سهامداری هوشمندانه
فعالان بازار سرمایه عموما از دو روش کلی برای تحلیل و ارزشگذاری سهام استفاده میکنند.یکی روش تحلیل بنیادی (FundamentalAnalysis) و دیگری تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) نامیده میشود. در روش نخست،سرمایهگذاران با بهرهگیری از وضعیت کلان اقتصادی و اطلاعات پایهای و بنیادی سهم و تحلیل شرایط اقتصادی و مالی صنعتی که شرکت در آن رشته فعالیت دارد، سعی در ترسیم دورنمای نوسانات سهم نموده تا از این طریق تصمیم به سرمایهگذاری به صورت دراز مدت بگیرند. این روش به صورت عمومی و گسترده در بورس کشورمان از دیرباز تاکنون مورد توجه بوده است. در برابر این روش، تحلیلگران تکنیکی قرار دارند که تلاش میکنند با تحلیل قیمت و حجم معاملات روزانه و روند حاکم بر تغییرات قیمت، زمان مناسب برای سرمایهگذاری را انتخاب کنند. در اکثر موارد، این سرمایهگذاری کوتاهمدت و با تصویر روشن از قیمت کف و سقف سهم صورت میگیرد.
تحلیل تکنیکی بر خلاف تحلیل بنیادی در بورس ایران نوپاست و عملا مدت زیادی از طرح عمومی آن نمیگذرد. به دلیل نوپایی این روش، هم اکنون منابع اطلاعاتی و تحقیق برای تحلیل تکنیکی در بورس بسیار اندک است.
بنابراین به دلیل درخواست بیشمار خوانندگان عزیز، گروه بورس روزنامه دنیای اقتصاد برای نخستین بار در کنار درج روزانه جداول اطلاعات بنیادی – که موردتوجه تحلیلگران بنیادی سهام است – جدول اطلاعات تکنیکی سهام را برای استفاده تحلیلگران تکنیکی بازار درج میکند.
راهنمای جدول
در جدول فوق که مطابق با آخرین استانداردهای جهانی تهیه شده، آن دسته از نتایج علمی نرماتیو که برای تصمیمگیری جهت خرید و فروش سهام مطرح میباشند، ارایه شده است. ابزار و شاخصهای ارایه شده عبارتند از:
- قیمت بسته: آخرین قیمت سهم در داد و ستد روزانه.
- قیمت قبلی: آخرین قیمت سهم در معاملات روز قبل.
- تغییر قیمت: میزان تغییر قیمت سهم در آخرین روز معامله.
ADX/+DI/-DI: سه نماگر مختلف هستند که هر سه در سیستم تعیین روند سهم به نام سیستم مورد استفاده قرار میگیرند. ولس ویلدر تدوین کننده این شاخص پیشنهاد داده است که وقتی DI+ بالاتر از DI- بود امکان رشد قیمت سهم وجود دارد و برعکس وقتی که DI+ پایینتر از DI- بود احتمال کاهش قیمت سهم وجود دارد. طریقه تعیین سیگنالهای خرید و فروش توسط قاعده داده میشود. طبق قاعده نقطه اکسترمم (Extreme Point)، در روزی که DI+ با DI- مساوی شود یک نقطه اکسترمم به وجود میآید. وقتی DI+ بالاتر از DI- برود، قیمت اکسترمم، قیمت بالای روزی است که خطوط یکدیگر را قطع میکنند ( DI+ برابر با DI- میشود). برعکس، وقتی DI+ پایینتر از DI- برود، قیمت اکسترمم، قیمت پایین روزی است که خطوط یکدیگر را قطع میکنند ADX . نیز عددی بین صفر تا صد است که هر چه بالاتر باشد قدرت سهم برای افزایش را نشان میدهد.
- Stochastic Slow: شامل دو قسمت K و D که اگر K بالاتر از D باشد علامت خرید و اگر K پایینتر از D باشد علامت فروش است.
- Moving Average Convergence Divergence) MACD) یا میانگین متحرک همگرا واگرا که در جدول بالا نوع استاندارد (۹، ۲۶،۱۲) MACD داده شده است. این نمایشگر را باید با خط سیگنال استفاده کرد.
- Signal Line یا خط سیگنال: خطی است در نمودار MACD. اگر MACD بالای خط سیگنال باشد علامت خرید و اگر MACD پایین خط سیگنال باشد علامت فروش میباشد.
- Moving Average) 45MA ،۳۰MA ،۱۴MAا) میانگین متحرک: میانگین قیمت در ۱۴، ۳۰ و ۴۵ روز گذشته را نشان میدهد. اگر قیمت بسته سهم بالای این سه میانگین باشد، سهم افزایشی خواهد بود. اگر قیمت بسته شدن سهم پایینتر از سه میانگین باشد سهم کاهشی است.
- Relative Strength Index) RSIا) یا شاخص قدرت نسبی: عددی بین ۰ تا ۱۰۰ میباشد. عدد ۳۰ به معنی در کف بودن سهم و عدد هفتاد به معنی در سقف بودن سهم است. هر چه RSI بالاتر باشد قدرت سهم برای بالا رفتن بیشتر است.
- MFIا (IndexاMoney Flow) شاخص جریان نقدی: این شاخص جریان نقدی ورودی یا خروجی برای خرید یا فروش سهم را نشان میدهد. اگر این شاخص بالای ۸۰باشد در واقع سهم در منطقه اشباع خرید قرار دارد و زمانی که شاخص کمتر از ۲۰ است، سهم در منطقه اشباع فروش واقع است.
