نقاط پیوت (Pivot Points) پوند انگلیس در برابر دلار آمریکا
آشنایی با نقاط پیوت (Pivot Points)
نقاط پیوت (Pivot Points) یکی از روش های مهم در تعیین سطوح حمایت و مقاومت استفاده از نقاط پیوت (Pivot Points) می باشد. در واقع می توان در نقاط پیوت انتظار داشته باشیم که روند حرکت قیمت در بازار دچار تغییر شود. دلیل اهمیت نقاط پیوت این است محاسبه نقاط پیوت Pivot که به خوبی می توان آن ها را در چارت مشاهده نمود و در معاملات حرفه ای از آن ها استفاده کرد. استفاده از این نقاط یکی از بهترین روش ها برای ترید کردن در نوسان گیری های کوتاه مدت می باشد.
برای اینکه بتوانید به خوبی از نقاط پیوت (Pivot Points) استفاده نمایید، باید ابتدا روش محاسبه سطوح پیوت را یاد بگیرید.
برای محاسبه نقاط پیوت چهار پارامتر اصلی را باید مد نظر قرار داد. این چهار پارامتر عبارتند از:
- آخرین قیمت باز شده
- بالاترین قیمت
- پایینترین قیمت
- قیمت بسته شدن معاملات
به طور معمول زمان بسته شدن بازار نیویورک به عنوان قیمت بسته شدن معاملات در روز قبل در نظر گرفته می شود. بازار نیویورک بر اساس ساعت استاندارد شرق آمریکا در ساعت چهار بعد از محاسبه نقاط پیوت Pivot ظهر بسته می شود.
آموزش روش محاسبه پیوت (Pivot Points) در فارکس
به منظور استفاده از نقاط پیوت (Pivot Points) در نمودار قیمت، می توانید از فرمول هایی که در ادامه معرفی می شوند استفاده نمایید. ابتدا از فرمول زیر نقطه پیوت را محاسبه می کنیم.
نقطه پیوت (PP) = (بالا ترین قیمت + پایین ترین قیمت + قیمت بسته شدن) /۳
پس از این که نقاط پیوت را بدست آوردید، می توانید سطوح حمایت و مقاومت را از طریق رابطه های زیر محاسبه نمایید.
نحوه محاسبه اولین سطح حمایت و مقاومت :
مقاومت اول (R1) = ( x PP2 ) ـ پایین ترین قیمت
حمایت اول (S1) = (PP 2 x) ـ بالا ترین قیمت
محاسبه دومین سطح حمایت و مقاومت:
مقاومت دوم (R2) = pp + ( بالا ترین قیمت ـ پایین ترین قیمت )
حمایت دوم (S2) = pp+ ( بالا ترین قیمت ـ پایین ترین قیمت )
محاسبه سومین سطح حمایت و مقاومت:
مقاومت سوم (R3) = بالا ترین قیمت + 2(PP ـ پایین ترین قیمت )
حمایت سوم = (S3) پایین ترین ـ 2 ( بالا ترین قیمت ـ PP)
این نکته را در نظر داشته باشید که برخی از اندیکاتور ها سطوح وسط یا سطوح میانیِ این نقاط را رسم می کنند. این نقاط به عنوان سطوح کوچک بین نقاط پیوت اصلی و سطوح حمایت و مقاومت می باشند که احتمال برگشت روند از این نقاط نیز وجود دارد.
نقاط پیوت (Pivot Points)
نکته ای که در ادامه باید به آن اشاره داشته باشیم این است که نیازی نیست نگران محاسبه این نقاط در نمودار باشید زیرا اندیکاتور های زیادی هستند که محاسبات را به صورت خودکار انجام داده و سطوح را در نمودار رسم می کند.
نحوه معامله با استفاده از نقاط پیوت (Pivot Points)
آسان ترین روش معامله با نقاط پیوت (Pivot Points) این است که این سطوح را مانند سطوح حمایت و مقاومت در نظر بگیرید. نحوه بررسی قدرت سطوح پیوت نیز دقیقا مانند سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک می باشد. به این صورت که شما رفتار قیمت را در برخورد با این سطوح مورد بررسی قرار داده و هر چه تعداد برخوردها و بازگشت قیمت به این سطوح بیشتر باشد، آن سطح حمایت یا مقاومت قوی تری در نظر گرفته می شود. در صورتی که قیمت به سطح مقاومت بالایی از نقاط پیوت نزدیک شود، می توانید وارد معامله فروش شده و حد ضرر خود را در بالای خط مقاومت قرار دهید. زیرا ما انتظار داریم که قیمت در برخورد با خطوط قدرتمند پیوت تغییر جهت داده و به سمت پایین حرکت کند. در صورتی که قدرت حرکت قیمت به حدی باشد که بتواند مقاومت را بشکند، با قرار دادن حد ضرر، جلوی ضرر کنترل نشده را خواهیم گرفت.
در مورد خطوط حمایتی مربوط به نقاط پیوت (Pivot Points) نیز به همین صورت عمل می کنیم. به این ترتیب که با نزدیک شدن قیمت به خطوط حمایت معامله خریدی را باز کرده و حد ضرر را در زیر سطح حمایت قرار می دهیم.
تصویر زیر را با دقت ملاحظه نمایید این نمودار مربوط به پوند دلار آمریکا در تایم 15 دقیقه می باشد.
