شما معامله گران باید بدانید ترس چیست! ترس یک واکنش طبیعی به یک تهدید درک شده. باید بدانید ترس نا به جا، تهدیدی برای پتانسیل سود شماست.
چه توقعاتی از معاملات بورس منجر به ناامیدی می شود؟
برخی از توقعات نابجا باعث می شود در معاملات اشتباهات فاحشی از ما سر بزند.
وحید بلالی؛ بازار: برای این که در بازار سرمایه بمانیم باید توقعات خود از معامله را در حد پایین نگه داریم، طمع همیشه یک فعال بورس را تهدید می کند و توقعات بالا همیشه طمع را در وجودتان بیش فعال خواهد کرد. افرادی که در بازار سرمایه ایران و به ویژه بازار فارکس فعالیت کرده اند این واقعیت را بیشتر از دیگران درک کرده اند، وقتی با یک طمع یک سهم را در زمان درست نمی فروشیم و از فردای آن روز آن سهم صف فروش می شود و تمام سودهای ما از بین می رود، در بازار فارکس نیز این واقعیت صدق کرده و افراد با بالا بردن حجم معاملات و رعایت نکردن ریسک به ریوارد یک به سه ، کال مارجین شده و تمام سرمایه خود را از دست می دهند
تعیین انتظارات می تواند ابزاری شگفت انگیز برای معامله گران باشد. آنها معیارهایی را برای کمک به ما در نقش داشتن موفقیت و شکست ارائه می دهند و همچنین به ما اهدافی می دهند که باید در جهت رسیدن به آنها تلاش کنیم.با این حال، باید در تعیین انتظارات خود دقت کنیم. زمانی که آنها را بیش ازحد دوردست یا غیرواقعی تصور کنیم، فقط خود را برای ناامیدی آماده کرده ایم.در اینجا برخی از متداولترین انتظارات معاملاتی که اغلب منجر به ناامیدی می شوند، مرور میکنیم.
معاملات بیشتر برابر است با روند یادگیری سریعتر
درست است که انجام معاملات بسیار می تواند به تجربه بیشتر منجر شود، اما لزوماً به این معنی نیست که شما فنون معامله گری را سریعتر از تعداد ورود کمتر یاد خواهید گرفت.در حقیقت، این طرز تفکر خطرناک می تواند منجر به وارد شدن بیش ازحد به معاملات شود، دام مشترک معامله گران تازه وارد که فرد را در معرض خطر عاطفی قرار می دهد.نکته اصلی در سرعت بخشیدن به روند یادگیری شما، تمرکز بر کیفیت معاملات شماست تا مقدار آن.
به جای وارد شدن بیش از حد و نابجا، اولویت باید انتخاب بهترین تحلیل و تصمیم گیری هوشمندانه در زمینه معامله گری باشد. همچنین، تجربه کسب نمی شود مگر اینکه از ابتدا تا انتها معامله گری را مستندسازی کنید.برای پیشرفت در این زمینه، توصیه می شود یک ژورنال معامله گری مفصل تهیه کنید تا بتوانید گذشته را مرور کرده و از تجارب خود درس بگیرید.
می توانم از راه معامله گری امرار معاش کنم؟
همه آرزو دارند که برای گذران زندگی تجارت کنند، و این رویا خالی از لطف نیست.اما اگر فکر می کنید می توانید در چند ماه یا سال اول این کار را انجام دهید، مسلما خود را برای ناامیدی آماده می کنید.دانشجویان پزشکی یک شبه به جراحان ماهر تبدیل نمی شوند و متقاضیان آزمون وکالت در یک چشم به هم زدن وکیل کارکشته نمی شوند!درست همانند هر حرفه دیگر، سالها تمرین و تجربه لازم است تا مهارت های مورد نیاز شما به منبع اصلی درآمد از بازارهای مالی تبدیل شود. حرکت آهسته و پیوسته در بازارهای مالی شرط موفقیت است، اگر شما در بازار فارکس ماهیانه 5 درصد هم سود کسب کنید عالی است و اگر این روند را در عرض چند ماه به 10 درصد و سپس به 20 درصد برسانید می توانید موفق شوید وگرنه نمی توانید یک شبه رویای پولدار شدن و معاملات دوبرابری ار به واقعیت تبدیل کند. در بورس ایران نیز این واقعیت صدق می کند هیچ فردی با سرمایه گذاری چند ماه در بورس ایران پولدار نشده است و سرمایه گذاری بیش از 5 سال در سهم های خوب کلید موفقیت است.
تمام تمرکز در مورد پول و درامد باشد
درست است که سود در نهایت اثربخشی استراتژی معاملاتی شما را تعیین می کند، اما لزوما در تداوم موفقیت روزمره تاثیر ثابتی ندارد.حتی بهترین معامله گران نیز روزها، هفته ها یا ماه هایی سپری می کنند که استراتژی های آزمایش شده آنها به سود نمی رسد.به جای ارزیابی موفقیت روزانه بر میزان سود و درآمد خود، باید موفقیت خود را بر اساس تصمیم گیری قرار دهید.پذیرش انتظارات ذکر شده اشتباهات بزرگی نیست که در معاملات مرتکب می شوید، اما به راحتی می توانند شما را برای ناامیدی و شکست آماده کنند.