- CCIا (Commodity ChanneL Index) شاخص کانال کالا: این شاخص انحراف قیمت از میانگین را به عنوان یک متغیر آماری محاسبه میکند. محدوده تغییرات این شاخص معمولا بین ۱۰۰+ تا ۱۰۰- است. زمانی که این شاخص از پایین ۱۰۰+ را به سمت بالا قطع میکند، علامت خرید و هرگاه از بالا ۱۰۰- را به سمت پایین قطع کند، علامت فروش است.
توضیح ضروری
گروه بورس هیچ گونه مسوولیتی را در برابر سود و زیان خریداران سهام به عهده نمیگیرد. هر گونه تصمیمگیری عملی برای خرید یا فروش اوراق بهادار از سوی خوانندگان جنبه شخصی داشته و خود سرمایهگذار مسوول تصمیمگیریاش است.
دایورجنس؛ یا واگرایی از تشخیص تا ترید
یکی از حرفه ای ترین و مطمئن ترین روش های ترید با تحلیل تکنیکال استفاده از واگرایی یا همان دایورجنس می باشد. البته اگر بخواهیم بازدهی این روش بالاتر برود بهتر است، بامفاهیم پرایس اکشن نیز آشنا باشیم، همچنین دید فراکتالی را نیز کاملا درک کنیم. استفاده از روش های تکنیکال با اینکه در وهله اول بسیار مشکل به نظر می رسد، اما اگر درک صحیح از کاری که انجام میدهید داشته باشید، و تمرین زیاد انجام دهید بسیار ساده و سود ده می باشد. در این مقاله با ما همراه شوید تا با نحوه خرید و فروش و یا بهتر است بگوییم ترید کردن را با روش استفاده از واگرایی آشنا شوید.
تشخیص واگرایی یا همان دایورجنس با استفاده از چندین اندیکاتور صورت میگیرد. البته مفهوم همه آنها یکی است و روش تشخیص آنها نیز کاملا شبیه به هم می باشد، شخص کافیست که یکی از روش ها را کامل یاد بگیرد و به آن تسلط یابد. استفاده از دایورجنس خود به تنهایی می تواند به عنوان یک ستاپ معاملاتی محسوب شود.
- مفهوم واگرایی یا همان دایورجنس
- روش تشخیص واگرایی
- انواع دایورجنس (واگرایی) و مفهوم Regular divergence & Hidden divergence
- خرید و فروش بر حسب دایورجنس
- دید فراکتالی در تشخیص دایورجنس
مفهوم واگرایی یا همان دایورجنس
برای تشخیص واگرایی ابتدا باید مفهوم دایورجنس را درک کنیم، سپس برای تشخیص آن به دنبال اندیکاتور های باشیم که این واگرایی ها را نشان دهد. دایورجنس یعنی دو شخصیتی، به بیان ساده تر یعنی اینکه وقتی هر چیزی، بر عکس آن چه که نشان میدهد باشد. اگر بخواهیم واگرایی یا همان دایورجنس را در بازار های مالی مانند ارزهای دیجیتال و یا فارکس تعریف کنیم، اینگونه مطرح می شود که هنگام واگرایی؛ قیمت با اینکه تمایل به افت قیمت دارد اما بصورت موقتی قیمت بالاتر رود و یا برعکس اگر قصد بالا رفتن قیمت دارد قیمت افت کند.
احتمالا منظور من را کامل درک نکردید اما اگر ادامه مطلب را بخوانید کاملا متوجه خواهید شد. فرض کنید در یک سهم شخصی خبر مهمی که باعث بالاتر رفتن قیمت خواهد شد را، قبل از همه دریافت کرده است. حال بنظر شما این شخص برای اینکه از این خبر بخواهد بیشترین سود را دریافت کند چه می کند؟ می تواند با یک فروش غیر معمول نمودار را به سمت پایین هدایت کند، تا افراد زیادی فکر کنند که قیمت تمایل به کاهش دارد و اقدام به فروش کنند. اما در حقیقت او می داند که قیمت افزایش خواهد یافت پس بهترین فرصت برای خرید او ایجاد می شود.
در این حالت اگر شما فقط به قیمت توجه داشته باشید، به هیچ وجه متوجه نخواهید شد که می خواهد این اتفاق بیافتد. چرا که قیمت آن چیزی را که به ظاهر اتفاق می افتد را نمایش می دهد. ما باید دنبال چیزی باشیم که ناگفته ها را نشان دهد، مانند حجم و تعداد معاملات برای رسیدن به یک قیمت، برای مثال نشان دهد که چه میزان معامله برای رسیدن به یک قیمت صورت گرفته است . همچنین آنرا نیز با سابقه معاملات قبلی نیز مقایسه کند. مثلا نشان دهد که چقدر توان مالی برای رسیدن به قیمت x صرف شده است. و قبلا نیز آیا همان توان نیز برای رسیدن به آن قیمت صرف شده بود یا نه؟
مسلما وقتی تعداد کمی دست به دستکاری قیمت می زنند توان مالی کمی را جهت بالا و پایین کردن قیمت بکار می گیرند. اما اگر قیمت بصورت واقعی بالا و پایین شود توان مالی بیشتری مورد نیاز است. پس با تشخیص آن شما هم می توانید همانند شخص آگاه، از این موقعیت سود بگیرید.
روش تشخیص واگرایی
حال که با مفهوم واگرایی آشنا شدیم می توانیم اندیکاتور هایی را که دایورجنس را برای ما نمایش دهند را معرفی کنیم. بطور کلی اگر بروکر ها حجم معاملات را بطور واقعی نشان دهند بهترین اندیکاتور volume می باشد، اما این اندیکاتور به دلیل نمایش اشتباه حجم معاملات زیاد مفید نیست. اندیکاتور هایی که بصورت عمومی مورد استفاده قرار می گیرند تا دایورجنس را تشخیص دهند RSI ,MACD ,Stochastic میباشد. البته این سه اندیکاتور تنها اندیکاتور هایی نیستند که می تواند به شما در تشخیص واگرایی کمک کنند، اما جز پر استفاده ترین و بهترین ها می باشند.
