” اگر از سرمایهگذاری لذت میبرید، احتمالاً پولی در نمیآورید. سرمایهگذاری خوب کسلکننده است.”
معاملات کریپتو کارنسی | آنچه در مورد تحیلیل های تکنیکال باید بدانیم
مجله افیکس کار: ممکن است برای انجام معاملات کریپتو کارنسی با مفاهیم میانگین متحرک، خطوط حمایت و مقاومت یا فیبوناچی بازگشتی در تحلیل های تکنیکال رو به رو شدهباشید. دانستن این اصطلاحات برای انجام معاملات ضروری است.
به نقل از سایت افیکس استریت، تحلیل تکنیکال بر مطالعه تأثیر فاکتورهایی مانند عوامل بنیادی یا سایکولوژیک بر قیمت ها متمرکز است. عواملی که ممکن است بر میزان عرضه و تقاضا تأثیر بگذارد. از این تحلیل ها برای پیش بینی قیمت استفاده می شود.
به بیان ساده، با استفاده از تحلیل تکنیکال یک معامله گر می تواند زمان مناسب برای خرید یا فروش ارزدیجیتال را انتخاب کند.
ایده اصلی پشت تحلیل تکنیکال این است که قیمت دارایی ها در روندهایی حرکت می کند که نتیجه تغییر نگرش معامله گران و سرمایه گذاران نسبت به محیط اجتماعی-اقتصادی و سیاسی و همچنین درک خود آنها از بازار است.
بنابراین، مهمترین چیز برای یک تحلیلگر تکنیکال، تشخیص روند در مراحل اولیه و حفظ سرمایه گذاری تا زمانیکه نشانه هایی از تغییر در جهت آن مشاهده شود، خواهد بود. در پس همه این فرآیندها، این فرض وجود دارد که طبیعت انسان در طول زمان ثابت است و به موقعیت های مشابه واکنش یکسانی نشان می دهد.
پایه و اساس تحلیل تکنیکال
رویکرد تحلیل تکنیکال بر پایه سه فرض استوار است:
1. عملکرد بازار
در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که علاوه بر معیارهای اساسی که تا حدی تغییرات معادله عرضه/تقاضا را توضیح می دهند، بسیاری از عوامل دیگر (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، روانشناختی و غیره) وجود دارند که دائماً بر قیمتها تأثیر میگذارند.
قیمت ها نه تنها بازتاب ارزیابی متفاوتی هستند که تحلیلگران مختلف می توانند ارائه دهند، بلکه منعکس کننده امیدها، ترس ها، مفروضات و معیارهای منطقی یا غیرمنطقی، هزاران خریدار و فروشنده بالقوه می باشند.
اینها مجموعه ای از عوامل را فراهم می آورند که به تنهایی قابل اندازه گیری نیستند. اما باهم ترکیب و سنجیده و در نهایت با یک عدد نهایی بیان می شوند. مانند قیمتی که یک معامله با آن تمام می شود.
به طور خلاصه، تجزیه و تحلیل تکنیکال به عنوان نقطه شروع، فرض می گیرد که یک قیمت به خودی خود تمام اطلاعات اساسی و بسیاری از فاکتورهای دیگر با اهمیت یکسان را شامل می شود.
2. حرکت قیمت در روندها
مفهوم روند یکی از ارکان اساسی تحلیل تکنیکال است. ابتداییترین تعریف برای روند می تواند جهتی باشد که قیمتها در آن حرکت میکنند. تحلیلگر تکنیکال فرض میکند که بازارها در یک روند خاص در حرکت اند تا زمانیکه تغییراتی ایجاد گردد که باعث عدم تعادل در معادله عرضه و تقاضا شود.
با تشخیص این تغییرات، می توان عملکرد بازار را تجزیه و تحلیل نمود. هدف یک تحلیلگر تکنیکال شناسایی روند از مراحل اولیه آن با قصد دنبال کردن مسیر و تشخیص زودهنگام خستگی در بازار برای معکوس کردن یا بستن پوزیشن است.
3. تکرار تاریخ
تاریخ تکرار می شود. این جمله کلیشه ای ساده در مورد بازار کریپتو کارنسی کاملاً درست است. الگویی که در گذشته در بازار شکل گرفته باز هم تکرار می شود. منشأ چنین اتفاقی، چیزی جز ماهیت سایکولوژی انسان نیست. از این رو، می توان نتیجه گرفت که حرکت بازار در آینده بسیار شبیه آن چیزیست که در گذشته رخ دادهاست.
به این ترتیب، با توجه به اینکه نمودارهای ارزهای دیجیتال بازتاب واقعی کنش بازار، یعنی فعالیت گروهی از سرمایه گذاران شرکت کننده در آن هستند، به راحتی می توان درک کرد که اگر سایکولوژی آنها اساساً بدون تغییر باقی بماند، الگوهای نموداری قیمتها به تکرار خود ادامه می دهد و اعتبار خود را در طول سالها حفظ خواهد کرد.
بنابراین، پرایس اکشن در نتیجه عملکرد انسان می تواند هدفمند باشد. اگرچه برخی افراد بر این باورند که حرکت قیمت کاملاً تصادفی و غیر قابل پیش بینی است، تحلیلگران تکنیکال با بررسی الگوهای رفتاری گذشته بازار، توانایی شناسایی آن را دارند.
در حالیکه ماهیت بازارها در اصل غیرقابل پیش بینی است، شرکت کنندگان در بازار معمولاً به عادت های خاصی پایبندند که به ندرت از بین می روند. به عنوان یک تریدر، هدف شما از استفاده این اطلاعات به دست آوردن یک مزیت جزئی نسبت به غیرقابل پیش بینی بودن بازار است.
معایب تحلیل تکنیکال
علیرغم این واقعیت که تحلیل تکنیکال ممکن است یک مزیت واقعی برای تریدر داشته باشد، معایبی نیز به همراه دارد. کسانیکه با تحلیل تکنیکال مخالفند به چندین نقص مربوط به کاربرد روش های آن اشاره می کنند.
1. عدم شناخت اصول اساسی
یک استدلال رایج این است که تحلیل تکنیکال با هدف پیشبینی یک نتیجه معین برای یک الگوی نمودار بدون توجه به دلایل تحرکات ناشی از عوامل اساسی تهیه می شود.
2. پیشگویی خودکار
تحلیل تکنیکال را می توان موردی از پیشگویی خود تحقق یافته در نظر گرفت. با اشاره به این واقعیت که هرچه افراد بیشتری با روشهای تحلیلی یکسان به بازارها نزدیک شوند، احتمال حرکت مورد انتظار در قیمت بیشتر میشود.
