خبرگزاری دانشجو
اندیکاتور MACD (Moving Average Convergence Divergence)
اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی واگرایی (به انگلیسی Moving Average Convergence Divergence) که به اختصار MACD (در فارسی مکدی) خوانده میشود یک اندیکاتور مومنتوم تعقیبگر روند (trend-following momentum indicator) است.
اندیکاتور MACD رابطه بین دو میانگین متحرک (moving average) را در نمودار قیمت اوراق بهادار نشان میدهد.
اندیکاتور مکدی، کاربرد زیادی در تحلیل تکنیکال دارد.
MACD از تفریق میانگین متحرک نمایی 26 دورهای از میانگین متحرک نمایی 12 دورهای به دست میآید.
نتیجه این محاسبه خط MACD است.
سپس، یک میانگین متحرک نمایی 9 روزه از MACD، که خط سیگنال (signal line) نامیده میشود، روی خط MACD کشیده میشود که میتواند صادرکننده سیگنالهای خرید و فروش باشد.
معاملهگران معمولا اوراق بهادار را هنگامی خریداری میکنند که MACD از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر رفته باشد و اوراق بهادار را هنگامی میفروشند (یا Short میکنند) که MACD از خط سیگنال عبور کرده و پایینتر رفته باشد.
اندیکاتورهای MACD را میتوان به طرق مختلف تفسیر کرد اما رایجترین روش شامل تقاطعها، واگراییها، و افزایش/کاهشهای سریع قیمت است.
مطالب مرتبط (برای ترید بهتر) :
فرمول اندیکاتور MACD
مکدی به این روش محاسبه میشود:
میانگین متحرک نمایی 26 دورهای – میانگین متحرک نمایی 12 دورهای = MACD
MACD توسط تفریق میانگین متحرک نمایی بلند مدت (26 دورهای) از میانگین متحرک نمایی کوتاهمدت (12 دورهای) به دست میآید.
منظور ما از 12 یا 26 دورهای، 12 روز یا 26 روز، 12 یا 26 هفته یا مثلا 12 یا 26 ساعتی است.
تنظیمات بازههای زمانی، روی نرمافزارهای تحلیل تکنیکال قابل تغییر هستند.
میانگین متحرک نمایی (EMA) نوعی از میانگین متحرک (MA) است که وزن و اهمیت بیشتری به برخی نقاط داده اخیر میدهد.
میانگین متحرک نمایی به عنوان میانگین متحرکی که وزنی نمایی دارد نیز شناخته میشود. یک میانگین متحرک که وزنی نمایی دارد به تغییرات اخیر قیمت واکنش بیشتری نشان میدهد. ولی یک میانگین متحرک ساده (SMA) وزنی یکسان به تمام مشاهدات در طول یک بازه زمانی مشخص میدهد.
نکات کلیدی:
- MACD با تفریق میانگین متحرک نمایی 26 دورهای از میانگین متحرک نمایی 12 دورهای محاسبه میشود.
- هنگامی که MACD از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر میرود یا پایینتر می آید، در واقع سیگنالهای تکنیکال تولید میکند.
- سرعت تقاطعها (قطع کردن نیز به عنوان سیگنالی از اینکه بازار در موقعیت بیش خرید (overbought) یا بیش فروش (oversold) قرار گرفته است در نظر گرفته میشود.
- MACD کمک میکند تا معاملهگران بتوانند تشخیص دهند که آیا حرکات صعودی در بازار در حال قوت گرفتن هستند یا حرکات نزولی.
درک بهتر اندیکاتور مکدی
هنگامی که میانگین متحرک نمایی (آبی) 12 دورهای بالاتر از میانگین متحرک نمایی (قرمز) 26 دورهای قرار گیرد، مقدار MACD مثبت و هنگامی که میانگین متحرک نمایی 12 دورهای پایینتر از میانگین متحرک نمایی 26 دورهای قرار گیرد، مقدار MACD منفی میشود.
هر قدر فاصله MACD از خط مبنای خود (Baseline) بالاتر یا پایینتر باشد، نشاندهنده زیاد شدن فاصله بین دو میانگین متحرک نمایی است.
در نمودار زیر، میتوانید ببینید چگونه دو میانگین متحرک نمایی اعمال شده در نمودار قیمت با خط MACD (آبی) که از بالا یا پایین خط مبنا (خط تیرههای قرمز رنگ) عبور میکند مطابقت دارند.
MACD اغلب با یک هیستوگرام (در نمودار زیر مشاهده میکنید) نشان داده میشود که فاصله بین واگرایی کلاسیک MACD و خط سیگنال آن را در قالب میلهها نشان میدهد.