انواع دایورجنس (واگرایی) و مفهوم Regular divergence & Hidden divergence
دو نوع دایورجنس وجود دارد که عبارتند از واگرایی رگولار Regular divergence که به اختصار واگرایی گفته می شود و دیگری واگرایی مخفی Hidden divergence می باشد. تشخیص هر دو بسیار شبیه به هم می باشد که کاربران باید با تمرین زیاد این دو را با هم اشتباه نگیرند چرا که مفهوم این دو کاملا متضاد هم است.
واگرایی رگولار یا همان رگولار دایورجنس: در یک روند نزولی کف های معتبر باید به ترتیب پایینتر از کف قبلی باید باشد، اما اگر به کفی رسیدیم که کف متناظر آن در مکدی یا هر کدام از اندیکاتور ها دیگر از کف قبلی خود بالاتر باشد، یعنی واگرایی. همچنین در یک روند صعودی سقف های معتبر باید به ترتیب بالاتر از سقف قبلی باید باشد اما مانند شکل زیر اگر به سقفی رسیدیم که سقف متناظر آن در مکدی یا هر کدام از اندیکاتور ها از سقف قبلی خود پایینتر باشد یعنی واگرایی.
مفهود و پیغام Regular divergence یعنی اینکه قیمت می خواهد در خلاف روند خود حرکت کند.
واگرایی مخفی یا همان هیدن دایورجنس: در یک روند نزولی سقف های معتبر باید به ترتیب پایینتر از سقف قبلی باید باشد، اما اگر به سقفی رسیدیم که سقف متناظر آن در مکدی یا هر کدام از اندیکاتور ها از سقف قبلی خود بالاتر باشد، یعنی واگرایی مخفی. همچنین در یک روند صعودی کف های معتبر باید به ترتیب بالاتر از کف قبلی باشد اما مانند شکل زیر اگر به کفی رسیدیم که کف متناظر آن در مکدی یا هر کدام از اندیکاتور ها از کف قبلی خود پایینتر باشد یعنی واگرایی مخفی.
مفهوم و پیغام Hayden Divergence یعنی اینکه قیمت می خواهد به روند خود ادامه دهد.
خرید و فروش بر حسب دایورجنس
نوبت به این رسیده است که لحظه ورود و خروج به معامله را با استفاده ازDivergence مطرح کنیم. بطور کلی اگر ابتدا باید روند را تشخیص دهید و سپس بر حسب نوع واگرایی تصمیم به خرید و یا فروش کنید.
- در روند صعودی : اگر واگرایی رگولار اتفاق افتاد یعنی فروش و اگر واگرایی منفی رخ داد یعنی خرید
- در روند نزولی : اگر واگرایی رگولار اتفاق افتاد یعنی خرید و اگر واگرایی منفی رخ داد یعنی فروش
البته باز هم مطرح می کنم که حتما دایورجنس عمل خواهد کرد ولی میزان آن را باید برحسب تحلیل پرایس اکشنی تشخیص داد. و برحسب میزان حرکت احتمالی حجم خرید خود را تنظیم نمایید.
دید فراکتالی در تشخیص دایورجنس
بسیاری از دوستان و بخصوص دانشجویان دوره های مختلف عنوان می کنند که چرا برخی مواقع بدون اینکه دایورجنسی رخ دهد جهت حرکت قیمت تغییر می کند ؟ باید در جواب این دوستان عرض کنم که احتمالا شما در تایمی قرار گرفته اید که این واگرایی را نمی بینید اگر تایم مناسب را انتخاب کنید حتما واگرایی را پیدا خواهید کرد. بطور کلی اگر می خواهید از این روش برای ترید استفاده کنید بهتر است با مفهوم فراکتال و دید فراکتالی (پرایس اکشن فراکتالی) بیشتر آشنا شوید.
سخن پایانی
استفاده از این روش بسیار سود ده بوده و کافیست که با تمرین کافی به این مبحث تسلط پیدا کنید. ما در دوره آموزش مکدی حرفه ای و پیشرفته، ترید با استفاده از پرایس اکشن و واگرایی ها را ارائه کردیم. بطور کلی وقتی که یک فعال بازار مالی به دایورجنس تسلط پیدا کند و بتواند دایورجنس های دیده شده در نمودار قیمتی را تحلیل کند، می تواند یک تحلیل جامع از روند حرکتی قیمت در آینده را با احتمال بسیار بالا ارائه دهد.
تعریف اندیکاتورهای پیشرو و پیرو و مزایا و معایب آن ها
همان گونه که از نامشان مشخص است، اندیکاتورهای پیشرو برای هدایت حرکات قیمت طراحی شده اند. اغلب آنها شکلی از مومنتوم قیمت را در دوره های گذشته نشان می دهند که تعداد دوره ای است که برای محاسبه اندیکاتور بکار می رود. برای مثال، یک اوسیلاتور استوکاستیک ۲۰ روزه در محاسباتش از عملکرد قیمت در ۲۰ روز گذشته حدود یک ماه استفاده می کند. از تمامی عملکرد قیمت پیشین صرف نظر می شود. برخی از رایج ترین اندیکاتورهای پیشرو عبارتند از : شاخص نسبی (RSI)، اوسیلاتور استوکاستیک و ویلیام (Williams %R).