نقاط پیوت (Pivot Points) پوند انگلیس در برابر دلار آمریکا
مشاهده می کنید که قیمت با سطح حمایت S1 برخورد می کند. در این حالت اگر سطح S1 یک سطح قدرتمند باشد می توانید وارد معامله خرید شوید. برای اینکه پولبک قیمت در ناحیه حمایت اول حد ضرر شما را سریعاً فعال نکند می توانید حد ضرر را کمی بعد از حمایت دوم در نظر بگیرید.
روش محافظه کارانه تر در این روش معامله این است که حد ضرر تان را دقیقا در زیر S2 قرار دهید تا در صورتی که قیمت حمایت های مورد نظر را بشکند ضرر زیادی متوجه شما نشده باشد. زیرا اگر خطوط حمایتی شکسته شوند، S1 و S2 تبدیل به مقاومت شده و قیمت دوباره به این ناحیه بر نمی گردد.
اگر ریسک پذیری بالاتری دارید و از قدرتمند بودن S1 مطمئن هستید، می توانید حد ضرر را دقیقا در زیر S1 قرار دهید برای تعیین نقاط سود نیز می توانید PP یا R1 را به عنوان هدف در نظر بگیرید. زیرا این سطوح نوعی مقاومت در نمودار تلقی می شوند.
در تصویر زیر مشاهده می کنید که اگر در این ناحیه وارد پوزیشن خرید می شدید چه اتفاقی می افتاد.
عملکرد سطوح نقاط پیوت (Pivot Points)
سطح S1 به عنوان حمایت در نمودار ثابت باقی مانده و قیمت به نقطه هدف رسیده است.
نکات مهم درمورد استفاده از نقاط پیوت (Pivot Points)
توجه داشته باشید که در معامله واقعی نباید تنها به نقاط پیوت (Pivot Points) تکیه کنید. در واقع باید بررسی نمایید که آیا سطوحی که نقاط پیوت، به ما معرفی می کنند با سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک هماهنگی دارند یا خیر.
برای اطمینان از موقعیت ایجاد شده می توانید از اندیکاتور های دیگری نیز به عنوان تأییدیه کمک بگیرید. همچنین اگر در ناحیه S1 ملاحظه کردید که کندل دوجی شکل گرفته است، می توانید اینگونه برداشت کنید که شرایط فروش به اشباع رسیده و اس یک مانند یک حمایت قوی رفتار می کند.
نکته دیگر این که توجه داشته باشید در اکثر موارد مبادلات بین سطوح حمایت و مقاومت اولیه رخ می دهد. البته گاهی نیز قیمت، با سطح دوم و سطح سوم نیز برخورد می کند.
اندیکاتور نقاط پیوت (pivot point) در معاملات – تعاریف
یکی از موارد ضروری در تریدهای موفق، توانایی شناسایی سطوح حمایت و مقاومت کلیدی و تعیین نقاط پیوت است که احتمال دارد روند کلی معکوس شود. یک راه خوب برای محاسبه سطوح مهم روانی، اندیکاتور نقاط پیوت است. بسته به روش ترسیم نقاط پیوت مشخص شده در تنظیمات، اندیکاتور به طور خودکار چندین سطح حمایت و مقاومت را در قیمت های بالا (حداکثر)، پایین (حداقل) و قیمت بسته شدن ترسیم می کند.
نقاط پیوت چیست؟
نقاط پیوت چیست؟ ابتدا اجازه دهید نقاط پیوت را تعریف کنیم. Pivot یک کلمه مشتق شده فرانسوی است که به آرامی از نظر دستوری در انگلیسی تکامل یافته است که در ادبی به معنای “چرخش” است. نقاط پیوت، نقاط معکوس یا سطوحی هستند که قیمت در آن ها بازگشت کرده و در جهت مخالف شروع به حرکت می کند. به عبارت دیگر، Pivot سطحی است که در آن روند صعودی نزولی خواهد شد و بالعکس.
اندیکاتور نقاط پیوت برای چه معامله گری مناسب است؟
نقاط ورود و خروج را با توجه به سطوح حمایت و مقاومت تعیین می کند.
از روشی برای محاسبه حد ضرر و حد سود استفاده می کند.
از استراتژی های معاملاتی در داخل محدوده معاملاتی استفاده می کند.
اصول ترسیم سطوح فارکس بر اساس بالا و پایینها ذهنی است. با این حال، اگر از سطوح افقی ساخته شده بر اساس یک فرمول ریاضی خاص استفاده کنید، ابزاری با تفسیر واضح دریافت خواهید کرد. این خطوط، پیوت است.
انواع pivot points
فرمول کلاسیک برای ترسیم نقاط پیوت سهام شامل استفاده از استراتژی معاملاتی نقاط پیوت بر اساس میانگین سه نوع قیمت – بالاترین قیمت، پایینترین قیمت و قیمتهای بسته شدن میشود. تفاوت سایر فرمول های نقاط پیوت با فرمول کلاسیک در تعداد خطوط ترسیم شده، استفاده از فاکتورهای اصلاح اضافی و فاکتورهای وزنی است.
1. فرمول محاسبه کلاسیک:
شش خط افقی محاسبه می شود: سه سطح مقاومت پبیوت (R1-R3) و سه سطح حمایت پیوت (S1-S3). فرمول محاسبه نقاط پیوت مرکزی، میانگین حسابی سه نوع قیمت است.