اگر MACD بالای خط سیگنال باشد، هیستوگرام بالاتر از خط مبنای MACD خواهد بود. و اگر MACD پایین خط سیگنال باشد، هیستوگرام پایینتر از خط مبنا خواهد بود. معاملهگران از هیستوگرام MACD برای تعیین زمان بالا بودن مومنتوم صعودی یا نزولی استفاده میکنند.
MACD در مقایسه با شاخص قدرت نسبی (RSI)
هدف شاخص قدرت نسبی (RSI) ایجاد سیگنال به هنگام فراهم شدن شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) با توجه به قیمتهای اخیر بازار است.
شاخص قدرت واگرایی کلاسیک نسبی (RSI) اسیلاتوری است که سود و زیان قیمت میانگین را در طول یک بازه زمانی مشخص محاسبه میکند. بازه زمانی RSI بطور پیش فرض 14 دورهای است و مقدار RSI بین صفر تا 100 نوسان میکند.
MACD رابطه بین دو میانگین متحرک نمایی را محاسبه میکند، درحالیکه شاخص مقاومت نسبی تغییر قیمت را در رابطه با بالاترین و پایینترین قیمتهای اخیر اندازهگیری میکند. تحلیلگران از این دو اندیکاتور اغلب همراه با یکدیگر استفاده میکنند تا تصویر تکنیکال کاملتری از بازار داشته باشند.
این اندیکاتورها هر دو مومنتوم (اندازه حرکت) بازار را اندازهگیری میکنند، اما از آنجا که هر کدام فاکتورهای مختلفی را اندازهگیری میکنند، گاهی علائم متضادی ارائه میدهند.
به عنوان مثال، شاخص مقاومت نسبی ممکن است در یک دوره زمانی پایدار بالاتر از 70 قرار گیرد، به این معنا که بازار با توجه به قیمتهای اخیر بیش از حد به سمت خرید کشیده شده است، درحالیکه MACD نشان میدهد بازار هنوز در حال افزایش مومنتوم خرید است.
هر اندیکاتور ممکن است با نمایش یک واگرایی از قیمت سیگنالی برای یک تغییر روند پیش رو ایجاد کند. واگرایی یعنی قیمت به افزایش خود ادامه میدهد درحالیکه اندیکاتور بازگشت کرده و پایین میآید، و یا بالعکس.
محدودیتهای MACD
یکی از اصلیترین مشکلات واگرایی این است که بسیاری اوقات سیگنالی برای روند معکوس احتمالی ایجاد میکند اما در عمل روند معکوس نمیشود.
مشکل دیگر این است که واگرایی، نمیتواند معکوسشدن تمام روندها را پیش بینی کند. به عبارت دیگر، این اندیکاتور سیگنالهای زیادی از معکوسشدن روند اعلام میکند ولی این اتفاق نمیافتد اما از پیشبینی برخی روندهای معکوس واقعی باز میماند.
واگرایی مثبت کاذب (false positive divergence) هنگامی اتفاق میافتد که قیمت یک دارایی در محدوده رنج (روند خنثی) حرکت کند، بطور مثال بعد از یک روند در یک الگوی مثلث (triangle pattern).
کند شدن مومنتوم قیمت (حرکات قیمت در محدوده رنج یا کند شدن روند) باعث میشود، حتی در صورت عدم وجود یک روند معکوس حقیقی، MACD از بالاترین حد خود فاصله گرفته و به سمت خطوط صفر متمایل شود.
مثالی از تقاطعها در MACD
همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، هنگامی که MACD از خط سیگنال پایینتر میرود سیگنالی بازار نزولی ایجاد میکند که به منزله زمان مناسب برای فروش است.
در مقابل، هنگامی که MACD بالاتر از خط سیگنال میرود، اندیکاتور سیگنالی بازار صعودی صادر میکند مبنی بر اینکه احتمالا دارایی موردنظر قرار است افزایش قیمتی به سمت بالا داشته باشد.
برخی معاملهگران برای کاهش احتمال فریب خوردن و ورود زودهنگام به موقعیت معاملاتی، منتظر ایجاد تقاطعی تائید شده بالای خط سیگنال میمانند.
تقاطعها هنگامی که مطابق با روند غالب باشند قابل اطمینانتر هستند.
اگر MACD پس از یک اصلاحیه کوتاه در طول روند صعودی طولانیمدت از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر برود میتواند تائیدی قابل اطمینان بر شکلگیری یک روند صعودی در بازار باشد.
