آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال برای تازهکارها
آموزش تحلیل تکنیکال بیت کوین و سایر رمز ارز ها در این قسمت از کاتالوگ های آموزشی کوین ایران: این تحلیل چقدر جواب می دهد؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) که به عنوان چارتینگ هم شناخته شده است، نوعی تحلیل با هدف پیشبینی رفتار آینده بازار بر اساس تحرکات پیشین قیمت و دادههای حجمی است. رویکرد تحلیل تکنیکال (TA) بیشتر در بازار بورس و داراییهای دیگر در بازارهای مالی سنتی کاربرد دارد، اما در معاملات ارزهای دیجیتال در بازار رمزارزها نیز به بخشی جداییناپذیر تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل بنیادی (fundamental analysis) که برای قیمت یک دارایی چندین عامل یا فاکتور را در نظر میگیرد، تنها بر تحرکات قیمت بر اساس تاریخ تمرکز دارد. بنابراین از این نوع تحلیل به عنوان ابزاری برای آزمودن و سنجش نوسانات قیمت یک دارایی و دادههای حجمی آن بهره میبرند و بسیاری از تریدرها هم در تلاش برای شناسایی روندها و فرصتهای مطلوب معامله از آن استفاده میکنند.
اگرچه شکلهای اولیه تحلیل تکنیکال در قرن 17 در آمستردام هلند و قرن 18 در ژاپن پدیدار شدند اما سابقه تحلیل تکنیکال مدرن به آثار روزنامهنگار مالی و موسس وال استریت ژورنال (Wall Street Journal)، چارلز داو (Charles Dow) برمیگردد. او از اولین کسانی بود که متوجه شد داراییها و بازارها اغلب در روندهایی حرکت میکنند که قابل تجزیه و بررسی هستند. آثار بعدی او منجر به خلق «نظریهی داو» شد که افقهای بیشتری پیشِ روی تحلیل تکنیکال قرار داد.
رویکرد ابتداییِ تحلیل تکنیکال در اوایل ظهور، بر برگههای دستنوشت و محاسبات دستی مبتنی بود، اما با پیشرفت فناوری و رایانش مدرن، تحلیل تکنیکال هم گسترش یافت و حالا به ابزاری گرانمایه برای سرمایهگذاران و تریدرها تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال چیست و چگونه کار میکند؟
همانطور که گفتیم، تحلیل تکنیکال به مطالعهی قیمتهای کنونی و پیشین یک دارایی گفته میشود. فرضیه اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی بهشکل تصادفی رخ نمیدهند و به مرور زمان با روندهای قابلشناسایی تکامل پیدا میکنند.
تحلیل تکنیکال به معنای تحلیل نیروهای عرضه و تقاضای بازار است که نمودی از روند و جو کلی حاکم بر بازار محسوب میشود. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی بازتابی از تقابل نیروهای خریدار و فروشنده بوده و این نیروها نزدیکی بیش از حدی به احساسات و هیجانات (یعنی ترس و طمع) تریدرها و سرمایهگذاران دارد.
جالب است که تحلیل تکنیکال در بازارهایی که تحت شرایط عادی فعالیت میکنند و حجم و لیکوییدیتی یا نقدینگی بالایی دارند یک ابزار قابلاتکا و موثر در نظر گرفته میشود. بازارهای پُرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمت و تاثیرات جانبی غیرعادی که باعث ایجاد سیگنالهای غلط و تحلیلهای تکنیکال بلااستفاده میشود قرار دارند.
تریدرها یا معاملهگران برای بررسی قیمتها و شناسایی فرصتهای مطلوب، از ابزارهای مختلف چارتینگ که اندیکاتور (indicator) نامیده میشود بهره میگیرند. اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به تریدرها کمک میکند تحلیلهای تکنیکال تا روندهای جاری را شناسایی کرده و اطلاعات مفیدی درباره روندهایی که در آینده احتمال بروز دارند ارائه میدهند. از آنجایی که اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال احتمال خطا دارند، بعضی از تریدرها از چندین اندیکاتور برای کاهش ریسک استفاده میکنند.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال
معمولاً تریدرهایی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، چندین اندیکاتور و شاخص را برای آزمایش و تعیین روندهای بازار بر اساس چارتها و تحرکات تاریخی قیمت به کار میگیرند. درمیان اندیکاتورهای متعدد موجود، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین نمونههاست. میانگین متحرک ساده، همانطور که از نام آن پیداست، بر اساس قیمت پایانی یک دارایی در یک دوره زمانی مشخص محاسبه میشود. میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخهی تعدیلشدهی SMA است که وزن بیشتری برای قیمتهای پایانی جدیدتر نسبت به قیمتهای قدیمیتر درنظر میگیرد.