پیوت = (حداکثر قیمت + حداقل قیمت + قیمت بسته شدن)/3
R1 = پیوت + (پیوت – حداقل قیمت)
R2 = پیوت + (حداکثر قیمت – حداقل قیمت)
R3 = حداکثر قیمت + 2*(پیوت – حداقل قیمت)
S1 = پیوت – (حداکثر قیمت – پیوت)
S2 = پیوت – (حداکثر قیمت – حداقل قیمت)
S3 = حداقل قیمت – 2*(حداکثر قیمت – پیوت)
حداکثر و حداقل قیمت همان های و لو هستند.
2. فیبوناچی.
نسبت های فیبوناچی برای محاسبه انحراف سطوح از نقاط پیوت کلاسیک (پیوت کف یا اصلی) استفاده می شوند. فرمول محاسبه خط پیوت کف مانند فرمول کلاسیک است.
پیوت = (حداکثر قیمت + حداقل قیمت + قیمت بسته شدن)/3
R1 = پیوت + (R*0,382)
R2 = پیوت + (R*0,618)
R4 = پیوت + (R*1,618)
S1 = پیوت – (R*0,382)
S2 = پیوت – (R*0,618)
S4 = پیوت – (R*1,618)
R = حداکثر قیمت – حداقل قیمت
3. نقاط پیوت کاماریلا.
این فرمول شامل چهار سطح حمایت و چهار سطح مقاومت بدون pivot points اصلی است. نسبت ها در محاسبه گنجانده شده است، به همین دلیل قیمت بیشتر با سطوح تماس می گیرد. بنابراین، کاماریلا اغلب برای اسکالپینگ و معاملات کوتاه مدت توصیه می شود.
R1 = (حداکثر قیمت – حداقل قیمت) * 1,1/12 + قیمت بسته شدن
R2 = (حداکثر قیمت – حداقل قیمت) * 1,1/6 + قیمت بسته شدن
R3 = (حداکثر قیمت – حداقل قیمت) * 1,1/4 + قیمت بسته شدن
R4 = (حداکثر قیمت – حداقل قیمت) * 1,1/2 + قیمت بسته شدن
S1 = قیمت بسته شدن – (حداکثر قیمت – حداقل قیمت) * 1,1/12
S2 = قیمت بسته شدن – (حداکثر قیمت – حداقل قیمت) * 1,1/6
S3 = قیمت بسته شدن – (حداکثر قیمت – حداقل قیمت) * 1,1/4
S4 = قیمت بسته شدن – (حداکثر قیمت – حداقل قیمت) * 1,1/2
4. نقاط پیوت وودی.
فرمول محاسبه مشابه نقاط پیوت استاندارد است. با این حال، ماشین حساب های استاندارد به جای شش سطح از چهار سطح استفاده می کنند. علاوه بر این، محاسبه نقاط پیوت وودی با سایر محورها متفاوت است زیرا وزن بیشتری را بر داده های قیمت اخیر نسبت به سایر تغییرات اعمال می کند.
پیوت = (حداکثر قیمت + حداقل قیمت + 2*قیمت بسته شدن)/4
R1 = پیوت + (پیوت – حداقل قیمت)
R2 = پیوت + (حداکثر قیمت – حداقل قیمت)
S1 = پیوت – (حداکثر قیمت – پیوت)
S2 = پیوت – (حداکثر قیمت – حداقل قیمت)
5. نقاط پیوت DeMark.
محورهای Demark فقط سطح مقاومت بالا و خط حمایت پایین را محاسبه می کنند. دیدگاه این روش به نقاط پیوت و محاسبه سطح پایه نیز متفاوت است.
- اگر قیمت بسته شدن پایین تر از قیمت باز شدن باشد، پیوت = حداکثر قیمت + 2*حداقل قیمت + قیمت بسته شدن، می باشد
- اگر قیمت بسته شدن بالاتر از باز شدن باشد، پیوت = 2*حداکثر قیمت + حداقل قیمت + قیمت بسته شدن، می باشد
- اگر قیمت بسته شدن و قیمت باز شدن برابر باشد، پیوت = حداکثر قیمت + حداقل قیمت + 2*قیمت بسته شدن، می باشد
= S1 پیوت/2 – حداقل قیمت
= R1 پیوت/2 + حداکثر قیمت
در بازار هیچ اندیکاتور بهترینی وجود ندارد چراکه نمیتوان از آن به تنهایی استفاده کرد. هر کدام از روش های محاسبه می توانند در شرایط و بازار های مختلف به بهترین نحو عمل کنند. تنها با آزمایش استراتژی معاملاتی خود می توانید روش محاسبه پیوت را تعریف کنید.
استفاده از نقاط پیوت در معاملات فارکس
اندیکاتور نقاط پیوت ، سطوح افقی زیر را ایجاد می کند:
وضعیت ایده آل بازار زمانی در نظر گرفته می شود که کندل زیر نقاط P باز شود، قیمت افزایش یابد، در نقاط R1 کمی کاهش یابد، به تدریج به نقاط R2 برسد و معکوس شود.
استراتژی معاملات نقاط پیوت مبتنی بر این ایده است که قیمت تمایل دارد بیشتر به روزهای بسته شدن روز قبل برگردد تا فراتر از محدوده قبلی. بنابراین توصیه می شود تایم فریم D1 را در تنظیمات اندیکاتور وارد کنید. این بدان معنی است که سطوح برای روز بعد بر اساس کندل بسته شده روز قبل محاسبه می شود.
