اهمیت معین کردن حد ضرر


sorooshbahmani 3 هفته پیش

بخش ۳. تعیین اهداف

برای به دست آمدن نتایج درازمدت، نیاز است که اهدافی میان‌مدت داشته باشیم که به نتایج مورد نظر ما منجر شود. اگر کودکی بخواهد دبیرستان را به پایان برساند (هدف درازمدت) باید پیش از آن دبستان و دوره‌ راهنمایی را با موفقیت پشت سر بگذارد.

در این بخش به تدوین اهداف خواهیم پرداخت و این‌که چطور اهداف مشخصی تعیین کنیم که چشم‌انداز و ماموریت سازمان را تحقق می‌بخشند.

اهداف اختصاصی چه هستند؟

بعد از تدوین بیانیه ماموریت، گام بعدی یک سازمان تعیین اهدافی معین است که با تمرکز بر دستیابی به ماموریت تعریف شده باشد. اهداف اختصاصی در واقع نتایج مشخص و قابل اندازه‌گیری ناشی از برنامه ابتکار عمل ما است. چنین اهدافی در هر سازمان نشان می دهد که چقدر از چه چیزی و تا چه زمانی باید به دست آید. مثلا، یکی از چندین هدف یک ابتکار عمل در باهمستان برای ارتقای کمک و حمایت از سالمندان می‌تواند این باشد:

«تا سال ۲۰۲۰ (تا چه زمانی)، شمار سالمندانی که گزارش می‌دهند به‌طور روزانه با افرادی در تماسند که از آن‌ها مراقبت می کنند (چه چیزی) تا ۲۰ درصد(چقدر) افزایش یافته است.»

سه نوع هدف وجود دارد:

  • اهداف رفتاری. این هدف بر تغییر رفتار مردم (آن‌چه می‌کنند یا می‌گویند) و حاصل (و یا نتیجه آن) متمرکز است. مثلا، گروهی برای بهبود وضعیت محله‌، ممکن است هدف خود را «کمک به افزایش ترمیم منازل مسکونی (رفتار) و بهبود وضعیت مسکن (نتیجه)» تعیین کنند.
  • اهدافی در سطح باهمستان. این‌ اهداف اغلب حاصل یا نتیجه‌ تغییرات رفتاری مردم است. این اهداف بر باهمستان متمرکز است و نه مردم. مثلا، همان گروه بهبود وضعیت محله، که پیشتر مثال زدیم، ممکن است هدف خود را افزایش دسترسی مردم به تسهیلات مسکونی کافی تعیین کند که هدفی‌ است در سطح باهمستان. (توجه داشته باشید که نتیجه این هدف ناشی از تغییر رفتار در یک جمعیت خواهد بود.)
  • اهداف فرایندی. این‌ نوع هدف، هدفی است برای اجرای فرایندهای لازم در دستیابی به دیگر اهداف زمینه‌ای را فراهم می‌کنند. مثلا،‌ گروه شما ممکن است برنامه‌ای جامع برای بهبود وضعیت مسکن در باهمستان تهیه کرده باشد. در آن صورت، تهیه برنامه خودش هدف است.

مهم است که درک کنیم تفاوت‌های میان این اهداف مانع جمع شدن آنها در کنار هم نیست. بیشتر سازمان‌ها اهدافی در هر سه دسته تعیین می‌کنند. و همه این اهداف باید به عنوان ابزارهایی برای سنجش پیشرفت کار سازمان استفاده شود.

اهدافی اهمیت معین کردن حد ضرر که خیلی خوب تعریف شده‌اند چند ویژگی مشترک دارند:

  • مشخص هستند. یک هدف خوب به شما می‌گوید چقدر (مثلا ۴۰ درصد) از چه چیزی (مثلا تغییر چه نوع رفتاری در کدام دسته از افراد و با چه نتیجه‌ای) تا چه زمانی (مثلا تا سال ۲۰۲۰) به دست آید.
  • قابل اندازه‌گیری هستند. اطلاعات مرتبط با هدف را می‌توان جمع کرد، کشف کرد و یا (حداقل پتانسیل آن وجود دارد که) از سوابق آرشیوی به دست آورد (و آنها را اندازه گیری کرد).
  • قابل دستیابی هستند. نه تنها دستیابی به اهداف باید ممکن باشد بلکه سازمان شما هم باید ظرفیت دستیابی به آن را داشته باشد.
  • مرتبط با ماموریت سازمان‌اند. سازمان شما باید درکی روشنی داشته باشد از این‌که این اهداف به چه شکل در چشم‌انداز و ماموریت کلی سازمان می‌گنجد.
  • زمانبندی شده هستند. سازمان شما باید جدول زمانی (که بخشی از آن در تعریف اهداف نیز مشخص شده) داشته باشد که نشان دهد چه زمانی به کدام اهداف دست خواهد یافت.
  • چالش‌برانگیزند. به این معنا که گروه یا سازمان شما را وادار می‌کند که روی مسائل عمده‌ای تمرکز کند که برای اعضای باهمستان اهمیت دارد.

چرا باید اهداف اختصاصی تعریف کنیم؟

دلایل خوبی برای تعیین اهداف مشخص برای سازمان شما وجود دارد. از جمله:

  • تعیین هدف به سازمان شما کمک می‌کند که راه‌های مشخص و ممکنی برای دستیابی به ماموریت خود ایجاد کند.
  • اهداف تکمیل شده می‌تواند به عنوان محک‌هایی برای نشان دادن دستاورد‌های سازمان به اعضای آن، حامیان مالی و نیز به باهمستان به کار رود.
  • تعیین هدف به سازمان شما کمک می‌کند که اولویت‌های خود را جهت نائل شدن به مقصود نهایی مشخص کند.
  • اهداف در روند کار و ایجاد تغییر همواره ماموریت سازمان را به اعضا یادآوری می‌کنند و کمک می‌کنند که سازمان از مسیر خود برای دستیابی به مقصود نهایی منحرف نشود.
  • تعیین اهداف می‌تواند به عنوان فهرستی از اقدامات لازم، به سازمان شما کمک کند که از چند جهت مناسب به حل یک مساله بپردازد.