اگر در یک روند نزولی بلندمدتتر، در نتیجه یک رشد مختصری قیمت، MACD از خط سیگنال خود پایینتر بیاید، معاملهگران باید آن را تائیدی بر وجود بازار نزولی در نظر بگیرند.
مثالی از واگرایی
واگراییها به شرایطی از بازار گفته میشود که تضادی آشکار بین قیمت و ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال ایجاد شده و نشاندهنده چرخشهای کوچک و بزرگ بازار، در آینده است. این وضعیت بیانگر ضعف روند بوده و از قریبالوقوع بودن تغییر روند حکایت دارد.
بهبیاندیگر واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده میشود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند.
واگرایی مثبت و صعودی به این شکل است:
واگرایی منفی و نزولی به این شکل است:
واگرایی در MACD هنگامی رخ میدهد که MACD مقادیر بالا و پایینی شکل دهد که از مقادیر بالا و پایینهای متناظر روی نمودار قیمت فاصله بگیرند.
واگرایی صعودی هنگامی رخ میدهد که MACD دو مقدار پایین در حال رشد شکل دهد که با دو مقدار پایین در حال افت روی نمودار قیمت متناظر باشند.
این شرایط، در زمانیکه روند بلندمدت هنوز مثبت است، یک سیگنال صعودی معتبر محسوب میشود. برخی معاملهگران حتی وقتی روند طولانیمدت منفی است به دنبال واگراییهای صعودی هستند زیرا با وجود اینکه این تکنیک از اعتبار کمتری برخوردار واگرایی کلاسیک است میتواند نشاندهنده تغییر در روند باشد.
هنگامی که MACD مجموعهای از 2 سقف کاهشی شکل میدهد که با دو مقدار بالای در حال صعود روی نمودار قیمت متناظر هستند، یک واگرایی نزولی شکل گرفته است.
یک واگرایی نزولی که در طول روند نزولی طولانی مدت شکل میگیرد تائیدی بر احتمال ادامهدار بودن روند نزولی است.
برخی معاملهگران در طول روندهای صعودی طولانیمدت به دنبال واگراییهای نزولی هستند زیرا میتوانند سیگنال ضعف در روند را را در مکدی مشاهده کنند. با این حال، این مسئله به اندازه یک واگرایی نزولی در طول یک روند نزولی قابل اعتماد نیست.
مثالی از افت یا صعود سریع
افت یا صعود سریع MACD (فاصله گرفتن میانگین متحرک کوتاهمدتتر از میانگین متحرک بلندمدتتر) نشاندهنده وجود وضعیت بیشخرید یا بیشفروش در قیمت اوراق بهادار است که به سرعت به سطوح نرمال بازخواهد گشت.
معامله گران اغلب این تحلیل را با شاخص قدرت نسبی یا سایر اندیکاتورهای تکنیکال ترکیب میکنند تا شرایط بیش خرید یا بیش فروش را تائید کنند.
برای سرمایهگذاران، استفاده از هیستوگرام MACD مانند استفاده از خود MACD چندان غیرمعمول نیست.
تقاطعهای مثبت یا منفی، واگراییها، و فراز و فرودهای سریع را نیز میتوان روی هیستوگرام مشخص کرد. نیاز است سرمایهگذاران پیش از تصمیمگیری در مورد صلاحیت MACD یا هیستوگرام آن در یک موقعیت مشخص تجربه کافی به دست آورده باشند زیرا بین سیگنالهای این دو واگرایی کلاسیک اختلاف زمانی وجود دارد.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
استراتژی
4 در بررسی واگرایی نماد شلعاب در ویدیوهای جلسه سوم در قسمت اول بین دو قله واگرایی داریم و در قسمت دوم هم همینطور بعد برای مقایسه واگرایی دو قسمت فرمودید در قسمت اول برای نمودار قله سمت راست(یعنی قله بالاتر) و در اندیکاتور قله سمت چپ (یعنی قله بالاتر اندیکاتور) را در نظر میگیرم ولی در قسمت دوم فقط برای نمودار قله بالاتر را در نظر گرفتید و برای اندیکاتور قله پایینتر را در نظر گرفتید در صورتی که طبق نکته گفته شده باید در قسمت دوم هم قله سمت چپ اندیکاتور که قله بالاتر بین دوقله قسمت دوم بود را در نظر میگرفتید(هرچند اگر قله بالاتر را هم در نظر میگرفتید بین دو قله ماژور نمودار واگرایی وجود داشت)پس چرا در قسمت دوم قله پایینتر اندیکاتور در نظر گرفته شد؟