در تصویر بالا، تنظیمات اندیکاتور بر اساس تایم فریم روزانه انجام شده اند و تایم فریم نمودار نیز بر روی H1 قرار دارد. این بدان معنی است که اندیکاتور هر 24 ساعت سطوح افقی جدیدی را ترسیم می کند. اگر H4 را در نمودار تنظیم کنید، سطوح هر شش ساعت یکبار به روز می شوند. اگر بازه زمانی D1 را در نمودار انتخاب کنید، سطوح رسم نمی شوند.
تعریف نقاط پیوت Pivot در فارکس
نقطه پیوت در بازارهای مالی شاخصی است که معامله گران، از آن برای تشخیص نقاط عطف بالقوه استفاده می کنند. پیوت در فارکس برای تعیین سطوح تمایل بازار از کم رونق به پررونق اندازه گیری می شود. معامله گران ارز این نقاط را به عنوان نشانگرهای پشتیبانی و مقاومت در نظر می گیرند. همچنین، معامله گرانی که برنامه ی معاملاتی روزانه دارند، از پیوت به عنوان یک روش برای تعیین صعودی و نزولی بودن بازار استفاده می کنند.
کالبدشکافی نقاط پیوت فارکس
از آن جا که تصور می شود پیوت در بازارهای نقد خوب کار کند، بازار ارز یکی از بهترین موارد استفاده ی آن است. کسانی که روزانه معامله می کنند، از پیوت محاسبه شده و استفاده شده توسط معامله گران دیگر استفاده می کنند و سطح ورود، توقف ها و سود بردن از بازار را تعیین می کنند. محاسبه گرهای پیوت، به صورت رایگان و توسط برخی کارگزارها و وبسایت های مرتبط، در اختیار معامله گران قرار دارد. براساس فلسفه ی هر معامله گر، پیوت می تواند با خطوط روند، سطوح فیبوناچی، میانگین حرکت، بالا و پایین های پیشین بازار یا بستن پوزیشن ها مطابق باشد.
در حالی که پیوت می تواند با سطوح مختلفی مرتبط باشد، برخی از این نقاط توسط این فرمول به دست می آید:
Forex Pivot Point= High+Low+Close/3
استفاده از نقاط پیوت در معاملات فارکس
یکی از ابزارهایی که سطوح مقاومت و پشتیبانی بالقوه را در اختیار معامله گران فارکس قرار می دهد و در کاهش ریسک به آن ها کمک می کند، نقطه پیوت و مشتقات آن است. استفاده از نقاط مرجع، مانند مقاومت و پشتیبانی، به یک معامله گر کمک می کند تا زمان ورود به بازارها، توقف ها و بیرون کشیدن سود خود را تعیین کند. با این حال، بسیاری از معامله گران تازه کار توجه بیش از اندازه ای به شاخص های فنی مانند MACD و RSI می کنند. این شاخص ها با وجود اینکه کارامد هستند، در شناسایی نقاط خطرناک عاجزند. ریسک های ناشناخته منجر به مارجین کال Margin Call می شود اما ریسک محاسبه شده، شانس موفقیت را در طولانی مدت افزایش می دهند. در این مقاله، استدلال می کنیم که چرا ترکیبی از پیوت و ابزارهای تکنیکال سنتی از ابزارهای تکنیکال قوی تر عمل می کند و کارامد بودن نقطه پیوت را در بازار فارکس بررسی می کنیم.
بازخوانی پیوت Pivot
نقطه پیوت Pivot برای منعکس کردن جهت تمایل بازار به تغییر و تعیین روند کلی در یک بازه ی زمانی مشخص استفاده می شود. نقطه پیوت لولای دری است که باز و بسته شدنش، توسط نوسانات و بالا و پایین بازار مشخص می شود. این نقطه در ابتدا توسط معامله گران کف معاملات سهام و بازارهای آتی استفاده می شد اما حالا اغلب معامله گران به خاطر ارتباط این نقطه با سطوح پشتیبانی و مقاومت، از آن برای تأیید روندها و کاهش ریسک استفاده می کنند.
مانند سایر اشکال تحلیل خط روند، نقاط پیوت روی اهمیت بین بالا، پایین و قیمت های پایان روزهای معاملاتی تمرکز می کند؛ یعنی برای محاسبه نقطه پیوت روز معاملاتی جاری، از قیمت روز قبل استفاده می شود. با اینکه نقاط پیوت تقریباً برای تمام ابزارهای معاملاتی کارامدند، به طور ویژه تری در خدمت بازار فارکس و معاملات جفت ارزها هستند.
سطح پشتیبانی Support و مقاومت Resistance
برای شناسایی پیوت از محاسباتی برای کمک به تشخیص سطوح مهم پشتیبانی و مقاومت استفاده می شود. خطوط پشتیبانی و مقاومت ساختارهایی نظری هستند که برای توضیح عدم تمایل معامله گران به بالا بردن قیمت های یک دارایی فراتر از نقاط مشخص به کار می روند.
اگر به نظر برسد بازار پررونق Bull Market قبل از توقف یا برگشت/وارونه شدن به سطح مطلوبی می رسد، می گوییم که به سطح مقاومت رسیده است. اگر به نظر برسد بازار کم رونق Bear Market قبل از خرید و فروش مداوم، تا نقاط قیمت مشخصی سقوط می کند، می گوییم به سطح پشتیبانی رسیده است.