این یک استدلال رایج است که به عدم وجود یک تز اثبات شده اشاره می کند. این واقعیت که معاملهگران در نقاط جغرافیایی متفاوت، با انتظارات و قدرت ریسک ناهمسان، متفاوت عمل میکنند، یافتن یک رویکرد مشترک برای پیشگویی که به خودی خود محقق شود را دشوار میکند.
3. منحصر به فرد بودن الگو ها
استدلال موجه دیگر در زمینه غیرقابل اعتماد بودن تحلیل های تکنیکال این است که پرایس اکشن هایی که متدهای تکنیکال بر پایه آنها استوار هستند، همیشه همانطور تکرار نمی شوند. این امر می تواند منجر به ناهماهنگی در تحلیل و در روش ها شود. به عبارت دیگر، رفتارهای گذشته بازار ممکن است برای یک پیش بینی مفید نباشد.
نتیجه
صرف نظر از اینکه تحلیل تکنیکال جواب میدهد یا نه، قطعاً معامله گران در هنگام استفاده از هر نوع استراتژی در بازار 100 درصد موفق نخواهند بود. با این وجود، استفاده از تجزیه و تحلیل تکنیکال راه را برای معاملات قانونی هموار می کند و به ما کمک می کند تا سبک معاملاتی شخصی خود را توسعه دهیم.
اغلب اوقات، استفاده از تحلیل تکنیکال می تواند به انتخاب استراتژی هایی مفید کمک کند. شما در هر معامله ای موفق نخواهید شد. اما زمانیکه شانس با شما یار باشد، تحلیل تکنیکال، روی مثبت خود را نشان می دهد.
البته که تجزیه و تحلیل کل پلن معاملاتی را نمی سازد. برای داشتن یک برنامه معاملاتی مناسب، آموزش مدیریت دارایی و پایبندی به قوانین، عناصر مهمی هستند.
معاملات کریپتو کارنسی | آنچه در مورد تحیلیل های تکنیکال باید بدانیم
مجله افیکس کار: ممکن است برای انجام معاملات کریپتو کارنسی با مفاهیم میانگین متحرک، خطوط حمایت و مقاومت یا فیبوناچی بازگشتی در تحلیل های تکنیکال رو به رو شدهباشید. دانستن این اصطلاحات برای انجام معاملات درک معاملات ترند ضروری است.
به نقل از سایت افیکس استریت، تحلیل تکنیکال بر مطالعه تأثیر فاکتورهایی مانند عوامل بنیادی یا سایکولوژیک بر قیمت ها متمرکز است. عواملی که ممکن است بر میزان عرضه و تقاضا تأثیر بگذارد. از این تحلیل ها برای پیش بینی قیمت استفاده می شود.
به بیان ساده، با استفاده از تحلیل تکنیکال یک معامله گر می تواند زمان مناسب برای خرید یا فروش ارزدیجیتال را انتخاب کند.
ایده اصلی پشت تحلیل تکنیکال این است که قیمت دارایی ها در روندهایی حرکت می کند که نتیجه تغییر نگرش معامله گران و سرمایه گذاران نسبت به محیط اجتماعی-اقتصادی و سیاسی و همچنین درک خود آنها از بازار است.
بنابراین، مهمترین چیز برای یک تحلیلگر تکنیکال، تشخیص روند در مراحل اولیه و حفظ سرمایه گذاری تا زمانیکه نشانه هایی از تغییر در جهت آن مشاهده شود، خواهد بود. در پس همه این فرآیندها، این فرض وجود دارد که طبیعت انسان در طول زمان ثابت است و به موقعیت های مشابه واکنش یکسانی نشان می دهد.
پایه و اساس تحلیل تکنیکال
رویکرد تحلیل تکنیکال بر پایه سه فرض استوار است:
1. عملکرد بازار
در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که علاوه بر معیارهای اساسی که تا حدی تغییرات معادله عرضه/تقاضا را توضیح می دهند، بسیاری از عوامل دیگر (درک معاملات ترند اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، روانشناختی و غیره) وجود دارند که دائماً بر قیمتها تأثیر میگذارند.
قیمت ها نه تنها بازتاب ارزیابی متفاوتی هستند که تحلیلگران مختلف می توانند ارائه دهند، بلکه منعکس کننده امیدها، ترس ها، مفروضات و معیارهای منطقی یا غیرمنطقی، هزاران خریدار و فروشنده بالقوه می باشند.
اینها مجموعه ای از عوامل را فراهم می آورند که به تنهایی قابل اندازه گیری نیستند. اما باهم ترکیب و سنجیده و در نهایت با یک عدد نهایی بیان می شوند. مانند قیمتی که یک معامله با آن تمام می شود.
به طور خلاصه، تجزیه و تحلیل تکنیکال به عنوان نقطه شروع، فرض می گیرد که یک قیمت به خودی خود تمام اطلاعات اساسی و بسیاری از فاکتورهای دیگر با اهمیت یکسان را شامل می شود.
2. حرکت قیمت در روندها
مفهوم روند یکی از ارکان اساسی تحلیل تکنیکال است. ابتداییترین تعریف برای روند می تواند جهتی باشد که قیمتها در آن حرکت میکنند. تحلیلگر تکنیکال فرض میکند که بازارها در یک روند خاص در حرکت اند تا زمانیکه تغییراتی ایجاد گردد که باعث عدم تعادل در معادله عرضه و تقاضا شود.
با تشخیص این تغییرات، می توان عملکرد بازار را تجزیه و تحلیل نمود. هدف یک تحلیلگر تکنیکال شناسایی روند از مراحل اولیه آن با قصد دنبال کردن مسیر و تشخیص زودهنگام خستگی در بازار برای معکوس کردن یا بستن پوزیشن است.
3. تکرار تاریخ
تاریخ تکرار می شود. این جمله کلیشه ای ساده در مورد بازار کریپتو کارنسی کاملاً درست است. الگویی که در گذشته در بازار شکل گرفته باز هم تکرار می شود. منشأ چنین اتفاقی، چیزی جز ماهیت سایکولوژی انسان نیست. از این رو، می توان نتیجه گرفت که حرکت بازار در آینده بسیار شبیه آن چیزیست که در گذشته رخ دادهاست.
به این ترتیب، با توجه به اینکه نمودارهای ارزهای دیجیتال بازتاب واقعی کنش بازار، یعنی فعالیت گروهی از سرمایه گذاران شرکت کننده در آن هستند، به راحتی می توان درک کرد که اگر سایکولوژی آنها اساساً بدون تغییر باقی بماند، الگوهای نموداری قیمتها به تکرار خود ادامه می دهد و اعتبار خود را در طول سالها حفظ خواهد کرد.