5 در تمرینات پیوت تمرین خانم گودرزی نماد کبافق در تایم فریم ماهانه دو اصلاح 14 و 20 کندلی داریم که اصلاح 20 کندله جزوی از روند جدید در نظر گرفته شده و بعنوان یک اصلاح هم درجه با اصلاح 14 کندل در نظر گرفته نشده؟من متوجه نشدم میشه یه توضیح بدید (نمیشود یک اصلاح خنثی سه تکه در نظر گرفت؟)
6 در بعضی تمرن ها ریزموج های یک موج را شمارش میکنید سوالم اینه که آیا ریزموجهای جنبشی و اصلاحی میتواند خواص موج بالاتر را داشته باشد؟یعنی مثلا در روند صعودی هستیم پس معمولا موجهای جنبشی 5 تکه بدون هم پوشانی هستند حال موج بی از اصلاحی 3 تکه هم میتواند در زیرموج ها 5 تکه باشد یا اینکه موج بی بعنوان اصلاحی از موج اصلاحی ساختار سه تکه میابد؟ یا مثلا زیرموج های موج آ از اصلاح سه تکه ساختاری 5 تکه از موج جنبش اصلاح را میگیرد یه ساختار سه تکه خلاف جهت روند اصلی؟
7 در ره آورد اندیکاتور مکدی کلاسیک وجود ندارد؟فقط مکدی داره راهی داره مکدی کلاسیک اضافه بشه یا با همان مکدی کار کنیم؟
8 برای نمودار شاخص گروه ها هم میتوان از اندیکاتور مکدی کلاسیک استفاده کرد؟در کل در تحلیل نمودارشاخص گروه ها میتوان از تمام موارد تحلیل سهام استفاده کرد؟
9 الگوی پوشا تو تایم فریم روزانه کندل اول میتونه یه دوجی که احتمالا صف خرید یا فروش بوده،باشه؟
با عرض پوزش از طولانی بودن سوالات و امیدوارم تونسته باشم منظورم را برسونم؟وسپاس
آشنایی با اندیکاتور RSI در نمودارها
در میان محبوبترین اندیکاتورها برای تحلیل واگرایی کلاسیک تکنیکال، میشود اندیکاتور RSI را نام برد. این اندیکاتور در میان معاملهگران طرفداران زیادی دارد. اگر از این اندیکاتور استفاده درست بشود، دلایلی مانند انعطافپذیری و ارائه سیگنالهای معاملاتی قدرتمند، اندیکاتور RSI را محبوب کرده است. RSI در واقع اندیکاتوری از خانواده مومنتوم است. یکی از اصلیترین کاربردهای این اندیکاتور، تشخیص جهت و قدرت تحرکات قیمتی به شمار میرود. برای آشنایی هر چه بیشتر با این اندیکاتور با بیت سرور همراه باشید.
اندیکاتور RSI چیست؟
اندیکاتور RSI مخفف عبارت Relative Strength Index است که با روابط پیچیده ریاضی محاسبه میشود. در تنظیمات RSI نیز معمولا از تنظیم ١۴ روزه استفاده میشود. این اندیکاتور نیز مانند مکدی(MACD) است و در دسته اسیلاتورها طبقه بندی می شود. دلیل این هم آن است که این اندیکاتور همواره بین دو سطح ٠ و ١٠٠ در حال نوسان است.
کاربردهای اندیکاتور RSI
همانطور که اشاره شد این اندیکاتور همواره بین دو سطح ٠ و ١٠٠ در حال نوسان میباشد. در بین این دو سطح، دو سطح کلیدی ٣٠ و ٧٠ وجود دارد که به آن دو سطوح اشباع فروش و اشباع خرید میگویند. معنی آن این است که هرگاه مقدار RSI از عدد ٣٠ کمتر شود، شاهد فروش های افراطی در بازار هستیم. لذا امکان کاهش فشار فروش و صعود قیمت وجود دارد.
بر عکس این اتفاق، عبور RSI از سطح ٧٠ به سمت بالا به معنی انجام خریدهای افراطی در بازار است که در نهایت این خریدها ممکن است هر لحظه به پایان رسیده و شاهد نزول قیمت باشیم.
