انواع شاخصهای اقتصادی
شاخصهای اقتصادی بازگو کننده شرایط مالی، توسعه پایدار و رفاه شهروندان یک کشور هستند که توسط نهادهای مالی بینالمللی و دستگاههای دولتی منتشر میشوند. تورم یا رشد اقتصادی نمونهای از این شاخصها هستند.
شاخصها جایگاه یک کشور را در اقتصاد جهانی مشخص میکنند. جایگاهی که بستگی به مراودات اقتصادی آن کشور با جهان، تولید ناخالص ملی، داخلی و … دارد. شاخص اقتصادی انواع مختلف دارد و بر اساس زمان به شاخصهای پیشرو، پسرو و همزمان تقسیمبندی میشود. یعنی برخی از آنها آینده اقتصادی یک کشور را پیشبینی میکنند، برخی بیانکننده وضعیت حال و برخی مربوط به رخدادهای گذشته هستند.
برخی از شاخصهای اقتصادی عبارتند از شاخص بازار سهام، شاخص آشنایی با شاخص GDP تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی، تورم، شاخص نرخ ارز، شاخص نرخ بهره، شاخص بیکاری و شاخص تراز تجاری.
شاخص بازار سهام یا همان شاخص بورس، متغیری برای تعریف روند کلی بازار سرمایه است. این شاخص برآیند معاملات روزانه است و قیمت سهام شرکتهای مختلف موجود در بورس روی این شاخص اثر میگذارد. شاخص تولید ناخالص داخلی قیمت ریالی تمام کالاها و خدمات ایجاد شده توسط یک ملت در داخل کشور است و از مهمترین شاخصهای اقتصادی است که سهم هر شهروند را از کل اقتصاد نشان میدهد.
شاخص ناخالص ملی نیز تعریفی مشابه با تولید ناخالص داخلی دارد با این تفاوت که در این شاخص موقعیت جغرافیایی اهمیت ندارد و قیمت ریالی تمام کالاها و خدمات ایجاد شده توسط یک ملت مورد محاسبه قرار میگیرد. شاخص رشد قیمت از تغییرات تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی یک کشور به دست میآید تا میزان رشد و حرکت رو به جلوی یک کشور را نشان دهد.
شاخص تورم که همه ما با آن آشنا هستیم شاخصی است که بیشتر از دیگر شاخصها به آن پرداخته شده است و به معنی افزایش یا کاهش عمومی قیمتهاست. شاخص اقتصادی دیگر، شاخص نرخ ارز یا قدرت ارز است که در واقع به ارزش پول ملی یک کشور نسبت به پول کشورهای دیگر گفته میشود. گفتنی است که بر اساس این شاخص، در سالهای گذشته ارزش ریال به مراتب نسبت به پولهای خارجی کاهش یافته و این موضوع سبب تضعیف اقتصاد کشور ما شده است.
شاخص اقتصادی مهم و معتبر دیگر نرخ بهره است که برای جلوگیری کاهش ارزش پول پرداختی امروز و دریافتی فردا تعیین میشود. در ایران تعیین این نرخ همیشه موضوع بحث بوده است و نرخ بهره دستوری که توسط دولت به بانک آشنایی با شاخص GDP مرکزی تکلیف میشود، به عنوان ابزاری برای کنترل تورم در نظر گرفته میشود. این در حالی است که تغییر نرخ بهره به تنهایی نمیتواند جلوی موج تورم را بگیرد.
شاخص بیکاری از شاخصهای پسرو است و دولتها به صورت ماهانه و سالانه آن را اعلام میکنند. شاخص نرخ بیکاری، افرادی را شامل میشود که در حال حاضر شغلی ندارند اما به دنبال موقعیتهای شغلی میگردند. با این که شاخص بیکاری میتواند از سلامت و پویایی یک اقتصاد خبر دهد اما بالا رفتن آن میتواند منجر به آسیبهای اجتماعی فراوانی شود.
آخرین شاخص، تراز تجاری است که بر اساس نسبت میان واردات و صادرات یک کشور تعیین میشود. در حقیقت شاخص تراز تجاری مشخص میکند که یک اقتصاد مولد یا مصرفکننده است. تراز تجاری مثبت، اثرات مثبتی چون کاهش نرخ بیکاری، افزایش سرمایه شرکتها، بهبود سطح زندگی افراد و … بر اقتصاد کشورها میگذارد.
به طور کلی شناخت انواع شاخصهای اقتصادی و اطلاع از اعداد و ارقام آنها مزایای بسیاری برای شهروندان، سیاستگذاران و سرمایهگذاران دارد. شناخت سرمایهگذاران مخصوصا آشنایی با شاخص GDP معاملهگران بازار بورس از روند حرکت شاخصهای مهمی چون شاخص بازار سهام، منجر به تعیین استراتژی مالی مناسب آنها میشود. همچنین شناخت این شاخصها در کنار رصد بازارهای مالی میتواند سرمایهگذاران را از گزند ضررهای احتمالی محافظت کند.
اذعان بانک جهانی به رشد تولید ناخالص داخلی ایران از منفی ۱۴ به ۴ درصد در ۴۳ سال
بانک جهانی در آمارهای خود اعلام کرده است تولیدناخالص داخلی ایران از حدود منفی ۱۴ درصد در سال ۱۳۵۶ به حدود ۴ درصد در سال ۱۳۹۸ رسیده است.