اوسیلاتورهای جنبش (Momentum Oscillators)
بسیاری از اندیکاتورهای پیشرو به شکل اوسیلاتورهای جنبش هستند. جنبش عموما نرخ تغییر قیمت یک اوراق بهادار را اندازه می گیرد. با افزایش قیمت یک اوراق بهادار، جنبش قیمت افزایش می یابد. هر چقدر قیمت سریع تر بالا رود سرعت افزایش جنبش بیشتر می شود. اگر سرعت این افزایش کند شود، جنبش هم آهسته می شود. هنگامی که اوراق بهادار به صورت یکنواخت معامله شود جنبش، کاهش خود را از سطوح بالای قبلی آغاز می کند. با این وجود کاهش جنبش در معامله سوینگ، همواره حاکی از حرکت کاهشی نیست. بلکه به این معنی است که جنبش در حال بازگشت به سطح میانی تر است.
اندیکاتور پیشرو چیست
اندیکاتورهای جنبش فرمول های مختلفی را برای اندازه گیری تغییرات قیمت بکار می گیرند. RSI (یک اندیکاتور جنبش
تغییرات متوسط قیمت در دوره های صعودی را با تغییرات متوسط دوره های نزولی مقایسه می کند. در نمودار شرکت RSI IBM از اکتبر تا آخر نوامبر صعود کرد. در طول این دوره، سهام از بالای ۶۰ تا پایین ۸۰ صعود کرده است. وقتی سهام در نیمه اول دسامبر در سریع و بالا رفتن MACD یک محدوده سوینگ معامله شد، RSI به صورت نسبتا شدیدی سقوط کرد (دو خط عمودی چپ). این عملکرد تحکیمی سهام کاملا طبیعی و سالم بود. از این سطوح عالی (نزدیک ۷۰) انتظار می رود رفتار یکنواخت قیمت باعث نزول در RSI و جنبش
شود. اگر RSI حول و حوش ۵۰ معامله شده و معامله بدون نوسان (سوینگ) آغاز شود، احتمال نزول اندیکاتور وجود ندارد.
دو خط عمودی سمت راست دوره معاملات یکنواخت در سهام و RSI را نشان می دهد. RSI از سطوح میانی حدود ۵۰ آغاز شد. رفتار یکنواخت بعدی قیمت سهام، رفتار نسبتأ یکنواختی را در اندیکاتورها ایجاد می کند و حدود ۵۰ باقی می ماند.
مزایا و معایب اندیکاتورهای پیشرو
به کارگیری اندیکاتورهای پیشرو مزایای زیادی دارد. ارائه سیگنال های ورود و خروج یکی از مهم ترین مزیت ها می باشد. اندیکاتورهای پیشرو سیگنال های زیادی ایجاد کرده و همچنین فرصت های معاملاتی فراوانی را فراهم می سازند. سیگنال های صادره از آنها همچنین می تواند در پیش آگاهی قدرت یا ضعف بازار موثر باشد.
این اندیکاتورها می توانند در بازارهای روند دار استفاده شوند اما معمولا در جهت روند غالب نه بر خلاف آن. برای مثال بهترین کاربردشان در یک بازار صعودی کمک به تشخیص و فهم شرایط اشباع فروش برای یافتن موقعیت های خرید است. به همین صورت در یک بازار نزولی این اندیکاتورها برای کمک به تشخیص موقعیت ها و شرایط اشباع خرید برای معاملات فروش به کار می روند.
اندیکاتورهای پیرو (Lagging Indicators)
همان گونه که از نامشان پیداست، اندیکاتورها پیرو رفتار قیمت را دنبال می کنند و عموما به عنوان اندیکاتورهای تعقیب کننده روند شناخته می شوند. به ندرت این اندیکاتورها منجر به هدایت قیمت اوراق بهادار می شوند. اندیکاتورهای تعقیب کننده روند در زمانی که بازارها و یا اوراق بهادار روندهای قدرتمندی را دنبال می کنند، بهتر عمل می کنند. آنها به منظور جذب و نگه داشتن معامله گران در جریان یک روند کامل طراحی شده اند. این اندیکاتورها در بازارهای معاملاتی یا سوینگ موثر نمی باشند. اگر اندیکاتورهای تعقیب کننده روند در بازارهای معاملاتی استفاده شوند، سیگنال های اشتباه بسیار زیادی ایجاد می نمایند. رایج ترین اندیکاتورهای تعقیب کننده روند شامل میانگین های متحرک (نمایی، ساده، وزنی و متغير) و MACD می باشند. نمودار صفحه بعد متعلق به شاخص 500 S&P است که در آن یک میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه و ۱۰۰ روزه رسم شده است. با استفاده از تقاطع میانگین متحرک، سیگنال های معاملاتی به وجود می آید که در این نمودار طی دو سال، هفت سیگنال نمایان شده است. در طی این دو سال، سیستم به شدت سود ده بوده است که این امر به علت روندهای قدرتمندی بوده که از اکتبر ۹۷ تا آگوست ۹۸ و از نوامبر ۹۸ تا آگوست ۹۹ ادامه داشته است. با این حال توجه داشته باشید که به موازات یکنواخت و سوینگ شدن بازار، سیگنال های ناموفق آغاز شده است. سیگنال های نوامبر ۹۷ (فروش)، آگوست ۹۹ (فروش) و سپتامبر ۹۹ (خرید) در طی چند روز معکوس شدند. با طولانی شدن میانگین های متحرک (میانگین های متحرک ۵۰ و ۲۰۰ روزه) احتمال سیگنالهای ناموفق کاهش می یابد و در مقابل با کوتاه شدن دوره ها (۱۰ و ۵۰ روزه احتمال ناموفق بودن سیگنال ها افزایش می یابد.
اندیکاتور پیرو چیست؟
مزایا و معایب اندیکاتورهای پیرو
یکی از مزایای عمده اندیکاتورهای تعقیب کننده روند، توانایی گرفتن یک حرکت و ثابت ماندن در حرکت (موج سواری است. هنگامی که بازار و با اوراق بهادار حرکت پایداری را تشکیل می دهد، این اندیکاتورها بسیار مفید بوده و به کارگیری آنها بسیار آسان می باشد. روند طولانی تر، سیگنال سریع و بالا رفتن MACD های معاملاتی کمتری را ایجاد می نماید.