شاخص قدرت نسبی (RSI)، اندیکاتور رایج دیگریست که بخشی از اندیکاتورهایی محسوب میشود که به «اسیلاتور» (Oscillator) مشهور هستند. برخلاف میانگینهای متحرک ساده که تنها تغییرات قیمت در طول زمان را ردگیری میکنند، اسیلاتورها از فرمولهای ریاضی برای دادههای قیمتگذاری استفاده کرده و سپس خوانشهایی ایجاد میکنند که در طیفهای از پیشتعریفشده قرار میگیرند. درمورد RSI، این طیف بین 0 تا 100 قرار دارد.
اندیکاتور باند بولینگر (Bollinger Band) هم یکی دیگر از اسیلاتورهاست که در میان تریدرها محبوبیت دارد. باند بولینگر (BB) شامل دو باند جانبی است که حول یک خط میانگین متحرک میچرخند. از BB برای شناسایی شرایط اشباع خرید و اشباع فروش و همچنین اندازهگیری نوسان بازار استفاده میشود.
در کنار ابزارهای سادهتر و اساسیترِ تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهای دیگری هم هستند که برای تولید داده بر سایر اندیکاتورها متکیاند. مثلاً RSI استوکاستیک (Stochastic RSI) از طریق فرمول ریاضی در یک RSI معمولی محاسبه میشود.
نمونهی دیگر اندیکاتور میانگین تحلیلهای تکنیکال متحرک، همگرا واگرا (moving average convergence divergence) یا به اختصار MACD نام دارد که با تقسیم دو EMA برای ساخت خط اصلی (خط MAC) ایجاد میشود. خط اول برای ایجاد یک EMA دیگر به کار گرفته میشود که منجر به یک خطر دوم بهنام خط سیگنال خواهد شد. هیستوگرام MACD نیز وجود دارد که بر اساس تفاوتهای بین این دو خط محاسبه میشود.
سیگنالهای معاملاتی (Trading Signals)
اگرچه اندیکاتورها ابزار مفیدی در شناسایی روندهای کلی هستند اما میتوانند برای ارائهی اطلاعات و بینشهایی درباره نقاط بالقوه ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) نیز استفاده شوند. این سیگنالها میتوانند در هنگام بروز رویدادهای خاص در چارت اندیکاتور ایجاد شوند. مثلاً زمانی که RSI خوانش 70 یا بیشتر را تولید میکند، احتمالاً نشان میدهد که بازار در شرایط اشباع خرید قرار دارد. همین منطق در هنگامی که RSI به 30 یا کمتر سقوط میکند نیز صادق است، یعنی زمانی که سیگنال شرایط بازار را در حالت اشباع فروش میبیند.
پیشتر گفتیم که سیگنالهای معاملاتی ایجادشده توسط تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و گاهی نویز (سیگنال غلط) زیادی توسط اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال تولید میشود. این مورد در بازار رمز ارزها که نسبت به بازارهای سنتی بسیار کوچکتر و پُرنوسانتر است جای نگرانی است.
منتقدین تحلیل تکنیکال
اگرچه تحلیل تکنیکال به شکل گستردهای در تمام بازارها به کار گرفته میشود اما به عقیده بسیاری از متخصصین یک روش بحثبرانگیز و نامطمئن است و اغلب بهعنوان «یک پیشگویی خودشکوفا» از آن نام برده میشود؛ یعنی رویدادهایی که چون عده زیادی از مردم باور داشتند که اتفاق میافتد رخ داده است.