بانک جهانی به عنوان یک نهاد بین المللی، شاخص های اقتصادی کشورها را طی سالهای مختلف بررسی و به صورت داده های آماری منتشر میکند.
براساس آمارهای این بانک که رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) ایران را به صورت سالانه منتشر کرده است، تغییرات این شاخص اقتصادی کشور طی بازه زمانی ۱۹۷۸ (۱۳۵۶) یعنی یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۸) قابل توجه است.
این داده ها که از سال های ۱۹۶۱ تا ۲۰۲۰ میلادی (۱۳۳۹ تا ۱۳۹۸) را به نمایش گذاشته است، نشان می دهد که بیشترین میزان تولیدناخالص داخلی ایران به سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۰) بازمیگردد که برابر با ۲۶.۹۷۸ درصد بوده است.
رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۶)، یک سال پیش از انقلاب اسلامی ایران برابر با منفی ۱۳.۹۵۱ (منفی ۱۴) درصد بوده است. (نمودار زیر)
این رقم در سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۸) به ۳.۳۸۸ (۴) درصد رسیده است. (نمودار زیر)
در بین این سال ها، GDP ایران تغییراتی زیادی به خود دیده است. بیشترین کاهش این شاخص به سال ۱۳۵۸، آغاز جنگ تحمیلی ایران بازمیگردد که رشد ناخالص داخلی به منفی ۲۷.۳۳ درصد رسید اما این کاهش تا سال ۱۳۶۰ جبران شد و به حدود ۲۷ درصد رسید.(نمودار زیر)
رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال های بعد نیز نوساناتی داشته و منفی شده است اما هیچگاه به رقم منفی ۱۴ درصد بازنگشته است.
تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۲ که شروع تحریم های آمریکا علیه صادرات نفت، بانک مرکزی و بسیاری از صنایع ایران بود به منفی ۷.۴۴ درصد رسید.
در سال سال ۲۰۱۵ نیز که توافق هسته ای ایران و گروه ۵ به علاوه یک امضا شد، میزان رشد اقتصادی ایران منفی ۱.۳۲ درصد بود.
این رقم یک بار دیگر در سال ۲۰۱۸ که آمریکا به صورت یکجانبه از توافق هسته ای با ایران خارج شد به منفی ۶.۰۲ درصد رسید اما در هر دوی این شرایط هیچگاه به میزان سال ۱۳۵۶ بازنگشت.
جدول تولید ناخالص داخلی ایران از یک سال پیش از انقلاب تا سال ۱۳۹۸
شاخص های اقتصادی
در هر کشوری برنامهریزی و تجزیه و تحلیل اقتصادی مستلزم در اختیار داشتن ابزارهایی مانند شاخص های اقتصادی مناسب است. امروزه در کشورهای مختلف، بسیاری از شاخص ها توسط مراجع مختلف آماری و علمی مانند سازمان های دولتی، سازمان های بینالمللی، دانشگاه ها و سایر مراکز در زمینههای مختلف تهیه شده و در اختیار عموم قرار می گیرند.
این شاخص ها در تشخیص اقتصاد قوی و بررسی روند اقتصادی کشورها به معامله گران کمک می کنند. شاخصهای متعددی برای بیان وضعیت اقتصاد کلان کشورها معرفی شدهاند. از معروفترین آنها میتوان از تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، نرخ سود بانکی و تراز تجاری و شاخص محیط کسب و کار نام برد.
↵ تورم (Inflation)؛ یکی از مهمترین شاخص های اقتصادی
درعلم اقتصاد، تورم افزایش سطح عمومی قیمت است که غالبا به معنی افزایش نامنظم و غیر متناسب قیمت بیان می شود. در واقع تورم نوعی مالیات غیرمستقیم از تمام مردم به میزان متفاوت است. به نحوی که بیشترین هزینه ی آن بر دوش مستضعفین و کمترین هزینه بر دوش ثروتمندان خواهد بود.
زمانی که تقاضای پولی برای محصول نسبت به تولید، رشد می کند و باید برای خرید کالاها و خدمات پول بیشتری پرداخت شود در واقع با تورم روبرو هستیم. اگر رشد دستمزدها با رشد بهره وری در اقتصاد یکسان باشد، تورم به وجود نخواهد آمد. هرچه میزان تورم بیشتر باشد قدرت خرید یک واحد پول کمتر میشود.
کسری بودجه دولت نیز عامل دیگری در ایجاد تورم است. چرا که دولت برای حل این مشکل اقدام به استقراض از بانک مرکزی و یا فروش درآمدهای ارزی خواهد کرد. به این طریق نقدینگی در اقتصاد افزایش می یابد.
تورم به عنوان یک شاخص اقتصادی در سه بخش قیمت اولیه، تولید و مصرف نمایان می شود. امکان افزایش قیمت در هر مرحله وجود دارد و عموما آمار تورم به شکل این شاخص ها اعلام می گردد.
↵ بیکاری و اشتغال (Unemployment)
در اقتصاد، بیکار به فردی اطلاق می شود که در سن کارجویای کار بوده اما منبع درآمدی نداشته باشد. کودکان و افراد مسن به این دلیل که قادر به انجام فعالیتی نیستند جزء جمعیت فعال محسوب نمی شوند. زنان خانه دار و دانشجویان اگر جویای کار نباشند و حتی افرادی که با وجود داشتن منبع درآمد مشغول به کاری نیستند نیز جزء آمار فعالان به شمار نمی آیند.