چه زمانی باید اهداف را تعیین کنید؟

سازمان شما در این مواقع می‌تواند اهداف خود را تعیین کند:

  • وقتی که سازمان چشم‌انداز و ماموریت خود را تدوین (و یا تجدیدنظر) کرده و آماده شروع مرحله‌ بعدی در فرایند برنامه‌ریزی‌ است.
  • وقتی که تمرکز سازمان شما تغییر کرده و یا گسترش یافته. مثلا، ممکن است ماموریت سازمان شما مراقبت و حمایت از سالمندان باشد و به تازگی دریافته‌اید که منابعی نیز برای حمایت از افرادی که از مرگ عزیزانشان به شدت متاثر شده‌اند، وجود دارد. اگر سازمان شما بخواهد برای دریافت این منابع مالی درخواست بدهد، به این معناست که کار فعلی سازمان گسترش خواهد یافت و این امر مستلزم تعیین اهدافی همخوان با برنامه‌ کاری جدید خواهد بود.
  • وقتی که سازمان می خواهد به یک مساله یا معضل در باهمستان رسیدگی کند و یا خدمات تازه‌ای ارائه دهد و یا به دنبال تغییری در باهمستان است که دارای این مشخصات است:
    • چند سال وقت برای تکمیل شدن نیاز باشد. مثلا سازمانی که در زمینه سلامت کودکان کار می‌کنند، ممکن است بخواهد شمار دانش‌آموزانی را افزایش دهد که بعد از پایان دبیرستان ترک تحصیل نمی‌کنند. فرایندی که ارزشیابی آن چند سال طول می‌کشد.
    • تغییر در رفتار جمع بزرگی از مردم هدف باشد. مثلا سازمان شما شاید بخواهد خطر بیماری‌های قلبی-عروقی را کاهش دهد و ممکن است یکی از اهداف شما افزایش شمار بزرگسالانی باشد که به فعالیت فیزیکی روی می‌آورند.
    • رویکردی چندجانبه باشد. مثلا، در خصوص معضلی پیچیده مثل مصرف مواد روان‌گردان، سازمان ممکن است به مقابله با مسائل مرتبط با این معضل، مثل دسترسی به مواد مخدر، دسترسی به مراکز کمک به ترک اعتیاد، پیامدهای حقوقی مصرف مواد مخدر و امثال آن بپردازد و همزمان برای کاهش شیوع مصرف مواد مخدر (دفعات و مقدار استفاده از آن) تلاش کند.

    اهداف را چگونه تعیین کنید؟

    این کار را با تعریف و یا بازنگری چشم‌انداز و بیانیه ماموریت سازمان آغاز کنید.

    اولین کاری که باید انجام دهید، بازنگری چشم‌انداز و بیانیه ماموریت سازمان است . پیش از تعیین اهداف، باید «تصویری کلان» از وضعیت داشته باشید و بدانید که اهداف شما چگونه در آن تصویر می‌گنجند.

    تعیین کنید که چه تغییراتی باید به وجود آید

    مهم‌ترین نکته در تدوین اهدافی واقع‌بینانه این است که بدانید چه تغییراتی باید رخ دهد تا ماموریت شما تحقق یابد.

    راه‌های زیادی برای پی بردن به این تغییرات وجود دارد،‌ از جمله:

    • تحقیق کنید که به باور کارشناسان این زمینه، بهترین راه‌های حل معضل کدام است.
    • با کارشناسان محلی در خصوص تغییراتی که نیاز است رخ دهد تبادل نظر کنید. برخی از کسانی که می‌توانید با آن‌ها صحبت کنید، این‌ افراد هستند:
      • اعضای سازمان شما
      • متخصصان محلی، مثل اعضای سازمان‌های مشابه که در مقابله با مسائل مشابه تجربه دارند. ، یعنی کسانی که در موضعی هستند که قادرند در حل مشکل سهیم باشند مانند معلمان، رهبران اصناف، رهبران مذهبی، سیاستمداران محلی، اعضای باهمستان و یا اصحاب رسانه‌ها. ، افرادی که معضل یا مساله را به شکل روزمره تجربه می‌کنند و نیز آن‌ها که عملکردشان به نوعی منجر به ایجاد مشکل شده است. تغییر رفتار این دسته از افراد در کانون اهداف شما قرار خواهد گرفت.

      در این مرحله از فرایند برنامه‌ریزی، نیازی به پاسخ‌های سریع و قاطع به پرسش‌های فوق ندارید. آن‌چه باید به عنوان بخشی از این مرحله تدوین کنید فهرستی کلی از اتفاقاتی‌ است که باید رخ دهد تا تغییری که در پی‌ آن هستید، به وجود آید.

      • آغاز برنامه‌های ترک سیگار
      • آغاز برنامه‌های ممنوعیت مصرف سیگار در مکان‌های عمومی
      • کمک به افزایش فعالیت‌های فیزیکی افراد
      • کمک به کاهش چاقی مفرط
      • تشویق افراد به مصرف غذای سالم‌تر
      • افزایش تدابیر پیشگیرانه پزشکی (مثلا، معاینات پزشکی بیشتر برای تشخیص زودهنگام بیماری‌ها، درک بهتر علائم و نشانه‌های هشداردهنده)
      • افزایش درک علمی سازمان شما در خصوص علت‌ها و پاتوفیزیولوژی بیماری‌های قلبی/عروقی
      • تقویت ارتباط سازمان شما با نهادهای ملی که اهداف مشابه را دنبال می‌کند.

      جمع‌آوری داده‌های مبنا در خصوص مسائلی که باید به آن رسیدگی شود

      وقتی که سازمان شما درباره آنچه می‌خواهد انجام دهد، به ایده‌ای کلی دست پیدا کرد، گام بعدی جمع‌آوری داده‌های مبنا در خصوص مساله‌ای است که می‌خواهد به آن بپردازد. داده‌های مبنا، واقعیت‌ها و آماری است که به شما می‌گوید معضل چقدر جدی است؛ داده‌ها آماری مشخص در ارتباط با دامنه‌ معضل در باهمستان به شما ارائه می‌کند.

      چرا باید داده‌های مبنا جمع‌آوری کرد؟

      این اطلاعات آماری برای سازمان شما به مثابه نقطه‌ آغازی است که در مقایسه با آن می‌تواند پیشرفت کار خود را اندازه بگیرد. این اطلاعات نه تنها هنگام درخواست کمک مالی سودمند است بلکه می‌تواند در آینده نیز نشان دهد که سازمان شما چه دستاوردهایی داشته است.

      چگونه داده‌های مبنا را باید جمع‌آوری کرد؟

      دو راه اصلی برای جمع‌آوری داده‌های مبنا وجود دارد:

      • می‌توانید داده‌های مبنا را خودتان برای اطلاعات مرتبط با مساله جمع‌آوری کنید. راه‌های گردآوری این کار شامل نظرسنجی، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه‌های انفرادی است.
      • می‌توانید اطلاعاتی را که قبلا جمع‌آوری شده استفاده کنید. کتابخانه‌های عمومی، ادارات دولتی در باهمستان، نهادهای خدمات اجتماعی و یا اداره‌ بهداشت و درمان محلی ممکن است آماری در اختیار داشته باشند که شما به آن نیاز دارید؛ بخصوص از سازمان دیگری که قبلا برای مساله مشابهی در باهمستان کار کرده باشد.