استدلال منتقدین این است که در بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از تریدرها و سرمایهگذاران بر چند نوع اندیکاتور، مانند خط حمایت یا مقاومت، متکی باشند، احتمال اینکه این اندیکاتورها کار کنند بالا میرود.
از سوی دیگر، بسیاری از حامیان تحلیل تکنیکال بر این باورند که هر چارتیست روش خاصی برای تحلیل چارتها و استفاده از اندیکاتورهای موجود برای خود دارد. این یعنی احتمال استفادهی چندین تریدر از یک راهبرد خاص بسیاری پایین است.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل تکنیکال
فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای بازار همواره بازتابی از عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص هستند. اما در تحلیل بنیادی (فاندا) برخلاف تحلیل تکنیکال که بیشتر بر دادههای تاریخی قیمت دارایی در بازار مبتنی است، راهبردی گستردهتر اتخاذ میکند که تاکید بیشتری بر عوامل کیفی دارد.
تحلیل بنیادی میگوید که عملکرد آینده یک دارایی به چیزی بیش از دادههای تاریخی بستگی دارد. تحلیل بنیادی اساساً روشی برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت، کسبوکار یا دارایی بر اساس طیف گستردهای از شرایط خُرد و کلان مثل مدیریت و شهرت شرکت، رقابت بازاری، نرخ رشد و سلامت صنعت است.
پس میتوان تصور کرد که تحلیل بنیادی برخلاف تحلیل تکنیکال که به عنوان ابزار پیشبینی تحرکات قیمت و رفتار بازار به کار گرفته میشود، روشی برای تعیین ارزش یک دارایی بر اساس زمینه و پتانسیل آن است. تحلیل تکنیکال توسط تریدرها برای معاملات کوتاهمدت استفاده میشود، درحالیکه تحلیل بنیادی گزینهایست که مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلندمدت ترجیح میدهند.
یک مزیت قابلتوجه تحلیل تکنیکال این است که بر دادههای کمّی متکی است، یعنی چارچوبی برای بررسی عینی تاریخچه قیمت ایجاد کرده و حدس و گمانهایی که رویکرد کیفی تحلیل بنیادی گرفتار آن است را حذف میکند.
علیرغم اینکه تحلیل بنیادی با دادههای تجربی سروکار دارد، تحتتاثیر جانبداری و ذهنیت فردی نیز قرار میگیرد. مثلاً تریدری که قصد دارد به نتیجهای که از پیش درباره یک دارایی در ذهناش شکل گرفته برسد، احتمالاً ابزارهای تحلیل تکنیکال خود را برای حفظ جانبداری و ارائهی بینشهای از پیشتعریفشده خویش دستکاری میکند. این اتفاق در بسیاری از موارد بدون اینکه خودِ فرد بداند رخ میدهد. علاوهبر این تحلیل تکنیکال در دورههایی که بازار، الگو یا روند خاصی از خود نشان نمیدهد احتمال خطا دارد.
در پایان …
در کنار نقدها و بحثهای طولانیِ اینکه کدام روش بهتر است، شاید ترکیبی از رویکردهای تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال گزینهی منطقیتری بهنظر بیاید. درحالیکه تحلیل بنیادی با راهبردهای سرمایهگذاری بلندمدت سروکار دارد، تحلیل تکنیکال ایدهها و اطلاعاتی برای شرایط کوتاهمدت بازار ارائه میکند که هم برای سرمایهگذاران و هم برای تریدرها مفید است (مثلاً اینکه نقطه خروج یا ورود مطلوب کدام است).
کوین ایران پیشنهاد خاصی برای استفاده از این رویکرد ندارد و تنها توصیهمان این است که هر رویکردی که انتخاب میکنید را به دقت بررسی کرده و بهخوبی آن را یاد بگیرید، چون در نهایت مسئولیت سود و زیانتان در بازارهای مالی به عهده خود شماست.
تحلیلهای تکنیکال
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذارانی که مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام می کنند، باید قبل از انتخاب سهام شرکت شرایط و وضعیت آن شرکت را بادقت و به صورت جامع، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
در حالیکه تحلیل تکنیکال، یک روش محاسباتی برای شناسایی روند قیمت هست و سعی می کند آینده قیمت را بر اساس اطلاعات گذشته پیش بینی کند، بنابراین یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد.