برای مثال به عکس زیر توجه کنید. همانطور که مشاهده میکنید در نقاطی که با خطوط عمودی نمایش داده شدهاند شاهد وارد شدن RSI به مناطق اشباع خرید یا اشباع فروش هستید. که همین خرید و فروشهای افراطی به معنی علامتی برای تغییر جهت قیمت به شمار میآیند. به نقطهای که با فلش قرمز مشخص شده است توجه کنید. در این نقطه مقدار RSI به کمتر واگرایی کلاسیک از ٣٠ کاهش پیدا کرده است که به معنی فروش افراطی است. پس از مدتی شاهد کاهش فشار فروش و رشد قیمت سهم هستید.
در نقطهای نیز که با فلش سبز مشخص شده است، شاهد افزایش RSI به بیش از ٧٠ هستیم. این به معنی خرید افراطی بوده و پس از مدتی شاهد کاهش فشار خرید و نزول قیمت هستید.
مناطق اشباع
یک نکته که در اندیکاتور RSI حتما باید به آن توجه کنید، این است که ممکن است خروج RSI از مناطق اشباع، بدون افت یا صعود قیمت و فقط با نوسان قیمتی صورت بگیرد. برای اینکه این موضوع بیشتر برای شما روشن بشود، مجددا به نمودار بالا توجه کنید. در این نمودار خواهید دید که در محلی که با خط قرمز رنگ مشخص شده است RSI وارد منطقه شده است. اما پس از مدتی بدون اینکه قیمت نزول چندانی داشته باشد، تنها با نوسان قیمت RSI از منطقه اشباع خرید خارج شده است.
پس بهتر است این موضوع را به یاد داشته باشید که استفاده از اندیکاتور به تنهایی می تواند در برخی موارد باعث ایجاد خطا در تصمیمگیری شود. حتما باید در کنار سایر ابزار به کاربرده شوند.
اندیکاتور RSI به عنوان حمایت و مقاومت
این اندیکاتور در تحلیل مومنتوم و قدرت حرکات روند عملکرد مناسبی دارد. به همین دلیل میتوان از آن برای تشخیص سطوح حمایت و مقاومت مهم در نمودار قیمت استفاده کرد. در تصویری که در زیر قرار دادیم، خط افقی یک سطح مقاومتی قوی در نمودار قیمت را نشان میدهد که قیمت، بارها آن را لمس کرده است. در بررسی اندیکاتور RSI نیز وجود این ناحیه مقاومتی کاملا مشخص است.
در دو نقطه تماس اولیه، مقدار ۵۰ عدد RSI و ۶۱ بوده که نشان از قدرت بیشتر خریداران در حالت معمولی و بدون اکثریت مطلق است. در سومین نقطه تماس، RSI مقدار ۶۸ را نشان داده است. که وجود تحرکات قیمتی قدرتمندتری را به نمایش میگذارد. اگرچه قیمت در این نقطه ناتوان از شکست آن سطح مقاومتی بوده است اما خیلی سریع به سمت این نقطه باز میگردد.
همانطور که با هم گفتیم، بازگشت سریع قیمت به سطوح قیمتی گذشته، ناشی از افزایش قدرت خریداران یا فروشندگان است. در جریان آخرین تلاش برای شکست نهایی مقاومت، RSI به سطح ۷۴ رسیده است. با بررسی دقیق نمودار قیمت متوجه میشویم که کندلهای صعودی قوی در نهایت منجر به شکست این سطح نموداری شدهاند.
این شکست با یک جهش قیمتی همراه بوده است که اغلب اوقات یک سیگنال قوی برای خرید به شمار میرود. باید بر این نکته تاکید کنیم که سیگنال نهایی شکست با بسته شدن قیمت بالاتر یا پایینتر از یک سطح قیمتی صادر میشود.
واگرایی RSI پرطرفدار
ایجاد واگرایی در اندیکاتور RSI یکی از محبوبترین سیگنالهای معاملاتی است. برخلاف واگرایی کلاسیک نواحی اشباع خرید و فروش، واگراییها به معنای واقعی، نشانهای از وجود پتانسیل بازگشت قیمت هستند. واگرایی شرایطی را در نمودار قیمت نشان میدهد که وضعیت قیمت و اندیکاتور مطابقت نداشته باشد. مثلا یک واگرایی نزولی زمانی رخ میدهد که با وجود ایجاد یک واگرایی کلاسیک نقطه سقف بالاتر در جریان روند صعودی، اندیکاتور سقف پایینتری ایجاد کرده باشد.
در تصویر زیر، نمودار سمت چپ یک واگرایی کلاسیک نزولی را نشان میدهد. در این شرایط، قیمت، سقفهای بالاتری را ایجاد میکند. واگرایی اندیکاتور RSI نیز نشان دهنده ضعیفتر بودن موج صعودی اخیر نسبت به حرکات قبلی است.