      مشخص کنید که دستیابی به چه هدفی برای سازمان شما واقع‌بینانه است

      پس از تعیین کارهایی که باید انجام شود و دریافتن این‌که معضل چقدر جدی‌ است، وقت آن است که دریابید دستیابی به کدام اهداف برای سازمان شما ممکن و واقع‌بینانه‌ است. آیا منابع لازم را برای دستیابی به همه اهدافی که در مرحله دوم درباره‌ آن فکر کرده‌اید، در اختیار دارید؟ و تا چه حد این اهداف را می‌توانید به دست آورید؟

      این‌ها پرسش‌های آسانی نیست و برای یک سازمان تازه تاسیس دشوار است که با دقت تعیین کند ظرفیت آن برای دستیابی به اهداف چقدر است. مثلا، اگر تلاش شما ایمن‌سازی کودکان (از طریق واکسن زدن در برابر بیماری‌ها) باشد، آیا در سه سال می‌توانید آن را ۵ درصد افزایش دهید یا در یک سال ۲۰درصد؟ این‌ آمار را چگونه تعیین می‌کنید؟

      متاسفانه پاسخ سرراستی به این پرسش‌ها وجود ندارد. سازمان شما باید با دقت منابع خود را ارزیابی کند و نیز با کارشناسان این عرصه که بهتر می‌توانند تحلیل کنند چه اهمیت معین کردن حد ضرر کاری ممکن هست یا نیست، مشورت کند. می‌توانید با سازمان‌های دیگری که پیش از شما در این عرصه کار کرده‌اند، صحبت کنید و یا نظر پژوهشگران این حوزه را جویا شوید.

      به یاد داشته باشید که قرار است اهدافی که تعیین می‌کنید، هم قابل دستیابی باشد و هم چالش‌برانگیز. به سختی ممکن است حد فاصل بین این را تعیین کرد و گمانه‌های شما در این مورد ممکن است همیشه درست از آب درنیاید. به همین دلیل پژوهش و تجربه می‌تواند به شما در نزدیک‌تر شدن به این هدف کمک کند.

      اهداف را برای سازمان و یا ابتکار عمل خود تعیین کنید

      با در نظرداشت این اطلاعات،‌ سازمان شما اکنون آماده است که اهدافی کوتاه مدت را تعیین کند که هم قابل دستیابی‌ است و هم چالش‌برانگیز. به یاد داشته باشید که اهداف به نتایج مشخص قابل اندازه‌گیری اشاره دارند. تغییرات در رفتارها، نتایج و فرایندها باید قابل ردگیری و اندازه‌گیری باشند و به نحوی نشان دهند که به راستی تغییری رخ داده است.

      توجه داشته باشید: هدف یک پروژه در باهمستان یا سازمان در اغلب موارد از سوی حامی مالی تعیین می‌شود و یا اینکه حامی مالی در تعیین آن نفوذ دارد. اما فرایند تشخیص معضلی که ابتکار عمل قصد رسیدگی به آن را دارد، و تعیین اهدافی که نیل به آن موفقیت یک سازمان را تعریف می‌کند، باید فارغ از چنین نفوذی صورت گیرد.

      فهرست اهداف سازمان شما باید همه ویژگی‌های زیر را داشته داشت:

      • شامل هر سه نوع هدف باشد:‌ اهدافی که تغییر رفتار و نتایج را در باهمستان محک می‌زنند و نیز اهدافی که پیشرفت بخش‌های مهم برنامه‌ریزی را نشان می‌دهند.
      • شامل اهدافی باشد که نشان دهد چقدر از چه چیزی تا چه زمانی باید به دست آید؛ مثلا: «کاهش ۳۰درصدی نرخ بارداری نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله تا سال ۲۰۲۰»
      • و نیز ‌اهداف شما باید ویژگی‌های شش‌گانه مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط،‌ زمانبندی‌شده و چالش‌برانگیز را دارا باشد.

      بازنگری اهدافی که سازمان شما تعیین کرده است

      پیش از آنکه اهداف خود را نهایی کنید، خوب است که اعضای سازمان شما، و اگر مقدور است افرادی از بیرون از سازمان، آن‌ها را یک بار دیگر بازنگری کنند. بهتر است از آن دسته از اعضای سازمان که در کار تدوین اهداف دخالت نداشته‌‌اند، بخواهید که آن‌ها را مرور کنند و نظر دهند. این نیز خوب است که نظر کارشناسان محلی، عوامل تغییر و بهره‌وران و نیز افرادی را که در دیگر باهمستان‌ها به فعالیت‌های مشابهی مشغولند، در این زمینه جویا شوید. از همه این افراد بخواهید که نظرشان را در مورد این نکات بیان کنند:

      • آیا اهداف تعیین شده از ویژگی‌های شش‌گانه‌ای که پیش‌تر توضیح دادیم، برخوردارند؟
      • آیا فهرست اهداف کامل است؟ به عبارتی، آیا هدف مهم دیگری هست که از قلم افتاده باشد؟
      • آیا اهداف شما مناسب است؟ به عبارتی، آیا هیچ یک از اهداف جنجالی نیست؟ اگر چنین است، سازمان شما باید تصمیم بگیرد که آیا برای مقابله با اعتراضات احتمالی نسبت به آن آماده هست یا خیر. مثلا، برنامه‌ای که هدف آن کاهش خطر بیماری ایدز در باهمستان است، ممکن است «سرنگ تمیز برای استفاده‌ معتادان» را یکی از اهداف خود اعلام کند؛ اما همین امر می‌تواند جنجال‌هایی برای سازمان به همراه داشته باشد. این پیامد به آن معنا نیست که سازمان باید از هدف خود دست بردارد، بلکه به این معناست که انتخاب چنین هدفی باید با درک روشنی از پیامدهای احتمالی آن صورت گیرد.

      از اهداف خود در تعریف راهبرد سازمان استفاده کنید

      حالا که اهداف عمومی خود را تعیین کرده‌اید، آماده گام بعدی هستید: تدوین راهبردهایی که آن اهداف را تحقق می‌بخشد. وقتی کار تعیین اهداف به پایان رسید و اعضا سازمان و نیز افراد مهم بیرونی رضایت خود را اعلام کردند، آماده هستید که به تدوین راهبرد‌ها برای دستیابی به اهداف خود بپردازید.

      خلاصه

      تدوین اهداف ملموس گامی مهم در روند برنامه‌ریزی شماست. این کار می‌تواند یکی از هیجان‌انگیزترین بخش‌های برنامه‌ریزی نیز باشد، چرا که تعیین اهداف زمانی صورت می‌گیرد که سازمان شما به جایگاهی رسیده باشد که بتواند تصمیم بگیرد برای تحقق آرمان‌هایش دقیقا چه اقداماتی می‌خواهد انجام دهد.

      در بخش بعدی، درباره‌ تدوین راهبردها و راه‌های کلی دستیابی به اهداف تعیین شده با تفصیل بحث خواهیم کرد.