کنترل احساسات از مهمترین ویژگیهای یک تریدر موفق
در زمان خرید و فروش بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال برای جلوگیری از تصمیمگیریهای نادرست و ضررهای مالی باید احساسات خود را مدیریت کنید.
کنترل احساسات هنگام خرید و فروش بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتالی مورد مهمی است که در نتیجهی نهایی معامله تاثیر بسیار زیادی دارد و عدم توجه به آن باعث شکست میشود.
بازار ارزهای دیجیتال دارای سه بعد تحلیلی، روانشناسی و مدیریت سرمایه است. بیشتر معاملهگران یا به اصطلاح تریدرهای تازهکار تصور میکنند صرفا با آموختن مسائل تحلیلی و تمرکز بر روی آنها میتوانند موفق عمل کنند.
درحالیکه توجه به بعد روانشناسی و مدیریت سرمایه درکنار تحلیل درست میتواند معاملهگر را به سود منطقی برساند. معامله کردن بر اساس غرایز و احساسات میتواند تاثیر منفی داشته باشد. احساساتی که ممکن است افراد در هنگام معامله داشته باشند عبارتند از: ترس، طمع، خشم، ناامیدی، هیجان و ریسکپذیری.
در این مقاله از همتاپی قصد داریم انواع روند بازار ارزهای دیجیتال و احساساتی که در آن وضعیت ایجاد میشوند را بررسی کرده و راهکارهای کنترل آن را معرفی کنیم.
احساسات موثر در خرید و فروش ارزهای دیجیتال
1- طمع
حرص و زیادهخواهی برای بدست آوردن پول بیشتر حسی است که دقیقا در نقطهی مقابل منطق قرار دارد. افراد طمعکار انتظار یک سود غیرمعمول از بازار دارند و طبق استراتژی و مدیریت سرمایه پیش نمیروند. درنتیجه زمانی که به سود معقولی رسیدهاند از معامله خارج نمیشوند و همین افزایش ریسک و عدم کنترل احساسات در اکثر مواقع منجر به از دست رفتن سود و متحمل شدن ضرر میشود. برای مقابله با حس طمع باید به سود منطقی قانع باشید.
2- ترس
این حس دقیقا برعکس طمع است و افراد تازهکار مدام میترسند که داراییهای خود را از دست بدهند. همین ترس باعث میشود که افراد بدون پذیرش ریسک منطقی و عدم رعایت حد ضرر و سود با کمترین سود از معامله خارج شوند. در شروع روند نزولی احساس ترس و خارج شدن سریع از معامله میتواند جلوی ضرر بیشتر را بگیرد، اما در روند صعودی فرد فرصتهای سوددهی را از دست میدهد. برای کنترل ترس باید ابتدا بپذیرید که معاملهی قبلی تاثیری بر معاملههای بعدی شما ندارد و بهتر است معامله را با حجم معقولی باز کنید.
روندهای مختلف بازار ارز دیجیتال و احساسات افراد
• روند صعودی یا گاوی: زمانی که بازار در مسیر صعودی قرار دارد و قیمت ارزها رفته رفته افزایش مییابد افراد دچار خوشبینی و اعتمادبهنفس میشوند و حرص و طمع بر آنها غلبه میکند. همین امر باعث میشود که میزان خریدها بیشتر شده و قیمتها همچنان روبه افزایش باشند. در این شرایط افرادی که نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند دچار حالت FOMO شده (به معنی ترس از دست دادن فرصتها) و فکر میکنند از روند صعودی جاماندهاند. اما واقعیت جور دیگری است و افزایش بیش از حد قیمت بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال، صرفا بخاطر هیجان و امید غیرمنطقی به ادامه روند است.
به عبارتی دیگر، احساسات افراد باعث ایجاد حباب در بازار شده و هر لحظه ممکن است قیمتها شکسته شوند. در این شرایط باید طمع و امید هیجانی را کنار گذاشته و انتظار سود غیرمنطقی نداشته باشید. بهترین راه در این شرایط معامله براساس استراتژی شخصی و کنترل احساسات کاذب در هنگام معامله است.
• روند نزولی یا خرسی: در این وضعیت بازار در روند کاهشی قرار دارد و قیمتها کمتر میشوند. افراد در این حالت دچار عصبانیت، اندوه و افسردگی میشوند. معاملهگران در ابتدای روند نزولی تصور میکنند شرایط دیگری باعث این روند شده و نمیخواهند اتمام روند صعودی را بپذیرند و سعی میکنند دلیل کاهش قیمتها را پیدا کنند. غافل از اینکه این روند طبیعی بازار است و باید طی شود.
افراد بیتجربه و احساسی در اوایل این روند حقیقت را انکار کرده و منتظر بازگشت قیمتها میشوند. با گذشت زمان و کاهش بیشتر قیمتها افراد وحشتزده شده و دچار اضطراب میشوند. همین احساسات روند کاهشی را تشدید کرده و بازار را به سمت پایینتر هدایت میکند. در این وضعیت ترس و وحشت بر افراد غلبه کرده و باعث تسلیم آنها میشود.
در نتیجه، سرمایه گذاران داراییهای خود را در کمترین قیمت و با ضرر زیاد میفروشند. اینجا دقیقا همان مرحلهای است که روند نزولی تمام شده و بازار درحال کفسازی است. با ایجاد ثبات و شروع روند افزایشی قیمتها افرادی که ارزهای خود را در کمترین قیمت فروختهاند به شدت خشمگین میشوند و احساس پشیمانی به آنها دست میدهد. درحالیکه با کنترل احساسات و رفتارهای هیجانی به راحتی میتوانستند تا حد زیادی جلوی ضرر خود را بگیرند.