بنابراین، پرایس اکشن در نتیجه عملکرد انسان می تواند هدفمند باشد. اگرچه برخی افراد بر این باورند که حرکت قیمت کاملاً تصادفی و غیر قابل پیش بینی است، تحلیلگران تکنیکال با بررسی الگوهای رفتاری گذشته بازار، توانایی شناسایی آن را دارند.
در حالیکه ماهیت بازارها در اصل غیرقابل پیش بینی است، شرکت کنندگان در بازار معمولاً به عادت های خاصی پایبندند که به ندرت از بین می روند. به عنوان یک تریدر، هدف شما از استفاده این اطلاعات به دست آوردن یک مزیت جزئی نسبت به غیرقابل پیش بینی بودن بازار است.
معایب تحلیل تکنیکال
علیرغم این واقعیت که تحلیل تکنیکال ممکن است یک مزیت واقعی برای تریدر داشته باشد، معایبی نیز به همراه دارد. کسانیکه با تحلیل تکنیکال مخالفند به چندین نقص مربوط به کاربرد روش های آن اشاره می کنند.
1. عدم شناخت اصول اساسی
یک استدلال رایج این است که تحلیل تکنیکال با هدف پیشبینی یک نتیجه معین برای یک الگوی نمودار بدون توجه به دلایل تحرکات ناشی از عوامل اساسی تهیه می شود.
2. پیشگویی خودکار
تحلیل تکنیکال را می توان موردی از پیشگویی خود تحقق یافته در نظر گرفت. با اشاره به این واقعیت که هرچه افراد بیشتری با روشهای تحلیلی یکسان به بازارها نزدیک شوند، احتمال حرکت مورد انتظار در قیمت بیشتر میشود.
این یک استدلال رایج است که به عدم وجود یک تز اثبات شده اشاره می کند. این واقعیت که معاملهگران در نقاط جغرافیایی متفاوت، با انتظارات و قدرت ریسک ناهمسان، متفاوت عمل میکنند، یافتن یک رویکرد مشترک برای پیشگویی که به خودی خود محقق شود را دشوار میکند.
3. منحصر به فرد بودن الگو ها
استدلال موجه دیگر در زمینه غیرقابل اعتماد بودن تحلیل های تکنیکال این است که پرایس اکشن هایی که متدهای تکنیکال بر پایه آنها استوار هستند، همیشه همانطور تکرار نمی شوند. این امر می تواند منجر به ناهماهنگی در تحلیل و در روش ها شود. به عبارت دیگر، رفتارهای گذشته بازار ممکن است برای یک پیش بینی مفید نباشد.
نتیجه
صرف نظر از اینکه تحلیل تکنیکال جواب میدهد یا نه، قطعاً معامله گران در هنگام استفاده از هر نوع استراتژی در بازار 100 درصد موفق نخواهند درک معاملات ترند بود. با این وجود، استفاده از تجزیه و تحلیل تکنیکال راه را برای معاملات قانونی هموار می کند و به ما کمک می کند تا سبک معاملاتی شخصی خود را توسعه دهیم.
اغلب اوقات، استفاده از تحلیل تکنیکال می تواند به انتخاب استراتژی هایی مفید کمک کند. شما در هر معامله ای موفق نخواهید شد. اما زمانیکه شانس با شما یار باشد، تحلیل تکنیکال، روی مثبت خود را نشان می دهد.
البته که تجزیه و تحلیل کل پلن معاملاتی را نمی سازد. برای داشتن یک برنامه معاملاتی مناسب، آموزش مدیریت دارایی و پایبندی به قوانین، عناصر مهمی هستند.
ده نکته برای مارجین تریدینگ پر سود
مارجین معامله ارزهای دیجیتال، راهی سریع اما دشوار برای چند برابر کردن پرتفولیوی شما در زمان کوتاه است. بسیاری از معاملهگران برای رقابت با بازار تلاش میکنند و برای کسانی که تمایلی به تسلیم شدن در برابر نقدینگی ندارند، ما ده نکته برای مارجین تریدینگ پر سود آماده کردهایم.
- 1) همه چیز به بستگی دارد
- 2) وقتی در حال باخت هستید، دو برابر نکنید
- 3) از تعصبات و باورهای ثابت در مورد بازار اجتناب کنید
- 4) معاملات خود را به حداقل برسانید و بیش از حد معامله نکنید
- 5) درک کنید که بازارهای کریپتو در چرخه حرکت می کنند
- 6) ترندها دوست شما هستند
- 7) درکی قوی از تحلیل تکنیکال داشته باشید
- 8) تحلیل فاندمنتال نیز مهم است، از جمله آنچه در اخبار کریپتو می گذرد
- 9) معاملات مارجین کریپتو را نمیتوانید به حال خود رها کنید
- 10) هرگز همه سرمایه خود را وارد بازار نکنید
- 11) سخن پایانی
چه روی بیت کوین و اتریوم، چه روی ارزهای دیجیتال کمتر شناخته شده، همه میخواهند از سرمایهگذاری خود سود ببرند. با این حال، سودآور بودن یک مارجین تریدینگ آنقدرها هم که به نظر میرسد بدون استراتژیهای مناسب آسان نیست. تجارت کریپتو با مارجین بدون داشتن یک برنامه محکم مانند قایقرانی بدون باد است، یعنی رسیدن به هر جایی بسیار سخت خواهد بود.
در این مقاله از داموندمگ ده نکته برای مارجین تریدینگ پر سود که توسط بسیاری از بهترین معاملهگران استفاده میشود، خواهید یافت. میتوانید این نکات را در استراتژیهای سودآور تجارت بیت کوین توسعه دهید یا به سادگی آنها را با استراتژیهایی که قبلاً استفاده میکردید ادغام کنید.
همه چیز به بستگی دارد
این بهترین توصیهای است که تا به حال در مورد معاملات مارجین ارزهای دیجیتال شنیدهاید: ریسک خود را مدیریت کنید. اگرچه ممکن است در ابتدا بدیهی به نظر برسد، اما احتمال اینکه شما به اندازه کافی ریسک گریز نباشید، حساب شما را در برابر ضررهای سنگین آسیبپذیر میکند.
اساساً، هر استراتژی معاملاتی که همراه با مارجین است، به مدیریت صحیح ریسک نیاز دارد. معامله مارجین به خودی خود خطرناک است. بنابراین، برای موفقیت، باید یاد بگیرید که چه زمانی و چگونه ریسک کنید و چه زمانی و چگونه به طور کامل ریسک را از بین ببرید.
وقتی در حال باخت هستید، دو برابر نکنید
به دلیل غرور، اغلب وسوسه انگیز است که در موقعیت نزولی سرمایه را دو برابر کنید. همانطور که کندل قرمز رشد میکند، احتمالاً احساس میکنید که در یک نقطه باید چرخشی وجود داشته باشد، که به شما امکان میدهد ورق را در یک معامله برگردانید.