مزایای اندیکاتورهای تعقیب کننده روند در زمانی که اوراق بهادار در یک دامنه معاملاتی توسان می کند از بین می رود. در مثال 500
S&P ، شاخص حداقل ۵۰ درصد از زمان را در یک دامنه قرار داشته است.
از دیگر معایب اندیکاتورهای تعقیب کننده روند، سیگنال هایی است که دیر ظاهر می شوند. در زمانی که تقاطع میانگین متحرک اتفاق می افتد، بخش چشمگیری از نوسان هم ظاهر می شود. سیگنال خرید نوامبر ۹۸ در ۱۱۳۰ اتفاق افتاد؛ حدود ۱۹ درصد بالای نقطه حداقل اکتبر ۹۸ که در ۹۵۰ بود. نقاط ورود و یا خروج تأخیری نسبت ریسک به سود را نامتوازن می کند.
چالش اندیکاتورها
برای اندیکاتورهای تکنیکال، بین حساسیت و سازگاری (ثبات) مصالحه و سازش وجود دارد. در یک حالت ایده آل، به اندیکاتورهایی احتیاج داریم که به نوسانات قیمت حساس باشند، سیگنال های سریع و زود ارائه دهند و سیگنال های اشتباه اندکی صادر نمایند. اگر با کاهش دوره های حساسیت را افزایش دهیم، یک اندیکاتور، سیگنال های زودتری را به وجود می آورد، اما در مقابل تعداد سیگنال های اشتباه افزایش می یابد. اگر با افزایش تعداد دوره ها، حساسیت را کاهش دهیم تعداد سیگنال های غلط کاهش می یابد اما صدور سیگنال ها با تأخیر مواجه شده و در نتیجه منجر به نامتوازنی نسبت سود به ریسک می شود.
هرچقدر یک میانگین متحرک طولانی تر باشد، کندتر عمل کرده و سیگنال های کمتری نیز ایجاد می کند و اگر کوتاه تر شود، سریع تر و پر نوسان تر عمل کرده و سیگنال های اشتباه بیشتری ایجاد می نماید. تمام این موارد برای اندیکاتورهای مختلف
جنبش نیز صادق می باشد. یک 14 RSI نسبت به 5 RSI سیگنال های کمتری تولید می کند. 5 RSI حساس تر بوده و هشدارهای خرید و فروش هیجانی بیشتری از خود نشان می دهد. چارچوب زمانی خاصی که یک معامله گر برای شیوه معاملاتی و اهداف خود بکار می برد کاملا سلیقه ای بوده و به تجربیات خود او بستگی دارد.
اندیکاتور RSI چیست ؟ | آموزش شاخص قدرت نسبی در بازارهای مالی
برای اینکه بدانید اندیکاتور RSI چیست ابتدا باید بگوییم که RSI، مخفف عبارت Relative Strength Index است که به معنی شاخصی قدرت نسبی است. این اندیکاتور، شاخصی حرکتی است که میزان تغییرات قیمت اخیر یک سهم یا دارایی را برای ارزیابی شرایط قیمت آینده آن نشان می دهد. شاخص قدرت نسبی، بین دو بردار افقی نوسان می کند که مقدار آن بین 0 تا 100 متغییر است.
اندیکاتور RSI توسط آقای ولز وایلدر معرفی شد. او برای اولین بار در سال 1978 در کتاب خود به نام مفاهیمی تازه در سیستم های معامله تکنیکال به معرفی این ابزار تحلیل تکنیکال بازارهای مالی پرداخت.
در این بخش فرمول، میانگین سود و زیان در یک دوره مشخص در نظر گرفته می شود.
برای محاسبه RSI اولیه، اغلب از دوره های 14 روزه استفاده می شود. بعنوان مثال قیمت ها در 7 روز از 14 روز گذشته روند صعودی داشته و در انتهای 14 روز با 1% صعود قیمت بسته شد است.
هفت روز دیگر با کاهش قیمت با میانگین 0.8% وجود داشته است. بنابراین محاسبه RSI اولیه این دوره 14 روزه مانند فرمول زیر خواهد شد.
حالا که اطلاعات مربوط به این دوره 14 روزه را در اختیار داریم می توانیم به بخش دوم RSI رفته و آن را محاسبه کنیم. در مرحله دوم می توانیم به اطلاعات کاربردی تری دست پیدا کنیم:
روش محاسبه
با استفاده از فرمول هایی که در بالا گفته شد، RSI قابل محاسبه می شود و می توان از آن برای ارزیابی روند قیمت یک سهم یا دارایی استفاده کرد.
هر چقدر که تعداد و اندازه قیمت های بسته مثبت یا صعودی، افزایش یابد میزان RSI نیز افزایش پیدا می کند و هرچقدر که تعداد و اندازه قیمت های بسته منفی یا نزولی، افزایش پیدا کند این میزان کاهش پیدا می کند.
با استفاده از بخش دوم فرمول RSI نتیجه محاسبه کاربری می شود و می توان نوسانات را در بازه 0 تا 100 اندازه گیری کرد.
همانگونه که در نموار بالا دیده می شود، شاخص قدرت نسبی ممکن است برای دوره هایی طولانی در محدوده “خرید افراطی یا بیش از قیمت واقعی” بماند و قیمت سهم نیز روند صعودی داشته باشد. همچنین برعکس واقعه نیز رخ می دهد، یعنی برای مدتی طولانی در محدود “فروش افراطی یا کمتر از قیمت واقعی” بماند در حالیکه در این مدت قیمت سهم نزولی است.