راهکارهایی برای کنترل احساسات هنگام خرید و فروش ارزهای دیجیتال
در زمان خرید و فروش بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال برای جلوگیری از تصمیمگیریهای نادرست و ضررهای مالی باید احساسات خود را مدیریت کنید. بازار ارزهای دیجیتال نیز مانند سایر بازارهای مالی ریسکها و خطرات مخصوص به خود را دارد اما با برنامهریزی دقیق و کنترل رفتارهای هیجانی میتوان معاملات مطمئنتری داشت. بعضی از کارهایی که به کنترل احساسات و داشتن یک معاملهی معقول کمک میکنند به شرح زیر هستند :
· بازار ارزهای دیجیتال را به عنوان منبع اصلی درآمد در نظر نگیرید.
· قبل از انجام معاملات ارزهای دیجیتال مدنظر خود، اطلاعات لازم را جمعآوری کنید.
· برای معاملات خود زمان مشخصی تعیین کنید. هرچند که فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال بهصورت شبانهروزی امکانپذیر است، اما در واقعیت ممکن نیست. افرادی که استراحت کافی دارند و به سایر کارهای خود رسیدگی میکنند بهتر از دیگران میتوانند بر احساسات و اضطراب خود در هنگام معامله غلبه کنند.
· برای خودتان یک استراتژی معاملاتی تعیین کنید و طبق آن پیش بروید. یعنی در معاملههای خود حد سود و حد ضرر داشته باشید و اجازه ندهید احساساتی همچون ترس و طمع شرایط معاملهی شما را تغییر دهد.
· از شلوغ کردن چارتهای خود بپرهیزید. افزایش تعداد اندیکاتورها نه تنها به تحلیل دقیقتر کمک نمیکند بلکه باعث سردرگمی فرد میشود.
· به طور دائم به نمودارها خیره نشوید. تغییرات قیمت در بازار ارزهای دیجیتال به صورت لحظهای است و این کاهش یا افزایش سریع قیمت کنترل احساسات را سخت کرده و ممکن است فرد واکنش احساسی از خود نشان دهد که در نهایت منجر به ضرر میشود.
امیدواریم این مقاله برای شما مفید بوده باشد. نکاتی که در بالا ذکر کردیم میتواند شما را در کنترل احساسات و انجام معاملات منطقی و سودآور در بازار ارزهای دیجیتال کمک کند.
تولید محتوا توسط تیم صرافی ارز دیجیتال همتا پی
- معمای تصمیمات سرمایهگذاری در بورس
- ریسک تبادلات رمزارزها بر عهده سرمایهگذاران است
- سرو بورس، باز هم رکوردشکنی کرد
- پشت پرده تغییر مسیر سقوط یک ارز دیجیتالی مهم
- سرمایهگذاران هوشمند چگونه در دوران ریزش بورس به موفقیت رسیدند؟
تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.
روانشناسی بازار : طمع در بورس – بخش اول
طمع نوعی نیاز غیر منطقی و احتیاجی هست که به خارج از حد کنترل رسیده! شاید به خاطر همین هم باشه که افرادی که دچار طمع میشن هیچ وقت از رسیدن به اهدافشون راضی و سیراب نمیشن! (البته توجه کنید که بلندپروازی با طمع کاملا متفاوت هست)
طمع یعنی چیزی که از قبل برایش برنامهریزی کرده بودیم رو به دست آوردیم، ولی دوست داریم بدون هیچ کار و تلاش اضافهای به بیشتر از اون برسیم!
با این مقدمه و در ادامه مقالات روانشناسی بازار، بحث طمع در بورس و سایر بازارهای مالی رو شروع میکنیم …
از کجا بفهمیم که چه زمانی طمع میکنیم؟!
مثالهای زیر رو در نظر بگیرید :
- فردی رو تصور که قصد داشته ۱۰% از سرمایه خودش رو به سرمایهگذاری در یک سهم اختصاص بده. اما به یکباره تصمیم میگیره که بدون توجه به اصول مدیریت مالی و تشکیل سبد سهام، با نیمی از سرمایش وارد اون سهم بشه تا بیشتر سود کنه، چون فکر میکنه که این یک سهم خاصه و ممکنه دیگه چنین فرصتی پیش نیاد! خب طبیعیه که اگر قیمت سهم پایین بیاد، ضرر اون فرد هم ۵ برابر خواهد شد!
- سهمی رو داشتید که با سود نسبتا خوبی اون رو فروختید. اما بعد از فروش، قیمت اون سهم به رشد خودش ادامه میده. احساس خیلی بدی به شما دست میده و فکر میکنید که از قافله عقب موندید!! این احساس اون قدر زیاد میشه که شما تمرکزتون رو از دست میدید و نمیتونید به دنبال فرصتهای دیگه در بازار بگردید!
- هر بار که به هر دلیلی یک فرصت خوب رو برای خرید سهام از دست میدی، به شدت مضطرب میشی! به جای این که از معاملاتی که در اونها سود کردی خوشحال باشی، بخاطر معاملات و فرصتهای از دست رفته حسرت میخوری!