      اهمیت معین کردن حد ضرر

      search

      ورود عضویت

      search

      ورود عضویت

      جذاب ترین‌های ۲۴ ساعت گذشته 💯

      تبلیغ‌ها 📣

      فروش انواع ربات تریدر ارز دیجیتال تبلیغ

      آخرین محصولات مجازی 🛒

      کسب درآمد دلاری با اینستاگرام

      sorooshbahmani

      sorooshbahmani 3 هفته پیش

      برنامه مدیریت بی نهایت حساب اینستاگرام

      amirsaeed_nk

      amirsaeed_nk 2 ماه پیش

      برنامه افزایش لایک اینستاگرام + نامحدود

      amirsaeed_nk

      amirsaeed_nk 2 ماه پیش

      آموزش دریافت 20 هزار فالوور اینستاگرام

      amirsaeed_nk

      amirsaeed_nk 2 ماه پیش

      بهترین فرصت‌های کاری 👷‍♂️

      بیت کوین رایگان
      درآمد: 4.00یوز

      عضویت در cryptofree
      درآمد: 1.00یوز

      استخراج ارز ТТ
      درآمد: 0.50یوز

      استارت کردن ربات تلگرامی
      درآمد: 0.30یوز

      سرمایه گذاری در سایت
      درآمد: 0.10یوز

      ثبت نام در صرافی
      درآمد: 0.01یوز

      بزرگ‌ترین انجمن‌ها 🌐

      یوزبیت

      یوزبیت
      جمعیت: 0.00

      ارز دیجیتال

      ارز دیجیتال
      جمعیت: 0.00

      کارآفرینان

      کارآفرینان
      جمعیت: 0.00

      به دنیای مجازی یوزبیت خوش آمدید 🎉

      فرقی نمی‌کند به خواندن و نوشتن، خرید و فروش، کار و کسب درآمد، تبلیغات و بازاریابی، ماجراجویی و سرگرمی، کارآفرینی و یا برندسازی علاقه‌مند باشید، امکاناتی در دنیای مجازی ما برای شما وجود دارد.

      اصطلاحات مهم در پرایس اکشن

      در این مقاله قصد داریم با توجه به اهمیت price action برخی از مهم ترین اصطلاحات کاربردی پرایس اکشن را مورد بررسی قرار دهیم و علاوه بر شناخت کامل، کاربرد و نحوه بکار گیری آنها را برای مخاطبین عزیز شرح دهیم.

      نمودار شمعی چیست؟

      نمودار شمعی یا نمودار شمعدانی نشان‌دهنده قیمت بالا، قیمت باز شدن، قیمت بسته شدن و قیمت پایین است.

      1. قیمت بالا: بیشترین قیمتی است که سهام مورد نظر در دوره معین تحلیل داشته است.
      2. قیمت پایین: تعریفی کاملاً مخالف تعریف قیمت بالا را دارد.
      3. قیمت بسته شدن: آخرین قیمت معامله سهام است.
      4. قیمت باز شدن: قیمت اولین معامله سهام در دوره معین اشاره دارد.

      روند گاوی چیست؟

      روند گاوی هنگامی مشاهده می‌شود که قیمت‌ها در حال افزایش و نمودار صعودی باشد. روند گاوی مشاهده شده در تحلیل یعنی قیمت‌ سهم‌های شرکت مورد نظر در حال افزایش است. در این مواقع سرمایه‌گذاران اطمینان دارند که روند صعودی ادامه خواهد داشت. در واقع روند گاوی را زمانی مشاهده می‌کنیم که مجموعه شمع‌ها در حال افزایش به سمت راست باشند. در این زمان خط روند زاویه 45 درجه دارد.

      روند خرسی چیست؟

      روند خرسی هنگامی مشاهده می‌شود که قیمت‌ها در حال کاهش و نمودار نزولی باشد. در روند خرسی قیمت‌ها به صورت مداوم در حال کاهش یافتن هستند. این روند نزولی به دلیل باور معامله‌گران به نزولی شدن آن بیشتر از این هم اهمیت معین کردن حد ضرر سقوط خواهد کرد. ساختار روند خرسی، مخالف ساختار روند گاوی است. در این زمان، خط روند در زوایه‌ای 315 درجه قرار می‌گیرد.

      تصویری از مفهوم روند گاوی و خرسی

      بازار خنثی چیست؟

      بازار خنثی بر خلاف بازار‌های رونددار، نه روند صعودی و نه روند نزولی دارد. درواقع سهامی که در بازار خنثی مبادله می‌شود، قیمت ثابتی دارد و تغییرات اندکی را تجربه می‌کند. بازار ممکن است در مدتی که سرمایه‌گذاران منتظر دریافت خبری از شرکت عرضه‌کننده سهام هستند، همچنان خنثی باقی بماند.

      خط حمایت چیست؟

      خط حمایت یا سطح حمایتی، قسمتی در نمودار است که انتظار داریم روند نزولی به محض مواجهه با آن، توقف کند. خط حمایت به علت افزایش تقاضا یا انگیزه خریداران بوجود می‌آید. زمانی که قیمت سهم کاهش پیدا کند، تقاضا برای آن افزایش پیدا می‌کند که موجب شکل‌گیری خط حمایت می‌شود. روند قیمتی سهم ممکن است از خط حمایتی پایین‌تر رود و تا سطح حمایتی دیگری ادامه پیدا کند.

      خط مقاومت چیست؟

      خط مقاومت یا سطح مقاومت بخشی در نمودار است که قیمت‌های در حال افزایش توقف می‌کنند و جهت حرکت خود را تغییر می‌دهند و کاهش می‌یابند. سطح مقاومتی به مثابه مانعی است که از بیشتر شدن قیمت‌ها جلوگیری می‌کند. قیمت‌ها ممکن است در نهایت سطح مقاومتی را بشکنند و در ادامه به خط اهمیت معین کردن حد ضرر مقاومتی دیگری دست پیدا کنند.

      نمودار تصویری نمایش خط های روند

      اوتساید بار چیست؟

      Outside Bar یا شمع بیرونی، شمعی است که قیمت بالای آن بیشتر از قیمت بالای شمع قبلی و قیمت پایین آن کمتر از قیمت پایین شمع قبلی باشد. بنابراین، شمع بیرونی شمع قبلی خود را می‌پوشاند. زمانی شمع بیرونی صعودی داریم که قیمت سهام افزایش پیدا کند‌ و قیمت بسته شدن شمع بیرونی بیشتر از قیمت بالای شمع قبلی خود باشد.

      اینساید بار پس از شکست سطوح

      اینساید بار زمانی اتفاق می‌افتد که تعداد زیادی کندل استیک به صورت گروهی در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند و همزمان روند قیمت شروع به پیچیدن به دور خطوط حمایتی یا مقاومتی کند. در زمان بروز این اتفاق، معامله‌گرانی که بر بازار غلبه دارند، سهام را سرکوب می‌کنند تا سهم بیشتری جمع‌آوری شود.

      اسپرینگ چیست؟

      اسپرینگ یک شکست جعلی به سمت پایین است. اسپرینگ را جهش نیز می‌نامند زیرا پس از وقوع آن، قیمت‌ها به صورت جهشی به روند قبلی خود باز می‌گردند. زمانی شاهد اسپرینگ هستیم که قیمت سهام به کران پایین یک بازه می‌رسد و پس از آن، سریع به ناحیه معاملاتی باز می‌گردد و یک روند جدید را شروع می‌کند.

