گذاری خود را تا حد زیادی مدیریت کرده و در صورت زیان ده بودن سهمی از سهم دیگر خود سود ببرید.
البته امکان دارد شرایطی پیش بیاید که تمامی سهمهای خریداری شده در سبد شما یا تعداد زیادی از آنها روندی نزولی داشته باشند یا بالعکس تمامی سهام موجود در پرتفوی شما سود ده باشند.
ریسک و بازده سبد سهام یا پرتفوی چیست؟
منظور از ریسک و بازدهی سبد سهامی، میانگین ریسک و بازدهی است که سهام خریداری شده در سبد شما دارند. و قطعا اگر نمادهایی با ریسک بالا در سبد خود داشته باشید امکان بازدهی سبد شما هم بیشتر میشود و از طرفی امکان زیان ده بودن هم افزایش مییابد. پس باید سبدی تشکیل دهید که ریسک و بازدهی معقولی داشته باشد.
یکی دیگر از روشهای سرمایه گذاری کم ریسک برای سرمایه گذاران استفاده از صندوق های سرمایه گذاری مشترک و خرید واحدهای این صندوقها است. در واقع صندوق سرمایه گذاری مشترک نوعی سرمایه گذاری غیرمستقیم در بورس و استفاده از سبدی متنوع از سهام مختلف بازار بورس با ریسک کم است.
بازار گاوی و بازار خرسی
در دنیای سرمایه گذاری، اصطلاحات "گاو" و "خرس" اغلب برای اشاره به شرایط بازار استفاده می شود. این عبارات نحوه عملکرد بازارهای سهام را به طور کلی توصیف می کنند - یعنی اینکه آیا ارزش سهام در حال افزایش یا کاهش می باشد و به عنوان یک سرمایه گذار، جهت گیری بازار نیروی اصلی است که تأثیر زیادی بر سبد سهام شما دارد. بنابراین، درک اینکه چگونه هر یک از این شرایط بازار ممکن است بر سرمایه گذاری شما تأثیر بگذارد، مهم است. در این مقاله می خواهیم مقایسه ای بر بازار گاوی و بازار خرسی انجام دهیم.
بازار گاوی و بازار خرسی
بازار گاوی بازاری است که در آن قیمت سهام عموما در حال افزایش است و شرایط اقتصاد در آن به طور معمول مساعد است. از سوی دیگر بازار خرسی در اقتصادی وجود دارد که در حال افول است و بیشتر سهام در حال کاهش قیمت هستند. از آنجایی که بازارهای مالی تا حد زیادی تحت تأثیر نگرش سرمایه گذاران هستند، این اصطلاحات همچنین بیانگر احساس سرمایه گذاران در مورد بازار و روندهای اقتصادی متعاقب آن می باشند.
بازار گاوی با افزایش مداوم قیمت ها مشخص می شود. در مورد بازارهای سهام، بازار گاوی نشان دهنده افزایش قیمت سهام شرکت ها است. در چنین مواقعی، سرمایه گذاران اغلب معتقدند که روند صعودی در بلندمدت ادامه خواهد داشت. در این سناریو، اقتصاد کشور به طور معمول قوی بوده و سطح اشتغال بالا است.
در مقابل، بازار خرسی بازاری است که در حال افول است. یک بازار معمولاً یک بازار واقعا "خرسی" در نظر گرفته نمی شود مگر اینکه 20٪ یا بیشتر از اوج های اخیر خود سقوط کرده باشد. در بازار خرسی، قیمت سهام به طور مداوم در حال کاهش است. این منجر به روند نزولی می شود که سرمایه گذاران معتقدند در بلند مدت منشا سودآوری سهام چیست؟ ادامه خواهد داشت. این باور به نوبه خود، مارپیچ رو به پایین را تداوم می بخشد. در طول یک بازار نزولی، با شروع اخراج کارگران توسط شرکت ها، رشد اقتصادی کند و یا منفی می شود و بیکاری افزایش می یابد.