- یکی از دوستانتون به شما زنگ میزنه و میگه که یک سهم خیلی خوبی پیدا کردم که به شدت رشد خواهد کرد. شما به جای این که سوال کنید بر چه اساسی این سهم رو تحلیل کردی، میپرسید که تا چه عددی قراره رشد کنه؟!
- شما یکی از دوستان و یا آشنایانتون رو میبینید که در مدت کوتاهی سود خوبی از بازار گرفته و فکر میکنید که خب من هم میتونم! کمی پول قرض میکنید تا وارد بازار بشید و خیلی راحت اون پول رو از دست میدید و حالا نه تنها سودی نکردید، بلکه باید اون قرض رو هم پرداخت کنید!
همه ما درصدی از طمع را داریم!
مثالهایی که زدم براتون آشنا نبود؟! احتمالا شما هم تو بهترین حالت یکی دو تا از موارد بالا رو تجربه کردید! اما این چیزی نیست که لازم باشه بخاطرش نگران باشید!
البته بعضی از افراد هم ممکنه بگن که اصلا هیچ کدوم از اینها رو تجربه نکردن! من به این افراد میگم که شما احتمالا تا الان هیچ معاملهای رو در بورس تجربه نکردین! اگر واقعا عاری از طمع (یا بهتره بگم خواستههای زیاد) هستید، پس احتمالا هیچ ریسکی هم برای وارد شدن به بازار نمیکنید! برای این که در بورس به موفقیت برسی، باید یک مقدارِ حداقلی از طمع در وجودت باشه تا تو رو به سمت موفقیت ببره!
همونطور که در مقاله قبلی گفتم مقدار کمی ترس (یا همون احتیاط) در بورس لازم هست، این جا هم میگم که مقدار کمی طمع (یا انگیزه) هم برای پیشرفت کردن لازم هست!! بدون علاقه شدید و انگیزه برای پیشرفت، هیچ دلیلی برای سرمایهگذاری در بورس وجود نداره!
پس مقداری کمی از طمع نه تنها بد نیست، بلکه لازمه موفقیت و پیشرفت هم هست.
طمع دقیقا چه ضررهایی برای ما داره؟!
اجازه بدید بازم با یک مثال بحث رو ادامه بدم!
معاملهگری رو تصور کنید که در کار خودش موفق و بسیار حرفهای هست. اون میتونه با استفاده از تحلیل تکنیکال نمودارها رو به خوبی تحلیل کنه و پول خوبی هم در بیاره! پس از ۶ ماه سرمایه این فرد از ۱۰۰ میلیون تومن به ۴۰۰ میلیون تومن میرسه، تا این که یک موقعیت معاملاتی عالی براش پیش میاد …
در این زمان به جای این که به توصیههایی که از قبل میدونسته توجه کنه و فقط بخش منطقی (مثلا ۱۰ تا ۲۰%) از سبدش رو به خرید این سهم اختصاص بده، بیشتر از ۸۰% پولش رو روی این سهم سرمایهگذاری میکنه! در ابتدا همه چیز خوب پیش میره، اما با یک خبر بد بازار برمیگرده و حد ضرر معامله رو فعال میکنه. اما به جای این که از معامله خارج بشه باز هم سهم میخره و ظرف مدت کوتاهی همه سودی که کرده رو از دست میده!
اما چرا این اتفاق افتاد؟! اشکال کار کجا بود!؟ اشکال کار دقیقا برمیگرده به موضوع همین مقاله یعنی طمع!
طمع چشمان ما رو بر روی حقایق و واقعیتها میبنده و باعث میشه که ما به اصول کاریمون پایبند نباشیم. اصولی که بارها و بارها شنیدیم و همه ما اونها رو میدونیم! در واقع ما میدونیم که کارمون دقیقا به چه دلیلی اشتباه هست، اما نمیخوایم این رو قبول کنیم!
با سرمایهگذاری روی یک سهم پولدار نخواهید شد!
بعضی اوقات ما فکر میکنیم که اگر فلان سهم رو بخریم و اون چند برابر بشه، ما پولدار میشیم و به قول معروف بارِ خودمون رو میبندیم! اما یادمون نره که هیچ معاملهگر یا سرمایهگذار موفقی با سرمایهگذاری روی یک یا دو سهم و در زمانی کوتاه به ثروت نرسیده! توجه کنید یک تِرید (معامله) موفق یا ناموفق قرار نیست سرنوشت شما رو تغییر بده!
موفقیت در بورس نیازمند یک دیدِ بلندمدت، علاقه، پشتکار و صبوری هست. اگر این فاکتورها رو داشته باشید، قطعا و بدون هیچ شکی به موفقیت خواهید رسید …
رابطه امید واهی و طمع
خیلی اوقات پیش میاد که بعد از خریدن یک سهم حد ضرر ما فعال میشه و ما باید طبق اصول و استراتژی خودمون از سهم خارج بشیم. اما وقتی که طمع با امید بیهوده و واهی ترکیب میشه، حتی زمانی که همه شواهد برخلاف عقیده ما هستند، ما هیچ چیزی رو نمیپذیریم و در اون سهم باقی میمونیم و پایبندی به استراتژیمون رو هم فراموش میکنیم. زمانی که ما اصطلاحا در یک سهم گرفتار میشیم و به موقع از اون خارج نمیشیم دقیقا همین اتفاق داره میفته! به جای این که اشتباه و شکست خودمون رو بپذیریم و قبول کنیم که هر کسی حتی با تجربهترین افراد هم ممکنه گاهی شکست بخورن، عدم موفقیت خودمون رو انکار میکنیم!