بعید است که سناریوی مورد انتظار شما به واقعیت بپیوندد، حقیقت این است که بازار اغلب شما را شکست میدهد. به این ترتیب، وقتی موقعیتی در حال نزول است، در مقابل وسوسه تعقیب آن مقاومت کنید.
درعوض، از آنجایی که ارزهای دیجیتال بسیار نوسان دارند و مستعد نزولهای عظیم، به کاهش زودهنگام موقعیتهای باخت فکر کنید، به خصوص اگر موقعیتهای بازی در کوینهای دیگر دارید که سود دارند.
از تعصبات و باورهای ثابت در مورد بازار اجتناب کنید
هر تریدر نظری در مورد اینکه بازار به کجا میرود دارد. این ماهیت گرفتن یک موقعیت مارجین لانگ یا شورت در بیت کوین یا هر ارز دیجیتال دیگری است.
با این حال، بین داشتن نظر در مورد جهت بازار و سرسختانه بودن در یک باور تفاوت وجود دارد. فرض کنید تصمیم دارید بیت کوین لانگ داشته باشید، زیرا پس از انجام تحلیلهای فنی لازم، مطمئن هستید که بیت کوین از سطح حمایت بلندمدت خارج میشود.
مطمئناً، جهش رخ خواهد داد، اما این کار را با حجم غیرقابل قبول انجام میدهد و به سرعت قدرت خود را از دست میدهد. یک تریدر زیرک و انعطافپذیر این را تشخیص میدهد و در نظر میگیرد که سود اندک خود را کاهش دهد تا در حاشیه بنشیند و اجازه دهد قیمت بیشتر توسعه یابد.
به عنوان مثال، نوع دیگری از تریدرها، کسی که به طور قاطع روی یک ایده دائمی ثابت مانده است، ممکن است این را همراه با شواهد دیگری در مخالفت با جهشی که در راه است و ببینید و روی ایده خود که همه چیز به نفع او خواهد بود، پافشاری کند. در نهایت این شخص با شکست مواجه خواهد شد.
بنابراین بهترین راه باری موفقیت در معاملات مارجین، داشتن ذهنی باز است. نباید با تعصب و آمال و آرزو پیش برویم، روند بازار به خوبی نشان میدهد که چا اتفاقی در حال وقوع است.
معاملات خود را به حداقل برسانید و بیش از حد معامله نکنید
یکی از رایجترین اشتباهات که هم معاملهگران جدید و هم باتجربه، مرتکب میشوند، ترید بیش از حد است.
برای روشن شدن این موضوع را به یاد داشته باشید که گاهی، نگرفتن یک موقعیت، گرفتن موقعیت است.
نکته این است که در حاشیه ماندن مانند لانگ یا شورت بودن، به این معنی است که شما بر اساس باورهای خود در مورد بازار عمل میکنید. وقتی به این شکل نگاه کنید، احتمالاً فشار کمتری برای ورود به بازار بدون دلیل موجه احساس خواهید کرد.
درک کنید که بازارهای کریپتو در چرخه حرکت می کنند
مانند هر سیستمی روی زمین و فراتر از آن، بازار کریپتو در چرخه فعالیت میکند. درک این موضوع به مارجین تریدینگ پر سود کمک میکند. چرخهها که معمولاً به عنوان روندها شناخته میشوند، نیروهای جهت دهندهای هستند که به طور کلی جهت قیمت را به روشی خاص تغییر میدهند. به دلیل وجود چرخههای بازار، شرایط بازار گاوی، خرسی و خنثی وجود دارد. وظیفه شما به عنوان یک تریدر کریپتو این است که بفهمید بازار در زمان معامله شما در کدام شکل است و بدانید که چرخهها میتوانند به سرعت تغییر کنند.
در یک چرخه بازار بزرگتر مانند یک روند صعودی چند ساله، ممکن است چرخههای غیرقابل دیدن کوچکتری مانند بازارهای نزولی در بازارهای صعودی وجود داشته باشد. این به دلیل ماهیت بازههای زمانی است. قضاوت بازار بر اساس بازههای زمانی کوتاهتر همیشه گمانهزنانهتر و نادرستتر از اندازهگیری بازار بر اساس تحلیل روند بازه زمانی بالاتر است.
به این ترتیب، معاملات ریسک گریزتر، بر اساس باورهای مربوط به روندهای بلندمدت به جای ترندهای کوتاه مدت، شکل میگیرند، زیرا پیشبینی مورد دوم بسیار دشوارتر است.
ترندها دوست شما هستند
بازار در یک ترند حرکت میکند، اما شما نگران هستید و تصمیم میگیرید که خلاف جریان موجود رفتار کنید. این کار میتواند در مواقعی که روندهای قوی انجام میشوند، فاجعهبار باشد. هر چقدر هم که ساده به نظر برسد، وقتی بازار صعودی است، فقط صعودی است. همین را میتوان در مورد بازار نزولی هم گفت.
شرایط از این قرار است که وقتی مانند جزر و مد شدید در ساحل، بازار کشش شدیدی را در یک جهت نشان میدهد، اغلب بهترین و سادهترین کار این است که به سادگی با جریان حرکت کنید. از این گذشته، چرخههای قوی به اندازه کافی نادر هستند، پس تا زمانی که دوام دارند از آنها لذت ببرید.
درکی قوی از تحلیل تکنیکال داشته باشید
آیا تفاوت بین سطوح حمایت و مقاومت را میدانید؟ در مورد کاربردهای عملکردی شاخصهای RSI و MACD چطور؟
درک نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال به نفع خود برای داشتن یک مارجین تریدینگ پر سود، یک مؤلفه مهم برای مدیریت موفقیتآمیز ریسک است.
بدون یک مهارت تحلیل تکنیکال قوی، شما اساساً در بازار کریپتو کور هستید. تجزیه و تحلیل فنی میتواند به شما کمک کند زمان ورود و خروج از یک موقعیت، محل توقف ضرر، یا نحوه شناسایی فشارهای لانگ و شورت که به طور بالقوه میتوانند موقعیت شما را تحلیل کنند، بسنجید.
علاوه بر این، دانستن نحوه استفاده از TA به شما کمک میکند تا یک برنامه معاملاتی دقیق ایجاد کنید که میتوانید بدون حرکات غیرضروری که باعث اتلاف وقت و هزینه میشود، آن را دنبال کرده و اجرا کنید.
تحلیل فاندمنتال نیز مهم است، از جمله آنچه در اخبار کریپتو می گذرد
در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال مهمترین ابزار برای هر تریدر ارزهای دیجیتال است، داشتن درک کامل از اصول یک پروژه میتواند به همان اندازه مهم باشد، به ویژه اگر معامله طولانی مدتی انجام دهید. با این حال، حتی اگر لزوماً نمیدانید که یک کوین معین چه کاری انجام میدهد یا اینکه آیا پروژه در جایگاه خود پیشرفت میکند، حداقل میتوانید اخبار را دنبال کنید.