      تصویری از نمودار شمعی

      شمع‌های سایه بلند چیست؟

      شمع‌‌های سایه بلند یکی از محبوب‌ترین نقاط نشان‌دهنده استراتژی ورود برای معامله‌گران است. این ساختارها حاوی یک وقفه بزرگ صعودی یا نزولی است که در ادامه آن پیشروی قابل توجهی وجود دارد و پس از آن قیمت برگشت می‌کند.

      الگوی کندل استیک چیست؟

      الگو های کندل استیک شکل بخصوصی دارند و تنها کاری که باید شما انجام دهید حفظ کردن شکل آن هاست.

      الگوی کندل استیک چکش چیست؟

      دارای ویک بلند و بدنه کوتاه می باشد و در انتهای یک روند نزولی می آید. دارای ویک بلند و بدنه کوتاه می باشد و در انتهای یک روند نزولی می آید.

      الگوی داخل میله

      الگوی میله داخلی یک الگوی دو میله ای است، متشکل از میله داخلی و میله قبلی که معمولاً به عنوان (میله مادر) نامیده می شود. میله داخلی کاملاً در محدوده زیاد تا پایین میله مادر قرار دارد. این استراتژی اقدام قیمت معمولاً به عنوان الگوی شکست در بازارهای پرطرفدار مورد استفاده قرار می گیرد، اما اگر در سطح نمودار کلیدی تشکیل شود، می تواند به عنوان یک سیگنال معکوس نیز معامله شود.

      تصویری از معرفی کندل صعودی و نزولی

      روند و دامنه معاملاتی چیست؟

      مفهوم روند یکی از اساسی ترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال است. روند یا نزولی و یا صعودی است. در روند صعودی قیمت‌ها دائما در حال افزایش و در روند نزولی قیمت­‌ها دائما در حال کاهش هستند. به همان نسبت که تعریف روند ساده است، تحلیل آن دشوار و پیچیده است.

      به عبارت دیگر فرض اساسی در تعریف روند وجود هم بستگی است. یعنی زمانی که در روند هستیم بازار در همان جهت قبلی به حرکت خود ادامه خواهد داد. در تصویر زیر یک روند نزولی داریم که دائما در حال افت است و در قسمت ‌های صعودی، اصلاح صورت گرفته است.

      تشخیص وضعیت چیست؟

      معامله‌گر به تشخیص وضعیت موجود می‌پردازد. برای مثال، ممکن است قیمت یک سهم در حال کاهش یا افزایش یافتن باشد یا سهام به کانال قیمت معینی ورود کند یا به سادگی، روند قیمتی، در حال شکستن خطوط مقاومت یا حمایت باشد.

      معامله گران به دام افتاده

      معامله‌گران به دام افتاده اصطلاح رایجی در پرایس اکشن است و به معامله گرانی اشاره دارد که در سیگنال ضعیف وارد بازار شده‌اند و یا بدون دریافت تأیید وارد شده‌اند. این معامله گران در ضرر هستند چون بازار در جهت مخالف معامله آن‌ها پیش رفته، یعنی اگر پرایس اکشن به حد ضرر آن‌ها برخورد کند، آنگاه پوزیشن معاملاتی آن‌ها بسته می شود.

      سوئینگ

      سوئینگ چیست؟

      در روند صعودی یعنی یک سقف بالاتر که به آن سوئینگ‌های (swing high) هم می­‌گویند. که بعد از آن پولبک شکل می­‌گیرد و در کف بالاتر تمام می‌­شود. عکس این حالت در روند نزولی نیز صدق کرده و سوئینگ لو (swing low) ایجاد می­‌شود.

      زمانی که بازار خط روند را می­‌شکند، آنگاه فاصله بین آخرین سوئینگ تا نقطه شکست، (خط روند میان) یا (گام) نامیده می‌­شود. بعد از یک گام صعودی، یک M نزولی داریم که سوئینگ را شکل می­‌دهد. به طور کلی معامله گران پرایس اکشن در روند استاندارد به دنبال ۲ یا ۳ سوئینگ هستند.

      اسپرد

      واژه اسپرد تحت عنوان شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش مورد استفاده قرار می گیرد. در واقع تفاوت موجود بین پایین ترین قیمت پیشنهادی فروش و بالاترین قیمت پیشنهادی خرید می باشد.

      کندل ژاپنی

      کندل‌های ژاپنی نشانگر چهار داده قیمتی هستند:

      1. بالاترین قیمت کندل
      2. پایین‌ترین قیمت
      3. قیمت باز شدن
      4. قیمت بسته شدن

      اگر قیمت باز شدن کندل در زیر قیمت بسته شدن قرار داشته باشد، کندل قیمتی صعودی است. اگر قیمت باز شدن در بالای قیمت بسته شدن قرار داشته باشد، کندل قیمتی نزولی است.

      اگر قیمت باز و بسته شدن یکسان باشد – یا فاصله ناچیزی از یکدیگر داشته باشند – کندل قیمتی خنثی است که خبر از برابری قدرت خریداران و فروشندگان می‌دهد. نمودارهای شمعی در بازار ارز خارجی کاربرد بسیار فراوانی دارند.

      به راحتی می‌توان به کمک کندل‌های قیمتی، فشار‌های خرید و فروش بازار را تشخیص داد. یک نگاه گذرا به کندل‌های قیمتی می‌تواند اطلاعات بسیار مفیدی از قدرت خریداران و فروشندگان ارائه دهد و به آسانی تعیین کند که بازار دست فروشندگان است یا خریداران. ویژگی‌های خاص این نوع نمودار به معامله‌گران کمک می‌کند تا از بازگشت روند یا ادامه آن اطلاع یابند.

      کندل برگشتی

      کندل برگشتی به دو صورت «صعودی» و «نزولی» وجود اهمیت معین کردن حد ضرر دارد.

      • کندل صعودی برگشتی به زیر «LOW» کندل قبلی رفته و بالاتر از آن بسته می‌شود.
      • کندل برگشتی نزولی به بالای «HIGH» کندل قبلی رفته و پایین‌تر از آن بسته می‌شود.

      در حالت صعودی یک حمایت زیر «LOW» کندل قبلی پدیدار می‌شود و چون بالاتر از آن بسته شده نشان از قوی بودن و نشانه برگشت خواهد بود. در حالت دوم که نزولی است در بالای «HIGH» کندل قبلی با مقاومت مواجه می‌شویم.

      با توجه به این که پایین‌تر از «HIGH» کندل قبل بسته می‌شود نشان از قوی بودن دارد. بنابراین، توجه به اینکه که نسبت به کندل قبلی کجا بسته شود اهمیت زیادی دارد. در این حالت باید بالای کندل برگشتی صعودی اقدام به خرید و در پایین کندل برگشتی نزولی اقدام به فروش کرد.