بسیاری از مواقع پیش میاد که ما در چندین سهم سودهای خوبی کسب کردیم و فقط در یک سهم روند به شکل دلخواه ما پیش نرفته. در این جا دلمون نمیخواد که حتی بخش کمی از سودمون رو از دست بدیم و از معامله آخر با ضرر خارج بشیم. طمع زیادی باعث میشه که سهم آخر، هر روز بیشتر افت کنه و ما روز به روز سودهایی که کسب کردیم رو بیشتر از دست بدیم. همین موضوع باعث میشه که یک معامله اشتباه و نپذیرفتن اون و طمع کردن برای کسب سود بیشتر نهایتا به ضرر ما تموم بشه.
یادتون باشه که بسیاری از مواقع:
“ قبول کردن یک ضرر کوچیک میتونه جلوی یک ضرر بزرگتر رو بگیره! “
هر موقع احساس کردید که دارید خودتون رو گول میزنید و امید بیهوده و بیاساس دارید، و انکار میکنید که در ضرری هستید که ممکنه بیشتر بشه و هر روز دست دست میکنید تا شاید معجزهای رخ بده تا به سود برسید، بدونید که ریشه همه اینها در طمع هست و این که حاضر نیستید ضرر خودتون رو بپذیرید!
ریشه طمع در کجاست؟!
علت ایجاد طمع در بسیاری از افراد این هست که در وجود خودشون احساس کمبود میکنن. این احساس کمبود ممکنه در خیلی از بخشهای زندگی وجود داشته باشه و درجاتِ مختلفی هم داره! اگر یک فرد بدون احساس کمبود رو ۱۰۰ و یک فردی که به کمبود مطلق اعتقاد داره رو ۰ در نظر بگیریم، همه ما یک چیزی بین صفر و صد هستیم.
تفکر کمبود دقیقا تفکری مخالف و در مقابل فراوانی هست. اگر بتونیم این تفکر رو در طمع در معامله گری خودمون ایجاد کنیم که ثروت و نعمت و موقعیتهای کسب ثروت، فراوان هستند و برای همه و هر زمان که بخواهیم وجود دارند، دیگه طمع نخواهیم کرد. اگر ما احساس فراوانی رو به جای کمبود در خودمان ایجاد کنیم، دیگه در یک معاملهای که ضرر کردیم (مطابق با استراتژیمون) به امید برگشت در اون باقی نمیمونیم. بلکه میدونیم و مطمئن هستیم که فرصتهای سرمایهگذاری در بورس بینهایت هستن و به زودی نه تنها میتونیم ضررمون رو جبران کنیم، بلکه به سود هم خواهیم رسید.
یک تمرین برای رها شدن از احساس کمبود
همیشه با خودتون تکرار کنید و به خودتون بگید که معاملهگران و سرمایهگذاران در دنیایی از فرصتها، نعمتها و فراوانی هستند. برای این که این ذهنیت بیشتر در شما ایجاد بشه برید و نمودار سهام شرکتهای مختلف رو باز کنید و ببینید که در هر بازهای از زمان و در هر شرایطی، بینهایت فرصت برای سرمایهگذاری و کسب سود وجود داشته!
“معاملهگران و سرمایهگذارانی که طمع ندارن میدونن که بازار بخشنده هست و همیشه فرصتهایی برای سرمایهگذاری ایجاد میکنه. پس لازم نیست که به یک سهم بچسبن و پافشاری کنن که حتما از همون سهم به سود برسن …”
طمع و احساس خودبزرگبینی
همیشه طمع ناشی از کمبود نیست. گاهی هم ممکنه که طمع به دلیل خود بزرگبینی اتفاق بیفته! اما مفهوم خود بزرگبینی چی هست؟!
معمولا در این مواقع معاملهگر تصور میکنه که میتونه اعدادی بسیار بزرگ رو در بازه زمانی کوتاه به دست بیاره. این افراد معمولا اعتماد به نفس کاذب دارن و توانایی خودشون رو بیشتر از چیزی که هست تصور میکنن. در برخی مواقع هم این افراد تصور میکنن که در هر معاملهای باید حتما سود کنن و بازار باید ۱۰۰% مطابق پیشبینی اونها حرکت کنه! اما زهی خیال طمع در معامله گری باطل!
فراموش نکنید که بهترین معاملهگران و سرمایهگذاران دنیا هم همیشه درصدی خطا دارن …
ضمنا این نکته رو هم باید بهش اشاره کنم: درسته که هر کسی با علاقه و تلاش و آموزش صحیح بورس میتونه به موفقیت تو این حوزه برسه، اما تصور این که معامله کردن و سرمایهگذاری در بورس خیلی راحت هست و فقط با چند تا کلیک انجام میشه کاملا تصور اشتباهیه! با این طرز فکر معاملهگر دچار اطمینان و اعتماد به نفس بیش از حد به خودش میشه، تا جایی که باز هم اصول ابتدایی سرمایهگذاری رو فراموش میکنه. در این صورت فرد به جای این که واقعیتها رو ببینه، واقعیتها رو اون جور که خودش میخواد میبینه و در توهم خودش غرق میشه.
اولین راه حل برای دوری از طمع !