خواندن روزانه Damond.ir ،Coindesk و Cointelegraph راه خوبی برای همگام شدن با برخی از رویدادهای بزرگتر و مهمتر است که قیمت بازار را شکل میدهند، به خصوص زمانی که شرایط غیرقابلپیشبینی وجود دارد، مانند دعاوی حقوقی یا حباب قیمتی.
به عنوان مثال، اگر شما ریپل را تنها بر اساس تحلیل تکنیکال معامله میکردید، احتمالاً از اعلام شکایت ناگهانی SEC که به سرعت منجر به کاهش شدید قیمتها شد، چشمپوشی میکردید. به این ترتیب، یک تریدر خوب همیشه در مورد جنبههای اساسی و فنی یک معامله اطلاعات کافی دارد.
معاملات مارجین کریپتو را نمیتوانید به حال خود رها کنید
تفاوت بین معاملات اسپات و مارجین در این است که اولی را میتوان به حال خود رها کرد در حالی که دومی باید توسط یک تریدر فعال مدیریت شود، بنابراین برای داشتن یک مارجین تریدینگ پر سود، باید فعال باشید.
شما نمیتوانید اتریوم را لانگ کنید و سپس به سادگی کنار بروید. این یک دستور العمل فاجعهبار است. بنابراین تجارت کریپتو با مارجین نیاز به مدیریت روزانه دارد. اگر به طور کامل به معامله خود متعهد نیستید، یعنی نمیتوانید در لحظه نیاز ضرر را متوقف کنید، که نهایتاً منجر به ضرر بیشتر خواهد شد.
تریدرهای عاقل همیشه موقعیتهای خود را قبل از رفتن به تعطیلات یا منطقهای که WiFi ندارند، میبندند. علاوه بر این، بسته به ماهیت یا بازه زمانی تجارت خود، ممکن است بخواهید حتی قبل از خوابیدن، موقعیتهای خود را ببندید.
هرگز همه سرمایه خود را وارد بازار نکنید
نشانه یک تریدر موفق، این است که بتواند طول عمر زیادی در بازار داشته باشد. اگر این شخص بخواهد در همه سرمایه خود را خرج کند، مطمئناً شکست خواهد خورد و پس از از دست دادن سرمایه زیاد دیگر نخواهد توانست در بازار حضور داشته باشد.
هر چه مدت بیشتری در تجارت کریپتو زنده بمانید، احتمال اینکه در آن به خوبی عمل کنید بیشتر است. در غیر این صورت، سرمایه شما مدتها پیش از دست میرفت. به این ترتیب، همیشه وجوه اضافی را در معاملات مارجین نگه دارید تا راه خود را برای ورود یا خروج از سناریوهای سخت افزایش دهید.
سخن پایانی
معامله با مارجین یعنی شما مقدار کمی سرمایه دارید، اما میخواهید با کمک پلتفرم معاملاتی خود، چند برابر سرمایه اصلی ترید کنید. در چنین معاملاتی سود میتواند بسیار باشد و ضرر هم همینطور. حالا برای آنکه بتوانید بهترین ترید را تجربه کنید، باید چند نکته در نظر بگیرید. این نکات را در طول مقاله توضیح دادیم، که همگی به نگرش شما به عنوان یک تریدر و توانایی بهرهگیری از روشهای تحلیل و استارتهای درست برمیگردد.
آنچه که اسطوره معاملهگری جورج سوروس میتواند به ما بیاموزد!
جورج سوروس (George Soros) در دنیای معاملهگری یک اسطوره است، یک اسطوره واقعی. اگر معاملهگر هستید و نام او را نشنیدهاید، لازم است با بینش و خرد ارزشمند او آشنا شوید. در این مقاله، میخواهیم درباره آقای جورج سوروس بیشتر بدانیم. در مورد اینکه چرا او یکی از بزرگترین معاملهگران تاریخ است و مهمتر از همه، کشف کنیم که چه نکاتی را میتواند به ما بیاموزد تا در معاملهگری پیشرفت کنیم.
جورج سوروس به معاملهگری معروف است که توانسته (در مفهوم عامیانه) باعث ورشکستگی بانک مرکزی انگلستان شود. او این عنوان را در سال ۱۹۹۲ به دست آورد، زمانی که بیش از یک میلیارد دلار از طریق فروش پوند استرلینگ به دست آورد. وی یکی از بنیانگذاران و مدیر صندوق سرمایهگذاری هدج فاند بین المللی به نام کوانتوم با بیش از ۲۷ میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت است.
سوروس زندگی بسیار سختی داشته است. او در سال ۱۹۴۴ به عنوان یک پسر جوان یهودی در مجارستان تحت اشغال نازیها، زندگی میکرد. سپس به انگلستان مهاجرت کرد تا در مدرسه اقتصاد لندن تحصیل کند. در سال ۱۹۵۶ به ایالات متحده نقل مکان کرد تا به عنوان دلال سهام کار کند. جورج سوروس یک سرمایهگذار پرشور، بشردوست و ایدهآلیست دموکرات است که میتواند در مورد سرمایهگذاری، معاملهگری و فلسفه به ما نکاتی ارزندهای بیاموزد.
بنابراین، میتوانیم مطالب مفیدی از این استاد معاملهگری یاد بگیریم و آنها را مستقیماً در معاملات خود اعمال کنیم.
فلسفه معاملهگری سوروس
جورج سوروس عمدتاً معاملهگر کوتاهمدت است و معاملاتی با لوریج بالا در جهت بازارها انجام میدهد. هدج فاند معروف او به دلیل استراتژی کلان جهانی خود شناخته شده است. فلسفه شرکت او حول محور معاملات گسترده و یک طرفه بر روی حرکت نرخ جفتارز، قیمت کالاها، سهام، اوراق قرضه، مشتقات و سایر داراییها بر اساس تحلیلهای اقتصاد کلان متمرکز است.
آنچه میتوانیم از جورج سوروس بیاموزیم…
” مهم نیست که درست فکر میکنید یا اشتباه، مهم این است که وقتی درست فکر میکنید چقدر پول به دست میآورید و وقتی اشتباه میکنید چقدر ضرر میکنید.”
این نقل قول از آقای سوروس یک نکته مهم را در دل خود جای داده است که تعداد معاملات سودده شما اهمیتی ندارد. باید توجه داشته باشیم که اساساً یک معاملهگر میتواند در اکثر معاملات خود سودده نباشد، اما در نهایت برآیند مثبتی داشته باشد. اما چگونه؟ با تعیین ریسک به پاداش مناسب!