در مقابل بیکاری، بحث اشتغال مطرح است. شغل فعالیتی منظم است که به ازای دریافت پول انجام شده و اشتغال به معنای داشتن شغل یا پیشه است که در مقابل دریافت دستمزد و حقوق صورت می گیرد. این آمارهم برای کارفرما و هم افرادی که برای خودشان کار می کنند در نظر گرفته می شود و مقصود مشارکت در فعالیت اقتصادی است.
در این حوزه از شاخص های اقتصادی، نرخ بیکاری،اشتغال بخش خصوصی و آمار مطالبات بیمه بیکاری شاخص های قابل بررسی در آمارهای بیکاری و اشتغال هستند.
↵ تولید ناخالص داخلی (GDP)
مهمترین متغیری که در تحلیل و ارزیابی اقتصاد کلان مورد استفاده قرار می گیرد، تولید ناخالص داخلی است. این متغیر مطالب فراوانی درباره ی تغییرات استاندارد زندگی در یک اقتصاد را بیان می کند. به همین دلیل رایج ترین شاخص برای اندازه گیری رفاه یک جامعه و مقایسه آن با جوامع دیگر است.
تولید ناخالص داخلی ارزش پولی تمامی کالاها و خدماتی بوده که طی یک دوره زمانی خاص در داخل کشور تولید شده است. سه نکته در محاسبه این شاخص اقتصادی در نظر گرفته می شود. اول اینکه قیمت نهایی کالاها اهمیت دارد. دوم اینکه به بازه ی زمانی خاصی مثلا ماهانه یا سالانه اختصاص می یابد. سوم، هر کالا یا خدماتی که در داخل کشور تولید شود در محاسبه لحاظ می گردد حتی اگر توسط یک فرد خارجی باشد.
در واقع آنچه به عنوان شاخص اقتصادی ناخالص داخلی انتشار می یابد از جمع کل مبالغ هزینه شده در بخش خصوصی و دولتی، سرمایه گذاری و صادرات است که هزینه ی واردات از آن کسر شده است.
↵ نرخ بهره (Federal Funds Rate)
هرگاه صحبت از نرخ بهره به میان می آید، گرفتن وام بانکی و پرداخت بهره بانکی اولین موضوعی است که به ذهن می رسد. این نرخی است که بانک بابت جلوگیری از کاهش ارزش پول پرداختی امروز، دریافت می کند. به دلیل ارزش زمانی پول، مبلغی با عنوان بهره به فرد یا بنگاه قرض دهنده پرداخت می شود و این به دلیل گرفته شدن فرصت سرمایه گذاری و استفاده از پول است.
نرخ بهره یک ابزار مهم سیاست پولی است و جهت کنترل تورم مورد استفاده قرار می گیرد. بانک های مرکزی کشورها در صورت تمایل جهت کاهش یا افزایش سرمایه گذاری و یا تنظیم تورم، نرخ بهره را به کار می برند. کشورهای توسعه یافته برای حفظ تورم در محدوده ی مناسب، جهت سلامت اقتصادی و کاهش نرخ بهره هم زمان با رشد اقتصادی، نرخ بهره را به عنوان ابزاری در نظر می گیرند.
↵ نرخ رشد دستمزدها (Avarage Earning)
روی آوردن به زندگی اجتماعی، باعث شد که انسان به وسیله ی کار کردن، هزینه ی زندگی خود و خانواده اش را تامین کند. حقوق و دستمزد یکی از مهم ترین عواملی است که جهت انگیزش کارکنان در یک سازمان به کار گرفته می شود. زیرا از ابزارهای اساسی برای رفع نیازهای انسانی به شمار می رود.
دستمزد به معنای مبالغ خاصی است که به صورت نقد، غیرنقدی یا مجموع این دو به کارگر در مقابل ساعات کاری مشخصی کار، پرداخت می شود. اما حقوق مبالغ خاصی است که در مقابل کار فکری یا جسمی یا ترکیبی از این دو فعالیت، به صورت ماهانه یا سالانه به کارمند پرداخت می گردد.
علاوه بر تورم، می توان شرایط بازار کار، تاریخچه ی ساختار حقوق و دستمزد شرکت، مزایای جانبی، شاخص های بهره وری سود شرکت،اطلاعات مربوط به گردش کالا و شاخص قیمت مصرف کننده به عنوان معیارهای دیگر افزایش دستمزدها نام برد.
↵ نرخ بازدهی اوراق قرضه (Treasury Yield)
اوراق قرضه، ابزار بدهی هستند که توسط شرکت یا دولت ها برای تامین سرمایه ی مورد نیاز و با نرخ بهره نسبتا کم، منتشر می شوند.
دولت ها این اوراق را در سطوح مختلف ارائه می کنند. مثلا ایالات متحده در سطوح فدرال، ایالتی و شهرداری ها اوراق قرضه منتشر می کند و می تواند به طور دورهای در فواصل زمانی 30 روزه، 60 روزه، 120 روزه، سه ساله، پنج ساله، ده ساله و سی ساله بازپرداخت شوند.
بازگشت سرمایه موثر سالانه با توجه به قیمتی است که برای اوراق پرداخت شده. عموما به صورت کوپن هایی که به خریدار اوراق داده می شود. بازدهی اوراق با قیمت اوراق رابطه ی معکوس دارد. در واقع تفاوت قیمت سررسید اوراق و قیمت حال حاضر آن هاست.