خب به عنوان اولین راه حل باید توجه کنیم که سرمایهگذاری و معاملهگری در بورس نیازمند یک نگاه منطقی و بدون احساس به بازار و سهام هست. برای این کار ما باید با دیدِ باز، تا جایی که میتونیم عوامل موثر بر قیمت سهام رو بررسی کنیم و ببینیم واقعا ارزش سهام ما چقدر هست! اگر ما ارزش واقعی سهاممون رو بدونیم، قطعا از طمع و توقع بیش از حد دور خواهیم شد.
این که ما واقعیتها رو فراموش کنیم و نگاهمون به یک سهم طوری باشه که خودمون دلمون میخواد، و نه چیزی که واقعا وجود داره، قطعا به ما ضربه خواهد زد. متأسفانه در کشور ما هم این نوعِ نگاه به شدت در بین سرمایهگذاران دیده میشه!
چکیده مطلب :
سرمایهگذار موفق کسی هست که میان خواستهها و اهداف خودش، و واقعیات، اعمال، دانش و مهارتش به یک تعادل میرسه. یک سرمایهگذار یا معاملهگر موفق در عین حال که سعی میکنه دانش و مهارتش رو افزایش بده، میدونه که دقیقا چقدر توانایی داره و بر اساس اون تواناییها برای خودش هدف تعیین میکنه. پس در نتیجه توقع بیجا و بیش از حد هم از خودش نخواهد داشت!
نتیجه این خودشناسی و ایجاد تعادل قطعا هم نتیجه خوبی رو برای ما به ارمغان میاره و هم باعث میشه که دندونِ طمع رو بکشیم و بر اساس واقعیتها سرمایهگذاری کنیم …
کتاب بازی معامله گری
درون همه ما احساساتی وجود دارند که گاهی غلیان کرده، بر زندگیمان اثر گذاشته و ما را به مکان یا زمان دیگری پرتاب می کنند. گاهی این احساسات چنان نا خوشایند هستند که مانند غل و زنجیر دورمان می پیجند، اجازه هرگونه فعالیت مثبت را از ما می گیرند و در معامله گری مان خلل ایجاد می کنند. بسیاری از مشکلات، احساسات ناخوشایند و افکار منفی ریشه در گذشته دارند و کار مهم یک معامله گر این است که آن ها را شناسایی کند و نگذارد به معامله گری اش راه یابند. اما به راستی چگونه می توان از پس این کار برآمد؟ این همان نکته طلایی است که وقتی راهش را بیاموزید قطعا جزء ده درصد برنده ها خواهید بود.
کتاب “ بازی معامله گری” به دو احساس نا خوشایند “ترس و طمع” پرداخته است. در این کتاب با درمانگری همراه می شوید که پس از پژوهش ها و مشاوره های فراوان، مراجعین خود را از حیث ترس و طمع دسته بندی کرده و از دو معامله گری می گویند که یکی از آن ها دچار ترس بیش از حد و دیگری گرفتار طمع شده است. این درمانگر معتقد است که تلفیق چندین روش درمانی مختلف، بسیار موثرتر از استفاده از یک روش درمانی است. از این رو برای کمک به این دو معامله گر از ترکیبی از رویکردهای NLP, ACT, CBT و … استفاده می کند.
فصل اول: مانند یک استاد بزرگ فکر کن
فصل دوم: یا حالا یا هیچ وقت
فصل سوم: در جست و جوی مربی
فصل چهارم: هیولای پنهان بازی
روانشناسی معامله گری و موارد حیاتی رواشناسی فارکس | کلید کنترل ذهن!
در این مقاله در خدمت شما هستیم تا با بحث مهم روانشناسیمعامله گری و تریدینگ در بازار مالی تسلط فکری در این بازار صحبت کنیم، این مبحثی که در ادامه برای شما از مقالات معتبر و ژورنال های خارجی و تجربیات سالهای طولانی تریدینگ مربیان تریدر نووا آورده ایم باعث میشود با خیال راحت با استفاده از این مطالب خود را برای آینده مالی درخشان آماده کنید! توجه بفرمایید این بحث در ادامه و هم عرض مباحث آموزش فارکس است و توصیه میکنیم از مقاله بروکر آلپاری برای شناخت یک بروکر معتبر استفاده کنید!
همواره در مورد اهمیت روانشناسی معامله گری از افراد مختلف شنیده اید. اینکه بخش اعظمی از شغل معامله گری را روانشناسی خویشتن و کنترل نفس در هنگام معامله گری تشکیل می دهند یکی از موضوعاتی است که تعجب خیلی ها را برمی انگیزد. در این نوشتار سعی شده به طور خلاصه اشاره ای به این موضوع شود. با ما همراه باشید.
مهارت های زیادی برای معامله موفق در بازارهای مالی مورد نیاز است. این موارد شامل توانایی ارزیابی اصول پلن معاملاتی و تعیین جهت روند سهام می شوند. اما هیچ یک از این مهارت های فنی به اندازه طرز فکر معامله گر مهم نیست. طرز فکر کعامله گر هم شامل احساسات، سریع فکر کردن، اعمال نظم و انضباط و همچنین مؤلفه هایی از آن مواردی است که ممکن است آن را روانشناسی تجارت بدانیم.
دو احساس اصلی در هر معامله شما را تهدید میکند و درک و کنترل آنها اهمیت دارد: ترس و طمع.