اگر نمیدانید که چگونه معاملات خود را طوری اجرایی کنید که پاداش شما حدود ۲ برابر یا بیشتر از ریسک شما باشد، در طول یک دوره معاملاتی، شرایط بسیار سختی برای سودآوری خواهید داشت. اساساً آنچه را که باید درک کنید این است که با افزایش پاداش در هر معامله، تعداد معاملات سوددهی که نیاز دارید کاهش مییابد. نکته کلیدی در دانستن نحوه انتخاب معاملات مناسب نهفته است که گفتن آن آسانتر از انجام آن است، به خصوص اگر آموزش درستی ندیده باشید.
“اکثر اوقات اگر خلاف روند معامله کنیم مجازات میشویم. فقط در نقاط عطف (برگشتی) به ما پاداش داده میشود.”
معاملهگران پرایساکشن که در جهت قیمت معامله میکنند، به خوبی مطلع هستند که وقتی روندها به پایان میرسند و فروکش میکنند، در سطوح کلیدی نمودار یا نقاط عطف اصلی این امکان وجود دارد که روند معکوسی شکل گرفته و قیمت شروع به حرکت در خلاف جهت بازار کند. بنابراین توجه به این نکات برای معاملهگر حیاتی است.
“تمام رویکرد من این است که سیر وقایع نامشخص است.”
مطابق با آموزههای مارک داگلاس بزرگ، سوروس در نقل قول بالا اظهار میکند که ما هرگز نمیدانیم قرار است در بازار چه اتفاقی بیفتد. این نکتهی اساسی در معاملهگری است. در غیر این صورت نسبت به معاملات خود بیش از حد احساساتی میشویم و به این فکر میکنیم که ما موهبت و ویژگی خاصی برای پیشبینی بازار داریم.
با استفاده از پرایس اکشن و شناخت نحوه معامله، میتوانید یک استراتژی معاملاتی مؤثر ایجاد کنید که سیگنالهایی با احتمال بسیار بالا برای ورود و خروج از بازار به شما ارائه کند. اما متغیرهای زیادی در بازار وجود دارند که هر روز بر قیمت تأثیر میگذارند. برخی از این متغیرها میتوانند دارای یک عنصر تصادفی باشند که ما قادر به کنترل آن نیستیم. بنابراین تمام آنچه را که ما درک معاملات ترند میتوانیم کنترل کنیم شامل قیمت یا نقطه ورود به بازار، میزان ریسک، حد ضرر، حد سود، حجم معامله و همچنین رفتار و تفکر خودمان میشود. هر چیزی غیر از این موارد کاملاً از اختیار ما خارج است و هر چه بیشتر سعی کنیم بازار را کنترل کنیم بیشتر ضرر خواهیم کرد.
“از دیدگاه یک منتقد، من به شخصه یک معامله گر خلاف جهت روند به شمار میآیم اما درک معاملات ترند در حقیقت من هم هنگام معامله در جهت خلاف انتظار بقیه احتیاط زیادی به خرج میدهم. در اکثر مواقع من هم در جهت روند معامله میکنم اما همیشه به خاطر دارم که عضوی از گله هستم و باید مراقب باشم که چه زمانی روند قرار است معکوس شود.”
جورج سوروس
این نقل قول شبیه به جمله قبلی است، اما نکته کلیدی در اینجا کلمه خلاف جهت روند است. همانطور که سوروس معتقد است، اگر معاملهگر بخواهد بر خلاف یک ترند قوی معامله کند، ممکن است زیر پا له شود. بنابراین، مخالف بودن همیشه به معنای معامله بر خلاف روند نیست، به این معنی است که شما متفاوت از بقیه معاملهگران فکر میکنید. معاملهگران حرفهای، زمانی که روند اکثر مسیر خود را طی کرده است و در شرف اصلاح است وارد معامله نمیشوند (اشتباهی که اکثر معاملهگران مرتکب میشوند)درک معاملات ترند ، بلکه آنها منتظر میشوند تا اصلاح مناسب در چارت شکل بگیرد و بعد اقدام به معامله میکنند.
” بازار یک فرضیه ریاضی است. بهترین راه حل برای آن، داشتن ظرافت و سادهنگری است.”
نقل قول بالا برترین گفته سوروس است. زیرا روزهای اول در معاملهگری، پر از تفکرهای بیهوده، پیچیده کردن مسائل و از دست دادن پول است.
” ریسک کردن دردناک است. یا خودتان حاضرید این درد را تحمل کنید یا سعی میکنید آن را به دیگران منتقل کنید. اگر کسی که در یک کسبوکار پرریسک است اما نمیتواند با عواقب آن روبرو شود، مناسب آن کار نیست. هیچ چیز مانند خطر باعث بهبود تمرکز ذهن نمیشود، و من برای درست فکر کردن، به هیجان مرتبط با ریسک کردن نیاز دارم. این بخش اساسی از توانایی تفکر من است. به نظر من ریسکپذیری یک عنصر ضروری در شفاف اندیشی است.”
در این نقل قول، سوروس میگوید که اگر از ریسک کردن، بهویژه ریسکهای مالی لذت نمیبرید، به عنوان یک معاملهگر، در بازار دوام نمیآورید. ریسک به تمرکز ذهن کمک میکند اما یک تفاوت جزیی بین تمرکز و معامله بیش از حد وجود دارد. ریسک میتواند شما را متمرکز کند، اما اگر تمام وقت خود را صرف تماشای نمودارها کنید، این اتفاق میتواند منجر به اعتیاد شما به معاملهگری شود.
نکته کلیدی این است که شما باید معاملهگری را دوست داشته باشید تا در آن پیشرفت کنید. برخی از افراد از نظر ذهنی نمیتوانند ریسکهای مالی را بپذیرند و توانایی اینکه با پول خود به طور موثر در بازار فعالیت کنند را ندارند. ناتوانی در ریسک کردن برای همه نیست، احتمالا شما هم قادر به ریسک کردن هستید که در حال خواندن این مقاله هستید.
” اگر از سرمایهگذاری لذت میبرید، احتمالاً پولی در نمیآورید. سرمایهگذاری خوب کسلکننده است.”
معامله کردن با یک برنامه منسجم معاملاتی منجر به کسب درآمد میشود. به این معنی که نباید فراز و نشیب و تغییرات بزرگی در روال معاملاتی شما وجود داشته باشد. شما باید روزانه در حین تجزیه و تحلیل نمودارها، یک برنامه معاملاتی را دنبال کنید و نباید هر روز تفاوت زیادی در برنامه معاملاتی شما وجود داشته باشد.