↵ تراز تجاری (Trade Balance)
تراز تجاری یکی از شاخص های اقتصادی محسوب شده که در تحلیل فاندامنتال ارز کشورها مورد بررسی قرار می گیرد. تفاوت بین ارزش پولی واردات و صادرات طی یک دوره معین را تراز تجاری یا صادرات خالص گویند. اگر صادرات بیشتر از واردات بوده مقدار آن مثبت و اگر واردات بیشتر از صادرات باشد مقدار آن منفی است.
تراز مثبت با عنوان مازاد تجاری و تراز منفی با عنوان کسری تجاری شناخته می شود. در واقع تراز تجاری مثبت در استخدام بیشتر، کاهش بیکاری، افزایش دریافت سرمایه ای، ارتقا شرکت ها و بهبود سطح کیفی زندگی افراد جامعه تاثیرگذار است.
↵ حساب جاری (Current Account)
حساب جاری نشان دهنده سلامت اقتصادی کشور بوده. این شاخص شامل خالص صادرات خدمات و کالاها، خالص درآمدهای سرمایه گذاری شده و خالص تراکنش های جاری مالی می باشد.
اگر حساب جاری مثبت باشد یعنی کشور وام دهنده است و اگر حساب منفی باشد یعنی کشور بدهکار است. عواملی چون سیاست های صادراتی و وارداتی، نرخ برابری ارز، حساب ذخیره ارزی، نرخ تورم و سیاست های رقابتی بر حساب جاری تاثیر می گذارند.
چنانچه ارزش ارز یک کشور کاهش یابد اجناس تولید داخلی نیز به همان نسبت با افت قیمت مواجه شده. و بازار برای کشورهای خارجی جذاب تر خواهد بود. این امر باعث افزایش صادرات و کاهش واردات می شود.
↵ سرمایه گذاری بخش خصوصی (Private Investment)
سرمایه گذاری به این معناست که فعالیتی در قالب به کارگیری وجوهی صورت می گیرد که بتواند یک جریان سودآور در آینده ایجاد نماید. در واقع سرمایه گذاری یعنی اختصاص دادن پولی برای چیزی با انتظار سود در آینده. این امر در رشد و توسعه ی اقتصادی کشور نقش بسزایی دارد. جهت سیاست گذاری دقیق تر در این زمینه باید عوامل موثر بر سرمایه گذاری خصوصی را شناخت.
شرکت های سرمایه گذاری خصوصی در تمام حوزه های فعالیتی مختلف سرمایه گذاری کرده و شرکت های بالغ با سابقه ی عملکرد مالی و اجرایی را انتخاب می کنند. حجم سرمایه گذاری این بنگاه ها بالاست که به عنوان یکی از شاخص های اقتصادی مد نظر قرار می گیرد.
↵ مدیران خرید بخش های مختلف (PMI)
این شاخص اقتصادی یکی از مهم ترین داده های اقتصادی است که وضعیت رشد اقتصادی را بیان می کند. شاخص مدیران خرید مربوط به شرکت های بخش خصوصی است و جهت محاسبه بیش از چهارصد مدیر خرید خواسته می شود تا وضعیت شرکت و مواردی چون سفارشات جدید، استخدام، موجودی کالا، دریافت کالا و سفارشات معوقه را اعلام نمایند.
شاخص مدیران وضعیت رونق و رکود در بخش های مختلف کسب و کار را نشان می دهد و این آمار می تواند جهت تحلیل معامله گران بازار فارکس مورد استفاده قرار گیرد.
↵ تولیدات صنعتی (IIP)
یکی دیگر از شاخص های اقتصادی که خروجی تولید واقعی از تولیدات صنعتی را مشخص می کند، گزارش تولیدات صنعتی است. این آمار یک شاخص کوتاه مدت محسوب شده و برای ارزیابی عملکرد اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرد.
این شاخص به دلیل تاثیر نوسانات سطح فعالیت آن بر شاخص های دیگر اهمیت زیادی دارد. تغییرات قیمت در این شاخص تاثیرگذار نیست. بنابراین میتواند به خوبی عملکرد واقعی بخش های مرتبط را نشان می دهد و به عنوان معیاری جهت اندازه گیری تغییرات کوتاه مدت ارزش افزوده به کار میرود.
↵ خرده فروشی (Retail Sales) از جمله شاخص های اقتصادی مهم به شمار میرود
هر گاه کالا یا خدماتی توسط مصرف کنندگان و مشاغل خریداری شود، صحبت از شاخص خرده فروشی به میان می آید. این کالا و خدمات نهایی شده و در آخرین مرحله ی تامین به دست مصرف کننده می رسد.
تامین کالاها از مواد اولیه آغاز، سپس توسط تولیدکننده ساخته می شود. فروش عمده به خرده فروشان صورت گرفته. در نهایت خرده فروشان آن ها را در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهند.
خرده فروشی شامل فروش خدمات و کالاهای بادوام و غیر بادوام در یک بازه ی زمانی خاص می باشد که در ایالات متحده هر ماه داده های مربوط به آن منتشر می شود. این شاخص آشنایی با شاخص GDP ازین جهت اهمیت دارد که میزان تقاضا برای کالاهای مصرفی را نشان می دهد. این نرخ به این دلیل مورد توجه است که هزینه های مصرف کننده تقریبا 70% از کل تولیدات اقتصادی کشور را مشخص می کند.