محاسبه نقاط پیوت Pivot
چندین فرمول مشتق وجود دارد که می توان از طریق آن ها پیوت پشتیبانی و مقاومت بین جفت ارزهای فارکس را ارزیابی کرد. این مقادیر را در گذر زمان ارزیابی می کنند و در مورد احتمال حرکت قیمت ها از سطوح معین، نتیجه گیری می کنند. محاسبه با قیمت روز قبل شروع می شود. فرمول را در بالا آوردیم اما این جا هم بهتر است دوباره یادآوری کنیم:
Pivot Point for Current = High (previous) + Low (previous) + Close (previous)/3
نقطه پیوت بعد از آن برای محاسبه ی تخمینی پشتیبانی و مقاومت روز معاملاتی جاری استفاده می شود.
Resistance 1 = (2 x Pivot Point) - Low (previous period)
Support 1 = (2 x Pivot Point) - High (previous period)
Resistance 2 = (Pivot Point - Support 1) + Resistance 1
Support 2 = Pivot Point - (Resistance 1 - Support 1)
Resistance 3 = (Pivot Point - Support 2) + Resistance 2
Support 3 = Pivot Point - (Resistance 2 - Support 2)
از این اطلاعات چگونه استفاده کنیم؟
نقطه پیوت Pivot و مشتقاتش، پشتیبانی و مقاومت بالقوه هستند. مثال زیر، یک برنامه ی همگام با اسیلاتور RSI را نشان می دهد. این یک معامله با ریسک بالا و سودآور است. به دلیل بالای اخیر (یا پایین برای خرید)، ریسک به خوبی مشخص شده است.
نقاط پیوت مثال های بالا، با استفاده از داده های هفتگی محاسبه شده است. مثال بالا نشان می دهد که از 16 تا 17 آگوست، به عنوان مقاومت خالص، R1 در نقطه ی (دایره ی اول) 1.2854 نگه داشته و براساس RSI، روند صعودی محدود است.
Sell short at 1.2853.
Stop at the recent high at 1.2885.
Limit at the pivot point at 1.2784.
معامله ی اول سود 62 پیپی با ریسک 32 پیپی را به همراه داشت. نسبت سود به ریسک 2.16 بود. هفته ی بعد تقریباً برنامه به همان شکل است. هفته با پشتیبانی از بالاتر از R1 در 1.2908 شروع شد.
Sell short at 1.2907.
Stop at the recent high at 1.2939.
Limit at the pivot point at 1.2802.
این معامله 105 پیپ سود و تنها 32 پیپ ریسک داشت. نسبت سود به ریسک 3.28 است.
جمع بندی
نقطه های پیوت تغییرات جهت های بازار معاملات است که اگر از نمودار درستی استفاده شود، می توان از آن ها در تشخیص روند کلی قیمت استفاده کرد. برای تشخیص سطوح پشتیبانی و مقاومت، از اعداد بالا، پایین و بسته شدن قیمت در دوره های قبلی استفاده می کنند. نقطه پیوت شاید رایج ترین شاخص های پیشرو در تحلیل تکنیکال هستند. انواع مختلفی از پیوت وجود دارد که هر کدام فرمول و مشتقات خاص خودش را دارد اما فلسفه ی ضمنی معاملاتی تمام آن ها یکسان است.
هنگام استفاده در کنار سایر ابزارهای تکنیکال، این نقطه ها همچنین نشان می دهند که هجوم ناگهانی و همزمان معامله گران به بازار، در چه زمانی اتفاق می افتد. این جریان های بازار، غالباً فرصت های سودآوری معامله گران فارکس را رقم می زنند. این نقاط به معامله گران کمک می کنند که متوجه شوند از کدام نقاط مهم قیمتی برای ورود، خروج با دستور توقف استفاده کنند. نقطه پیوت بر اساس هر بازه ی زمانی محاسبه می شود.
سرمایه گذاران حتی می توانند با داده های سالانه، به صورت تقریبی نقاط قابل توجه سال آینده را تعیین کنند. صرف نظر از بازه ی زمانی که می تواند متفاوت باشد، تحلیل و فلسفه ی معاملاتی تغییر نمی کند. این یعنی، نقاط پیوت محاسبه شده، به معامله گر می گوید که نقاط پشتیبانی و مقاومت دوره ی آینده کجاست اما هر معامله گری باید همیشه آماده ی انجام اقدامات لازم باشد. هیچ چیز در معاملات مهم تر از آمادگی نیست.
پیوت (pivot) یا نقطه چرخش قیمت چیست؟
یکی از اصلی ترین نکاتی که باید در تحلیل تکنیکال به آن دقت داشت، پیوت (pivot) یا همان نقطه چرخش قیمت است. در صورتی که یک معامله گر به این سطح از مهارت برسد، می تواند روند بازار را به خوبی تشخیص دهد. نقطه چرخش قیمت یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که می توان برای بررسی وضعیت گذشته قیمت استفاده کرد. به نقاط چرخش قیمت در نمودار، پیوت گفته می شود که به دو دسته تقسیم می شوند: پیوت ماژور و مینور. برای آشنایی بیشتر با این اصطلاح، ادامه مطلب را با ما همراه باشید.