بهصورت کلی اندیکاتور ها تنها تعقیبکننده روند و ابزاری کمکی برای تحلیل تکنیکال به شمار میروند. هرگز تنها با استفاده از یک اندیکاتور نمیتوان به موقعیت خرید و فروش اکتفا کرد. بلکه این سیگنالها تنها هشداری برای توجه بیشتر به موقعیت سهام و بررسی بیشتر آن است. تا اگر شرایط آن مناسب باشد با کمک این ابزار بتوان به تحلیلهای انجام شده استناد کرد. برای آشنایی بیشتر با تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن، پیشنهاد میکنیم از مقاله ی قبلی ما که به صورت تخصصی به آموزش تحلیل تکنیکال پرداختیم، مراجعه کنید.
پخت و پز سیاست «مرگ با هزاران زخم» از تلآویو تا تهران/ «جنگ ترکیبی» واشنگتن علیه ایران چگونه شکل گرفت؟
خبرگزاری دانشجو
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، جنگ هیبرید یا عملیات ترکیبی Hybrid Warfare واژهای است که استفاده و بهرهگیری از آن در جهان و به ویژه در خاورمیانه و خلیج فارس در دهههای اخیر گسترش پیدا کرده است. این جنگ که در ادبیات امروزین از آن تحت عنوان نبرد هیبرید نام برده میشود یک ترکیب پیچیده است که بواسطه توسعه بسترهای دیجیتال و مجازی دردوران جدید باعث ایجاد زوایای نوپدید شدخ است، ارزش و اهمیت بهره گیری از ابزارها و تفکرات جدید ترکیبی باعث شده است تا بتوان آمیختهای از نبردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی را ایجاد کرد که هدف اصلی آن در “مرحله نخست” بر هم زدن نظم و تضعیف توان رقیب و در “مرحله نهایی” براندازی و اضمحلال خواهد بود.
مفهوم عملیات ترکیبی آن است که جنگ از حالت سنتی خارج میشود و به وسایل و روشهای نامحدود مجهز میشود، این نبرد میتواند خود را در اشکال و زوایای متنوع و متفاوتی نشان دهد که استفاده از جنگ کلاسیک، نبرد نامنظم، جنگ تحریم، فشار حداکثری، حملات سایبری، نبرد اطلاعاتی و تبلیغاتی، حمایت از ناآرامیهای داخلی، منازعات قومی و مذهبی، خبر رسانیهای جعلی، عرصه دیپلماسی، جنگ دادگاهی، مداخله در انتخابات، برهم زدن بافت جمعیتی، مهاجر پذیری، شایعه پراکنی و تضاد دینی و… از جمله مصادیق بارز آن بشمار میرود.
جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۷۹ و به عنوان یک حاکمیت مستقل (دولت ملت) در منطقه خاورمیانه و به عنوان کشوری با موقعیت راهبردی در سطح جهان، هدف و آماج بیشترین حجم از جنگهای هیبریدی یا عملیاتهای پیچیده ترکیبی در زوایای فروملی، ملی و فراملی قرار گرفته است که این حجم از حملات آمیخته بر علیه راهبردهای یک کشور را میبایست حملاتی ناجوانمردانه و در عین حال بی سابقه قلمداد کرد.
حساسترین بخش از عملیاتهای هیبریدی علیه ایران در عرصه تهاجم به افکار عمومی و لطمه به سرمایههای اجتماعی صورت پذیرفته است که شکل دهی به نافرمانی مدنی در شبکههای اجتماعی، افکار سازی، ایجاد گروههای فشار و نفوذ رسانهای از جمله مصادیق بارز آن بشمار میرود ، بهره گیری از غفلت مسئولین داخلی و تشدید نارضایتی و همچنین هدایت ناآرامیها و درگیریها داخلی از زوایای دیگر این مهم است.
اقدام دیر هنگام پنتاگون نسبت به تحلیل جنگهای غیرمعمول و حفظ ثبات عملیاتها، باعث شد که شورای امنیت ملی آمریکا به بررسی ابعاد جنگهای آینده و میزان منابع مورد نیاز سرعت بخشد. کارشناسان بهمنظور تحلیل چالشها و فرصتها، تحقیقی را با عنوان «تغییر ابعاد جنگ» آغاز کردند که هدف آن بررسی حالتهای طرحریزی شده و تغییرات ابعاد جنگ است. بسیاری از کارشناسان، جنگهای اخیر را با عنوان جنگهای نوین که دارای ویژگیهای مخصوص به خود نظیر خشونت جنسی، جنبههای جنایی و اعمال خشونتآمیز است، توصیف میکنند.