↵ مسکن (Housing)
شاخص اقتصادی مسکن تغییرات قیمت مسکن را نشان مشخص می کند. عموما این گزارش در مورد قیمت مسکن در شهرهای بزرگ و به طور میانگینی از قیمت خانه های موجود منتشر می شود. افزایش اهدای جواز ساخت و ساز مسکن نشان دهندهی رونق بازار ملک بوده. این آمار می تواند به خوبی پایان رکود در حوزه ی مسکن را خبر دهد.
سه بخش مجوز ساخت، شروع خانه سازی آشنایی با شاخص GDP و بازسازی خانه های قدیمی می توانند به عنوان شاخص های مسکن منتشر شده. و همچون دیگر شاخص های اقتصادی مورد بررسی قرار گیرند.
↵ تمایلات مصرف کننده (CB)
دو شاخص اطمینان مصرف کننده و تمایلات مصرف کننده، مهم ترین شاخص ها برای ارزیابی انتظارات مصرف کنندگان هستند. این دو گزارش بر اساس ارزیابی انجام شده از خانوارها جمع آوری و هر ماه منتشر می شوند.
شاخص اطمینان، سطح اعتماد مصرف کننده را در ثبات اقتصادی نشان داده. و بر اساس بررسی ماهانه بیش از 5 هزار خانوار می باشد. این آمار جهت برآورد وضعیت مالی نسبی، قدرت خرید و اعتماد به نفس یک مصرف کننده طراحی شده است.
↵ کالاهای بادوام (Durable Goods)
کالای بادوام به کالایی گفته می شود که عمر بیش از سه سال دارند. مانند مبلمان، خودرو و جواهرات. شاخص کالاهای بادوام حجم سفارشات این کالاها را مشخص می کند. افزایش سفارشات موجب افزایش فعالیت تولیدات در این بخش خواهد شد و بهبود وضعیت اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
افت و کاهش این شاخص نشان دهندهی رکود اقتصادی است. اما این اتفاق بلافاصله انجام نمی شود. آمار این شاخص امکان پیش بینی از حدود 6 ماه قبل را به معاملهگر می دهد.
نتیجه
بهبود اقتصادی کشورها یکی از مسائل مهم در سطح اقتصاد کلان است. این مسئله باعث رشد اقتصادی و توسعه کشور می شود. اقتصاد قوی و کارآمد موجب جلب اعتماد مصرف کنندگان و سرمایه گذاران خواهد شد. این امر نقطه ی قوتی در قدرت اقتصادی محسوب می گردد.
جهت بررسی کشورها از نظر اقتصادی و ارزیابی پیشرفت در این زمینه می توان از شاخص های اقتصادی کمک گرفت. داده هایی که از کشورهای مختلف منتشر شده و جهت حرکت اقتصاد آن ها را نشان میدهد. قطعا بررسی شاخص های اقتصادی و مقایسه با داده های قبل می تواند تحلیلی مناسب در جهت شناخت قدرت اقتصادی و نمایانگر تاثیر آن بر ارز کشورها باشد.
آشنایی با شاخص GDP
تحلیل طلا
تحلیل طلا
تحلیل یورودلار
تحلیل یورودلار
تحلیل دلار
اخبار روز 26/07/2021
شاخص تمایلات مصرف کننده یک نوع معیار آماری از وضعیت کلی اقتصاد یک کشور است که بر اساس نظرات مصرف کنندگان تعیین می شود. این شاخص احساسات مردم نسبت به وضعیت مالی فعلی خود، وضعیت اقتصاد کشور در کوتاه مدت و خوش بینی/بدبینی نسبت به رشد اقتصادی در بلند مدت را در نظر می گیرد. شاخص تمایلات مصرف کننده یک شاخص بسیار مفید به شمار می آید.
شاخص تمایلات مصرف کننده در اواسط قرن بیستم به عنوان نوعی گزارش اقتصادی معرفی شد و از آن زمان تا کنون به معیار بسیار مهم تبدیل شده است که بر سیاست های عمومی و اقتصادی تأثیر می گذارد.
- شاخص تمایلات مصرف کننده یک نوع شاخص اقتصادی است که میزان خوش بینی مصرف کنندگان نسبت به وضعیت مالی خود و همچنین اقتصاد کشور را اندازه گیری می کند.
- در آمریکا مخارج مصرف کننده بخش بزرگ تولیدات اقتصادی را که با شاخص تولید ناخالص داخلی اندازه گیری می شود، تشکیل می دهد.
- شاخص تمایلات مصرف کننده به عنوان نوعی گزارش اقتصادی در اواسط قرن بیستم طراحی شد و از آن زمان تا کنون بر سیاست های عمومی و اقتصادی کشور تأثیرگذار بوده است.
- شاخص تمایلات مصرف کننده عمدتا از طریق شاخص میزان اعتماد مصرف کننده (CCI) و شاخص تمایلات مصرف کننده میشیگان (MCSI) اندازه گیری می شود.
آشنایی با شاخص تمایلات مصرف کننده
در آمریکا مخارج مصرف کننده بخش بزرگ تولیدات اقتصادی را تشکیل می دهد. بیش از 70% از تولیدات ناخالص داخلی (GDP) توسط مخارج مصرف کننده تعیین می شود؛ بنابراین تمایلات یا نگرش و رفتار مصرف کنندگان در سنجش وضعیت اقتصاد کشور بسیار موثر است. دیگر معیارهای تعیین کننده GDP عبارتند از: سرمایه گذاری های تجاری، هزینه های دولتی و میزان صادرات خالص است.