تصمیمات فوری در روانشناسی معامله گری
معامله گران اغلب باید سریع فکر کنند و تصمیمات سریع بگیرند و در کوتاه ترین زمان به داخل و خارج موارد مهم هر ترید بپردازند. برای انجام این کار، آنها به حضور ذهنی خاصی نیاز دارند. آنها همچنین به نظم و انضباط نیاز دارند تا به برنامه های تجاری خود پایبند باشند و بدانند چه زمانی باید سود و زیان را ثبت و حفظ کنند. احساسات به سادگی نمی توانند مانع شوند.
نکات کلیدی در روانشناسی فارکس
- احساسات کلی سرمایه گذار یا تریدر اغلب عملکرد بازار را در جهت هایی هدایت می کند که در تضاد با اصول بنیادی تریدینگ است.
- سرمایه گذار موفق ترس و طمع را کنترل می کند، دو احساس انسانی کهجهت فکر را هدایت می کنند.
- درک این موضوع می تواند نظم و انضباط و عینیت مورد نیاز برای استفاده از احساسات دیگر معامله گران را به شما بدهد.
درک ترس در Trading Psychology
وقتی معاملهگران اخبار بدی درباره یک سهم خاص یا به طور کلی در مورد اقتصاد دریافت میکنند، طبیعتاً میترسند. این افراد ممکن است بیش از حد واکنش نشان دهند و احساس کنند مجبور هستند دارایی های خود را نقد کنند و روی پول نقد بنشینند و از ریسک کردن خودداری کنند. اگر این کار را انجام دهند، ممکن است از ضررهای خاصی جلوگیری کنند، اما ممکن است برخی از دستاوردها را نیز از دست بدهند.
شما معامله گران باید بدانید ترس چیست! ترس یک واکنش طبیعی به یک تهدید درک شده. باید بدانید ترس نا به جا، تهدیدی برای پتانسیل سود شماست.
کمی ترسیدن ممکن است به شما کمک کند. معامله گران باید در نظر داشته باشند که از چه چیزی می ترسند و چرا از آن می ترسند. اما این تفکر باید قبل از خبر بد رخ دهد، نه در وسط آن! ترس و طمع دو احساس درونی هستند که باید کنترل شوند. با فکر کردن از قبل، معامله گران می دانند که چگونه رویدادها را به طور غریزی درک می کنند و به آنها واکنش نشان می دهند و می توانند از پاسخ احساسی عبور کنند. البته این کار آسانی نیست، اما برای سلامت پرتفوی یک سرمایه گذار ضروری است.
چگونه با روانشناسی معامله گری بر طمع غلبه کنیم؟
یک ضرب المثل قدیمی در وال استریت وجود دارد که می گوید “خوک ها را سلاخی می کنند.” این به عادتی گفته می شود که سرمایهگذاران طمع کار، حرص دارند که برای رسیدن به آخرین قلههای قیمتی، با ریسک بابل و مدت طولانی برای رسیدن به یک موقعیت برنده دست به قمار میزنند. دیر یا زود، روند معکوس می شود و حریصان گرفتار می شوند.
غلبه بر طمع آسان نیست. غالباً بر اساس غریزه بهتر انجام دادن، برای بدست آوردن کمی بیشتر است. یک معامله گر باید یاد بگیرد که این غریزه را بشناسد و یک برنامه معاملاتی مبتنی بر تفکر منطقی، نه هوی و هوس یا غرایز، توسعه دهد.
تنظیم قوانین در معاملات
یک معامله گر باید قوانینی را ایجاد کند و در هنگام بروز بحران روانی از آنها پیروی کند. دستورالعمل هایی را بر اساس میزان تحمل ریسک-پاداش خود برای زمان ورود به معامله و زمان خروج از آن تنظیم کنید. یک هدف سود تعیین کنید و یک حد ضرر برای حذف احساسات از فرآیند ایجاد کنید.
علاوه بر این، ممکن است تصمیم بگیرید که کدام رویدادهای خاص، مانند انتشار سود مثبت یا منفی، باید باعث تصمیم گیری برای خرید یا فروش سهام شود. عاقلانه است که محدودیت هایی برای حداکثر مقداری که می خواهید در یک روز برنده شوید یا ببازید تعیین کنید. اگر به هدف سود رسیدید، پول را بردارید و فرار کنید. اگر ضررهای شما به یک عدد از پیش تعیین شده رسید، چادر خود را تا کنید و به خانه بروید. هیچ وقت روانشنانسی معامله گری را دست کم نگیرید.
در هر صورت، باعث می شود شما دووام بیاورید و در بازار زنده بمانید، تا یک روز دیگر معامله کنید.
انجام تحقیق و بررسی فاکتور مهم روانشناسی معاملات فارکس
معامله گران باید در سهام و یا ارز های مد نظر خود و دارایی های مورد علاقه خود متخصص شوند. اخبار را دنبال کنید، خود را آموزش دهید و در صورت امکان به سمینارهای تجاری بروید و در کنفرانس ها شرکت کنید. تا حد امکان زمان بیشتری را به فرآیند تحقیق اختصاص دهید. این به معنای مطالعه نمودارها، صحبت با افراد فعال، خواندن مجلات تجاری و انجام سایر کارهای پیشینه مانند تحلیل اقتصاد کلان یا تحلیل صنعت است.
- دانش همچنین می تواند به غلبه بر ترس کمک بزرگی کند.