چگونه یک سهم را تحلیل کنیم؟
دو شیوه اصلی برای تحلیل سهام شرکت ها در بورس مطرح است:
- تحلیل بنیادی
- تحلیل تکنیکال
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل گر بنیادی دلیل تحرکات قیمت را از میان داده های مالی و اخبار شرکت ها تشخیص می دهد و از آن برای سرمایه گذاری مناسب استفاده می کند.
تحلیل گر بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین ارزش ذاتی و قیمت فعلی سهام شرکت است اگر تحلیل گر به نتیجه ای برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، آن سهم را برای سرمایهگذاری مناسب با داشتن شرایطی ارزیابی میکند. که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری خوب محسوب می شود. به همین دلیل به روش تحلیل بنیادی، تحلیل پایهای و یا اساسی هم گفته می شود.
در روش بنیادی سرمایهگذار عوامل اثرگذار اصلی بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام این شرکت برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟
بهطورکلی عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام یک شرکت سه دسته هستند:
- عوامل محیطی یا کلان
- عوامل مرتبط با صنعت
- عوامل درونی شرکت
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل سه عامل فوق، ارزش واقعی یا ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم به شرح ذیل تصمیمگیری میکند.
۱- اگر از دید تحلیلهای تکنیکال سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و مناسب برای خرید است.
۲- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد.
۳- اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، خرید یا فروش آن، سودی برای سرمایهگذار ندارد.
با یک مثال سه حالت فوق را شرح می دهیم، فرض کنید سهام یک شرکت در حال حاضر با قیمت ۲۰۰ تومان معامله میشود. سرمایهگذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش ذاتی یا واقعی سهام شرکت را محاسبه کرده و به این نتیجه می رسد که هر سهم این شرکت حداقل ۲۵۰ تومان ارزش دارد. در این صورت، سرمایهگذار نسبت به خرید سهام شرکت اقدام میکند، زیرا قیمت فعلی سهام این شرکت در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است.
حال اگر در همین مثال، سرمایهگذار پس از تحلیل قیمت سهام این شرکت به نتیجه ای برسد که سهام شرکت بیشتر از ۱۵۰ تومان ارزش ندارد، از خرید سهام شرکت خودداری میکند و اگر این سهم را در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت. و در نهایت اگر سرمایه گذار به این نتیجه برسد که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم این شرکت ۲۰۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت وجود ندارد، خرید یا فروش این سهام هیچگونه سودی را نصیب سرمایهگذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله میشود.
شایان ذکر است عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، همواره دستخوش تغییر است. و ارزش واقعی سهام شرکتها نیز بهصورت مستمر در حال تغییر بوده بنابراین، سرمایهگذارانی موفقتر هستند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند.
۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:
۱ – قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح میکند.
۲ – شما میتوانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
دومین روش تجزیه و تحلیل سهام در بورس، شیوه تکنیکال است. سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند و نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوانند قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کنند. و این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است».
تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت آینده سهم را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی می کنند و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند. و اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
بهعنوانمثال، فرض کنید قیمت سهام یک شرکت در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتیکه تحلیلهای تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام این شرکت تا سه ماه آینده به ۱۸۰ تومان خواهد رسید، سرمایهگذار اقدام به خرید آن سهم میکند، زیرا با این کار میتواند در این مدت ۳۰ تومان سود بدست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال قیمت سهام این شرکت را به ۱۲۰ تومان تا سه ماه آینده کاهشی دیده باشد، سرمایهگذار نهتنها از خرید سهام این شرکت صرفنظر میکند، بلکه اگر در سبد سهام خود این سهم را داشته باشد، هرچه سریعتر آن را خواهد فروخت؛ زیرا با این کار جلوی ضرر ۳۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته میشود.
بنابراین تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتها میباشد. رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل میباشد.
۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است
به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معاملهگران، از تمامی مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. و در این مبحث به این نتیجه میرسیم که یک تحلیلگر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند
در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه میدهد، مگر اینکه سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شدهای وجود دارد که میگوید قیمت ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.