اگر مردم نسبت به آینده اطمینان داشته باشند، احتمالاً بیشتر خرید می کنند و باعث تقویت بیشتر اقتصاد می شوند. از سوی دیگر، هنگامی که مصرف کنندگان در مورد آینده خود مطمئن نیستند، سعی می کنند پول خود را پس انداز کنند و خریدهای کمتری (خریدهای ضروری) انجام دهند. تمایلات ناامیدکننده مصرف کنندگان تقاضا برای کالاها و خدمات را کاهش می دهد و بر سرمایه گذاری شرکت ها، بازار سهام و فرصت های اشتغال و اشتغال زایی تاثیر می گذارد.
تمایلات بیش از حد خوب مصرف کنندگان نیز می تواند برای اقتصاد بد باشد. هنگامی که مردم کالاها و خدمات زیادی را خریداری می کنند، قیمت ها می توانند به طور قابل توجهی افزایش یابند و این منجر به بیشتر شدن نامطلوب میزان تورم می شود. برای مهار تورم، بانک های مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهند که این باعث می شود هزینه های بهره (استقراض) هم برای مصرفکنندگان و هم برای مشاغل بیشتر شود. این موضوع رشد اقتصادی را کند می کند و از میزان صادرات می کاهد؛ نرخ بهره بالاتر ارزش ارزها را افزایش می دهد.
ثبت تمایلات مصرف کننده
دو معیار کلیدی که تمایلات مصرف کنندگان در مورد اقتصاد و برنامه های خرید آنها را بیان می کنند عبارتند از: شاخص اعتماد مصرف کننده (CCI)، که توسط هیئت کنفرانس (CB) تهیه می گردد، و تمایلات مصرف کننده میشیگان (MCSI)، که توسط دانشگاه میشیگان برنامه ریزی و انجام می شود. هر دو شاخص بر اساس نظرسنجی خانوارها تهیه شده اند و به صورت ماهانه در اختیار سازمان ها، نهاد ها و عموم مردم قرار می گیرند.
سرمایه گذاران شاخص تمایلات مصرف کننده را با دقت تمام بررسی می کنند چراکه نشانگر میزان تقاضا برای کالاها و خدمات تولید شده توسط شرکت های درج شده در بازار سهام است.
نکته مهم: شاخص تمایلات مصرف کننده یک نوع شاخص تاخیری است زیرا چندین ماه طول می کشد تا افراد تأثیر تغییرات وضعیت اقتصادی را ملاحظه و احساس کنند.
هنگام تحلیل داده ها، بسیار مهم است که روندها در بازه زمانی طولانی مدت، مانند چهار یا پنج ماه، تعیین شود. رسانه ها اغلب این تغییرات را از یک ماه به ماه دیگر یا از یک ماه خاص نسبت به همان ماه در سال قبل نشان می دهند. گزارشی که تنها بر تغییرات دوره ای، بدون در نظر گرفتن روند کلی، تمرکز کند گمراه کننده خواهد بود.
واقعیت: طبق شاخص میزان اعتماد مصرف کننده (CCI)، تمایلات مصرف کنندگان در فوریه 2009 به کمترین میزان و در ماه مه 2000 به بالاترین حد خود رسید.
برای بسیاری از مردم اهمیت روندهای تمایلات مصرفکننده در این واقعیت نهفته است که شاخص اعتماد مصرف کننده در اواسط قرن بیستم، زمانی که مفهوم مصرفکننده «معمولی» یکدست تر بود، سرچشمه گرفت.
با پذیرفتن این واقعیت تاریخی، و همچنین با توجه به سوگرایی احتمالی در نمونه گیری و انتخاب غیرتصادفی مناطق، بهترین کار این است که بر روندهایی که نوعی تصاعد خطی، چه صعودی و چه نزولی، ایجاد می کنند، متمرکز شویم؛ این تصاعد می تواند به نقطه ثابتی نیز برسد؛ این وضعیت معمولا هنگامی رخ می دهد که اقتصاد وارد مراحل جدید در چرخه تجاری می شود.
به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقهمندان و سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور میکنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این بازار فعالیت میکنند، منجر میشود. در این میان جای خالی آموزش و دانشاندوزی به وضوح احساس میشود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاسهای خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاسهای مالتی مدیا گرفته، تا دورههای عمومی و تخصصی منسجم و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیلهای روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.
تولید ناخالص داخلی معیاری برای سنجش رفاه نیست
رشد اقتصادی استانداردهای زندگی را در سراسر جهان بالا برده است. اقتصادهای جهان این نکته را نادیده گرفتهاند که معیارهای استاندارد رشد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی (GDP)، صرفا برای سنجش اندازه اقتصاد کشورها به کار میرود و نشاندهنده سطح رفاه یک کشور نیست.
با این وجود، سیاستگذاران و اقتصاددانان، تولید ناخالص داخلی و یا در بعضی موارد سرانه تولید ناخالص داخلی را بهعنوان یک واحد کلی برای نشان دادن پیشرفت یک کشور، با ترکیب رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی آن کشور، در نظر میگیرند. در نتیجه، سیاستهایی که منجر به رشد اقتصادی میشوند، در مورد جامعه نیز به کار برده میشوند.