انواع نقاط چرخش قیمت (Pivot)
نقطه چرخش قیمت زمانی اتفاق می افتد که نیروی تقاضا و یا عرضه بر دیگری غالب شود. البته این نکته را در نظر داشته باشید که در یک نمودار انواع نقطه چرخش قیمت وجود دارد که هر یک در دسته بندی های زیر قرار دارد.
• محاسبه نقاط پیوت Pivot پیوت قیمتی
منظور از نقطه چرخش قیمت در نمودار، نقطه ای است که بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و بعد از تشکیل سقف یا کف، با روند نسبتا قوی در جهت مخالف حرکت می کند. بیشترین کاربردی که نقطه چرخش قیمتی دارد در روش های پرایس اکشن است. اگر قیمت به اندازه سه کندل حرکت کند و پس از تشکیل یک کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط در جهت مخالف حرکت کند، یک pivot قیمتی یا همان نقطه بازگشت قیمت تشکیل می شود. تنها راه تشخیص این نوع نقاط چرخش قیمتی، از طریق چشم بوده و ابزار تحلیلی خاصی نمی خواهد.
• پیوت محاسباتی
این نوع از نقطه چرخش قیمت براساس داده های قیمتی و فرمول های ریاضی محاسبه می شود و تغییرات قیمتی در آن دخیل نیست. خروجی که این محاسبات به همراه دارد، چند عدد است که از آن به عنوان سطح حمایت و مقاومت آینده بازار استفاده می شود. اعتبار این نمودارها براساس دوره زمانی نمودار و داده های قیمتی است و در مدت زمان مشخصی معتبر بوده و با تشکیل کندل های جدید، تمام این سطوح بروزرسانی می شود. این نکته را در نظر داشته باشید که نمودار یک ساعته برای معامله گران میان مدت، کاربردی ندارند. پیوت های محاسباتی انواع مختلفی داشته که مهم ترین آن، پیوت پوینت و خطوط کاماریلا است. از جمله پیوت پوینت های معروف بازار می توان به موارد زیر اشاره کرد.
انواع پیوت پوینت
- Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
- R1 = (2*PP)-Low
- R2= PP+(High-Low)
- S1 = (2*PP)-High
- S2 = PP-(High-Low)
در صورتی که قیمت بالاتر از نقطه PP باشد، روند صعودی خواهد بود و باید براساس واکنش های قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در صورتی که چنین موقعیتی اقدام به فروش می کنیم. در این فرمول R، همان سطوح مقاومتی و نقطه S، یا همان نواحی حمایتی نمودار است.
انواع خطوط کاماریلا
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
- L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
- L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
- L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))
در محاسبه خطوط کاماریلا، ناحیه کلیدی همچون PP وجود ندارد اما به دلیل اینکه در محاسبه این خطوط، تعداد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده می تواند قدرت روند را مشخص کند و از این طریق می توان معاملات را به صورت دقیق انجام داد. در اصل زمانی که قیمت به سطوح 3 الی 4 برسد، در درجه اول نشان دهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا است. البته این نکته را در نظر داشته باشید زمانی که قیمت به سطح 3 الی 4 برسد، روند از قدرت بالایی برخوردار بوده و تحرک قیمتی بالایی خواهد داشت.
توجه به این نکته ضروری است که محاسبه گرهای نقطه Pivot، شاخصهای پیشفرض در اکثر پلتفرمهای تحلیلی هستند و حتی اگر آنها را ندارید، میتوانید آنها را به صورت رایگان از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژی های معاملاتی، pivot ها به عنوان ابزار اصلی در کنار مواردی مانند خطوط روند، میانگین متحرک و غیره استفاده می شوند.
پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنا نباشید با نگاهی به نمودار قیمت، کف و سقفی که باعث حرکت شدید قیمت در جهت مخالف شده است کاملاً مشخص است. این نقطه بازگشت، محور اصلی نامیده می شود. این نکات بسیار ارزشمند هستند و تحلیلگران باید از این نقاط چرخش قیمت برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمت استفاده کنند.
پیوت مینور
همچنین نقاط چرخش قیمت دیگری نیز وجود دارد که در نهایت منجر به حرکت های اصلاحی کوچک یا یک روند خنثی می شود. پیوت های مینور در نمودارهای با دوره زمانی کوچک به وفور قابل مشاهده هستند زیرا نوسانات کاذب و متقاطع بیشتر در نمودارهای میان روزی رخ می دهد. از آنجا که نقاط بازگشتی مینور جزئی قدرت زیادی برای تغییر روند و ایجاد حرکات معنی دار قیمت ندارند. الگوهای قیمت و خطوط روند به دست آمده از آنها چندان معتبر نیستند. بنابراین، معامله گران باید به دوره های زمانی مناسب برای کاهش درصد خطای تحلیل مراجعه کنند.