جنگ ترکیبی یا هیبریدی اگر چه در حوزههای متنوع اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اجرا میشود، اما اولاً همه وجوه آن بر بستر عملیات گسترده و استفاده از همه طرفیتهای رسانهای طراحی و به اجرا در میآید و ثانیاً هدف از جنگ ترکیبی در تمام حوزهها، تأثیرگذاری بر اندیشه و باور مردم و در نتیجه بی اعتمادی و تنفر از نظام حاکم و واگرایی و تقابل با نظام است. در جنگ اخیر نیز در خاکریز اول این راهبرد، با استفاده از ظرفیت رسانههای فارسی زبان خارج از کشور نظیر «سعودی اینترنشنال» و «بیبیسی» شاهد سناریوی امواج مسموم اختلاف افکنی مذهبی و دمیدن در کوره افراطی گری شیعه و سنی هستیم.
"گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، جنگ هیبرید یا عملیات ترکیبی Hybrid Warfare واژهای است که استفاده و بهرهگیری از آن در جهان و به ویژه در خاورمیانه و خلیج فارس در دهههای اخیر گسترش پیدا کرده است" در جنگ اخیر برای تأثیرگذاری بیشتر علاوه بر کشته شدن دو روحانی شیعی در حرم رضوی علیه السلام، دو روحانی اهل سنت نیز به طرز مشکوکی در گنبد کاووس کشته میشوند و با قیاس نحوه پوشش دادن رسانههای داخلی درباره دو خبر بر شدت آتش افروزی در جنگ مذهبی میافزایند. این درحالی است که اولاً همسر یکی از روحانیون جهادی شهید شده در حرم، از اهل سنت است و ثانیاً قرائن و شواهد از کشتن شدن دو روحانی اهل سنت به دلیل اختلافات قومی و خانوادگی خبر میدهد.
بازیگران معرکه جنگ هیبریدی دشمن در واقع همان محور شرارت و ائتلاف «غربی، عبری، وهابی و بدخواهان داخلی ایران» متشکل از رسانههای امریکا و غرب، رژیم صهیونیستی، شبکههای وهابی و سعودی، مراکز سایبری منافقین، شبکههای رادیویی و تلویزیونی اپوزیسیون و ظرفیت عظیم دنیای مجازی بوده است. دشمن با راهبرد جنگ ترکیبی «مرگ با هزاران زخم» سعی داشته و دارد در «لایههای اقتصادی، رسانه ای»، «عملیات اطلاعاتی با هدف خرابکاری و ایجاد نارضایتی» و «ضربه هدفمند بر محور مقاومت» نیز ایفای نقش کند.
رهبر معظم انقلاب در ۱۹ بهمن ۱۴۰۰، در سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی با امام خمینی (ره) در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش تصریح کردند: «امروز مقابله با تهاجم دشمن برای تحریف واقعیتها، دستاوردها، پیشرفتها و اقدامات حماسهآمیز نظام اسلامی نیازمند یک حرکت دفاعی و تهاجم ترکیبی با محوریت فریضه فوری و قطعی جهاد تبیین است.» گزارش کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۱۵ را میتوان به عنوان نقطه عطفی در معرفی مولفههای جنگ هیبریدی به عنوان یک مدل جنگی در عرصه بینالمللی محسوب کرد.
در این نشست بین المللی جنگ اقتصادی، حمله سایبری، جنگ با نیروهای کلاسیک نظامی، جنگهای نامنظم و چریکی، نیروهای ویژه، جنگ اطلاعاتی و تبلیغاتی، حمایت از نابسامانیها و شورشهای محلی و دیپلماسی، به عنوان هشت مولفه جنگ ترکیبی معرفی شده است.
یکی از موارد جنگ ترکیبی شامل حمایت از نابسامانیها و شورشهای محلی هم از دیگر ابزارهایی است که در جنگهای هیبریدی با موجسواری روی نارضایتیهای داخلی و حمایت از آن با هدف تضعیف اقتدار و اضمحلال نیروی طرف مقابل به کارگرفته میشود. آمریکا همچنین از طریق بهکارگیری نیروهای ویژه، بعد مهم دیگری از جنگ ترکیبی را علیه کشورمان پیش برده است. استفاده از نیروهای ویژه برای ترور دانشمندان هستهای و استفاده از نیروهای ویژه برای پروژههای خرابکارانه در تاسیسات اتمی را میتوان در این چارچوب قرار داد.