در بازار معاملات انعطاف پذیر بمانید
برای معامله گران مهم است که انعطاف پذیر باقی بمانند و هر از گاهی آزمایش کنند. به عنوان مثال، ممکن است استفاده از گزینه هایی را برای کاهش ریسک در نظر بگیرید که مورد مهمی در روانشناسی معامله گری است. یکی از بهترین راههایی که یک معاملهگر میتواند یاد بگیرد، آزمایش کردن (در حد منطق) است. این تجربه همچنین ممکن است به کاهش تأثیرات عاطفی کمک کند.
در نهایت، معامله گران باید به طور دوره ای عملکرد خود را ارزیابی کنند. معاملهگران علاوه بر بررسی بازده و موقعیتهای فردی خود، باید چگونگی آمادگی خود را برای یک جلسه معاملاتی، میزان به طمع در معامله گری روز بودن آنها در بازارها و چگونگی پیشرفت آنها از نظر آموزش مداوم را بررسی کنند. این ارزیابی دوره ای می تواند به معامله گر کمک کند تا اشتباهات را اصلاح کند، عادت های بد را تغییر دهد و بازده کلی را افزایش دهد.
ديدگاه بازار در مورد روانشناسی معامله گری
عموما درك معامله گران نسبت به ريسك موقعیت ھاي متنوع بازار كه تريدر با آن مواجه است، تابعي از نتیجه دو يا سه معامله اخیر(بسته به شخصیت فرد ) وي است. در طرف مقابل، معامله گران موفق تحت تاثیر نتايج آخرين معامله(تريد) ھاي خود چه به صورت منفي و چه به صورت مثبت، قرار نمي گیرند و به همین خاطر برداشت و درك آنھا از موقعیت ھاي مختلف تريد (معامله) و ريسك اين موقعیت ھا، بي تاثیر از متغیرھاي شخصي و رواني است . اين فاصله زياد بین حالات رواني تريدرھای موفق و ديگران ممكن است اين باور را به ذھن متبادر كند كه معامله گران موفق دارای نوعي طرز فكر ذاتی و خدادادی ھستند كه باعث ايجاد اين تفاوت بزرگ میشود اما من به شما اطمینان می دھم كه اينگونه نیست.
تمام تريدرھایی كه طي سالیان گذشته با آنھا كار كرده ام به خوبی آموخته اند كه چگونه ذھن خود را بدرستی روی “موقعیت ھای لحظه جاری ” متمركز نمايند(منظور عدم توجه به گذشته است ). البته اين يك مشكل ھمگانی است و زاده ماھیت ذھن و طمع در معامله گری ساختار اجتماعی و تربیتی ماست و مختص فرد خاصی نیست. عوامل ديگری مرتبط با خود باوری و اعتماد به نفس نیز وجود دارند كه مي توانند به عنوان مانعی بر سر راه موفقیت مستمر شما قرار بگیرند، اما آنچه كه می خواھیم در مورد آن صحبت كنیم مھم ترين و بنیادی ترين جزء سازنده موفقیت شما (به لحاظ روانی ) به عنوان یک معامله گر میباشد: اصل “عدم قطعیت”!
اگر رازي در مورد ماھیت موفقیت بعضی معامله گران وجود داشته باشد، بدون قطع اين است كه آنھا دارای توانايیھاي زير در زمینه روانشناسی معامله گری ھستند:
١- معامله بدون حس ترس و ھمچنین بدون اطمینان بیش از حد به خود
٢- درك موقعیتي كه بازار از نظر خود بازار(و نه از ديدگاه انتظارات تريدر) به او پیشنھاد میدھد
٣- تمركز كامل بر “جريان موقعیت ھاي حال بازار ”
۴- خود به خود در “منطقه موفقیت” بودن”
موفقترين معامله گران از لحاظ روانشناسی معامله گری به جايي رسیده اند كه ھمگي بدون كوچكترين شك يا تضاد دروني معتقدند كه: “امكان وقوع ھر چیزي وجود دارد”. آنھا تنھا مظنون به احتمال وقوع ھرچیزي نیستند و فقط شعارنمیدھند بلكه اعتقاد دروني آنھا به عدم قطعیت به حدي قوي است كه باعث میشود ذھن آنھا از ارتباط دادن نتايج معاملات اخیر با موقعیت ” لحظه حال” و شرايط موجود جلوگیري نمايد. آنھا به وسیله قطع اين ارتباط قادر میگردند تا ذھن خود را از انتظارات غیرواقعي و خشك در مورد آينده بازار (پیش بیني نحوه حركت بازار در آينده) خالي نمايند . آنھا بجا اينكه انتظارات غیر واقعي (كه اغلب باعث ضررمادي و حس اندوه میگردد ) در خود بوجود بیاورند آموخته اند تا خود را براي استفاده از تمام فرصتھايي كه بازار در لحظات مختلف به آنھا میدھد “آماده كنند”. “آماده كردن خود ” به معني داشتن ديدگاھیست كه از منظر آن متوجه اين امر بشويد كه چارچوبي كه از طريق آن قادر به درك اطلاعات ھستید محدود و وابسته به چیزيست كه به شما پیشنھاد میگردد (منظور شرايط لحظه حال بازار است).
شما همچنین برای مطالعه بیشتر میتوانید این لینک و کتاب ها و منابع آن را مطالعه کنید!
دیدگاه شما