اگر بیش از حد معامله میکنید و بیش از حد ریسک میکنید (در واقع در حال قمار کردن هستید)، از نظر احساسی و از نظر مالی هیجانات بسیاری را تجربه خواهید کرد. این اتفاق میتواند سرگرمکننده باشد، اما شما در نهایت شکست خواهید خورد. شما نمیخواهید در نهایت شکست بخورید، بنابراین سعی کنید که فرآیند معاملهگری تا حد امکان برای شما کسلکننده باشد. منظور از کسلکننده این است که از نظر احساسی درگیر نشوید. یاد بگیرید که روتینهای معاملهگری را دوست داشته باشید تا اینکه به یک عادت سودآور تبدیل شود.
“نوسانات کوتاه مدت در نقاط برگشتی به بیشترین حد خود میرسد و با ثابتشدن روند کاهش مییابد. اما زمانیکه تمام معاملهگران وارد بازار میشوند، قوانین بازی دوباره تغییر میکند.”
موضوعی که سوروس در اینجا به آن اشاره میکند این است که نوسانات زمانی بیشتر است که سرمایهگذاران بدون برنامه معاملاتی نمیتوانند موقعیت خود را حفظ کنند، زیرا روند شروع به تغییر میکند. معاملهگرانی که در ابتدای یک روند وارد بازار میشوند، آگاهترین و دارای بهترین افق زمانی هستند. بنابراین میتوانند فراز و نشیبهای عادی را که در بازارها اتفاق میافتد، هضم کنند. با بزرگتر شدن روند، سرمایهگذاران اصلی اقدام به برداشت سود کرده و از بازار خارج میشوند. در این شرایط تازهکارها که شناخت کافی نسبت به روند حرکتی ندارند و صرفاً عملکرد گذشته قیمت را دنبال میکنند، دیرتر وارد بازار شده و در نتیجه به راحتی متحمل ضرر میشوند. بهطور خلاصه تازهکارهای بازار، زمانی که روند بسیاری از مسیر اصلی خود را طی کرده است و در شرف تغییر است، وارد معامله میشوند و ضرر میکنند. ولی معاملهگر کهنهکار در ابتدای روند وارد شده و در انتهای روند اقدام به برداشت سود میکند.
این سطح بالای نوسانات در واقع نشانهای از نقاط برگشتی (هم بالا و هم پایین) در بازارها است. برای یک معاملهگر پرایس اکشن، نوسانات به منزله دوست میباشد و اگر بداند چگونه آن را به درستی درک کند، میتواند برای او بسیار سودآور باشد.
“من فقط به این دلیل ثروتمند هستم که میدانم چه موقع اشتباه میکنم … اساساً با تشخیص اشتباهاتم زنده ماندهام.”
یک معاملهگر با شناخت اشتباه، اعتراف به آن و رفع مشکل، بقای خود را در بازار تضمین میکند. همچنین نتیجه دیگری که از این نقلقول میتوان گرفت این است که پس از اینکه متوجه شدید معاملهی شما اشتباه است، سریع از آن خارج شوید.
معاملهگری برای افرادی نیست که نمیتوانند اعتراف کنند که کامل نیستند یا اشتباه میکنند. شما در معاملات به خصوص درک معاملات ترند در روزهای یادگیری بسیار پراشتباه خواهید بود. بنابراین به آن عادت کنید، آن را در آغوش بگیرید و از آن بیاموزید یا بهای آن را با از دست دادن پول خود بپردازید.
در خاتمه…
جورج سوروس ثروت اولیه خود را از فروش پوند انگلیس بدست آورد، آن هم درست در زمانی که اکثر معاملهگران در موقعیت خرید آن بودند. او به عنوان یک شاگرد زیرک بازار، توانست از یک موقعیت فروش برخلاف روند بازار بهره برده و سود زیادی کسب کند.
زمانی که یاد میگیریم که از تکنیکهایی مانند پرایس اکشن در معاملهگری درست استفاده کنیم، طرز فکر ما ناگزیر شبیه به معاملهگران حرفهای میشود که روند و تغییر آن را در زمان درست تشخیص میدهند و این بر خلاف طرز فکر اغلب دیگر معاملهگران است . دیگر نمیترسیم، زیرا درک نمودار برای ما آسان میشود. ترس ناشی از فقدان دانش است، و مطمئناً اگر از موضوعی ترس داشته باشیم نمیتوانیم در آن مهارت کسب کنیم. یک معاملهگر میتواند با کسب دانش و درک بیشتر حرکات قیمت بر ترس خود غلبه کند. اگر بخواهیم یک مورد را بعنوان چکیده برای موفقیت کسبوکار جورج سوروس بیان کنیم، این است که او توانایی معاملاتی خود را به قدری توسعه داد که هیچ ترسی از انجام هیچ معاملهای نداشت و ما میتوانیم نتیجه چنین توانایی را در معروفترین معامله وی مشاهده کنیم که باعث شد از محل پوزیشنهایی مانند فروش پوند، میلیاردها دلار سود کسب کند.
نحوه تحلیل شتاب قیمت با خطوط روندِ میکرو کانال ها
توانایی تشخیص شتاب قیمت بدون توجه به سبک معاملاتی شما یک مهارت عالی است. با جذب این توانایی، شما در مسیر درست بازار قرار خواهید گرفت. راه های زیادی برای سنجش شتاب وجود دارد. برای این کار می توانید از اندیکاتور مومنتوم استفاده کنید و یا پرایس اکشن را با دقت بررسی کنید. به هر حال، حرکت ها روی نمودار آشکار هستند.
توانایی تشخیص شتاب قیمت بدون توجه به سبک معاملاتی شما یک مهارت عالی است. با جذب این توانایی، شما در مسیر درست بازار قرار خواهید گرفت.
راه های زیادی برای سنجش شتاب وجود دارد. برای این کار می توانید از اندیکاتور مومنتوم (Momentum indicator) استفاده کنید و یا پرایس اکشن را با دقت بررسی کنید. به هر حال، حرکت ها روی نمودار آشکار هستند.
اما با وجود روش های متعدد برای سنجش شتاب حرکت، ممکن است به راحتی باعث اشتباه شوید.
بنابراین، انتخاب راه و روش مشخص برای سنجش شتاب، نکته حائز اهمیتی است. در اینجا نحوه استفاده از خطوط روند میکرو کانال برای رد یابی شتاب بازار درکوتاه مدت را خواهید آموخت.
خطوط روند میکرو کانال
بیایید برای توضیح ابزار خود براساس مفاهیم اولیه معاملات پرایس اکشن اقدام کنیم.
خطوط روند چیست؟
هدف خطوط روند، ردیابی روند است.
بنابراین، خط روند در یک بازار صعودی، زیر شمع های نمودار رسم می شود و در یک بازار نزولی، خط روند بالای شمع ها رسم می شود. در شرایط روند صعودی، خط روند اغلب به عنوان پشتیبان بازار عمل می کند.