      معامله در جهت شکست سطوح

      منظور از معامله در جهت شکست سطح چیست؟

      یکی از راه‌های بهبود روش معاملاتی شکست سطح این است که همواره در روند حرکت قیمت در فارکس معامله کنید. به بیانی ساده، یعنی معامله کردن در جهت عبور قیمت از یک کف یا سقف مشخص. اصل معامله کردن به این روش به همین ترتیب است و همانطور که خواهید دید، روش بسیار ساده‌ای است. معمولا معامله‌گران یک محدوده حرکتی قیمت را شناسایی می‌کنند که در آن قیمت مرتب بین یک کف و سقف در حال نوسان است. در این حالت وقتی قیمت از بالا یا پایین این محدوده خارج شود، در آن جهت وارد معامله می‌شوند.

      یکی از عوامل تاثیرگذار در میزان موفقیت این روش معاملاتی، نحوه شناسایی مناطق رِنج (Range) است. تشخیص درست این نواحی، شما را یک گام به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند. بعضی روش‌های کلاسیک برای شناسایی مناطق رِنج براساس تشخیص کف و سقف‌‌های قیمتی در یک بازه زمانی معین است. مانند کف و سقف‌های روزانه در طول یک بازه ۲۰ روزه. ۲۰ روز معاملاتی گذشته تقریبا معادل یک ماه است. یا اینکه اگر در تایم‌فریم‌های پایین‌تر معامله می‌کنید، می‌توانید کف و سقف‌های قیمتی روز گذشته را مد نظر قرار دهید.

      نکته مهم بعد از شناسایی منطقه رِنج قیمتی این است که سطوح حمایتی و مقاومتی که آن منطقه را در بر می‌گیرند را تشخیص دهید. حال قدری عمیق‌تر موضوع را بررسی می‌کنیم.

      شکست سطح در طول روند

      همواره در طول روند معامله کنید. در این حالت به دنبال حرکتی سریع پس از یک جمع‌شدگی خواهیم بود که یک منطقه رِنج کوچک را تشکیل می‌دهد. در این هنگام، پس از اینکه نمودار قیمت از ناحیه رِنج در جهت روند خارج شد، وارد معامله می‌شویم. با این روش در جهت مومنتوم بازار معامله می‌کنیم و احتمال بسیار بیشتری برای موفقیت معامله وجود دارد.

      معامله در جهت شکست سطوح

      در تصویر بالا مشاهده می‌کنید که قیمت پیش از اینکه مومنتوم کاهش یابد، به سرعت به سمت بالا حرکت می‌کند و سپس در یک منطقه متوقف می‌شود. در این ناحیه قیمت بین سقف و کف‌های مشخصی محصور شده است. در این مرحله، با علم به صعودی بودن روند، پیش‌بینی می‌کنیم که قیمت از سطح فوقانی این ناحیه خارج می‌شود. بنابراین، یک سفارش خرید بالای این ناحیه ثبت می‌کنیم. سپس حد ضرر معامله را در سمت مخالف این منطقه قرار می‌دهیم (اگر روند نزولی بود، یک سفارش فروش زیر منطقه رِنج ثبت می‌کردیم و حد ضرر معامله را بالای آن ناحیه قرار می‌دادیم). حد سود معامله حداقل به اندازه دو برابر حد ضرر خواهد بود، یعنی دو برابر عرض منطقه رِنج.

      انتظار برای بسته شدن کندل

      معامله در جهت شکست سطوح- candle close

      نکته مهمی که باید به آن اشاره کنیم، نحوه ورود به معامله پس از شکست سطح است. بسیاری از معامله‌گران به محضی که قیمت از حدود منطقه رِنج خارج می‌شود و پیش از بسته شدن کندل، وارد معامله می‌شوند. اما معامله کردن به این طریق ریسک بسیار بالایی دارد. چرا که ممکن است شکست سطح از نوع کاذب باشد و قیمت مجددا به داخل ناحیه رِنج بازگردد. به منظور افزایش احتمال موفقیت معاملات، تنها زمانی به معامله ورود می‌کنیم که یک کندل خارج از منطقه رِنج بسته شود. بنابراین، در این مثال برای ورود به معامله، لازم است یک کندل بالای ناحیه رِنج بسته شود. برعکس، برای ورود به معامله فروش در شرایط روند نزولی، لازم است یک کندل زیر منطقه رِنج بسته شود.

      استفاده از اندیکاتورها

      می‌توان از بعضی اندیکاتورها به منظور تشخیص مناطق رِنج و شکست آن‌ها استفاده نمود. یکی از بهترین اندیکاتورها برای این منظور، اندیکاتور بولینجر باند (نوارهای بولینجر) است. اصولا اندیکاتور بولینجر باند ابزار بسیار خوبی برای نشان دادن جهت روند بازار و همچنین نوسانات آن محسوب می‌شود. نوار میانی این اندیکاتور، یک میانگین متحرک (مووینگ اورج) با دوره زمانی ۲۰ است و نوارهای فوقانی و تحتانی به ترتیب انحراف معیار بالایی و پایینی از مقدار میانگین را نشان می‌دهند. بسیاری افراد به این صورت از بولینجر باند استفاده می‌کنند که با عبور قیمت از یکی از نوارهای بالایی یا پایینی، وارد معامله می‌شوند. اما این روش برای معامله مناسب نیست، چرا که اغلب اوقات قیمت پس از عبور از نوارهای اندیکاتور بولینجر باند، مجددا به داخل محدوده نوارها بازمی‌گردد.

      در عوض باید اندیکاتور بولینجر باند را با درکی که از سطوح حمایتی و مقاومتی داریم، ترکیب کنیم. به این طریق، احتمال بهره بردن از حرکت قیمت افزایش پیدا می‌کند. با این روش، در ابتدا به دنبال یک منطقه رِنج در بازار هستیم که در آن محدوده، قیمت بین یک کف و سقف در نوسان است. این منطقه را می‌توان به وضوح با استفاده از اندیکاتور بولینجر باند شناسایی نمود، به این دلیل که این اندیکاتور در مناطق رِنج تقریبا بصورت صاف حرکت می‌کند و قیمت بین دو نوار آن بالا و پایین می‌رود. در این مرحله باید عبور قیمت از یکی از مرزهای بالایی یا پایینی منطقه رِنج و همچنین خروج قیمت از باندهای بولینجر را تشخیص دهیم، تا به این ترتیب سیگنالی مبنی بر تغییر مومنتوم دریافت کنیم.

      معامله در جهت شکست سطوح

      در مثال بالا مشاهده می‌کنید که قیمت در یک منطقه رِنج، بین یک کف و سقف محصور شده است. بعلاوه، قیمت در این ناحیه داخل بولینجر باند نیز قرار گرفته و بین نوارهای بالایی و پایینی آن نوسان می‌کند. همچنین ملاحظه می‌کنید که در این ناحیه، بولینجر باند به سمت بالا یا پایین حرکت نمی‌کند، بلکه بصورت صاف و خنثی تشکیل می‌شود (که این نشان از کاهش مومنتوم بازار دارد).