اکنون میدانیم که ماجرا به این سادگیها نیست، اینکه تمرکز تمام و کمال روی تولید ناخالص داخلی و سود اقتصادی برای اندازهگیری توسعه، باعث نادیده گرفته شدن اثرات منفی رشد اقتصادی مانند تغییرات آب و هوا و نابرابری درآمدی بر جامعه میشود. حال زمان آن رسیده که محدودیتهای تولید ناخالص داخلی را بشناسیم و معیارهای توسعه را گسترش دهیم تا کیفیت زندگی یک جامعه را در بر بگیرد.
شماری از کشورها این کار را شروع کردهاند. برای مثال، هند، در حال ایجاد شاخص سهولت زندگی است که کیفیت زندگی، توانایی اقتصادی و ثبات را اندازهگیری و محاسبه میکند.
هنگامی که معیارهای توسعه ما فراتر از یک ثبات اولیه و به سمت تولید بیشتر برود، اقدامات سیاستگذاری ما با ابعا مختلف زندگی که برای شهروندان واقعا ارزش دارد، هماهنگ خواهد شد و جامعه خدمات بهتری دریافت خواهد کرد. اما قبل از اینکه برای بهبود مفهوم تولید ناخالص داخلی بخواهیم کاری انجام دهیم، بهتر است با ریشههای این مفهوم آشنا شویم.
ریشههای تولید ناخالص داخلی
مانند بسیاری از نوآوریها که پیرامون ما به چشم میخورند، مفهوم امروزی تولید ناخالص داخلی محصول جنگ است. در حالی که ابداع تولید ناخالص داخلی اغلب به سیمون کوزنتس نسبت داده میشود (به دلیل اینکه او تلاش کرد تا درآمد ملی ایالات متحده در سال ۱۹۳۲ را برای درک اندازه کامل رکود بزرگ، تخمین بزند)، تعریف امروزی تولید ناخالص داخلی توسط جان مینارد کینز در طی جنگ جهانی دوم ارائه شد.
در سال ۱۹۴۰، یک سال پس از آغاز جنگ جهانی دوم توسط آلمان، کینز، که در خزانهداری بریتانیا کار میکرد، مقالهای را درباره عدم کفایت آمارهای اقتصادی برای محاسبه آنچه اقتصاد بریتانیا میتوانست با منابع موجود تولید کند، منتشر کرد. او اظهار کرد که چنین کمبود دادهای، برآورد ظرفیت بریتانیا برای بسیج نیروها و جنگ را مشکل میکند.
هنگامی که معیارهای توسعه ما فراتر از یک ثبات اولیه و به سمت تولید بیشتر برود، اقدامات سیاستگذاری ما با ابعا مختلف زندگی که برای شهروندان واقعا ارزش دارد، هماهنگ خواهد شد و جامعه خدمات بهتری دریافت خواهد کرد.
به گفته کینز، برآورد درآمد ملی باید جمع مصرف بخش خصوصی، سرمایهگذاری و هزینههای دولت باشد. او دیدگاه کوزنتس را رد کرد که فرمولش درآمد دولت شامل میشد اما هزینه دولت را حساب نمیکرد. کینز پی برد که اگر تامین نیازهای دولت در زمان جنگ بهعنوان تقاضا برای محاسبه درآمد ملی در نظر گرفته نشود، تولید ناخالص داخلی با وجود رشد اقتصادی کاهش شدید پیدا میکند.
روش او برای محاسبه تولید ناخالص داخلی، شامل هزینههای دولت نسبت به درآمد یک کشور، که صرف نیازهای زمان جنگ میشد، خیلی زود و پس از پایان جنگ مورد پذیرش تمام کشورها قرار گرفت. استفاده از این روش تا به امروز ادامه دارد.
تولید ناخالص داخلی چطور نقص میشود
اما معیاری که برای ارزیابی ظرفیتهای تولید در زمان جنگ ایجاد شده، در زمان صلح دارای اشکالاتی واضح است. برای مثال، طبق تعریف، تولید ناخالص داخلی یک معیار کلی است که شامل ارزش کالاها و خدمات تولیدشده در یک اقتصاد برای یک دوره زمانی خاص است. در این تعریف هیچ محدودیتی برای تاثیرات مثبت یا منفی بهوجودآمده در روند تولید و توسعه دیده نمیشود.
بهعنوان مثال، تولید ناخالص داخلی، تعداد قطعی خودروهایی که تولید میکنیم را ثبت میکند اما میزان دیاکسید کربن خروجی خودروها را محاسبه نمیکند. GDP ارزش نوشیدنیهای قندی که میفروشیم را محاسبه میکند اما نمیتواند مشکلات سلامتی ناشی از این نوشیدنیها را در حساب بیاورد. تولید ناخالص داخلی شامل ارزش ساختمان شهرهای جدید است اما برای جنگلهای حیاتی که شهرها جایگزین آنها شدهاند، ارزشی در نظر نمیگیرد.
همان طور که رابرت کندی در سخنرانی انتخاباتی معروف خود به این نکته اشاره کرد: «تولید ناخالص داخلی همه چیز را در کوتاهمدت اندازهگیری میکند، بهجز چیزی که زندگی را ارزشمند میسازد.»
تخریب محیطزیست یک حقیقت بسیار مهم است که معیار تولید ناخالص داخلی نمیتواند آن را منعکس کند. تولید کالاهای بیشتر، صرف نظر از خسارتهای زیستمحیطی ناشی از آن، به میزان تولید ناخالص داخلی میافزاید.
بنابراین، بر اساس تولید ناخالص داخلی، کشوری مانند هند در مسیر رشد قرار دارد، حتی اگر زمستانهای دهلی، پایتخت هند، در فصل زمستان دچار پدیده وارونگی هوا شود و دریاچههای بنگالور مستعد آتشسوزی بیشتری شوند.