در ابتدای استفاده از اندیکاتور RSI ممکن است که کمی با سردرگمی مواجه شوید، اما پس از مدتی استفاده از آن با خصوصیات آن بیشتر آشنا می شوید.
اندیکاتور RSI چه چیزی را نشان می دهد ؟
روند حرکتی یک سهم یا دارایی ابزاری قوی برای درک و استفاده از اندیکاتور RSI است.
بعنوان مثال، آقای کنستانس براون که تحلیلگر تکنیکی مشهوری است، می گوید که زمانی که RSI در حالت فروش افراطی در دوره صعودی بزار به احتمال زیاد خیلی بیشتر از 30% است و در حالت خرید افراطی در دوره نزولی بسیار پایین از از سطح 70% است.
هانگونه که در چارت زیر ملاحظه می کنید، در هنگام روند نزولی، RSI تقریبا قله 50% را لمس کرده است و به 70% نرسیده است که به معامله گران این سیگنال را می دهد که بازار در وضعیت خرسی یا نزولی قرار دارد.
بسیاری از سرمایه گذاران بازارهای مالی مانند فارکس یا بورس، از 2 سطح 30% و 70% برای درک بهتر افراط و تفریط استفاده می کنند. تعدیل سطوح خرید و فروش افراطی در روندهای بلند مدت و افقی معمولا غیر ضروری است.
تمرکز روی سیگنال های تجاری و تکنیک های سازگار با روند، یکی از مفاهیم مرتبط با استفاده از مقادیر بیشتر یا کمتر از قیمت واقعی است.
با تمرکز روی این سیگنال های متوجه خواهید شد که آیا RSI با روند بازار همخوانی دارد یا خیر.
به بیان دیگر، استفاده از سیگنال های بازار صعودی زمانیکه قیمت در یک روند صعدوی حرکت می کند و سیگنال های بازار نزولی زمانیکه قیمت در یک روند نزولی حرکت می کند، به شما کمک می کند تا از اخطارهای کاذبی که RSI می دهد، اجتناب کنید.
انواع واگرایی
توضیح : واگرایی به موقعیتی گفته می شود که قیمت یک سهم در جهتی مخالف با یکی از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال مانند RSI حرکت می کند.
واگرایی بازار صعودی زمانی اتفاق می افتد که اندیکاتور RSI سیگنال فروش افراطی می دهد و در ادامه یک کف بالاتر نسبت به کف قبلی می زند. در نقطه مقابل در قیمت ها یک کف پایین تر نسبت به کف قبلی زده می شود.
در اینجا یک واگرایی بین روند RSI و قیمت بوجود می آید. این یعنی روندی که RSI نشان می دهد شروع یک بازار صعودی است که می تواند سیگنالی برای سرمایه گذاری بلند مدت باشد.
واگرایی بازار نزولی زمانی اتفاق می افتد که اندیکاتور RSI سیگنال خرید افراطی می دهد و در ادامه سقف کمتری نسبت به سقف قبلی می زند. در نقطه مقابل در قیمت ها یک کف بالا نسبت به کف قبلی زده می شود.
این موقعیت به سرمایه گذار این سیگنال را می دهد که بازار روند صعودی خود را احتمالا به روند نزولی تغییر خواهد داد.
همانگونه که در چارت زیر ملاحظه می کنید، واگرایی بازار صعودی زمانی تشخصی داده شده است که اندیکاتور RSI کف های بالاتری را تشکیل داده و قیمت کف های پایین تری را لمس کرده است.
این سیگنال می تواند قابل اعتماد باشد، ولی اغلب در روندهای بلند مدت یک سهم این نوع واگرایی بسیار کم دیده می شود، بنابراین نیاز به صبر زیادی دارد.
نمونه عدم پذیرش نوسان
یکی دیگر از روش های معاملاتی با استفاده از اندیکاتور RSI زمانی است که این اندیکاتور از محدوده خرید افراطی به محدوده فروش افراطی وارد می شود. در چنین مواقعی بازار صعودی می شود که به آن عدم پذیرش نوسان یا Swing Rejection گفته می شود که دارای 4 مرحله زیر است :
- مرحله اول : RSI به محدوده فروش افراطی وارد می شود.
- مرحله دوم : RSI به بالای 30% حرکت می کند.
- مرحله 3 : RSI افت دیگری را بدون وارد شدن به ناحیه فروش افراطی تشکیل می دهد
- مرحله 4 : RSI از آخرین سقف بالای خود می گذرد
همانگونه که در نودار زیر ملاحظه می نمایید، اندیکاتور شاخص قدرت نسبی در ناحیه فروش افراطی قرار داشته است، سپس به سمت بالای 30% می شکند ولی در آنجا با عدم پذیرش روبرو می شود که نشانه ای از احتمال شروع روندی صعودی است. این نوع استفاده از اندیکاتور RSI، همانند تحلیل روندهای قیمت در بازار می باشد.
همانند واگرایی، نمونه ای از سیگنال بازار نزولی در عدم پذیرش RSI نیز وجود دارد که اتفاق های مشابه و برعکس حالت بالا یعنی بازار صعودی رخ می دهد. این حالت نیز مانند حالت بالا 4 مرحله دارد :
- مرحله اول : اندیکاتور RSI به محدوده خرید افراطی وارد می شود.
- مرحله دوم : RSI به پایین 70% حرکت می کند.
- مرحله سوم : RSI رشد دیگری را بدون وارد شدن به ناحیه خرید افراطی تشکیل می دهد.
- مرحله چهارم : RSI از آخرین کف پایین خود می گذرد.
در چارت زیر می توانیم ببینیم که چگونه سیگنال بازار نزولی با توجه به عدم پذیرش نوسان در اندیکاتور RSI قابل تشخیص دادن است. همانند بسیاری دیگر از تکنیک های تحلیل تحکنیکال، این سیگنال نیز زمانی بهترین کارایی را دارد که با روند بلند مدت بازار مطابقت دارد. احتمال خطا در سیگنال های بازار نزولی در روندهای منفی کمتر است.