ریشه ی انتخاب کلمات بازار گاوی و بازار خرسی چیست؟
به اندازه کافی جالب توجه است که منشاء واقعی این عبارات نامشخص است اما در اینجا دو مورد از متداول ترین فرضیه ها درباره دلیل انتخاب این کلمات، آورده شده است:
- تصور می شود که اصطلاحات "خرس" و "گاو نر" از روشی که هر حیوانی به حریف خود حمله می کند، نشأت می گیرد. یعنی یک گاو نر شاخ هایش را به هوا پرتاب می کند، در حالی که یک خرس پنجه هایش را به سمت پایین می کشد. سپس این اقدامات به صورت استعاری به حرکت یک بازار مرتبط شدند. اگر روند صعودی بود، بازار، گاوی در نظر گرفته می شد و اگر روند کاهشی بود، بازار، خرسی نامیده می شد.
- از لحاظ تاریخی، واسطههای فروش پوست خرس، پوستهایی را که هنوز دریافت نکرده بودند، پیش فروش می کردند. به این امید که زمانیکه می خواهند این پوست ها را از شکارچی ها بخرند، با قیمت کمتری این کار را انجام دهند و در نتیجه از تفاوت بین قیمت پیش فروش و خرید، سود کسب کنند. این واسطهها به خرس ها معروف شدند و این اصطلاح برای توصیف رکود و کاهش قیمت در بازارها باقی مانده است. برعکس، از آنجایی که خرس و گاو نر به دلیل ورزش خونی مبارزه گاو و خرس که زمانی محبوب بود، به طور گسترده ای متضاد یکدیگر در نظر گرفته می شدند، اصطلاح گاو نر در نقطه مقابل خرس قرار می گیرد.
ویژگی های بازار گاوی و بازار خرسی
اگرچه شرایط یک بازار گاوی و بازار خرسی با جهت قیمت سهام مشخص می شود، برخی از ویژگی های دیگر نیز وجود دارد که سرمایه گذاران باید از آنها آگاه باشند.
عرضه و تقاضا برای اوراق بهادار
در بازار گاوی، تقاضای قوی و عرضه ضعیف برای اوراق بهادار وجود دارد. به عبارت دیگر، بسیاری از سرمایه گذاران مایل به خرید اوراق بهادار هستند اما تعداد کمی حاضر به فروش آنها هستند. در نتیجه، با رقابت سرمایه گذاران برای به دست آوردن سهام در دسترس، قیمت سهام افزایش خواهد یافت.
در بازار خرسی، برعکس این موضوع صادق است: افراد بیشتری به دنبال فروش هستند تا خرید. تقاضا به طور قابل توجهی کمتر از عرضه است و در نتیجه قیمت سهام کاهش می یابد.
روانشناسی سرمایه گذار
از آنجایی که رفتار بازار تحت تأثیر نحوه درک و واکنش افراد نسبت به رفتار آن است، روانشناسی و احساسات سرمایه گذار بر افزایش یا سقوط بازار تأثیر می گذارد. عملکرد بازار سهام و روانشناسی سرمایه گذار به یکدیگر وابسته هستند. در یک بازار صعودی، سرمایه گذاران با کمال میل به امید به دست آوردن سود مشارکت می کنند.
در طول یک بازار نزولی، احساسات بازار منفی است و سرمایه گذاران شروع به انتقال پول خود از سهام، به اوراق بهادار با درآمد ثابت یا سپرده های بانکی می کنند و منتظر حرکت صعودی بعدی بازار می مانند. در مجموع، کاهش قیمت سهام در بازار، اعتماد سرمایه گذاران را متزلزل می کند. این امر باعث می شود که سرمایه گذاران پول خود را از بازار دور نگه دارند که به نوبه خود با افزایش جریان خروجی باعث کاهش عمومی قیمت می شود.
تغییر در فعالیت اقتصادی
از آنجا که مشاغلی که سهام آنها در بورس معامله می شود، جزئی از یک اقتصاد بزرگ تر هستند، بازار سهام و اقتصاد به شدت به هم مرتبط هستند. بازار نزولی با اقتصاد ضعیف همراه است. اکثر مشاغل قادر به ثبت سودهای کلان نیستند زیرا مصرف کنندگان احتمالا به اندازه کافی هزینه نمی کنند. این کاهش سود مستقیماً بر نحوه ارزش گذاری سهام در بازار تأثیر می گذارد. در بازار صعودی، برعکس موضوع اتفاق می افتد. مردم پول بیشتری برای خرج کردن دارند و حاضرند آن را خرج کنند. این امر اقتصاد را به حرکت در می آورد و تقویت می کند.