۳- تاریخ قابل تکرار است
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسانها میباشد .در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و دادههای ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیشبینی از خود نشان می دهند.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایهگذاران از زمان بوجود آمدن بازارهای مالی تاکنون همواره سعی داشتهاند، با استفاده از روشهای مختلف آینده این بازارها را پیشبینی کنند. بدین منظور عدهای از آنها، با استفاده از روش تحلیل تکنیکال یا نموداری و با بررسی گذشته قیمت برای پیشبینی وضعیت آینده داراییها روی آوردند.
این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرفداران بسیاری پیدا کرد و جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی شده است.
مزایای تحلیل تکنیکال:
یادگیری آسان: از ویژگیهای تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوههای تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده بوده و اکثر افراد در مدت زمان کوتاهی میتوانند، نحوه استفاده از این ابزارها را فرا گیرند.
انعطافپذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال میتوان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل کرد. و از دیگر قابلیتهای این روش، امکان تحلیل و معاملهگری در دورههای زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه مدت (دقیقهای و ساعتی)، میان مدت (روزانه) و بلندمدت (هفتگی و ماهانه) میباشد.
سرعت فرآیند تحلیل: بعضا شایعات و اخبار، نوسانات قیمتی شدیدی را در یک لحظه بر روی قیمت ایجاد می کنند. به همین دلیل واکنش به موقع برای معاملهگران یک مزیت محسوب میشود. معمولا تحلیل وضعیت نمودار قیمت داراییها بسیار وقتگیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند، با صرف زمان مشخصی در روز، امکان تحلیل و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.
نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از قیمت و ابزارهایی نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق نقاط خرید یا فروش داراییهای مختلف را خواهید داشت.
معایب تحلیل تکنیکال:
تأثیرگذاری تعصبات شخصی :برخی مواقع تحلیل گر به دلایلی چون شایعات و یا تجربیات قبلی، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا می کند. در این شرایط، او صرفاً نشانههای هم جهت با تعصبات خود را در نظر گرفته و در نهایت خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی دربر دارد.
تفاسیر مختلف: مهمترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزارهای مشابه و دادههای یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار دارد و یک معاملهگر بر اساس یک نشانه صعودی اقدام به خرید می کند، اما در همین ناحیه معامله گر دیگری، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار افت بیشتری برای قیمت را دارد.
سیگنالهای معاملاتی متعدد: اگر معاملهگر بلندمدت در تحلیل تکنیکال نباشید، احتمالاً سیگنالهای معاملاتی زیادی را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید کرد که ممکن است همه آنها مناسب سرمایهگذاری نباشند و موجب زیان و یا سردرگمی فرد شوند. گاهی تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه، کار مشکلی است.
عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن سهم نخواهد بود. در واقع امکان دارد ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد، که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معاملهگران خواهد شد.
عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت داراییهایی نظیر سهام عرضه اولیه، از دادههای کافی برخوردار نیست زیرا اخیرا وارد بازار سرمایه شده اند و به عبارتی هنوز نموداری برای آنها تشکیل نشده است. بنابراین در چنین شرایطی نمیتوان از روشهای تکنیکالی استفاده نمود. چون همانطور که در بالا گفته شد، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت میباشد.
مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال (بنیادی) چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟
مزیت اول- انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال، سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد مختلف زمانی و در همه ی بازارها می باشد. تحلیل گر تکنیکال به راحتی میتواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد.
در صورتی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال یا بنیادی مقادیر زیادی اطلاعات و صورتهای مالی یک شرکت را برای بررسی در اختیار دارند که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، به عنوان مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، میتوانید هر زمان که خواستید و با سرعت از گروه خودرو به گروه دارویی بروید ولی یک تحلیلگر بنیادی باید ابتدا صورتهای مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را انتخاب کند.
تحلیلگر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست میدهد در صورتی که تحلیلگر تکنیکال با ابزار سریع و انعطافپذیر خود می تواند در زمان کمتر، سود بیشتری را بدست آورد.