تفاوت بین اندیکاتور RSI و MACD
میانگین متحرک همگرا واگرا، که در انگلیسی به آن Moving Average Convergence Divergence گفته می شود یکی دیگر از شاخص های مبتنی بر روند بازار است. اندیکاتور MACD رابطه بین دو میانگین متحرک در قیمت سهام مورد نظر را نشان می دهد. برای بدست آوردن MACD باید EMA یا میانگین متحرک نمایی 26 دوره ای را از متحرک نمایی 12 دوره ای کسر کنیم.
نتیجه این محاسبه ریاضی خط MACD را برای ما آشکار می کند. میانگین متحرک نمایی 9 روزه بعنوان “خط سیگنال” شناخته می شود و بالای خط MACD جایگذاری می شود که قابلیت نشان دادن سیگنال های خرید و فروش را دارد.
معامله گران ممکن است که وقتی MACD به بالای خط سیگنال برسد اقدام به خرید یک سهم کنند. همچنین ممکن است وقتیکه MACD به پایین خط سیگنال برسد اقدام به کاهش و یا فروش سهم کنند.
چیزی که اندیکاتور RSI به ما نشان می دهد، تشخیص حرارت بازار (خرید یا فروش افراطی) با توجه به سطح قیمت های اخیر است. در واقع اندیکاتور RSI میانگین درآمدها و زیان ها را در یک دوره مشخص زمانی محاسبه می کند. دوره زمانی پیشفرض RSI 14 دوره ای است که مقادیر بین 0 الی 100 را در بر می گیرد.
چیزی که MACD به ما نشان می دهد، رابطه ای است که بین دو میانگین متحرک نمایی (EMA) وجود دارد. در مقابل اندیکاتور RSI تغییر قیمت ها را به نسبت آخرین سقف و کف قیمت ها نشان می دهد. برای اینکه درک بهتری از بازار بوجود بیاید معمولا از هر دوی این اندیکاتورها در کنار هم باید استفاده کرد.
هردوی این اندیکاتورها روند یک بازار را نشان می دهند، اما از آنجاییکه فاکتورهای متفاوتی را اندازه گیری می کنند، گاهی ممکن است که روندهای مخالفی را نشان دهند. برای مثال، RSI ممکن است که برای مدتی قابل ملاحظه در بالای سطح 70، یعنی خرید افراطی باشد، که نشانگر خرید بیش از حد در بازار نسبت به قیمت های اخیر است.
در طرف دیگر MACD نشان میدهد که بازار هنوز در حال رشد برای خرید قرار دارد. هر کدام از این اندیکاتورها ممکن است، تغییر آتی روند بازار را با نشان دادن واگرایی از قیمت های کنونی نشان دهند. (قیمت به بالا رفتن ادامه می دهد در حالیکه اندیکاتور در حال پایین آمدن است، یا برعکس)
محدودیت های اندیکاتور RSI
شاخص قدرت نسبی یا همان اندیکاتور RSI، روند قیمت صعودی و نزولی را با هم مقایسه می کند و نتیجه را در قالب یک نوسان ساز که با نمودار قیمت ها هماهنگی دارد نشان می دهد. همانگونه که قبلا نیز گفتیم، RSI نیز مانند اغلب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، زمانی قابل اعتماد است که در هماهنگی با روند بلند مدت باشد.
بنابراین سیگنال هایی که این ابزار تحلیل تکنیکال نشان می دهد در راستای روند بلند مدت است و کمتر اتفاق می افتد که تغییر روند را نشان دهد. تشخصی سیگنال های تغییر روند از اخطارهای کاذب بسیار دشوار می باشد. برای مثال، یک اخطار کاذب، ممکن است بیانگر روندی صعودی باشد ولی در عمل اتفاقی که می افتد کاهش قیمت ها است.
از آنجاییکه این اندیکاتور روند کلی را تا جاییکه روند قیمت یک سهم ثابت باشد را نشان می دهد، نتایج می توانند برای دوره های بلند مدت در محدوده های خرید یا فروش افراطی قرار بگیرند. بنابراین، زمانی میتوان بیشترین اعتماد را به شاخص قدرت نسبی کرد که بازار در دوره نوسان بین صعودی و نزولی قرار دارد.
سئوالات متداول
اندیکاتور RSI چگونه کار میکند ؟
شاخص قدرت نسبی یا RSI که توسط جی.ولز وایلدر توسعه یافته است، یک نوسانگر مومنتوم است که سرعت و تغییر حرکات قیمت را اندازه گیری می کند. اندیکاتور RSI بین صفر تا 100 در نوسان است. به طور سنتی زمانی که شاخص قدرت نسبی بالای 70 باشد، خرید افراطی و در زیر 30 فروش افراطی در نظر گرفته می شود.
RSI 14 چیست ؟
تنظیمات پیش فرض شاخص قدرت نسبی RIS 14 دوره ای است. این بدان معناست که محاسبات آن با استفاده از 14 شمع آخر در چارت قیمت محاسبه می شود. استفاده از یک بازه زمانی کوتاهتر، برای مثال 5 دوره باعث میشود RSI سریع تر به بازه های افراطی (بالای 70 یا کمتر از 30) برسد.
بهترین تنظیمات اندیکاتور RSI برای نوسان گیری چیست ؟
همانطور که در این پست توضیح دادیم تنظیمات پیش فرض اندیکاتور RSI بصورت 14 دوره ای است، اما برای نوسان گیری ما پیشنهاد میکنیم که از تنظیمات بین 2 تا 4 استفاده نمایید.