سنجش تغییرات بازار
عامل اصلی تعیین کننده گاوی یا خرسی بودن بازار فقط واکنش تند بازار به یک رویداد خاص نیست، بلکه نحوه عملکرد آن در دراز مدت است. حرکات کوچک فقط نشان دهنده یک روند کوتاه مدت یا یک اصلاح در بازار است. اینکه آیا قرار است بازار صعودی یا نزولی وجود داشته باشد، تنها در یک دوره زمانی طولانیتر قابل تعیین است.
با این حال، تمام حرکات طولانی در بازار را نمی توان به عنوان بازار گاوی و بازار خرسی توصیف کرد. گاهی اوقات یک بازار ممکن است دوره رکودی را پشت سر بگذارد، زیرا سعی می کند جهت مشخصی را پیدا کند. در این حالت، یک سری حرکات صعودی و نزولی عملاً سود و زیان را خنثی می کند که منجر به یک روند ثابت در بازار می شود.
نکته مهم: زمان بندی کامل بازار تقریبا غیرممکن است!
در هر بازار چه باید کرد؟
در یک بازار صعودی یا گاوی، کار ایده آل برای یک سرمایه گذار این است که با خرید سهام در اوایل روند (در صورت امکان) و سپس فروش آنها در زمانی که به اوج خود رسیدند، از افزایش قیمت ها استفاده کند. در طول بازار صعودی، هر گونه ضرر باید جزئی و موقت باشد و یک سرمایه گذار معمولاً می تواند به طور فعال و با اطمینان در سهام بیشتری با احتمال بازدهی بالاتر سرمایه گذاری کند.
با این حال، در یک بازار نزولی، احتمال ضرر بیشتر است زیرا سهام به طور مداوم ارزش خود را از دست میدهند و پایان آن اغلب قابل پیشبینی نیست. حتی اگر تصمیم به سرمایهگذاری با امید به رونق داشته باشید، احتمالاً قبل از وقوع هرگونه تغییری ضرر خواهید کرد. بنابراین، بیشترین سودآوری را می توان در فروش استقراضی (در صورت امکان) یا سرمایه گذاری های مطمئن تر، مانند اوراق بهادار با درآمد ثابت یافت.
منظور از تله ی گاوی و خرسی چیست؟
تله ی گاوی
تله گاوی زمانی اتفاق میافتد که یک معاملهگر یا سرمایهگذار، اوراق بهاداری را بخرد که یک سطح مقاومت را شکسته است - یک استراتژی رایج مبتنی بر تحلیل تکنیکال. در حالی که بسیاری از شکستها توسط قیمت سهام یا سایر دارایی ها، با حرکتهای قویتر دنبال میشوند، اما این امکان نیز وجود دارد که به سرعت جهت خود را معکوس کنند. این موارد به عنوان "تله گاوی" شناخته می شوند زیرا معامله گران و سرمایه گذارانی که بعد از شکست مقاومت وارد معامله خرید شده اند، به اصطلاح در ترید خود "به دام" افتاده اند.
معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانند با جستجوی تأییدیههای بیشتر پس از شکست مقاومت، از افتادن در تلههای گاوی جلوگیری کنند. به عنوان مثال، یک معامله گر ممکن است به دنبال حجم بالاتر از حد متوسط و کندل های قدرتمند پس از شکست مقاومت برای تأیید احتمال حرکت صعودی بعدی باشد. شکستی که با حجم کم و کندل های ضعیف همراه است، میتواند نشانهای از تله گاوی باشد.
از دیدگاه روانشناختی، تلههای گاوی زمانی اتفاق میافتند که گاوها نتوانند از یک رالی صعودی بالاتر از سطح شکست، حمایت کنند که میتواند به دلیل فقدان مومنتوم و/یا سیو سود توسط سرمایه گذاران دیگر باشد. خرسها ممکن است در صورت مشاهده این واگرایی، از فرصت فروش اوراق بهادار استفاده کنند و قیمتها را به زیر سطح مقاومت کاهش دهند که میتواند باعث فعال شدن حد ضرر بسیاری از معامله گران شود.
بهترین راه جلوگیری از افتادن در تله گاوی این است که علائم هشدار دهنده را زودتر تشخیص دهید، مانند شکست با حجم کم و در صورت مشکوک شدن به تله گاوی، در اسرع وقت از معامله خارج شوید. سفارشات حد ضرر در این شرایط می تواند بسیار مفید باشد تا اجازه ندهد احساسات باعث تصمیم گیری شود.