روش تشخیص پیوت های مینور از ماژور
حال که با مفاهیم اساسی پیوت های ماژور محاسبه نقاط پیوت Pivot و مینور آشنا شدید، حال سوال اصلی این است که چگونه این نقاط را از یکدیگر تشخیص دهیم. از آنجایی که نقاط چرخش قیمت کاملاً مبتنی بر قیمت هستند، تشخیص چشمی و مقایسه ذهنی سطوح براساس قدرت حرکتهای بعدی قیمت امکانپذیر خواهد بود. اما این نیاز به تجربه کافی در تحلیل تکنیکال دارد! به همین دلیل، یک روش ترکیبی توسعه داده شده است که شامل دو ابزار بازگشتی فیبوناچی و اندیکاتور مک دی است. حتی معامله گران متوسط و مبتدی نیز می توانند این سطوح را تشخیص دهند. در واقع، اگر سطوح کف یا سقف نمودار دارای این دو ویژگی باشد. به احتمال زیاد با یک pivot ماژور روبرو خواهیم شد. قانون کلی شامل موارد زیر است:
- تغییر فاز مک دی در زمان تشکیل نقطه چرخش قیمت
- اصلاح قیمت حداقل 38 درصد نسبت به موج قبلی
- بیش از 38.2 اصلاح زمانی نسبت به حرکت قبلی
اندیکاتور تشخیص پیوت ماژور
اندیکاتور تشخیص پیوت ماژور که توسط تحلیلگران استفاده می شود اندیکاتور MACD است که معمولاً یک فاز مثبت یا منفی را در این اندیکاتور در نظر می گیرد و سپس بالاترین یا کمترین قیمت را در این زمینه به عنوان پیوت ماژور در نظر می گیرد.
مزایای تشخیص صحیح نقطه چرخش قیمت
- خط روند صحیح را تشخیص داده و ترسیم کنید های درست را تعیین کنید
- احساسات بازار را بپذیرید و درگیر نشوید
- فرار از سردرگمی
پیوت ماژور می تواند شامل مفاهیم قله و دره باشد و معمولاً نقطه عطف روند است. در یک پیوت ماژور، تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی وجود دارد که ممکن است به دلیل انتشار یک خبر، وقوع یک رویداد سیاسی یا اقتصادی یا برخورد قیمت با سطح حمایت و مقاومت. تمام قلهها و درههای نمودار که در آنها بازار به طور قابل توجهی تغییر کرده است، محورهای اصلی نامیده میشوند. در Pivot Major، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را برگرداند.
شناسایی صحیح مفهوم پیوت های مینور و ماژور چندین مزیت اساسی دارد که عبارتند از:
اگر سطوح ماژور به درستی شناسایی شوند، می توان از آن برای شناسایی دقیق روندهای اصلی بازار استفاده کرد.
پیوت های مینور نوسانات مقطعی و هیجان بازار هستند. اگر بتوانیم پیوت مینور را از ماژور تشخیص دهیم، درگیر هیجانات بازار نمی شویم و در بازار حرکات احساسی انجام نمی دهیم. شناخت صحیح و درست پیوت ها، می تواند حد ضررهای ایمن و قدرتمندی را برای ما به همراه داشته باشد. در واقع انتخاب نسبت ضرر و زیان مناسب اولین قدم برای رسیدن به یک موقعیت منطقی و اصولی است. درک ماژورهای اصلی در بسیاری از تکنیک های معاملاتی از جمله تکنیک های کلاسیک، هارمونیک و موج می تواند بسیار مفید و موثر باشد. انتخاب صحیح ماژورها، معامله گر را از سردرگمی در بازار رها می کند.
تغییر فاز مک دی چیست؟
هنگامی که اندازه مک دی از مثبت به منفی یا برعکس تغییر می کند، گفته می شود که مک دی تغییر فاز داده است. از نظر علمی وقتی مک دی از صفر گذشته و از منفی به مثبت میرود، عمدتاً نشاندهنده ورود خریداران جدید به بازار است و حجم مالی بسیار خوبی برای خرید وارد بازار شده است. همچنین نشان دهنده فروشندگان جدید در بازار بوده، زیرا مک دی از مثبت به منفی تبدیل می شود.
به عنوان مثال در شکل زیر زمانی که قیمت از B به C کاهش می یابد، اصلاحی معادل 38.2% انجام شده و مک دی از فاز مثبت به فاز منفی رفته است. بنابراین به دلیل اینکه B هر دو پارامتر تغییر فاز مک دی و اصلاح بیش از 38.2%، به عنوان محور اصلی چرخش قیمت در نظر گرفته می شود و C دارای قیمت بازگشت خوبی است و این سطح نیز به عنوان محور اصلی زمین در نظر گرفته می شود.
اگر قیمت تا 38.2% اصلاح نمی شد یا مک دی تغییر فاز نمی داد، هیچ یک از نکات مشخص شده ماژور نبود. بنابراین، ترکیب دو ابزار مورد بحث، یعنی اصلاح بیش از 38.2% و تغییر فاز در مک دی، نشان دهنده ماژور بودن سطوح در مناطقی که مشکوک به ماژور بودن آن است. از نظر فلسفی، منطق ترکیب این دو ابزار این است که فشار معاملاتی مناسب بر بازار زیر یک سقف وارد شود. تغییر فاز مک دی نشان دهنده ورود معامله گران یا معکوس فروشان به بازار است. چون محاسبه نقاط پیوت Pivot قبل از آن بیشتر خریداران در بازار بودند.
به عنوان مثال، در شکل زیر، روی سطوحی که با کادر آبی نشان داده ایم، تغییرات چشمی قیمت را داریم. اما با نگاهی به اندیکاتور مک دی می بینیم که تغییر فازی نداشته ایم. همچنین از آنجایی که قیمت به سطح فیبوناچی 38.2 نرسیده است، پس پیوت ها مینور هستند.