آیا RSI برای نوسای گیری ارزدیجیتال مناسب است ؟
از اندیکاتور RSI میتوان برای نوسان گیری ارزهای دیجیتال نیز استفاده نمود. برای یادگیری این ابزار تحلیل تکنیکال ویدئوی آموزش اندیکاتور RSI که در این پست آمده است را تماشا کنید تا با استراتژی و روش استفاده از آن بطور کامل آشنا شوید.
پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
در بازار بورس استراتژیها و روشهای معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معاملهگر تازهوارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی میتواند تعداد مهارتهایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوههای معاملهگری است. در واقع یکی از سادهترین و مؤثرترین اشکال معامله است که میتوان یاد گرفت. اگر به تازگی معاملهگری را آغاز کردهاید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن میتواند نقطه شروع فوقالعادهای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.
پرایس اکشن در بورس چیست؟
پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمتها و یکی از شیوههای معاملهگری است که در آن از هیچگونه اندیکاتور استفاده نمیشود و تمامی تحلیلها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام میشوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها دادههای قیمت مبنای تحلیل قرار میگیرند تا معاملهگران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آنها به درد تریدر نمیخورد و باعث سردرگمی آن میشود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمیشود.
در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز میکند. البته بین پرایس اکشن و سایر روشهای تحلیل تکنیکال نیز تفاوتهایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمتهای جاری و قیمتهای گذشته است. در حالی که سایر روشهای تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمتها تأکید دارند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای دادههای خام قیمتی عمل میکند که این دادهها در قالبهای مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته میشوند.
اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معاملهگران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب میآیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از دادههاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن دادهها ساخته شدهاند. معاملهگران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.
خطوط حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آنها و زمانی که قیمت به حدود آنها میرسد واکنش نشان میدهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا میکنند. در واقع خط حمایتی که شکسته میشود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل میشود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.
خطوط روند
خط روند همان خطوط اتصال کفها با سقفها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معاملهگر نشان میدهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معاملهگر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.
الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین قیمت سهم نمایش داده میشود و کار را برای معاملهگر سادهتر میکند.
در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونههای شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن هستند و معاملهگر با مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معاملهگر میتواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیشبینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، میتوان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیشبینی کرد. پرایس اکشن در این الگو میگوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.
پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار میرسد. برای کاربری سادهتر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافهای خالی باشد. در شروع کار معاملهگر محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.
کندل شناسی پرایس اکشن
کندل شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب میآید. همه اطلاعاتی که میخواهیم در کندلها و شرایط قرارگیری آنها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معاملهگر است و هر برخورد و دیدگاه معاملهگر در بازار باعث تغییر موقعیت کندلها میشود. کندلها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیمبندی میشوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایینتر از قیمت باز شدن آن باشد.
کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندلهایی با بدنه کوتاه و سایهای بلندتر نسبت به بدنهشان، به عنوان کندل ضعیف شناخته میشوند.
الگوهای پرایس اکشن
بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخهای قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معاملهگران قرار میدهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.
الگوی نوار داخلی (inside bar)
الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایهها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار میگیرد.
الگوی نوار پین
الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان میدهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.
الگوی تقلبی
الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر میرسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه مییابد.
آموزش پرایس اکشن
همانطور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معاملهگران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا میپردازند. آموزش پرایس سرفصلهای مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصلهای آن اشاره میکنیم:
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
- بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
- بررسی کانالها از منظر پرایس اکشن
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
- پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
- تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندلها
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها
با ثبت نام در کلاسهای آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاریها میتواند گزینه مناسبی برای این دست آموزشها باشد.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
در این نوع تحلیل نسبت به شیوههای دیگر معاملهگری مزیتها و محدودیتهایی وجود دارد. از جمله محدودیتهای این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و باید به برخی از آنها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آنها ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.
مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آنها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب میشود این است که خودکار کردن استراتژیهای پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمیتوان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیتها به تایم فرمی که معاملهگر استفاده میکند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیتهایی هم دارد که به آنها اشاره میکنیم:
- پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیتهای اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت سریع و بالا رفتن MACD کوئین و…
- پرایس اکشن رایگان است و معاملهگران نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری میتواند اطلاعات لازم را به معاملهگران ارائه دهد.
- سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
- پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما میتوانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
- شما با استفاده از هر نرم افزاری میتوانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
- اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژیها در بیشتر مواقع ورودها و خروجهای مناسبتری در مقایسه با روشهای مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.
با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معاملهگر حرفهای در هر بازاری بدل میکند.
نکات کلیدی پرایس اکشن
- الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آنها برای پیشبینی آینده استفاده میشود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
- تحلیلگر پرایس اکشن برای پیشبینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها توجه میکند.
- بالا رفتن قیمت سهام به معاملهگر پرایس اکشن میگوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معاملهگر ارزیابی میکند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
- در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی میتوان تحلیل کرد.
- یک معاملهگر پرایس اکشن میتواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
- در پرایس اکشن معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل میگیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود میآید که به سیگنال خرید و فروش منتهی میشود.
- برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معاملهگر پرایس اکشن باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کند.
- هنگامی که معاملهگر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر میگویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق میشود که معاملهگر تمامی گامهای تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
- به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شدهاست.)
- نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک میکند و معمولاً سود بالقوهای نیز به همراه دارد.
سخن آخر
معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معاملهگر بر مبنای حرکت قیمت تصمیمگیری میکند. معاملهگر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت میداند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیادهسازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز میتواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معاملهگری بر اساس پرایس اکشن، تضمینکننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفهایتری از معامله را پیش پای شما قرار میدهد.
دیدگاه شما