خطوط روند کانال چیست؟
خطوط روند کانال، برای برجسته کردن پیشرفت یک روند رسم می شوند.
بنابراین، خطوط روند کانال، در یک بازار صعودی، بالای شمع های نمودار رسم شده و در یک بازار نزولی، در پایین نمودار رسم می شوند. آنها را می توان به عنوان خطوط موازی خطوط روند رسم کرد یا با اتصال نقاط بالا در موج حرکتی روند، رسم کرد.
خطوط روند میکرو کانال چیست؟
«خطوط روند میکرو کانال» (Micro channel trend lines)، واژه سختی است. اما صبور باشید به محض اینکه مطمئن شدید چطور آنها را رسم کنید، می توانید با هر اسمی آنها را صدا کنید.
خطوط روند میکرو کانال با استفاده از دو کندل قیمت کشیده شده است. و شما می توانید آنها را در هر دو بازار صعودی و نزولی رسم کنید.
بیایید بر روی نمونه صعودی در اینجا تمرکز کنیم.
برای رسم خط روند میکرو کانال صعودی باید:
- دو کندل قیمت متوالی را پیدا کنید.
- شمع قیمت دوم بالاتر از شمع قیمت اول باشد.
- با اتصال بالاترین قیمت دو شمع، یک خط رسم کنید.
- ادامه نمودار را بر اساس خط ترسیم شده بسنجید.
برای تفسیر حرکت پرشتاپ، با استفاده از خط، به تعامل آن با کندل سوم نگاه کنید. نمودار زیر، سه سناریو را نشان می دهد که با آن روبرو خواهید شد.
این دستور العمل ها را برای تفسیر شتاب صعودی دنبال کنید:
- بالای خط بسته شود – شتاب قیمت (نقطه 2)
- به خط برخورد کند اما زیر خط بسته شود – شتاب ناموفق ( نقطه 3)
- به خط برخورد نکند – بدون شتاب ( نقطه 4)
برای شتاب نزولی، باید خطوط روند میکرو کانال نزولی را رسم کنید. پایین ترین قیمت ۲ شمع متوالی را به هم متصل کنید تا یک خط شیب دار نزولی ایجاد شود.
سپس، این دستورالعمل ها را برای تفسیر شتاب نزولی دنبال کنید:
- پایین خط بسته شود – حرکت پرشتاب
- به خط برخورد کند اما بالای خط بسته شود – شتاب ناموفق
- به خط برخورد نکند – بدون شتاب
مواردی از شتاب نزولی را در بخش بعدی بررسی می کنیم.
زمانی که بتوانید شتاب حرکت را با یک خط روند کانال ارزیابی کنید، آماده رفتن به مرحله بعدی هستید.
چگونه می توان از شتاب در استراتژی معاملاتی خود استفاده کرد
توانایی ردیابی شتاب قیمت یک مهارت ارزشمند است. اما برای ایجاد یک استراتژی تجاری مناسب باید آن را با ارزیابی خود از بازار ترکیب کرد.
هربار که شتاب قیمت را تشخیص می دهید، می توانید انتخاب کنید که با آن وارد بازار شوید یا خیر. تصمیم گیری شما به ارزیابی شما از بستر بازار بستگی دارد.
آیا انتظار دارید بازار روند خود را از سر بگیرد؟
آیا انتظار دارید بازار در محدوده معاملاتی خود باقی بماند؟ یا انتظار دارید که از محدوده معاملاتی خارج شود؟
پاسخ شما به این سوالات تعیین می کند که چگونه می توانید از شتاب در برنامه معاملاتی خود استفاده کنید.
مثال1: اُفت خلاف جهت پرایس اکشن
حرکات پر شتاب خلاف روند، معمولا دوام نمی آورند. آخرین تلاش معامله گران برای تغییر جهت روند را در افت قیمت فعلی نشان می دهد.
هنگامی که این موضوع را درک کنید، محوسازی حرکات شتاب دار، راهی عالی برای ورود به یک روند بنظر می رسد.
- بازار بسیار بالاتر از میانگین متحرک نمایی (EMA) 50 واحدی است و یک جهتگیری صعودی قوی را نشان می دهد. انتظار داریم روند صعودی ادامه دار باشد.
- این اولین و تنها حرکت پرشتاب نزولی تایید شده بود. خرید در این کندل که در زیر خط روند میکرو کانال قرار گرفته ایده خوبی است.
با این حال، هنگامی که با افت قیمت پرشتاب، وارد معامله می شوید، تعیین حد ضرر دشوار است. در چنین مواردی، حد ضررهای بر مبنای میانگین نوسانات، مفید هستند.
مثال2: پیوستن به روند صعودی
- این مثال، بازار بالاتر از میانگین متحرک نمایی 50 واحدی را نمایش می دهد. سیگنال های حرکتی، روند صعودی را تفسیر می کنند.
- این کندل در زیر خط روند میکرو کانال بسته شد، که نشان دهنده شتاب نزولی است. در روند صعودی می توانید این حرکت را نادیده بگیرید. این موضوع مبنای انجام معامله در مثال 1 بود.
- با ظاهر شدن این کندل ها در پرایس اکشنِ، دلیل دیگری برای تایید موقعیت صعودی است. این کندل تایید کرد که شتاب صعودی حاکم شده است. این تاییدیه هم فرصت برای ورود به روند صعودی را نشان می دهد.
- در طول یک کاهش عمیق قیمت در روند صعودی، ایجاد یک حرکت پر شتاب می تواند سیگنال خرید مطمئنی باشد. هرچند، معمولا بعد از چنین شرایطی بازار برای چند کندل برخلاف روند حرکت می کند. اما اگر بازار برای مدت بیشتری در این محدوده متوقف شد، به سرعت خارج شوید.
نتیجه گیری
این روش ساده است و نیازی به هیچ شاخص پیچیده ای ندارد. برای این رویکرد تنها نیاز است که خطوط روند را روی نمودار رسم کنید. در واقع، با برخی تمرینات، حتی می توانید خطوط روند را بدون رسم نیز پیش بینی کنید.
این روش عالی به شما کمک می کند، از روی حرکت قیمت، شتاب قیمت را تشخیص دهید. به جای استفاده از یک اندیکاتور جداگانه برای تحلیل شتاب، اجازه دهید نمودار حرکت قیمت، بستر را برای شما آماده کند.
توجه داشته باشید که این روش بر شتاب قیمت در کوتاه ترین زمان تمرکز دارد. در اصل، ما شتاب را در سه کندل قیمتی تحلیل می کنیم. و بستر را با دو کندل اول آماده می کنیم و با کندل سوم بدنبال تاییدیه هستیم.
دیدگاه شما