مزیت دوم- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازههای زمانی مختلف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کاربرد دارد. در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمیشود و این سلیقه و روش کار معاملهگر میباشد که در چه بازهای به تحلیل بپردازد. این عقیده که برخی از افراد میگویند تحلیل تکنیکال فقط در بازههای زمانی کوتاهمدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.
این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال یا بنیادی برای تحلیلهای تکنیکال پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاهمدت هستند در واقع تحلیلگر تکنیکال برای پیشبینی بازههای زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده میکند.
مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام
در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است درحالی که در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد و باعث میشود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.
یک تحلیلگر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط به اطلاعات و صورت های مالی شرکت را بررسی میکند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهام را محاسبه کند. که اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیلگر فاندامنتال میگوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و یا برعکس.
به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایهگذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل میکند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و بهصورت مستمر، عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد.
زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.
تحلیل تکنیکال صنعت لاستیک در بورس / شاخص لاستیک بالا می رود؟
به بهانه عرضه تایر در بورس کالای ایران در یکی دو جلسه اخیر، به بررسی شاخص این صنعت از منظر تکنیکالی پرداختهایم.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، در صنعت لاستیک با توجه به اینکه بخش مهمی ازمواد اولیه اساسی شرکتها از طریق شرکتهای پتروشیمی تأمین میشود نحوه سیاستگذاری و مکانیزم تعیین قیمت آن مبتنی بر بورس کالا است.
تصمیمهای اقتصادی برای تعیین قیمت تایر توسط سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده یا تصمیمات وزارت صنعت، معدن و تجارت در مورد تعرفهی تایر، تصمیمات اتخاذ شده در خصوص گروه ارزی مواد اولیه تایر دروزارت صمت، تغییرات قیمت ارز رسمی و نرخ ارز توافقی صادراتی و میزان تخصیص آن، نحوهی کنترل مرزها و گمرک برای جلوگیری از قاچاق، تعامل با کشورهای خارجی و توسعه اقتصادی کشور و به تبع آن توسعه حمل و نقل و درآمد مردم و نیز افزایش ترانزیت و صادرات کشوراز عوامل مؤثر بر صنعت تایر در سطح داخلی هستند.
در جدیدترین اطلاعیههای منتشر شده در وب سایت بورس کالای ایران شرکت صنایع لاستیک یزد نزدیک به 14 هزار و 630 تن لاستیک را در بورس کالا عرضه میکند. همچنین شرکتهای گروه صنعتی بازار با 5 هزار تن، گروه صنعتی بازر کردستان با 5 هزار و 877 تن از دیگر شرکتهایی بودند که اطلاعیه پذیرش محصولاتشان در وب سایت بورس کالا قرار گرفت.
اما از منظر تکنیکالی وقتی به شاخص لاستیک در بازار سرمایه نگاه میکنیم این شاخص از مرداد ماه سال 1399 تا به امروز بیش از 60 درصد افت را تجربه کرده است و علاوه بر مشکلات ذکر شده فوق به جهت تهیه مواد اولیه و همچنین مشکلات بهای تمام شده با افت و خروج حقیقی ها از این صنعت در طی این سالها روبرو شدهایم .
حالا به نظر میرسد شاخص صنعت لاستیک ایران به بهانه ورود محصولات به بورس کالا تصمیم دارد که از میانگین 55 روزه خود به بالا حرکت کند. این در حالی است که میانگین 200 روزه که برای خیلی از اهالی بازار از درجه اهمیت بالایی برخوردار است در نزدیکی همین محدوده قیمتی حال حاضر شاخص است و عبور از میانگین 55 روزه میتواند نور تازهای برای عبور از میانگین 200 روزه باشد.
اما در صورتی که با عدم استقبال خریداران مواجه شود و فروشندگان همچنان در این محدوده ها قدرت نمایی کنند شاخص این صنعت ممکن است سطح حمایتی را که در بهمن 1400 برای خود ایجاد کرده است را از دست بدهد.
این سطح در مرداد ماه امسال نیز باردیگر قدرت حمایتی خود را به بازار نشان داد تا نگذارد شاخص لاستیک بیشتر از این شاهد افت باشد .