لزوم تدبیراندیشی در مورد جنگ ترکیبی به عنوان یکی از رایجترین راهبردهای جنگی در عصر حاضر در سلسله مراتب سیاستگذاری دفاعی کشور از اهمیت زیادی برخوردار استبه دلیل تنوع ابزارهای و امکانات متفاوت مورد استفاده در رویاروییهای خصمانه بین کشورهای، استناد به یک تعریف واحد از «جنگ ترکیبی» ممکن نیست چنانکه سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) نیز در سند مطالعاتی شماره ۱۲۳ مورخ دسامبر سال ۲۰۱۵ توسط هال گاردنر (Hall Gardner) به این ناتوانی اعتراف شده است.
تابستان پارسال بود که نفتالی بنت، نخستوزیر قبلی رژیم صهیونیستی برای دیدار با جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به کاخ سفید رفت و از آنجا که همه فکر و ذکر او مساله جمهوری اسلامی بود، راهبرد خود برای مقابله با ایران را با بایدن به اشتراک گذاشت و از استراتژی مرگ با هزاران زخم سخن گفت؛ راهبردی که در سایه جنگ پنهان ایران و اسرائیل دنبال شد، اما نتیجه آن هیچگاه برای این رژیم رضایتبخش و آن طور که برایش طراحی کرده بودند، نشد و حالا بنت هم از نخست وزیری اسرائیل کنار رفته است.
رژیم صهیونیستی برخلاف استراتژی قبلی که بر خرابکاری در برنامه هستهای ایران و ترور دانشمندان هستهای متمرکز بود، اکنون به ترور دانشمندان و فرماندهان نظامی فعال در موشکی و اعضای نیروی قدس روی آورده به طوری که در خردادماه حوادثی از ترور در تهران رقم خورد، اما حالا فضا طوری مدیریت شده که شکست این طرح علنی شده و متغیرها به نفع تهران رقم خورده است. در این گزارش همه فراز و فرودهای شکست این راهبرد عبری را مرور میکنیم:
اجرای راهبرد ضد ایران
تا چندی پیش شواهد نشان میداد به موازات تشدید تنشهای سیاسی داخلی در سرزمینهای اشغالی (فروپاشی دولت ائتلافی بنت) و شکست لابی صهیونیستی در تسلیم ایران در مقابل فشارهای فزاینده غربی - عبری در جریان مذاکرات هستهای، رژیم صهیونیستی برخلاف استراتژی قبلی که بر خرابکاری در برنامه هستهای ایران و ترور دانشمندان هستهای متمرکز بود، استراتژی خود را توسعه داده و بر هدف قرار دادن سایر دانشمندان و فرماندهان نظامی فعال در عرصه موشکی و پهپادها و همچنین اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران تمرکز کرده است. این توسعه استراتژیک ادامه همان سیاست اعلامی علیه ایران یعنی سیاست «مرگ با هزاران زخم» بود که هدف اصلی آن به شکست کشاندن استراتژیهای ایران از طریق همافزایی فشارهای دیپلماتیک، لابی در کنگره و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خرابکاریها، عملیاتهای پنهان، ترور تحریم (با کمک غرب)، ائتلافسازی مانند ناتوی عربی که آن هم به شکست انجامید و حملات رسانهای (جنگ شناختی) است. با این وجود برمبنای رصد اندیشکدههای غربی و شواهد میدانی، راهبرد «مرگ با هزاران زخم» در عمل شکست خورده که در ادامه دلایل آن را مرور میکنیم.
صهیونیستها تلاش زیادی کردند تا در ادامه اجرای سیاست (مرگ با هزاران زخم) و نجات خود از «مهلکه انفعال راهبردی»، به ترورها و خرابکاریها از جمله حملات سایبری، حمله به انبارهای پهپادی و ترور دانشمندان و نخبگان علمی و نظامی کشور ابعاد تازهای بدهند. مقامات ارشد تشکیلات دفاعی اسرائیل ضمن انتقاد از نخست وزیر سابق اسرائیل و سیاستهای او در قبال ایران و مقاومت - که خود نشانه بارزی مبنی بر اختلافات شدید داخلی و انفعال بر «بیبرنامگی راهبردی» در قبال ایران است، تاکید داشتند که درحال حاضر سکوت در قبال ایران انتخاب بهتری است.
پخت و پز سیاست «مرگ با هزاران زخم» از تلآویو تا تهران/ «جنگ ترکیبی» واشنگتن علیه ایران چگونه شکل گرفت؟ - خبرگزاری دانشجو - ۱ روز قبل
دیدگاه شما