ترکیب اندیکاتور مک دی و اصلاح زمانی
اگر از نظر زمانی تعداد کندل های برگشتی بیشتر از 38.2 درصد تعداد کندل های حرکتی قبلی باشد و در این اصلاح زمان مک دی تغییر فاز دهد، می گویند یک نقطه چرخش قیمت ماژور در حال شکل گیری است.
به عنوان مثال در تصویر زیر اگرچه اندیکاتور مک دی تغییر فاز داده است، اما اصلاح قیمت از نقطه B به نقطه C به سطح فیبوناچی 38.2 درصد نرسیده است، اما از نظر زمانی حدود 62 درصد حرکت AB در BC اصلاح انجام شده است. چون در صعود 52 کندل داشتیم و در حرکت BC تعداد کندل اصلاحی 35 کندل بود که حدود 68 درصد حرکت قبلی است و مک دی نیز تغییر فاز داد بنابراین سطوح B و C نقطه چرخش قیمت ماژور محسوب می شوند. در صورتی که C تصحیح زمان کمتری داشت یا اگر مک دی تغییر فاز نمی داد، هیچ یک از دو سطح اصلی B و C در نظر گرفته نمی شد.
کلام آخر
نقاط چرخش قیمت براساس محاسبات ساده بوده و برای تعدادی از معامله گران مناسب و تعدادی آن را نامناسب می دانند. هیچ اطمینانی وجود ندارد که قیمت کجا متوقف می شود، کجا معکوس می شود یا حتی به سطوح نشان داده شده در نمودار می رسد. گاهی اوقات قیمت در همان سطح نوسان می کند. بنابراین، مانند همه اندیکاتورها، نقاط محوری باید بخشی از استراتژی معاملاتی باشند و به تنهایی کاربرد کمی دارند.
همانطور که می بینید، سیستم های نقطه چرخش قیمت مختلفی وجود دارد. نحوه محاسبه این نقاط در تعیین اینکه از کدام سیستم استفاده می کنید بسیار مهم است. بسیاری از پلتفرم های چارت این کار را برای ما انجام می دهند. به سادگی نشانگر نقطه پیوت را به نمودار اضافه کنید و تنظیمات مورد نظر را اعمال کنید.
پیوت در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
یکی از اصلیترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازار مالی، تشخیص نقاط بازگشت قیمت است. در واقع اگر فردی به این سطح از مهارت تحلیلی برسد، به مثابه یافتن جام مقدس در معاملهگری خواهد بود؛ اما بر اساس پژوهشهای انجام شده، تلاش برای تعیین دقیق نقاط کف و سقف (نواحی بازگشت قیمت) یا به عبارتی زمانبندی بازار، تاکنون بیفایده بوده است. با این حال، برخی ابزار تحلیل نموداری در این زمینه عملکرد قابل اطمینانی دارند. پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از محاسبه نقاط پیوت Pivot محاسبه نقاط پیوت Pivot پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد. به بیان ساده، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت نامیده میشود؛ که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل میشوند.
انواع پیوت ها
پیوتها یا نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل میگیرند؛ که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود! در محاسبه نقاط پیوت Pivot واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بیشماری پیوت مشاهده خواهید نمود، که هر کدام در یکی از دستهبندیهای فوق جای میگیرند.
۱- پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوتها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوتهای قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت محاسبه نقاط پیوت Pivot کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت. نحوه تشخیص این پیوتها به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، میتوانید از آنها استفاده کنید.
۲- پیوت محاسباتی
این نوع از پیوتها بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آنها دخیل نیست! در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد میباشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده میشوند. این پیوتها بر اساس دوره زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میشوند. به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران میانمدتی کاربرد ندارند. پیوتهای محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهمترین آنها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش مینماییم. توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار میباشند.
- Camarilla Lines
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
- L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
- L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
- L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، میتوان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیقتری داشت. در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشاندهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد. ذکر این نکته ضروری است، که محاسبهگر نقاط پیوت در اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن میتوانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، پیوتها به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگینهای متحرک و… به کار برده میشوند.
۳- پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی محاسبه نقاط پیوت Pivot در جهت مخالف شدهاند، کاملاً محسوس میباشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته میشود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوتها استفاده کنند.
۴- پیوت مینور
در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی میشوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور قابل مشاهدهاند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند. به دلیل اینکه نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معاملهگران باید به دورههای زمانی مناسب رجوع کنند.
نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور
حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به اینکه سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت میباشند، تشخیص آنها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معاملهگران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند. در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور روبهرو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:
- تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
- اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی
جهت درک بهتر موضوع، به این مثال دقت کنید.
در این نمودار، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی در زمان تشکیل پیوت کاملاً مشهود است. همچنین با رسم فیبوناچی بازگشتی مشخص میشود؛ که شرط اصلاح حداقل ۳۸ درصدی قیمت نیز برآورده شده و به نظر میرسد، گواههای معاملاتی کافی برای پیوت ماژور بودن این نقطه بازگشتی وجود دارد.
کلام پایانی
به طور کلی، پیوتها یکی از بهترین ابزار تحلیل و معاملهگری در بازار مالی است؛ اما با توجه به نوسانات قیمتی متعدد و شدید، دارای خطاهایی نیز میباشند؛ که باید به واسطه تعیین استراتژیهای معاملاتی دقیق و روشهای نوین تحلیلی، پوشش داده شوند.
دیدگاه شما