این شاخص آخرین باری که به این سطح واکنش مثبت نشان داد مربوط به اواسط مهر ماه سال جاری است که چند روزی بیشتر از آن نمیگذرد. با توجه به سطوح حمایتی ایجاد شده برای این شاخص، ممکن است بازار به این صنعت توجه ویژه ای داشته باشد. همچنین وجود واگرایی در اندیکاتور RSI میتواند روی این حمایت صحه بگذارد تا شاخص لاستیک به سمت اهداف بالاتری حرکت کند.
تحلیل تکنیکال رمزارز تزوس امروز ۱۸ مهرماه+ نمودار و قیمت XTZ
هر واحد از تزوس در این لحظه با قیمت ۱.۳۹ دلار، با احتساب نرخ تتر ۳۲,۸۹۵ تومان معادل ۴۵,۸۹۶ تومان معامله میشود و حجم مبادلات روزانه آن ۱۴.۷۵ میلیون دلار است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، تزوس با نماد اختصاری XTZ با ارزش بازار حدود ۱.۲۷ میلیارد دلار، در رتبه ۴۱ بازار قرار داشته و سهم ۰.۱۳ درصدی از کل بازار را در اختیار دارد. قیمت در ۲۴ ساعت اخیر ۱.۲۵ درصد کاهش یافته است، در آخرین تحلیل، مشاهده شده است که این رمزارز در یک کانال نزولی قرار گرفته که بین سقف و کف کانال در حال حرکت است و حال به یک محدوده تراکمی نزدیک شده تحلیلهای تکنیکال که باید دید از کدام سمت حرکت میکند.
تحلیل تکنیکال تزوس
حمایت: حمایت دلار ۳۴ سنت خط میانی و کف کانال نزولی.
مقاومت: یک دلار ۹۱ و سقف کانال نزولی.
پیش بینی: از سقف این رمز ارز کانال نزولی و از کف سطح حمایت استاتیک این رمزارز را محصور کردهاند در صورتی که بتواند از سقف حرکت کند انتظار رشد قیمتی و در صورتی که از کف کانال شکسته شود پیش بینی ریزش قیمتی تا خط میانی و کف کانال برآورد میشود، در حال حاضر باید منتظر ماند و روند حرکتی را بررسی کرد.
تحلیل تکنیکال اتریوم 19 مهر
اتر برای دستیابی به بالای میانگین حرکت نمایی ۲۰ روزه در ۱٫۳۵۱ دلار دست و پا میزند و چند روزی است که با این کار توانسته حداقل جایگاه خود را حفظ کند. اگر چه به نظر میرسد که خرسها فعالتر هستند و با هر بار افزایش قیمت، دارایی خود را میفروشند. این کار ممکن است اتروم را حتی تا ۱٫۲۲۰ دلار منطقه حمایت پایین بکشد. در این پست به تحلیل تکنیکال اتریوم 19 مهر می پردازیم.
تحلیل تکنیکال اتریوم 19 مهر
شاخصهای میانگین حرکت نمایی ۲۰ روزه و شاخص قدرت نسبی، نشان از دست بالای خرسها در بازار این کریپتو دارند. در صورتی که قیمت به زیر ۱٫۲۲۰ دلار برسد، اتر به کلی روندی نزولی خواهد گرفت و به زیر ۱۰۰۰ دلار میرسد.
حتما در خاطر دارید که در سال 2008 بحران اقتصادی شدیدی گریبان گیر بسیاری از قدرت های اقتصادی جهان شد. بیشتر بخوانید
بازار ارزهای دیجیتال پر از فراز و نشیب می باشد. پیش بینی سیر صعودی یا نزولی ارز های این بازار بیشتر بخوانید
تکنیکال اتریوم 19 مهر
اما در صورتی که اتر مقاومت کند و به بالای میانگین حرکتی ۲۰ روزه خود برسد، میتوان انتظار دستیابی به قیمت ۱٫۴۱۰ دلار را داشت. اگر شما هم زمان را برای خرید یا فروش بیت کوین و اتریوم یا هر ارز دیجیتال دیگری مناسب میدانید، میتوانید از پنل صرافی نیک پرداخت، با کارت بانکی خود رمزارز معامله کنید.
دیدگاه شما