تله ی خرسی
تله خرسی وضعیتی است که معاملهگران در زمانی که قیمت یک دارایی در حال کاهش است، در موقعیت فروش قرار میگیرند زیرا تصور میکنند که پرایش اکشن اخیر قیمت نشان دهنده این است که روند صعودی پایان یافته است در حالی که واقعاً به پایان نرسیده است و به جای کاهش بیشتر، قیمت ثابت می ماند یا روند صعودی از سر گرفته می شود. هنگامی که قیمت در روند صعودی است، تله خرسی منجر به معکوس شدن روند به طور کاذب می شود.
تله ی خرسی چگونه کار می کند؟
معاملهگران (معمولاً معاملهگران نهادی)، که تله خرسی را قرار میدهند، این کار را با فروش دارایی انجام میدهند تا زمانی که دیگر معاملهگران را فریب دهند که تصور کنند روند صعودی قیمت تمام شده یا در حال اتمام است. در نتیجه تلههای خرسی دیگر معاملهگران را وسوسه میکنند تا بر اساس این انتظار که قیمت به کاهش خود ادامه می دهد، دارایی خود را به فروش برسانند.
در حالیکه معامله گران ساده لوح و/یا آماتور در تله خرسی می افتند و دارایی خود را به فروش رسانده و یا وارد پوزیشن فروش می شوند، معاملهگران نهادی که تله را گذاشته اند، با قیمت پایینتری خریدهای خود را انجام میدهند. این حرکت متقابل یک تله ایجاد می کند و اغلب منجر به رالی های تندی می شود. در نهایت، زمانیکه معامله گران معمولی می فهمند که در تله خرسی افتاده اند و نباید دارایی خود را می فروختند، برای جبران، مجددا اقدام به خرید همان دارایی ها می کنند و همین امر فشار خرید را بیشتر افزایش می دهد. بنابراین پس از یک تله ی خرسی، بازار روند صعودی خود را ادامه می دهد.
جمع بندی
در این مقاله به طور مفصل با بازار گاوی و بازار خرسی آشنا شدیم. بازارهای گاوی به بازارهایی اطلاق می شود که قیمت دارایی ها در بلند مدت در حال افزایش می باشد. برعکس، بازارهای خرسی، به دوره های رکود یا نزول قیمت ها اشاره می کنند. ریشه ی انتخاب کلمات گاو و خرس برای توصیف روند بازارها به طور دقیق مشخص نیست؛ اما در این رابطه دو فرضیه وجود دارد که در این مطلب به آنها اشاره شد. مشخص است که در صورت تشخیص نوع بازار، در بازارهای صعودی یا گاوی باید اقدام به خرید و نگهداری دارایی ها کرد و در بازار نزولی یا خرسی، باید برای فروش دارایی ها ویا فروش استقراضی (در صورت امکان) به منظور سیو سود و یا جلوگیری از ضرر بیشتر اقدام به عمل آورد. نکته ای که اهمیت دارد، تشخیص درست نوع بازار است که بدین منظور باید آموزش های مناسب این حوزه را دید و از تمام ابزارها مانند تحلیل بنیادی و تکنیکال برای تشخیص نوع بازار استفاده کرد. همچنین در این مطلب به اصطلاحات تله ی گاوی و خرسی نیز اشاره شد که عامل ضرر بسیاری از معامله گران می باشند که دیدن آموزش های کافی و استفاده از ابزارها، راه پیشگیری از افتادن در این تله ها است.
EPS در بورس به چه معناست؟
سود هر سهم یا EPS برابر با نسبت سود یک شرکت به تعداد سهام عادی در دست سهامداران است.
به گزارش جی پلاس, با توجه به استقبال مردم از بازار سرمایه ما سعی داریم، روزانه یکی از مفاهیم بورس را در اختیار شما بگذاریم؛
EPS «سود هر سهم» (Earnings Per Share)، برابر با نسبت سود یک شرکت به تعداد سهام عادی در دست سهامداران آن است. عدد حاصل از این تقسیم، به عنوان شاخص سودآوری یک شرکت مورد استفاده قرار میگیرد. برای یک شرکت معمول است EPS را که برای اقلام غیرمترقبه و رقیقشوندگی احتمالی نیز تنظیم شده است، گزارش کند. هرچه EPS یک شرکت بالاتر باشد، سودآوری بیشتری خواهد داشت.