اقتصادهای امروزی نیازمند معیار بهتری درباره رفاه هستند برای اینکه این عوامل بیرونی را در نظر بگیرد تا نمایی واقعیتر از توسعه را به دست آورند. گسترش دامنه ارزیابی به عوامل بیرونی، به ایجاد تمرکز سیاستگذاری در پرداختن به این عوامل کمک میکند.
تولید ناخالص داخلی همچنین نمیتواند میزان توزیع درآمد در جامعه را به دست آورد، موردی که در دنیای امروز با توجه به افزایش سطح نابرابری در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، دارای اهمیت بیشتری میشود. اگر اندازه اقتصاد جوامع یکسان باشد، این موضوع نمیتواند تفاوتی بین جوامع نابرابر و جوامع برابرگرا ایجاد کند. از آنجایی که رشد نابرابری منجر به رشد نارضایتی اجتماعی و افزایش تضاد میشود، سیاستگذاران باید هنگام ارزیابی توسعه، این موارد را مد نظر قرار دهند.
یکی دیگر از ابعاد اقتصادهای مدرن که تولید ناخالص داخلی را بیاعتبار میکند، تمرکز نامتناسب بر چیزی است که تولید میشود. جوامع امروزی بهطور فزایندهای تحت تاثیر اقتصاد خدمات در حال رشد قرار دارند، از خرید مواد غذایی در آمازون گرفته تا استفاده از تاکسی اینترنتی در اوبر. از آنجایی که تولید در حال جایگزینی با کیفیت تجربه است، مفهوم تولید ناخالص داخلی بهسرعت رو به افول میرود.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که شبکههای اجتماعی گنجینهای از دادهها و سرگرمیها را بدون هیچ هزینهای ارائه میدهند، ارزشی برای چیزی که نمیتوان آن را در فرمولهای ساده جای داد. معیار رشد و توسعه اقتصادی ما نیز برای اینکه تصویر دقیقتری از اقتصاد امروزی ارائه دهد، باید با این تغییرات هماهنگ شود.
چگونه توسعه را دوباره تعریف کنیم
برای تکمیل تعریف تولید ناخالص داخلی به معیارهای دیگری نیاز داریم تا به دیدگاه جامعتری از توسعه برسیم و اطمینان پیدا کنیم که سیاستگذاری آگاهانه رشد اقتصادی را در اولویت قرار نمیدهد. در حال حاضر شاهد برخی کوششها هستیم، مانند کشور بوتان که شادی ناخالص داخلی را محاسبه میکند، این مورد عواملی مانند توسعه اقتصادی اجتماعی عادلانه و حکمرانی خوب را دربرمیگیرد و شاخص توسعه انسانی (HDI) برنامه توسعه سازمان ملل متحد که سلامت و دانش را از رشد اقتصادی جدا میکند.
در یک اقتصاد با رفاه درونی، رشد اقتصادی ابزار دیگری خواهد بود برای هدایت آن در مسیری که جامعه انتخاب میکند. در چنین اقتصادی، عوامل تولید ناخالص داخلی (GDP)، که بهندرت به زندگی شهروندان عادی ارتباط دارد، بیتاثیر میشود.
در ادامه مثالی از کشور هند را بررسی میکنیم که چطور سعی در تعریف دوباره توسعه دارد.
بهعنوان یک قدم در این مسیر، هند شروع به تمرکز بر سهولت زندگی شهروندان خود کرده است. سهولت زندگی گام بعدی در استراتژی توسعه هند و به دنبال فشار به سمت سهولت در انجام کسبوکار است که این کشور طی چند سال گذشته به آن دست پیدا کرده است.
وزارت مسکن و امور شهری هند شاخص سهولت زندگی برای سنجش کیفیت زندگی شهروندان و همین طور قدرت و ثبات اقتصادی را به وجود آورده است. همچنین انتظار میرود شاخص سهولت زندگی بهعنوان ابزار سنجش در سرتاسر ایالات هند به کار گرفته شود. ما باور داریم که این معیار جامعتر، دیدگاه دقیقتری از توسعه اقتصادی هند ارائه میدهد.
هدف نهایی داشتن جامعهای عادلانهتر و برابرتر است که از نظر اقتصادی شکوفاتر باشد و زندگی باکیفیت و ارزشمندی را به شهروندان ارائه کند. با تغییر در آنچه اندازه میگیریم و به دست میآوریم و چگونگی ارائه آن، بهعنوان دستگاه اندازهگیری توسعه، سیاستهای ما به نتیجه خواهد رسید.
در یک اقتصاد با رفاه درونی، رشد اقتصادی ابزار دیگری خواهد بود برای هدایت آن در مسیری که جامعه انتخاب میکند. در چنین اقتصادی، عوامل تولید ناخالص داخلی (GDP)، که بهندرت به زندگی شهروندان عادی ارتباط دارد، بیتاثیر میشود. در عوض، تمرکز به سمت شاخصهای مطلوبتر و واقعیتر رفاه تغییر جهت پیدا میکند.
نویسنده: آمیت کاپور، بیبک دبروی (Amit Kapoor, Bibek Debroy)
مترجم: میلاد قزللو
عنوان اصلی مقاله: GDP Is Not a Measure of Human Well-Being
نشریه: Harvard Business Review
دیدگاه شما