      در اینجا دو نکته حائز اهمیت است. اولا، قیمت از کف منطقه رِنج عبور کرده و ثانیا، قیمت از نوار پایینی اندیکاتور بولینجر باند نیز خارج شده است. همزمانی این دو نکته، شکست نزولی منطقه رِنج را تایید می‌کند. در این مرحله پس از اینکه یک کندل زیر ناحیه رِنج و زیر نوار تحتانی بولینجر باند بسته شد، برای ورود به معامله فروش اقدام می‌کنیم.

      پیش از این به اهمیت انتظار برای بسته شدن یک کندل خارج از منطقه رِنج و اجتناب از شکست‌های کاذب صحبت کردیم. در مثال فوق به وضوح مشاهده می‌کنید که چرا این نکته در معامله‌ کردن به این روش از اهمیت بالایی برخوردار است. در این نمونه، قیمت برای لحظه‌ای از سقف منطقه رِنج عبور کرده است، اما در ادامه به داخل ناحیه بازگشته و از کف این منطقه خارج شده است. اگر به محض شکست منطقه رِنج از جانب سقف، اقدام به خرید می‌کردیم، حد ضرر معامله فعال می‌شد. در حالیکه صبر کردن برای بسته شدن کندلی که منجر به شکست منطقه رِنج می‌شود، ما را از چنین خطاهایی حفظ می‌کند.

      مناطق رِنج داینامیک

      تا اینجا به چگونگی معامله کردن با استفاده از شکست مناطق رِنج استاتیک پرداختیم، یعنی مناطق رِنجی که بین یک کف و سقف افقی محصور هستند. اما می‌توان از شکست نواحی رِنج داینامیک نیز بهره برد. منظور از نواحی رِنج داینامیک، مناطقی مانند کانال‌های قیمتی هستند. کانال‌ها هنگامی تشکیل می‌شوند که قیمت بین دو خط روند همسان که حکم مقاومت و حمایت را دارند، نوسان می‌کند. به منظور شناسایی کانال‌ها، در ابتدا یک خط روند رسم می‌کنیم و سپس دقیقا مشابه همان را برای سمت دیگر قیمت قرار می‌دهیم.

      معامله در جهت شکست سطوح

      در مثال بالا یک خط روند نزولی واضح را مشاهده می‌کنید که یک سقف بالاتر را به یک سقف پایین‌تر متصل کرده است. حال می‌توانیم یک کُپی از این خط روند را به سمت زیرین قیمت انتقال دهیم و همانطور که ملاحظه می‌کنید، کف‌های قیمتی کاملا روی آن قرار گرفته‌اند. بنابراین، در اینجا شاهد یک کانال نزولی هستیم که قیمت بین خطوط روند بالایی و پایینی آن نوسان می‌کند. هنگامی که متوجه شکل‌گیری یک کانال قیمتی مشابه این مثال شدیم، می‌توانیم منتظر بمانیم قیمت ازکانال خارج شود و یک فرصت معامله در خلاف جهت مسیر فعلی آن ایجاد شود. در این مثال مشاهده می‌کنید که قیمت پس از اینکه بیش از یک ماه داخل این کانال باقی مانده، در نهایت از سمت فوقانی آن خارج شده و به سمت بالا صعود کرده است.

      شکست کانال‌های قیمتی فرصت بسیار خوبی برای معامله کردن و بهره بردن از تغییر روندها ایجاد می‌کنند. روش معامله کردن با استفاده از شکست کانال‌ها، دقیقا مشابه روش شکست مناطق رِنج معمولی است. به این صورت که صبر می‌کنیم یک کندل خارج از منطقه رِنج بسته شود. در این مثال ملاحظه می‌کنید که قیمت با یک کندل صعودی بزرگ از این ناحیه رِنج خارج شده و این کندل بالای سطح مقاومتی کانال نزولی بسته شده و فرصت معامله خرید را ایجاد کرده است.

      به منظور افزایش احتمال موفقیت معامله کردن در هنگام شکست سطح کانال‌های قیمتی، می‌توان از اندیکاتورهایی برای تعیین نقاط بالقوه تغییر روند استفاده نمود. اندیکاتوری مانند RSI می‌تواند نشان دهد که مومنتوم بازار داخل کانال قیمتی کاهش یافته و آماده تغییر روند است. یک مرتبه دیگر مثال فوق را با اندیکاتور RSI بررسی می‌کنیم و می‌توانیم وقوع یک دایورجنس صعودی را تشخیص دهیم.

      باید تا کنون با عبارت دایورجنس آشنا شده باشید، اما محض اطمینان اشاره می‌کنیم که دایورجنس زمانی رخ می‌دهد که حرکات قیمت با اندیکاتور همخوانی نداشته باشد.

      معامله در جهت شکست سطوح

      در مثال بالا مشاهده می‌کنید که قیمت در یک روند نزولی و داخل کانال حرکت می‌کند. اما در این نقطه اندیکاتور کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند که نشان از کاهش مومنتوم نزولی دارد. بنابراین، هرگاه یک کانال قیمتی را تشخیص دادیم، می‌توانیم به اندیکاتور RSI توجه کنیم و منتظر وقوع دایورجنس بمانیم. در این هنگام می‌دانیم که تغییر روند محتمل است و می‌توانیم با دقت بیشتری برای ایجاد فرصت معاملاتی صبر کنیم.

      همانطور که در مورد معامله کردن با شکست مناطق رِنج در جهت روند گفته شد، بهترین کاربرد اهمیت معین کردن حد ضرر این استراتژی نیز زمانی است که کانال بصورت یک اصلاح در طول یک روند شکل بگیرد. در این حالت، شکست کانال سیگنالی مبنی بر ادامه روند را صادر می‌کند. این روش معامله کردن مناطق رِنج می‌تواند راهکار بسیار قدرتمندی برای هم‌جهت شدن با روند بازار در نقطه مناسب باشد.

      نکاتی که حتما قبل از ترید در بازار ارز دیجیتال باید بدانید!

      چند ماهی است که موضوع سرمایه گذاری در بازارهای مالی بسیار داغ شده است. بسیاری از افراد به سمت سرمایه گذاری در این بازارها رفته اند و می خواهند هرطور که شده است وارد بازار شوند.

      متاسفانه دیده شده است که افرادی برای ورود به بازارهای مالی سرمایه های مهم خود مانند خانه و ماشین را فروخته اند تا بتوانند وارد این بازارها شوند. حتی برخی با دریافت وام و یا قرض کردن پول تلاش کرده اند که وارد این بازارها شوند.

      اما باید بدانید که فعالیت در بازارهای مالی نیازمند دانش و آگاهی کافی در این زمینه است. اگر اطلاعات کمی در این باره دارید پیشنهاد می کنیم که هرگز دراین مسیر فعالیت نکنید. زیرا ممکن است ضررهای جبران ناپذیری را متحمل شوید.