رقیق شدن سهام (Stock Eilution) کاهش درصد سهام مالکان در اثر ارزشگذاری جدید یک شرکت است. افزایش تعداد سهم میتواند به دلیل مواردی مانند افزایش سرمایه، عرضه عمومی سهام و… باشد. اقلام غیرمترقبه (Extraordinary Items) نیز اقلامی بااهمیت و بسیار غیرمعمول است که منشأ آن رویدادهایی خارج از فعالیتهای عادی شرکت است.
فرمول محاسبه EPS چیست؟
اما فرمول محاسبه EPS چیست؟ مقدار سود هر سهم با تقسیم درآمد خالص بر تعداد سهام موجود محاسبه میشود. در مواردی میتوان در صورت و مخرج کسر تغییراتی ایجاد کرد که میتواند به دلیل اختیار معامله، اوراق قرضه قابل تبدیل به سهم و یا ضمانت باشد. در صورت محاسبه EPS برای عملیات مستمر، صورت کسر از اهمیت بیشتری برخوردار است.
فرمول محاسبه EPS به شکل زیر است:
برای محاسبه EPS یک شرکت، از ترازنامه و صورت سود و زیان برای یافتن تعداد سهام عادی پایان دوره، سود پرداخت شده سهام ممتاز (در صورت وجود) و درآمد خالص یا سود استفاده میشود. استفاده از میانگین وزنی سهام عادی در دوره گزارش دقیقتر است، زیرا تعداد سهام ممکن است با گذشت زمان تغییر کند.
مفهوم سود هر سهم یا EPS چیست؟
اما مفهوم EPS چیست و چه کاربردی دارد؟ سود هر واحد سهم یکی از مهمترین متغیرها در تعیین قیمت سهم است. همچنین یکی از مؤلفههای اصلی است که برای محاسبه قیمت به درآمد (P/E) استفاده میشود (E در P/E به EPS اشاره دارد). با تقسیم قیمت سهم یک شرکت بر سود هر سهم، سرمایهگذار میتواند ارزش سهام را با توجه به ارزش بازار بررسی کند. EPS یکی از شاخصهایی است که میتوان از آن برای انتخاب سهام استفاده کرد.
مقایسه EPS در شرایط مطلق ممکن است معنای چندانی برای سرمایهگذاران نداشته باشد، زیرا سهامداران عادی دسترسی مستقیم به درآمد ندارند. در عوض، سرمایهگذاران EPS را با قیمت سهام مقایسه میکنند تا ارزش درآمد و دیدگاه معاملهگران در مورد رشد آینده آن را مشخص کنند.
عوامل موثر در بدست آمدن EPS
یکی از فاکتورهای اساسی EPS که غالبا در محاسبات از آن چشم پوشی می شود، میزان سرمایه لازم برای رسیدن به درآمد خالص است.
دو موسسه می توانند از سود پیش بینی شده یکسانی برخوردار باشند اما یکی از آن ها این میزان سود را به ازای هر سهم (EPS) را با سرمایه گذاری کمتری کسب کرده است. واضح است شرکتی که با سرمایه کمتری بتواند بازدهی بیشتری داشته باشند، کارایی بیشتری دارد و در صورتی که تمامی جوانب یکسان باشد، معمولا گزینه بهتری برای سرمایه گذاری محسوب می شود.
سهامداران همچنین باید از تغییرات سود پیش بینی شده مطلع باشند. دقت داشته باشید که روی یک فاکتور به نمادی مثل EPS یا P/E به تنهایی اکتفا نکنیم و آن ها را با دیگر ملاک و شاخص ها مورد ارزیابی قرار دهیم.
مهمترین مزیت های تغییرات
همه فعالان بازار، سال ها از توقف طولانی نمادها و نبود ضوابطی مشخص در این مورد گلایه به حقی داشتند. بر این اساس مهمترین مزیت تغییرات اعمالی، کاهش زمان توقف نمادها به شکل اساسی و ساختارمند است و بعد از این دیگر نماد شرکتی برای طولانی مدت بسته نخواهد ماند و در این صورت می توان از سازمان بورس مطالبه کرد.
دیدگاه شما