      بهتر است ابتدا درباره سرمایه گذاری در بازارهای مالی از ابتدا آموزش ببینید تا به سود خوبی برسید و ضرر کردن را به حداقل برسانید.

      توجه داشته باشید که ضرر کردن در این بازارها بخشی از کار است, در واقع یک روی دیگر ترید کردن است. کسی نمی تواند مدعی شود که هرگز ضرر نکرده است, اما باید تلاش کرد که این ضررها به حداقل برسند.

      یکی از سوالاتی که برای بسیاری پیش می آید آن است که اگر ما ارزی را خریداری کرده باشیم و بعدا ارز دچار افت قیمت شود, تا چه زمانی می توانم ارز را نگه داریم و در چه زمانی اقدام به فروش کنیم؟

      در این مقاله قصد داریم که مهم ترین نکته درباره ترید کردن را به شما آموزش دهیم تا با رعایت آن ضررهای پیش رو را به حداقل مقدار ممکن برسد.

      استاپ لاس چیست؟

      موضوع استاپ لاس به قدری اهمیت دارد که اگر آن را به خوبی فرا بگیرید به جرعت می توان گفت که ضررها به حداقل خواهند رسید. پس در ادامه همراه ما باشید:

      “استاپ لاس” یا به اصطلاح “حد ضرر” مقداری است که یک معامله گر حاضر است در یک معامله ضرر کند. یعنی چه؟

      فرض کنید تحلیل کردن را به خوبی فرا گرفته اید و با تحلیل یک ارز متوجه می شوید که این ارز قرار است سود خوبی بدهد, بنابراین اقدام به خرید این ارز دیجیتال می کنید. اما ممکن است بنا به هر دلیلی مانند: خطا در تحلیل و یا اعلام یک خبر مهم سیاسی یا اقتصادی و یا…که بر بازارهای مالی تاثیر گذاشته است, باعث شود که بازار خلاف آن چیزی که شما در نظر داشتید به کار خود ادامه دهد, یعنی مثلا فلان ارز دیجیتال دچار ریزش شود.

      اما اگر حد ضرر مشخص کرده باشید, فقط به همان مقدار مشخص شده متحمل ضرر می شوید و فقط به همان مقدار از سرمایه شما کاسته می شود و شما از آن معامله در زمان خوبی خارج می شوید, در صورتی که حد ضرر مشخص نشده باشد شما تا زمانی که کل سرمایه تان از دست برود در معامله باقی می مانید.

      برای آن که بدانید چه مقدار را برای متحمل شدن ضرر درنظر بگیرید, باید ابتدا با مفهوم دیگری آشنا شوید تا تعیین استاپ لاس را بهتر درک کنید.

      حد سود چیست؟

      “حد سود” یا به اصطلاح “تیک پروفیت” مقداری است که توسط معامله گر تعیین می شود, برای زمانی که سود یک ارز به اندازه کافی بالا رفته است و زمان آن رسیده است که شما سودتان را دریافت کنید و از معامله خارج شوید.

      تعیین حد سود نیز یکی دیگر از نکات مهمی است که در یک معامله باید به آن توجه نمایید.

      البته در بازارهای بین المللی شما می توانید از پایین آمدن قیمت نیز سود دریافت کنید. در این موارد نیز باید حد سود و حد ضرر مشخصی داشته باشید.

      زمانی که قیمت پایین می آید و شما اقدام به انجام معامله می کنید, اهمیت معین کردن حد ضرر اگر استاپ لاس مشخص نکرده باشید, زمانی که قیمت روند مخالف را در پیش گیرد و بالا برود شما متحمل ضرر خواهید شد.

      چگونه استاپ لاس تعیین کنیم؟

      به طور کلی برای انجام یک معامله باید به قوانین مدیریت ریسک مسلط باشید, در غیر این صورت ریسک خود در یک معامله را بسیار بالا خواهید برد.

      از طرفی اگر سود شما در دراز مدت کم باشد, این خود نوعی ضرر است.

      اما به طور خلاصه برای تعیین استاپ لاس باید نکات زیر را حتما در نظر بگیرید:

      1. در یک معامله شما نباید بیش از 10 درصد سرمایه تان را از دست بدهید. یعنی فقط مجاز به 10 درصد ضرر هستید.
      2. عددی که برای حد ضرر مشخص می کنید, نباید از قیمتی که وارد معامله شده اید خیلی فاصله داشته باشد و یا حتی فاصله اش خیلی کم باشد.
      3. تعیین استاپ لاس برای معامله های کوتاه مدت با معامله های بلند مدت متفاوت است.
      4. زمانی که مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت بالای مقاومت تثبیت شد, حالا این ناحیه مقاومت به ناحیه حمایت تبدیل شده است. ناحیه حمایت را می توانید به عنوان استاپ لاس در نظر بگیرید.

      البته توجه داشته باشید که شما می توانید استاپ لاس را بعد از باز کردن معامله تغییر دهید. به این صورت که فرض کنید قصد انجام معامله ای را دارید و طبق تحلیل های شما این سهم سود خوبی خواهد کرد.

      در ادامه به موضوع مهم دیگری به نام سیگنال بایننس خواهیم پرداخت.

      سیگنال بایننس چیست؟

      برای آن که بدانید سیگنال بایننس چیست ابتدا باید بدانید که سیگنال چیست؟

      به زبان ساده سیگنال پیشنهاد خرید و یا فروش یک ارز در یک بازار مالی کریپتوکارنسی است که این پیشنهاد بر اساس تحلیل ها بدست آمده است.

      منظور از سیگنال بایننس, پیشنهاد خرید یا فروش بر اساس تحلیل هایی است که در صرافی بایننس بر روی ارزهای مخصوص به خود صرافی داده می شود.

      صرافی بایننس یکی از بزرگترین صرافی هایی است که در حوزه ارزهای دیجیتال فعالیت می کند.

      توجه کنید در معاملاتی که بر روی ارزهای دیجیتال انجام می دهید نیز باید حد ضرر و حد سود را تعیین کنید.

      مدت زمان سیگنال های بایننس چقدر است؟

      سیگنال هایی که صرافی بایننس ارائه می کند دارای دو نوع کوتاه مدت و میان مدت در دوره های بین 1 تا 30 روزه است.

      طبق تجربه میزان درصد موفقیت سیگنال هایی که در شرایط عادی بازار داده می شود تا 85 درصد موفقیت آمیز است.

      سخن آخر

      همانطور که در بالا هم اشاره کردیم, برای سرمایه گذاری باید دانش کافی داشته باشید تا بتوانید از بازار ارز دیجیتال درآمد داشته باشید. یکی از بهترین مدرس های دوره های تخصصی در زمینه ارزهای دیجیتال, آقای امید فدوی از مشاوران و مدرسان حرفه ای دوره های سرمایه گذاری و ترید ارزهای دیجیتال و بیت کوین و همچنین مدرس دوره نوابغ ارز دیجیتال هستند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.